پژوهشي درباره فرجام و محل دفن سر مطهر امام حسين(ع) و سرهاي ديگر شهدا (2)


 

نويسنده: محسن رنجبر*




 

4. دمشق
 

برخي از گزارش‎ها حاكي از آن است كه سر امام حسين(ع) در دمشق دفن شده، اما اينكه در كجاي اين شهر دفن شده است، گزارش‎ها متفاوت است. بلاذري، اقوال ذيل را بيان كرده است:
1. قصر (دارالاماره)؛(1)
2. بوستان قصر(2)(در محوطه چهار ديواري قصر)؛
3. بوستاني در دمشق؛(3)
4. قبرستان.(4)
نويري در اين باره، پنج قول ديگر ذكر كرده است:
1. دروازه فراديس: ابن ابي‌الدنيا به نقل از منصوربن ‌جمهور در كتاب مقتل خود نگاشته است كه سر حسين(ع) را در خزانه يزيدبن معاويه يافته است و آن را در پارچه‌اي پيچيده و در برج و باروي سوم دروازه فراديس از سمت مشرق، دفن كرده است.(5)
2. مسجد دمشق: استرآبادي در كتابش به نام الداعي الي وداع الدنيا به نقل از ابوسعيد زاهد نگاشته است كه سر حسين(ع) در مسجد دمشق بر سر يك استوانه دفن شده است.(6)
3. سر دو ستون سمت راست قبله؛(7)
4. در قبر معاويه توسط يزيد؛(8)
5. در مقابر مسلمانان توسط سليمان‌بن عبدالملك.(9)
اما ابن عساکر و بعدها ذهبي، قول ديگري نيز نقل كرده‌اند و گفته‌اند كه نزديك باب توما در دمشق دفن شده است.(10)

نقد و بررسي
 

اگر چه برخي از اقوال اين ديدگاه، قدمت نسبتاً مناسبي دارد، اما افزون بر آنکه بر اساس اين ديدگاه، در محل دفن سر در دمشق، اختلاف است و تا ده قول در اين باره گفته شده است، با اقوال ديگر نيز، به ويژه دو قول نخست که آن دو نيز قدمت دارند ـ و حتي قول دوم، مبتني بر برخي از روايات است ـ ناهمگون و ناهم‌سو مي‌باشد.

5. رَقَّه(11)
 

اين قول را سبط ابن‌جوزي به نقل از مقتل عبدالله‌بن عمرو وراق نقل كرده و افزوده است كه وقتي سر [حسين بن علي(ع)] را نزد يزيد حاضر كردند، گفت: آن را به عوض سر عثمان نزد خاندان ابي‎معيط مي‎فرستم. و چون آنان در رقّه ساكن بودند، يزيد سر را نزدشان فرستاد و آنان آن را در خانه‎اي دفن كردندكه بعدها آنجا جزءِ مسجد جامع شد.(12)

6. کوفه
 

سبط ابن‌جوزي گزارش ديگري آورده است مبني بر آنکه عمروبن حُرَيث مخزومي، سر امام(ع) را از ابن‌زياد گرفت و پس از شست‌‌و‌شو و تميز کردن و کفن کردن آن، در خانه‌اش در کوفه که به «دارالخزّ» شناخته مي‌شد، دفن کرد.(13)
اين قول و قول پنجم افزون بر آنکه از قد‌مت لازم برخوردار نيست، به سبب متفرّد بودن آن از اعتبا‌ر لازم را نيز ندارد؛ از اين‌رو پذيرفته نمي‌شود.

7. عَسقَلان(14)
 

در اين باره گزارش‎ها متفاوت است. برخي از گزارش‎ها حاكي از آن است كه گروهي از اهل عَسقَلان نزد يزيد بودند و از وي درخواست كردند تا سر نزد آنان دفن شود و يزيد سر را به آنا‌ن داده، آنان آن را در شهرشان دفن كرده و بر آن بارگا‌هي ساختند.(15)
اما بر اساس گزارش ديگري، شخصي در عصر خلافت مستنصر بالله (420 ـ 487‌ق)ـ يكي از خلفاي فاطمي ـ و وزارت بدر جمالي در خواب ديد كه سر امام(ع) در عسقلان است و در خواب برايش محل آن مشخص شد. او آنجا را نبش كرد و بدر جمالي بارگاهي براي آن ساخت.(16)
اين قول نيز به سبب عدم قدمت آن و اختلاف در زمان و سبب دفن سر در عسقلان و به طور کلي مخالفت آن با اقوال ديگر و نيز عدم وجود قراين و شواهدي در تأييد آن، غيرمعتبر و مردود است، چنان‌که برخي از محققانِ معاصر نيز اين قول را با دلايلي ردّ کرده‌اند.(17)

