فرشتگان و قبض روح


 





 
(1)
(اللَّهُ يَتَوَفَّى الأنفُس حِينَ مَوْتِهَا وَ الَّتى لَمْ تَمُت فى مَنَامِهَا فَيُمْسِك الَّتى قَضى عَلَيهَا الْمَوْت وَ يُرْسِلُ الأُخْرَى إِلى أَجَلٍ مُّسمًّىً إِنَّ فى ذَلِك لآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ)(2)

فرشتگان و قبض روح
 

يكي ديگر از شئون فرشتگان در خصوص انسان ها، مسأله ي «قبض روح» است. ملائكه در اين شأن، مظهر اسم «قابض» حق اند. خداوند متعال است كه قبض مي كند و بسط مي دهد. با اسم «باسط » خويش روح انسان را مي دمد و با اسم «قابض» خويش روح او را مي گيرد. در قبض روح انسان ها، فرشتگان مظهر اسم «قابض اند» و خداوند متعال با وصف قابضش، بر اين گروه از فرشتگان جلوه كرده است. از اين رو، آنان و سايط قبض خداوند متعال اند و اين وصف الهي را در همه ي موجودات و از جمله انسان ها جاري مي سازند.
در بعضي از آيات، قبض به خداوند متعال نسبت داده شده است؛ از جمله آيه ي فوق كه مي فرمايد:
«خدا روح مردم را هنگام مرگشان، به تمامى باز مى‏ستاند، و [نيز] روحى را كه در [موقع‏] خوابش نمرده است [قبض مى‏كند]؛ پس آن [نفسى‏] را كه مرگ را بر او واجب كرده، نگاه مى ‏دارد، و آن ديگر [نفس ها] را تا هنگامى معين [به سوى زندگى دنيا] باز مى ‏فرستد. قطعاً در اين [امر] براى کسانى كه مى ‏انديشند، نشانه‏هايى [از قدرت خداوند] است».
اين آيه قبض در حال مرگ كه ديگر روح به بدن باز نمي گردد و نيز در حال خواب و بيهوشي را كه روح پس از مدّت زماني به بدن برمي گردد، به خداوند متعال نسبت مي دهد كه او قبض كننده ي روح است.
در برخي از آيات ديگر قبض را به ملك الموت نسبت مي دهد؛ از جمله:
(قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَلَك الْمَوْتِ الَّذِى وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ)(3)
«بگو: «فرشته ي مرگى كه بر شما گمارده شده، جانتان را مى‏ستاند، آنگاه به سوى پروردگارتان بازگردانيده مى ‏شويد».
در اين آيه قبض به ملك الموت (يكي از چهار گرامي ترين فرشتگان)(4) نسبت داده شده است .

شواهد قرآني
 

در بعضي آيات ديگر قبض به جناحهاي «ملك الموت» نسبت داده شده است:
1.(وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظةً حَتى إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْت تَوَفَّتْهُ رُسلُنَا وَ هُمْ لا يُفَرِّطونَ * ثُمَّ رُدُّوا إِلى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ...)(5)
«و اوست كه بر بندگانش قاهر [و غالب‏] است؛ و نگهبانانى بر شما مى ‏فرستد، تا هنگامى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد، فرشتگان ما جانش بستانند؛ در حالى كه كوتاهى نمى‏ كنند * آن گاه به سوى خداوند ــ مولاى بحقشان ــ برگردانيده مي شوند».
2.(الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائكَةُ طيِّبِينَ يَقُولُونَ سلامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ)(6)
«همان كسانى كه فرشتگان جانشان را ــ در حالى كه پاكند ــ مى‏ستانند و [به آنان‏] مى ‏گويند: درود بر شما باد، به [پاداش‏] آنچه انجام مى‏ داديد، به بهشت درآييد».
در اين دو آيه، قبض روح به جناحهاي ملك الموت ــ كه تحت فرمان او هستند ــ نسبت داده شده است. البته نبايد پنداشت كه اين نوع آيات، با يكديگر در تضادند؛ بلكه همه به يك حقيقت اشاره دارند. بدين معنا كه اصل «قابض» خداوند متعال است و واسطه ي بعدي در اين امر ــ كه به اذن و فرمان خدا عمل مي كند ــ ملك الموت است. واسطه هاي بعدي در اين مسأله ــ كه بدون واسطه و به اذن و فرمان ملك الموت و با واسطه به اذن و مشيت خداوند متعال عمل مي كنند ــ فرشتگان قابض اند.
بر اساس روايات، جايگاه ملك الموت در آسمان سوّم است و در اينجا بر همه ي موجودات پايين تر از اين مرتبه و بر شياطين، سيطره ي وجودي دارد. بر همين اساس در شب معراج عزرائيل (عليه السلام) به رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «دنيا در نزد من، مانند يك درهم است». سعه ي وجودي «ملك الموت» امري عظيم و عجيب بوده و قابل فهم و درك ما نيست. با توجه به جايگاه وجودي ملك الموت، برخي از انسان ها ــ كه از مدارج عالي برخوردارند ــ به وسيله ي خود ملك الموت قبض روح مي شوند. انسان هايي كه رتبه ي وجودي شان، از ملك الموت بالاتر است (مانند حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) و امامان (عليهم السلام)) به وسيله ي شخص ملك الموت قبض روح مي شوند؛ ولي تا زماني كه خود آنان به او اجازه ي قبض را ندهند، ملك الموت نمي تواند آنان را قبض روح كند، زيرا رتبه ي وي از آنان بسي فروتر است. امّا انسان هاي معمولي و كساني كه در رتبه هاي پايين تري قرار دارند، نوعاً به وسيله ي فرشتگان قابض، قبض روح مي شوند. البته اين فرشتگان، قبض روح تمامي موجودات را بر عهده دارند؛ چه موجودات مرئي، چه موجودات نامرئي (مثل جن و شيطان) و چه حيوانات، چه غير حيوانات.

