مبانی فقهی انقلاب اسلامی در اندیشه ی امام خمینی (ره) (5)
مبنای سوم: وجوب مبارزه با ظلم
الف- ادله ی وجوب مبارزه با ظلم
1- ادله ی عام
1-1- ادله ی وجوب نهی از منکر
1-2- ادله ی وجوب دفاع
2- ادله ی خاصه
1-2- آیه ی 9 سوره ی حجرات
در این آیه، «بغی» و «طغیان» یک گروه سبب شده است که قرآن، مسلمانان را موظف کند تا با گروه سرکش مبارزه کنند. پس می توان گفت که آیه، بیانگر قاعده ای عام است و آن اینکه اسلام، جنگ با ظلم را برای جلوگیری از ظلم و ستم، لازم دانسته است (شیرازی، 1385، ج 12: 168).
2-2- آیه ی 25 سوره ی حدید
در این آیه، هدف از ارسال پیامبران، تأمین عدالت ذکر شده است. وسایل فکری برای اقامه ی عدالت، بینات، کتاب و میزان است و در صورت عدم کارآیی آنها، آهن و سلاح که مظهر قوه ی قهریه است، وسیله ی اجرای عدالت پیامبران می باشد (شیرازی، 1385، ج 23: 376)، به عبارت دیگر، آهن در این آیه، کنایه از جنگ است. پس تحقق عدالت هر چند با مبارزه ی مسلحانه باشد واجب است (منتظری، 1409 ق، ج 1: 598).
3-2- حدیث نبوی
آنچه مورد استشهاد است، تعبیر از «دفع ظلم» به عنوان «زکات بدن» است. آنچه از زکات، به ذهن انسان تبادر می کند، وجوب پرداخت آن است. پس دفع ظلم به عنوان زکات بدن، امری واجب است.
4-2- روایت تحف العقول
روایت فوق را که امام حسن عسکری (علیه السلام) از حضرت مسیح (علیه السلام) نقل می کند، مورد تأیید ایشان نیز می باشد. در این روایت، کسی که قادر به دفع ظلم باشد، اما به دفع ظلم اقدام نکند، خود ظالم به حساب آمده است. پس انسان مؤمن برای اینکه گرفتار گناه ظلم نشود، واجب است که با آن مبارزه کند. چنانچه مفاد روایت فوق به دلیل سند و یا دلایل دیگر پذیرفته نشود، حداقل مؤیدی برای ادله ی وجوب مبارزه با ظلم است؛ به ویژه اینکه روایت مشابهی از امام حسین (علیه السلام) به نقل از پیامبر اسلام (صل الله علیه و آله) وجود دارد که اقدام زبانی و عملی علیه حاکم جائر را لازم می شمارد. (3)
5-2- سیره
6-2- عقل
الف- مسلم است که ظلم قبیح است.
ب- قبح ظلم به لحاظ آثاری است که در عالم واقع دارد؛ نه به جهت امر ذهنی صرف.
ج- ظلم، آثاری دارد که عقل، آنها را برای آرامش و سعادت انسانها مضر تشخیص می دهد.
د- در نتیجه به خاطر احتراز از عواقب ظلم، عقل به وجوب مبارزه با ظلم حکم می کند.
استفاده از حکم عقل به لزوم مبارزه با ظلم از ترتیب مقدمات فوق، امری واضح است.
ب- امام خمینی و وجوب ظلم ستیزی
1- حرمت ظلم پذیری
2- وجوب ظلم ستیزی
3- تاریخی ساختن مبارزه
4- معیار قراردادن عدالت
عبارت «لا تَضلِمُونَ وَ لَا تُظلَمُونَ»، بخشی از آیه ی 279 سوره ی بقره است. این فراز از آیه، مفید علت و یا حکمت حرمت ربا است. استدلال مکرر ایشان به «ظلم» بودن ربا در ربای قرضی و معاوضی نشان می دهد که ظلم را ملاک می داند (امام خمینی، 1421 ق، ج 2: 542 و 553).
با تبیینی که از مقوله ی ظلم و ظلم ستیزی در اندیشه ی امام خمینی صورت گرفت، معلوم گردید که ایشان با نگاه فقهی و دینی به مسأله توجه نموده است. وی حرمت ظلم و ظلم پذیری و وجوب مبارزه با ظلم را دقیقاً از کتاب و سنت و تاریخ اسلام استنباط کرده است. این استنباط، وی را به لزوم مارزه با حکومت پهلوی که ابعاد مختلف ظلم را در خود داشت، کشاند.