8 . قاهره (مصر)
 

ياقوت حموي در اين باره نگاشته است: در قاهره، مزاري است که سر حسين بن علي(ع) در آن قرار دارد ... و آن در پشت کاخ سلطنتي مي‌باشد.(18)
سبط ابن‌جوزي، قول پنجم در محل دفن سر امام (ع) را قاهره مصر دانسته و نگاشته است كه خلفاي فاطمي آن را از دروازه فراديس (در دمشق) به عسقلان انتقال داده و سپس به قاهره برده و سر حسين(ع) را در آنجا دفن كرده و بارگاه بزرگي بر آن ساختند كه اكنون زيارتگاه است.(19)
ابن نما نيز در اين باره نوشته است: گروهي از اهل مصر به من گفتند كه آنان به مشهد الرأس که نزد آنان است، مشهد كريم گويند و بر آن طلاي بسياري است و در موسم‌هاي خاصي آن را زيارت كرده و گما‌ن مي‎كنند كه سر، آنجا دفن شده است.(20)
نويري علتِ انتقال سر را از عسقلان به قاهره، اين گونه نگاشته است كه اروپايي‌ها در سال 548ق بر عسقلان حاكم شدند و سر، از راه دريا به قاهره منتقل شد.(21)
صَفَدي (م‌764‌ق) نيز نوشته است كه برخي گمان كرده‎اند كه خلفاي فاطمي سر حسين(ع) را از عسقلان به مصر منتقل كرده و در همان جايي كه امروز به بارگاه حسين در قاهره معروف است، دفن كردند.(22)
مَقريزي (م‌845‌ق) گزارش کرده است که سر حسين(ع) روز يکشنبه هشتم جمادي الآخر سال 548 به قاهره منتقل شد و روز سه‌شنبه دهم همان سال به قاهره رسيد و به (باغ) کافوري(23) برده شد، سپس از سرداب به کاخ زمرّد برده شد و در (زير) گنبد ديلم در درِ‌ راهرو خدمت (راهرويي که از طريق آن به خدمت خليفه مي‌رسيدند) دفن شد. (24)
در نقد و ردّ اين قول، بايد گفت که به نظر مي‌رسد خلفاي فاطمي چنين ادعايي طرح كردند تا ادعاي خود مبني بر انتسابشان به فرزندان فاطمه را ترويج كنند، چنان‌که برخي از مورخان اهل‌سنت نيز به اين نکته اشاره کرده‌اند.(25)

9. مرو
 

سمعاني (م‌562‌ق) به نقل از كتاب ‌المراوزه معداني، نگاشته است كه سر حسين بن علي(ع) در مرو در قصر ساكنان زرتشتي، سمت راستِ (درِ) ورودي، پاي ديوار، دفن شده است.(26)
نويري ابتدا به توضيح اين گزارش و سپس به نقد آن، پرداخته است. وي در توضيح آن، نگاشته است: آن كه گفته است سر حسين در مرو دفن شده، مي‎گويد: چون ابومسلم خراساني دمشق را تصرف كرد، سر را گرفت و به مرو برده و در دارالاماره دفن کرد.(27)
اما وي در نقد اين گفته از قول عمر بن ابي‎المعالي ‌نوشته است: اينكه ابومسلم سر را به خراسان منتقل كرده باشد، بسيار بعيد به نظر مي‎رسد، چرا كه فاتح شام، عبدالله‌بن علي‌بن [عبدالله بن] عباس بوده است نه ابومسلم، از اين‎رو چگونه مي‎توان تصور كرد كه او سر را به خراسان منتقل كرده يا براي او امكان انتقال بوده است. اگر او سر را در خزائن بني‎اميه يافته بود، آن را به مردم نشان مي‌داد تا بر دشمني مردم نسبت به بني‎اميه بيفزايد. افزون بر اين، چون عمربن‌عبدالعزيز خليفه شد، بعيد است كه وي سر را در خزانه سلاح به حال خود رها كرده باشد و آن را دفن نكرده باشد.(28)

10. حَرّان
 

حمدالله مستوفي بدون ارائه هيچ سندي، يکي از اقوال محل دفن را «حرّان» گفته است،(29) که به هيچ رو نمي‌توان پذيرفت.

