برادر و فرزند امام


 






 
براي درک و شناخت مهم ترين برهه هاي تاريخ معاصر، از آغاز نهضت امام خمینی(ره) تا پيروزي انقلاب اسلامي، چنين به نظر مي رسد که مروري بر زندگي پر فراز و نشيب و تأثيرگذار شهید مهدي عراقي، روشنگر بسياري از جنبه ها و آثار اين مقطع تاريخي تواند بود، زيرا او با حضور موثر و در عين حال متواضعانه و کم وبيش گمنامة خويش در حساس ترين مقاطع نهضت، پيوسته از اصلي ترين ياوران امام بوده است.
شهيد مهدي عراقي از آغازين روزهاي حرکت امام در مقابله با لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي، با کوله باري از تجربه مبارزه در فدائيان اسلام، پشت سر امام قرار گرفت و در تمامي مقاطع سرنوشت ساز سال هاي 1342 و ساليان بعدي، بدون لحظه اي تزلزل و با پايمردي و ايماني شگفت انگيز، اصلي ترين برنامه هاي انقلابي، از جمله راه پيمايي هاي تعيين کننده را مديريت کرد.
در روزهايي که به واسطه سرکوب خونين 15 خرداد و تبعيد امام به ترکيه، رژيم شاه گمان مي برد تمامي موانع را از سر راه خود کنار زده است و هيچ کس را ياراي مقابله با برنامه هاي آمريکايي او نيست، شهيد عراقي و يارانش، اصلي ترين مهره دست نشانده ي آمريکا، حسن علي منصور، را از ميان برداشتند و در نتيجه، براي چهار تن از آنان، شهادت و براي او و يارانش زندان هاي طويل المدت رقم خورد، اما او اين تهديد را به فرصتي براي مبارزه و تربيت نيروهاي انقلابي بدل ساخت و با مديريتي اعجاب آور، حتي محيط زندان را تا آنجا که مجال و امکان فراهم مي شد، به کانوني براي تعليم و تعلم تبديل کرد.
با آزادي شهيد مهدي عراقي از زندان در آخرين روزهاي سال 1355، او بار ديگر، مردانه گام در ميدان مبارزه نهاد و با تمامي تجربه ها و توانايي هاي خود در خدمت امام و اهداف ايشان قرار گرفت. او بي شک يکي از موثرترين افراد در تبديل جرقه شهادت فرزند رهبر کبير انقلاب به شعله هاي فروزان انقلاب بود. شهيد عراقي همواره در محوريت اغلب راه پيمايي ها و فعاليت هاي سياسي سال هاي 1356 و 1357 قرار داشت و با هجرت امام به نوفل لوشاتو، خود را به محضر مراد هميشگي رساند تا پروانه سان گرد وجود او بگردد و از او اطاعت و مراقبت کند.
پس از بازگشت به ميهن، حضور وي در کنار امام، پيوسته موجب آرامش خيال ايشان در باب مديريت صحيح امور بود و از اين رو بسيار مورد علاقه امام بود، بدان گونه که امام او را فرزند و برادر خود خطاب مي کردند.

شهيد عراقي در آيينه ي روايت امام
 

من ايشان را حدود بيست سال است که مي شناسم. مهدي عراقي يک نفر نبود، او به تنهايي بيست نفر بود. حاج مهدي عراقي براي من برادر و فرزند خوب و عزيز من بود. شهادت ايشان براي من بسيار سنگين بود، اما آنچه مطلب را آسان مي کند آن است که در راه خدا بود. شهادت او بر همه مسلمين مبارک باشد. او مي بايست شهيد مي شد؛ براي او مردن در رختخواب کوچک بود.
بيانات امام خمینی(ره) در جمع خانواده شهيد عراقي4 شهريور 1358
***
در اين «هفته دولت» ما تلخي ها و شيريني ها داشتيم. تخلي ها از دست دادن چند نفر اشخاص متعهد که قبل از همه، مرحوم «عراقي» بود. من مرحوم عراقي را از آن اولي که نهضت شروع شد و تماس با ما داشتند، مي شناختم و انصافاً مردي بود که عمرش را صرف خدمت به اسلام کرد.
امام خمینی(ره)، صحيفة نور، ج 18، ص 77
***
... آقاي عراقي را هم من سال هاي طولاني مي شناختم، در همان اوايل امر که اين مسائل پيش آمد، ايشان وارد بود در امر و با من دوستي داشت، او هم بسيار مرد صالح و بزرگواري بود، خداوند همه اينها را رحمت کند.
امام خمینی(ره)، صحيفه نور، ج 20، ص125
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 36