د - ظلم ستیزی امام خمینی
مهم ترین ظلم سیاسی که امام خمینی با آن مبارزه برخاست، اصل سلطنت بود. ایشان سطنت را یک امر خلاف عقل (همان، ج 5: 508) و خلاف اسلام می دانست (امام خمینی، 1377: 7). از نظر وی سلطنت پهلوی یک سلطنت تحمیلی بود (امام خمینی، 1378، ج 16: 6) به گونه ای که هم در زمان پهلوی پدر و هم در زمان پهلوی پسر، کاملاً اختناق و سرکوب در ایران حاکم بوده است (همان: 16). از این رو، از طبقات مختلف مردم خواست که برای سقوط سلطنت قیام کنند (همان، ج 5: 93).
امام خمینی ظلم های اجتماعی و فرهنگی عصر پهلوی، همچون آدم کشی ها، حبس و شکنجه، تحمیل فرهنگ غرب و سلطه ی بیگانگان را یادآوری می کرد. در این میان، به ظلم های فرهنگی توجه خاص داشت و خواستار از بین بردن آن بود (همان ج 2: 348).
حضرت امام، در طول مبارزات از ظلم های اقتصادی گوناگونی مانند فقر و تبعیض که بر ملت ایران وارد شده بود، نام می برد. ایشان از هدر دادن بیت المال در جشن تولدها، جشن تاجگذاری و جشن دو هزار و پانصد ساله انتقاد می کرد. غارت نفت توسط شرکت های بین المللی نیز مورد توجه امام قرار داشت. ایشان وظیفه ی همگان را نسبت به این موضوع چنین بیان کرد: «امروز چطور می توانیم ساکت بنشینیم و ببینیم عده ای حرامخوار و عامل بیگانه، دسترنج صدها میلیون مسلمان را تصاحب کرده اند و نمی گذارند از حداقل نعمت استفاده کنند. وظیفه ی علمای اسلام و همه ی مسلمانان است که به این وضع ظالمانه خاتمه بدهند و در این راه که سعادت صدها میلیون مسلمان است، حکومت های ظالمانه را سرنگون کنند و حکومت اسلامی تشکیل دهند» (امام خمینی، 1377: 29).
جمع بندی
وجوب نفی سلطه ی بیگانگان، مبنای دیگری از مبانی فقهی انقلاب اسلامی است. رژیم پهلوی، ایران را در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی به بیگانگان وابسته ساخته بود. امام خمینی با مشاهده ی عمق وابستگی، مقابله با منشأ تمامی وابستگی ها؛ یعنی سلطنت پهلوی را لازم شمرد.
همچنین وجوب ظلم ستیزی، مبنایی دیگر از مبانی فقهی انقلاب اسلامی در اندیشه ی امام خمینی است. ایشان ضمن تحریم ظلم، ظلم پذیری یا انظلام را نیز حرام دانست و بر همین مبنا، مبارزه با ظلم های رژیم پهلوی را واجب شمرد؛ رژیمی که ظلم های فاحش آن تمام حیطه های زندگی مردم ایران را فراگرفته بود. در نهایت مقابله با اصل سلطنت را به عنوان ریشه ی تمامی ظلم ها لازم شمرد و به کمک مردم موفق گردید نظام شاهنشاهی را سرنگون نموده و حکومت اسلامی تأسیس کند که در نظام فکری امام خمینی جزء جدایی ناپذیر دین و دیانت اسلامی به حساب می آید.
پی نوشت ها :
1. عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
2. سطح سه حوزه ی علمیه.
3. ایها الناس ان رسول الله (ص) قال: «من رأی سلطاناً جائراً مستحلاً لحرام الله ناکثاً لعهد الله مخالفاً لسنة رسول الله یعمل فی عباد الله بالاثم و العدوان فلم یغیر علیه بفعل و لا قول کان حقاً علی الله ان یدخله مدخله» (صحیفة الحسین علیه السلام: 274).
1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغه، ترجمه ی محمد دشتی، قم، انتشارات امیرالمؤمنین، چ 2، 1386.
3. آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه ی احمد گل محمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، چ 5، 1379.
4. ابن منظور، محمد لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ 1، 1408 ق.
5. ازغندی، علیرضا، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، تهران، سمت، چ 1، 1382.
6. القیومی، جواد، صحیفة الحسین (علیه السلام)، قم، مؤسسة النشر السالامی، چ 1، 1374.