جمع بندي، نتيجه‎گيري و بيان نظريه مختار
 

از بررسي اقوال بيان شده، به اين نتيجه مي‌توان دست يافت كه جز قول اول (قول مشهور علماي شيعه) و قول دوم كه در منابع حديثي شيعه از قول ائمه(ع) درباره آن رواياتي وارد شده است، بقيه اقوال، گفته مورخان و انديشمندان اهل سنت است، از اين‎رو با آنكه برخي از آن اقوال همانند قول سوم و چهارم از قدمت زيادي برخوردارند، اما افزون بر اشكالاتي كه براي اقوال ياد شده بيان شد، چون نه روايتي از معصوم درباره آنها نقل شده است و نه انديشمندان شيعه به آن قائل شده‎اند، نمي‎توان به آنها اعتنا كرد.
اما درباره ديدگاه دوم (دفن سر در نجف) بايد گفت كه اگرچه برخي از روايات، قول به دفن سر امام(ع) در کنار (يا پايين) قبر اميرالمؤمنين(ع) را تأييد مي‎كند و نيز زيارت امام حسين(ع) نزد سر اميرالمؤمنين(ع) وارد شده است،(30) با اين وجود، روايات ياد شده در مرئي و منظر علما و فقهاي شيعه بوده است و هيچ يك به مضمون آن پاي‎بند نشده ‎و به آن اعتماد نكرده‎اند، زيرا افزون بر آنكه اسناد آنها تمام نبوده و رجال آن معروف و مشهور نيستند(31) ، مضمون آنها درباره محل دفنِ سر نيز با يكديگر همخواني ندارد، چنان‎كه برخي از آنها محل دفن سر را، «ذکوات»(32) (= تپه‎هاي سفيد يا سرخ) و برخي ديگر، «جوف»(33)(يا جُرف) دانسته‎اند.(34) همچنين برخي از آنها همانند روايت يونس بن ظَبيان از امام صادق(ع)، افزون بر آنكه امر عجيب و غريبي را بيان مي‎كند، بر بقاي سر در كنار قبر امير‎المؤمنين(ع) دلالت نمي‎كند، بلكه مي‎توان از ظاهر آن چنين استفاده كرد كه پس از دفن، سر به بدن در كربلا ملحق شده است.(35) از اين‎رو انديشمندان شيعه تنها ديدگاه نخست، يعني «‎الحاق سر به بدن» را پذيرفته و به آن اعتماد كرده‎اند.
بنابراين، اگرچه درباره ديدگاه اول هيچ خبري از امامان معصوم(ع) وارد نشده، اما اين ديدگاه در طول قرون متمادي شهرت خاصي داشته و مورد اعتماد و عمل علماي شيعه بوده است. اين امر حاكي از آن است كه ديدگاه ياد شده در قرن‌هاي اوليه، از مسلّمات اعتقادي و تاريخي شيعه بوده است تا جايي كه در آن زمان ـ بدون توجه به آنكه در آينده اين قول مورد ترديد قرار خواهد گرفت ـ ضرورت دانسته نشده مستند به قول معصوم يا گزارش‎هاي معتبر تاريخي شود. بر اين اساس، ديدگاه ياد شده قابل اعتنا و پذيرش ا‎ست .

دوم: مدفن و فرجام سرهاي ساير شهد‌ا
 

اگرچه بر اساس گزارش‌هاي تاريخي، سرهاي ديگر شهدا نيز از کوفه به شام فرستاده شد،(36) اما درباره مکان دفن آنها، گزارش‌هاي چندان معتبري در دست نيست و در مجموع سه گزارش و گفته ذيل در اين باره وجود دارد:

1. دفن سرها در جَبّانه‌(37) كوفه
 

ابن سعد نگاشته است كه وقتي اسرا در قصر ابن زياد زنداني شدند، شخصي به نام ابوخالد ذكوان به ابن زياد گفت: اين سرها را به من واگذار تا آنها را دفن كنم؛ او آنها را كفن كرده و در (قبرستان) جَبّانه (كوفه) دفن كرد و سواربر مركب خود شده و به سوي اجساد آنان رفته و پس از تكفين، آنها را دفن كرد.(38)
اين قول را به هيچ‎رو نمي‎توان پذيرفت، چرا كه ـ چنان نگاشته شد ـ اولاً: با نصوص تاريخي كه بر بردن سرهاي شهدا به شام نزد يزيد دلالت دارد، ناسازگار است، ثانياً: در ادامه گزارش آمده است كه ذكوان، اجساد آنها را نيز دفن كرد كه اين امر با مسلّمات تاريخ عاشورا منافات دارد، زيرا بر اساس گزارش‌هاي معتبر، اهل غاضريّه، دفن كنندگان شهدا بوده‎اند،(39) نه شخصي به نام ذكوان.