جناح فرشتگان قابض
 

فرشتگان قابض روح انسان ها در يك تقسيم بندي كلي، به دو گروه تقسيم مي شوند: جناح هاي رحمت و جناح هاي سخط. فرشتگان سخط، با چهره اي درهم كشيده، غضب آلود و دهشتناك، براي قبض روح برخي از انسان ها مي آيند. مواجهه با اين گروه از فرشتگان ــ به دليل وضعيت خاصشان ــ بسيار سخت است! البته اين سختي و وحشتناك بودن، براي هر كسي يك بار قابل تجربه است. از آنجايي كه آنها هنگام مرگ چهره رخ مي نمايند، هر كه اين امر را مشاهده كند، ديگر نمي تواند برگردد و براي ديگران گزارش كند. بر اساس آيات و روايات همين قدر بايد دانست كه صورت سخطي فرشتگان قبض، بسي ترسناك و هيبت انگيز است! ابراهيم خليل (عليه السلام) به ملك الموت گفت: جلوه ي سخطي خود را به من بنمايان، جناح سخطي گفت: تاب نداري، گفت: دارم، ملك الموت به جناح سخطي دستوري داد و پس از لحظه هايي، به حضرت ابراهيم (عليه السلام) گفت: ببين، همين كه حضرت آن را ديد، مدهوش شد.(7)
در مقابل جناح رحمت، با چهره اي جذاب و ديدني براي قبض روح گروهي از انسان ها رخ مي نمايند و در واقع اينان با مظاهر رحمت مي آيند و از اين رو فرد محتضر، هنگامي كه با اين جلوه ها برخورد مي كند، مجذوب آنان شده و به رفتن از دنيا و مرگ راضي مي گردد؛ به گونه اي كه دوست دارد برود و از تعلّقات دنيا رهايي يابد.
اما يك شاهد روايي از ميان احاديث گوناگون در خصوص فرشتگان قابض روح، روايت ذيل است:
سيوطي در تفسير الدرالمنثور از ابن عباس نقل مي كند:
«و كل ملك الموت بقبض الارواح الآدميين فهو الذي يلي قبض ارواحهم و ملك في الجن و ملك في الشياطين، ملك في الطير و الوحش و السباع و الحيتان و النمل فهم اربعة املاك و الملائكه يموتون في الصعقة الاولي و ان ملك الموت يلي بقبض ارواحهم ثم يموت ...»؛(8)
«ملك الموت به قبض ارواح انسان ها موكل شده است. پس او كسي است كه ارواح انسان ها را قبض مي كند و فرشته اي [مأمور قبض] و فرشته اي [موظف به قبض] در شيطان ها و ملكي [موظف به قبض روح] در پرندگان، وحوش، درنده ها، ماهي ها، مورچه ها است. پس [جناحهاي ملك الموت] چهار [گروه] از فرشتگان اند و ملائكه ي [قبض روح] در نفحه ي اولي [در قيامت] مي ميرند. در حقيقت ملك الموت ارواح آنان را قبض مي كند؛ سپس ملك الموت [با قبض روح به وسيله خداوند] مي ميرد...».
در اين روايت، به چهار نوع از جناحهاي ملك الموت اشاره شده و بيان گشته است كه موت و مسأله ي قبض، دامنگير خود جناحهاي قابض نيز خواهد شد. بدين صورت كه ملك الموت در نفخه ي اول ارواح آنان را قبض مي كند و سپس خداوند متعال، روح ملك الموت را از او مي ستاند.
همه بايد بدانيم كه از مرگ فراري نيست و همه اين تلخي را مي چشيم. از اين رو بايد بيش از گذشته مراقبت كنيم. امام موسي بن جعفر (عليه السلام) با آن همه عبادت و سجده طولاني، عاجزانه از خداوند طلب راحت هنگام مرگ مي كرد: «اللهم اني اسئلك راحة عند الموت». ما با اين همه فضيحت، و گناه و نافرماني چه بايد بگوييم؟ چرا خويش را تأويل نمي كنيم و همواره سعي داريم حقايق قرآني و روايي را در اين خصوص به تأويل ببريم؟! بايد براي آن روز سخت آمادگي لازم را كسب كنيم و دست به اصلاح عميق و اساسي خويش زنيم.
در پايان گفتني است برخي مي پندارند كه ذكر تنها لقلقه ي لسان و زبان است و اگر كسي به اذكاري فقط با زبان مشغول باشد، به حقايقي دست مي يازد!! اين پنداري بيش نبوده و ذكر تنها حركات زباني و لساني نيست، بلكه ذكر علاوه بر گفتن و تكرار، آن است كه آدمي در تمام احوال و حركات خويش، مراقب جانب حضرت حق بوده و اوامر و نواهي او را رعايت كند.

پي‌نوشت‌ها:
 

1. 72/10/20(مصادف با روز مبعث).
2.زمر(39)، آيه ي 42.
3.سجده (22)، آيه ي 11.
4.اين چهار فرشته عبادتند از: ميکائيل، اسرافيل، عزرائيل و جبرئيل.[ک]
5.انعام (6)، آيه ي 61 و62.
6.نحل (16)، آيه ي32.
7.نگا: بحارالانوار، ج 6، باب 5، ص 143، ح 8.[ک]
8.همان، ج 59، ص 264، ح53.
 

منبع : کتاب ملائکه(سلسله دروس معارف اسلامی 1)گفتارهای آیت الله محمد شجاعی،تنظیم و نگارش کاشفی،انتشارات وثوق- 1385