7. امام خمینی، سیدروح الله، ولایت فقیه، تهران، مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ 7، 1377.
8. ــــــــــــــــــــــــــــــ ، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ 1، 1384.
9. ـــــــــــــــــــــــــــــ ، البیع، تهران، مؤسسه ی تنظیم و نشر اثار امام خمینی، چ 1، 1421 ق.
10. ـــــــــــــــــــــــــــ، صحیفه ی امام، تهران، مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ 1، 1378.
11. ــــــــــــــــــــــــــ ، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ 1، 1374.
12. ــــــــــــــــــــــــــ ، الرسائل العشره، قم، اسماعیلیان، 1385 ق.
13. انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، قم، انتشارات دهاقانی، چ 1، 1373.
14. انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، 1381.
15. بیل، جیمز. ا، شیر و عقاب، ترجمه ی فروزنده برلیان، تهران، فاخته، چ 1، 1371.
16. جعفریان، رسول، سیره ی رسول خدا، قم، دلیل ما، چ 4، 1385.
17. حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چ 2، 1404 ق.
18. دیبا، فریده، دخترم فرح، ترجمه ی الهه رئیس فیروز، تهران، به آفرین، چ 2، 1380.
19. رستمی، فرهاد، پهلوی ها، تهران، مؤسسه ی مطالعات تاریخ معاصر، چ 3، 1384.
20. روحانی، سیدحمید، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، بی جا، چ 2، 1360.
21. ری شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، قم، دارالحدیث، چ 1، 1421 ق.
22. زارع، رضا، ارتباط ناشناخته، تهران، مؤسسه ی مطالعات تاریخ معاصر، چ 1، 1384.
23. زونیس، ماروین، شکست شاهانه، ترجمه ی عباس مخبر، تهران، طرح نو، چ 2، 1370.
24. صدیقی، وحیدالزمان، انقلاب اسلامی از نگاه دیگران، ترجمه ی سیدمجید رویین تن، تهران، اطلاعات، چ 1، 1378.
25. صمیمی، مینو، پشت پرده ی تخت طاووس، ترجمه ی حسین ابوترابیان، تهران، مؤسسه ی اطلاعات، چ 9، 1374.
26. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزن فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چ 1، 1411 ق.
27. عالیخانی، علینقی، خاطرات دکتر علینقی عالیخانی، تهران، نشر آبی، چ 1، 1381.
28. علامه حلی، السرائر، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چ 2، 1412 ق.
29. غنی، سیروس، برآمدن رضاخان و نقش انگلیس ها، ترجمه ی حسن کامشاد، تهران، نیلوفر، چ 3، 1385.
30. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، چ 3، 1370.
31. فوران، جان، تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه ی احمد تدین، تهران، مؤسسه ی خدمات فرهنگی رسا، چ 2، 1378.
32. فوزی، یحیی، اندیشه ی سیاسی امام خمینی، قم، معارف، چ 1، 1384.
33. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، چ 1، 1411 ق.
34. محمدی، منوچهر، انقلاب اسلامی، زمینه ها و پیامدها، قم، معارف، چ 1، 1380.
35. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ 32، 1385.
36. منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیة، قم، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیة، چ 2، 1409 ق.
37. مهدوی، عبدالرضا هوشنگ، تاریخ روابط خارجی ایران، بی جا، بی نا، 1368.
38. مهران، ج .ا، اسناد فراماسونری در ایران، تهران، مؤسسه ی مطالعات و پژوهش های سیاسی، چ 1، 1380.
39. نجاتی، غلامرضا، تاریخ بیست و پنج ساله ی ایران، تهران، مؤسسه ی خدمات فرهنگی رسا، چ 6، 1375.
40. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ 7، 1981 م.
41. نقوی حسینی، سیدحسین، انقلاب اسلامی در تئوری و عمل، قم، انتشارات علمی - فرهنگی صاحب الزمان، چ 1، 1380.
42. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، دار احیاء التراث العربی، چ 1، 1408 ق.
43. ورعی، سیدجواد، حقوق و وظایف شهروندان و دولتمردان، قم، دبیرخانه ی مجلس خبرگان، چ 1، 1381.
44. هویدا، فریدون، سقوط شاه تهران، انتشارات اطلاعات، چ 2، 1365.
منبع: حکومت اسلامی 54؛ فصلنامه ی علمی - تخصصی پژوهشگاه اندیشه ی سیاسی امام.
منبع: نشریه حکومت اسلامی شماره 54
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}