2. الحاق سرها به بدن‎ها
 

مستوفي هروي و بعدها خواندمير، نگاشته‎اند كه اسراي اهل بيت‌عليهما‌السلام، سرهاي ديگر شهدا را همراه سر امام(ع) به كربلا آورده و در كنار بدن‎هايشان دفن كردند.(40)
اين گزارش از اين‌رو که از گزارش‌هاي متأخر است و در منابع کهن، نيامده، چندان اعتباري ندارد.

3. دفن برخي سرها در مقبره باب الصغير شام
 

اما از محققان معاصر، سيدمحسن امين عاملي، ديدگاه ديگري دارد و در اين باره نگاشته ‌است:
در سال 1321ق در مقبره معروف به مقبره باب‌الصغير در دمشق، بارگاهي را ديدم كه جلويِ درِ آن، سنگي بود و روي آن نوشته شده بود: اينجا محل دفن سرهاي عباس‌بن علي(ع)، علي‌بن الحسين اكبر(ع) و حبيب‌بن مظاهر است. پس از چند سال، آنجا را خراب كرده و تجديد بنا كردند و آن سنگ از بين رفت و ضريحي داخل بارگاه ساخته بودند و اسامي بسياري از شهداي كربلا را روي آن نوشته بودند، در حالي كه آنجا در حقيقت منسوب به آن سه سر بود. البته به گمان قوي چنين انتسابي صحيح باشد، زيرا پس از حمل سرهاي شريف به دمشق و گرداندن آنها و پايان يافتن مقصود يزيد كه اظهار پيروزي، آزار و اذيت كردن اسرا و انتقام گيري از آنان بود، چاره‎اي جز دفن آنها در يكي از مقابر نبوده است، پس اين سه سر در مقبره باب الصغير دفن شد و مكان دفن آنها حفظ شد.(41)
اگرچه گفته اين محقق، به ظاهر درست به نظر مي‎رسد، اما اثبات چنين ادعايي كه تنها سند آن سنگ نبشته‎اي است كه معلوم نيست چه كسي و چه زماني آن را نوشته و در مکان ياد شده قرار داده، مشكل است.

نتيجه
 

از آنچه نوشته شد، به اين نتيجه مي‎توان رهنمون شد كه اگرچه روايتي از معصومان(ع) درباره ديدگاه نخست (الحاق سر به بدن در کربلا) نرسيده است، اما با توجه به شهرت آن در ميان شيعه و سني و اعتماد علماي شيعه بر آن، اين ديدگاه مورد اعتماد و قابل پذيرش است. همچنين اسنادِ معتبر كهن درباره فرجام و محل دفن سرهاي ديگر، وجود ندارد و تنها برخي از سندهاي متأخر، همانند گزارش‌هاي مستوفي هروي و خواندمير که البته معلوم نيست آنان از چه منبعي نقل کرده‌اند، حاكي از آن است كه سرهاي شهدا به كربلا برده و به بدن‎ها ملحق شده است که اعتبار لازم را ندارد.
صرف نظر از دستاورد اين پژوهش که درصدد تعيين محل دفن سر امام(ع) است، عشق به امام(ع) و آرمان‌هايش در طول تاريخ، هر انسان معتقدي را شيفته آن حضرت ساخته است. بنابراين، چندان مهم نيست سر و بدن مطهر امام حسين (ع) کجا دفن شده باشد، بلکه آنچه مهم است آن‌که شخصيت والاي امام(ع) هميشه در دل همه شيعيان و محبان خود جاي داشته و خواهد داشت. سخن برخي از مورخان و انديشمندان در اين باره، شنيدني است. سبط ابن‌جوزي پس از شمردن اقوال مکان دفن، مي‌افزايد:
به هر حال، در هر جايي که سر يا پيکرش باشد [نام و ياد] او در دل‌ها، اذهان و خاطره‌ها جاي دارد، چنان‌که برخي از استادان ما در اين باره سروده‌اند:

لاتطلبوا المولي حسين
بأرض شرق او بغرب

ودَعُوا الجميع و عرّجوا
نحوي فمشهده بقلبي»(42)

مولا حسين را در سرزمين شرق يا غرب نجوييد
و همه جا را رها کنيد وبه سوي من آييد که مشهد او در دل من است.
همچنين عقّاد، انديشمند معاصر مصري در اين باره مي‌نويسد:
در هر جايي که آن سر شريف دفن شده باشد، مورد تعظيم و احترام است. حسين به سبب برخورداري از منزلت شهادت، نشان شجاعت و شرافت خانداني با پيامبر(ص)، حقيقتي گرديد که انسان هميشه او را در سينه و خاطرش دارد، چه نزديک و چه دور از قبرش باشد. حقيقتي که در کربلا، دمشق، ... وغير اين جاها، يکي است.(43)
 

پي نوشت ها :
 

*استاديار دانشگاه شهيد باهنر كرمان.
1 . بلاذري، انساب الاشراف، ج 3، ص416 و 418؛ سبط ابن جوزي، پيشين، ج2، ص 208.
2 . بلاذري، همان، ج3، ص 416.
3 . همان، ج 3، ص 416 و 418.
4 . همان، ج 3، ص 418.
5 . نويري، پيشين، ج 20، ص299 ـ 300. مورخان ديگر نيز اين قول را نقل کرده‌اند: ابن‌حبان، الثقات، ج3، ص 69؛ ابن‌جوزي، الرد علي المتعصب العنيد، ص 50 و همو، المنتظم في الامم و الملوک، ج5، ص 344؛ سبط ابن جوزي، پيشين، ج2، ص 208؛ ابن نما، مثيرالاحزان، ص 85؛ ابن‌كثير، البدايه و النهايه‌، ج8 ، ص 222.
6 . نويري، پيشين، ج20، ص 300؛ محمود بن عمر زمخشري، ربيع الابرار و نصوص الاخبار، ج 3، ص 349. ابن حبان در اين باره نوشته است: بر سر ستوني در مسجد جامع دمشق، سمت راست قبله (الثقات، ج3، ص 69).
7 . نويري، پيشين، ج20، ص 300.
8 . نويري، پيشين، ج20، ص 300. ابن حبان (پيشين، ج3، ص 69) اين قول را بيان کرده است.
9 . نويري، پيشين، ج 20، ص 299 ـ 300. مورخان ديگر نيز اين قول را گزارش کرده‌اند: شجري، الامالي الخميسيه، ج1، ص 176؛ خوارزمي، مقتل الحسين(ع)، ج2، ص 83 ؛ ابن عساكر دمشقي، تاريخ مدينه دمشق، ج 69، ص 161؛ ذهبي، سير أعلام النبلاء، ج 3، ص 319؛ صفدي، الوافي بالوفيات، ج 12، ص 264؛ ابن‌كثير، پيشين، ج 8 ، ص222.
10. ابن عساکر دمشقي، پيشين، ج 67، ص 159، شماره 8784؛ ذهبي، سيرأعلام النبلاء، ج3، ص 316؛ همو، تاريخ الاسلام، ج 5، ص 20.
11. رَقّه (به فتح راء و قاف) شهر مشهوري است بر كنار فرات كه از شهرهاي جزيره به حساب مي‎آمده و از آنجا تا حرّان سه روز راه بوده است (ياقوت حموي، معجم البلدان، ج3، ص 59). رقّه، اکنون جزء شهرهاي کشور سوريه است.
12 . سبط ابن جوزي، پيشين، ج 2، ص 208.
13 . همان، ج2، ص 191ـ 192.
14. عسقلان، شهري در شام از توابع فلسطين بوده كه در كنار دريا بين غزه و بيت جبرين قرار داشته است و (و در آن زمان) همانند دمشق، به عروس شام شهرت داشته است (ياقوت حموي، معجم البلدان، ج 4، ص 122). اکنون اين شهر از شهرهاي ساحلي درياي مديترانه است که بين دو شهر غزه و اشدود (اسدود)در فلسطين اشغالي قرار دارد.
15 . محمد‌بن علي بن محمد عمراني(م‌580‌ق)، الانباء في أخبار الخلفاء، ص 54.
16 . نويري، پيشين، ج 20، ص 300.
17 . قاضي طباطبايي، پيشين، ص 316 به بعد .
18 . حموي، معجم البلدان، ج 5، ص 142.
19 . سبط ابن جوزي. پيشين، ج 2، ص 209.
20 . ابن نما، مثير الاحزان، ص 85 .
21 . پيشين، ج20، ص 300.
22 . صفدي، الوافي بالوفيات، ج 12، ص 264.
23 . نام باغي بوده که يکي از امراي مصر به نام ابوبکر محمد بن طفج بن جف اخشيد معروف به کافور اخشيدي بنا کرده است (تقي‌الدين احمد‌بن علي مقريزي، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، المعروف بالخطط المقريزيه، ج2، ص 377).
24 . همان، ج2، ص 323.
25 . ابن كثير، البدايه و النهايه‌، ج 8 ، ص 222. همچنين شهيد قاضي طباطبايي در رد اين قول، مطالبي را نگاشته است (پيشين، ص 306 به بعد).
26. عبدالكريم بن محمد سمعاني، الانساب، تعليق عبدالله عمر بارودي، ج3، ص 370. و نيز ر.ک : محمد بن احمد مقدسي، احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم، ص 46 و 333.
27. نويري، پيشين، ج 20، ص 300.
28 . همان، ج 20، ص 302.
29 . حمدالله مستوفي، تاريخ گزيده، ص 202.
30 . ابن مشهدي، المزار، ص 214؛ سيد عبد الكريم بن طاووس، فرحه الغري، ص 123 ـ 124.
31 . سيد عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسين(ع)، ص 363؛ فضل علي قزويني، الامام الحسين(ع) و اصحابه، ج1، ص 431؛ سيدعلي قاضي طباطبايي، تحقيق در اول اربعين حضرت سيدالشهداء(ع)، ص 340 .
32 . همانند خبر فروع كافي، ج 4، ص 571 و كامل الزيارات، باب 9، ص 83 .
33 . همانند خبر مبارك خباز در تهذيب الاحكام ، ج6، ص 35 ـ 36 و فرحه الغري، ص 87 .
34 . قزويني، پيشين، ج1، ص 432.
35 . قزويني، پيشين، ج 1، ص 433.
36 . بلاذري، جمل من انساب الاشراف، ج3، ص 415؛ طبري، پيشين، ج 4، ص 351؛ ابن اعثم کوفي، الفتوح، ج 5، ص 127؛ شيخ مفيد، پيشين، ج 2، ص 118؛ سبط ابن جوزي، پيشين، ج2، ص 193.
37. كوفيان به مقابر، جَبّانه (به فتح جيم و تشديد باء) و اهل بصره به آن مقبره گويند (ياقوت حموي، معجم البلدان، ج2، ص99).
38 . محمد‌بن سعد، ترجمه‌الحسين و مقتله، ص 81 .
39 . بلاذري، پيشين، ج3، ص 411؛ طبري، پيشين، ج 4، ص 348؛ خوارزمي، مقتل الحسين(ع)، ج2، ص 44؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابي‌طالب، ج4، ص 121.
40 . محمد بن احمد مستوفي هروي، ترجمه الفتوح، ص 916؛ خواندمير، تاريخ حبيب السير في اخبار افراد بشر، ص 60.
41 . محسن امين، اعيان الشيعه، تحقيق و تخريج حسن الامين، ج1، ص 627.
42 . سبط ابن جوزي، پيشين، ج2، ص 209. همچنين شيخ مهدي فَلُّوجي حلّي (م‌1357‌ق) نيز در اين باره سروده است :

لاتطلبوا رأس الحسين فانه
لا في حِمي ثاوٍ و لافي واد

لکنّما صِفو الولاءِ يدلّکم
في انه المقبور وسط فؤادي

سر ِحسين(ع) را نجوييد ،چون نه در حرم و حصاري و نه در دره‌اي (مدفون) است.
لکن ولايت خالص و ناب، شما را راهنمايي مي‌کند که حسين(ع) در اعماق و ژرفاي دل من مدفون است.
(محمد علي يعقوبي، البابليات، ج 3، القسم الثاني، ص 128).
43 . عباس محمود عقاد، ابوالشهداء، الحسين بن علي(ع)، ص 111.
 


ـ ابن اسعد يافعي شافعي، عبدالله، مرآه الجنان و عبره اليقظان، حيدر آباد ـ دكن، دائره المعارف النظاميه الكائنه، 1337 ق.
ـ ابن اعثم كوفي، ابومحمد احمد بن علي، كتاب الفتوح، تحقيق علي شيري، بيروت، دارالاضواء،1411 ق.
ـ ابن تيميه، تقي الدين ابوالعباس احمد، رأس الحسين(ع)، تحقيق السيد الجُمَيلي، بيروت، دارالکتاب العربي، 1406 ق.
ـ ابن جوزي، ابوالفرج عبدالرحمان بن علي بن محمد، المنتظم في تاريخ الامم و الملوك، تحقيق محمد عبدالقادر عطا و مصطفي عبدالقادر عطا، بيروت، دارالكتب العلميه، 1412 ق.
ـ ــــــــــ، الردّ علي المتعصب العنيد، تحقيق محمد کاظم محمودي، بي‌جا، التراث الاسلامي العظيم، 1403 ق.
ـ ابن سعد، محمد، ترجمه الامام الحسين و مقتله، تحقيق سيد عبدالعزيز طباطبايي، قم، مؤسسه اهل البيت لإحياء التراث، 1415ق.
ـ ــــــــ ، الطبقات الكبري، بيروت، دارصادر، [بي تا].
ـ ابن شهر آشوب، ابوجعفر محمد بن علي، مناقب آل ابي‎طالب، تحقيق يوسف البقاعي، [بي‌جا]، انتشارات ذوالقربي (افست دارالاضواء)، 1379 ش.
ـ ابن طاووس، سيد رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن جعفر، الملهوف علي قتلي الطفوف، تحقيق و تقديم فارس تبريزيان (الحسّون)، [بي جا]، دارالاسوه، 1383 ش.
ـ ابن طاووس، سيد عبد الكريم، فرحه الغري، تحقيق سيد تحسين آل شبيب موسوي، [بي جا]، مركز الغدير للدراسات الاسلاميه، 1368 ق.
ـ ابن عساکر دمشقي، علي بن حسن بن هبه الله شافعي، تاريخ مدينه دمشق، تحقيق علي شيري، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
ـ ابن فتال نيشابوري، محمد، روضه الواعظين، تحقيق سيد محمد مهدي سيد حسن خرسان، قم، منشورات الرضي، [بي تا].
ـ ابن قولويه قمي، ابوالقاسم جعفر بن محمد، كامل الزيارات، تحقيق جواد قيومي، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1417 ق.
ـ ابن كثير دمشقي، ابوالفداء اسماعيل، البدايه و النهايه، تحقيق و تعليق علي شيري، بيروت، دارإحياء التراث العربي، 1408 ق.
ـ ابن نما حلي، نجم الدين محمد بن جعفر، مثيرالاحزان، نجف، مطبعه الحيدريه، 1369ق.
ـ امين عاملي، سيد محسن، اعيان الشيعه، تحقيق و تخريج حسن الامين، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، [بي تا].
ـ ــــــــــ ، لواعج الاشجان، [بي جا]، مكتبه بصيرتي، [بي تا].
ـ بلاذري، احمد بن يحيي بن جا‌بر، کتاب جمل من انساب الاشراف، بيروت، دارالفكر، 1417 ق.
ـ بيروني، ابوريحان محمد بن احمد، الآثار الباقيه من القرون الخاليه، بيروت، دار صادر، [بي تا].
ـ تميمي بستي، محمد بن حبّان بن احمد، الثقات، [بي جا]، مؤسسه الكتب الثقافيه، 1393 ق.
ـ تميمي مغربي، ابوحنيفه نعمان بن محمد، شرح الاخبار في فضائل الائمه الاطهار(ع)، تحقيق سيد محمد حسيني جلالي،‌ قم، مؤسسه النشر الاسلامي، [بي تا].
ـ حسيني موسوي حائري كركي، سيد محمد بن ابي‎طالب، تسليه المُجالس و زينه المَجالس، تحقيق فارس حسّون كريم، قم، مؤسسه المعارف الاسلاميه، 1418 ق.
ـ حموي، ياقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بيروت، دار إحياء التراث العربي، 1399 ق.
ـ خوارزمي، موفق بن احمد بن محمد، مقتل الحسين(ع)، تحقيق محمد سماوي، قم، دارانوار الهُدي، 1418 ق.
ـ خواندمير، غياث الدين بن همام الدين حسيني، تاريخ حبيب السير في اخبار افراد بشر، تهران، انتشارات كتابخانه خيّام، 1333 ش.
ـ ذهبي، شمس الدين محمد بن احمد، سير أعلام النبلاء، تحقيق شعيب الارنؤوط و محمد نعيم العرقسوسي، بيروت، مؤسسه الرساله، 1413 ق.
ـ ـــــــــــ ، تاريخ الاسلام،‌ تحقيق عمر عبدالسلام تدمُري، بيروت، دارالكتاب العربي، 1407ق.
ـ زمخشري، محمود بن عمر، ربيع الابرار و نصوص الاخبار، تحقيق سليم النعيمي، منشورات الرضي، 1410 ق.
ـ سبط ابن جوزي، يوسف بن قزغلي بغدادي، تذكره الخواص من الامه بذكر خصائص الائمه(ع)، ‌تحقيق حسين تقي زاده، [بي جا]، مركز الطباعه و النشر للمجمع العالمي لاهل البيت (ع)، 1426 ق.
ـ سمعاني، عبدالكريم بن محمد، الانساب، تعليق عبدالله عمر بارودي، بيروت، دارالجنان، 1408 ق.
ـ شَبراوي، عبدالله بن محمد بن عامر، الإتحاف بحُبّ الأشراف، تحقيق سامي الغُرَيري، قم، دارالکتاب الاسلامي، 1423 ق.
ـ شبلنجي، مؤمن بن حسن مؤمن، نورالابصار في مناقب آل بيت النبي المختار(ع)، بيروت، دارالجيل، 1409 ق.
ـ شجري، يحيي بن حسين بن اسماعيل جرجاني، الامالي الخميسيه، بيروت، عالم الكتب، 1403ق.
ـ صبّان، محمد بن علي، إسعاف الراغبين في سيره المصطفي(ص) و فضائل اهل بيته الطاهرين(ع)، (چاپ شده در حاشيه «نور الابصار في مناقب آل بيت النبي المختار(ع)»، بيروت، دارالجيل، 1409 ق).
ـ صدوق، محمد بن علي بن حسين بن بابويه قمي، الامالي، تحقيق مؤسسه البعثه، قم، مؤسسه البعثه، 1417 ق.
ـ صفدي، صلاح الدين خليل بن آيبَك، الوافي بالوفيات، تحقيق احمد الارناؤوط و ترکي مصطفي، بيروت، دار إحياء التراث، 1420 ق.
ـ طبرسي، ابوعلي فضل بن حسن، إعلام الوري بأعلام الهدي، تحقيق مؤسسه آل البيت(ع) لإحياء التراث، قم، مؤسسه آل البيت(ع) لإحياء التراث، 1417ق.
ـ ــــــــــ ، تاج المواليد في مواليد الائمه و وفياتهم، قم، مكتبه آيه الله مرعشي نجفي، 1406 ق.
ـ طبري، ابوجعفر محمد بن جرير، تاريخ الامم و الملوك، بيروت، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، 1409 ق.
ـ طوسي، ابوجعفر محمد بن حسن، تهذيب الاحكام،‌ تحقيق حسن موسوي خرسان، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1365 ش.
ـ عقاد، عباس محمود، ابوالشهداء، الحسين بن علي(ع)، بيروت، المکتبه العصريه، 1421 ق.
ـ علم الهدي، سيد مرتضي، رسائل المرتضي، تقديم احمد حسيني، ‌قم، دارالقرآن الكريم، 1405ق.
ـ عمراني، محمد بن علي بن محمد، الانباء في أخبار الخلفاء، تحقيق قاسم السامرائي، قاهره، دارالآفاق العربيه، 1421 ق.
ـ قاضي طباطبايي، سيد محمد علي، تحقيق در باره اول اربعين حضرت سيدالشهداء(ع)، قم، بنياد علمي و فرهنگي شهيد آيت الله قاضي طباطبايي، 1368 ش.
ـ قرطبي، محمد بن احمد، التذكره في امور الموتي و امور الآخره، [بي جا]، دارالكتبالعلميه، [بي تا].
ـ قزويني، زكريا محمد بن محمود، عجائب المخلوقات و الحيوانات و غرائب الموجودات، (چاپ شده در حاشيه «حياه الحيوان الکبري»، کمال الدين دميري)، [بي جا، بي تا، بي نا].
ـ قزويني، فضل علي، الامام الحسين(ع) و اصحابه، تحقيق سيد احمد حسيني، قم، ابن المؤلف، 1415 ق.
ـ کليني، ابوجعفر محمد بن يعقوب، الفروع من الكافي، تصحيح و تعليق علي اکبر غفاري، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1367 ش.
ـ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوارالجامعه لدُرَر أخبار الائمه الاطهار(ع)، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ق.
ـ مستوفي قزويني، حمد الله بن ابي‎بكر بن احمد، تاريخ گزيده، تحقيق عبدالحسين نوايي، تهران، اميركبير، 1364ش.
ـ مستوفي هروي، محمد بن احمد، ترجمه کتاب الفتوح، تصحيح غلام‎رضا مجد طباطبايي، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1372 ش.
ـ مشهدي، محمد بن جعفر، المزار الكبير، تحقيق جواد قيومي اصفهاني، قم، نشر القيوم، 1419ق.
ـ مفيد، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد في معرفه حجج الله علي العباد، تحقيق مؤسسه آل البيت(ع)، قم، مؤسسه آل البيت(ع) لإحياءا التراث، 1413ق.
ـ مقدسي، محمد بن احمد، احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم، قاهره، مکتبه مدبولي، 1411 ق.
ـ مقريزي، تقي الدين احمد بن علي، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، المعروف بالخطط المقريزيه، بيروت،دارالکتب العلميه، 1418ق.
ـ مُناوي، محمد عبدالرؤوف فيض القدير، بيروت، دارالمعرفه، 1391ق.
ـ موسوي خوئي، سيد ابوالقاسم، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواه، [بي جا، بي نا]، 1413 ق.
ـ موسوي مقرم، سيد عبد الرزاق، مقتل الحسين(ع)، بيروت، دارالکتاب، 1399ق.
ـ نويري، احمد بن عبدالوهاب، نهايه الارب في فنون الادب، تحقيق عبدالمجيد ترحيني و عماد علي حمزه، بيروت، دارالكتب العلميه، 1424 ق.
ـ يعقوبي، محمد علي، البابليات، قم، دارالبيان، 1373ق.
منبع: نشريه تاريخ در آينه پژوهش شماره 26