انقلاب اسلامي براي ايران چه كرد ؟(9)


 

نويسنده: حجت سليماندارابي (1)




 

توسعه روستايي، جهاد سازندگي و مديريت نهادي
 

عمده مطالب ايران كشاورزي بود. اينها به اسم اصلاحات ارضي، كشاورزي را به كلي از بين بردند و ايران شد يك بازاري كه دستش را هي دراز مي كند پيش دولت هاي خارجي خصوصا امريكا، گندم بده، ‌جو بده، نمي دانم چه، با اينكه ايران اگر خودش كشاورزي را بكند، بايد صادر بكند به ساير ممالك، نبايد بگيرد از آنجا، همه چيز ما را از بين بردند، دامداري ما را از بين بردند. مراتع ما را، مراتعي كه به تصديق خود خارجي ها گفتند. بهترين مراتع براي دامداري، غني ترين مراتع براي دامداري، مرتع فلان جا است. . . تمام مراتع ما را از بين بردند به اسم ملي كردن، مردم را دستشان را منقطع كردندو خودشان چاپيدند و
رفتند. . . (2)
امام خميني (ره)

مقدمه
 

پاره اي اوقات از گوشه و كنار شنيده مي شود كه اوضاع اقتصادي مردم بدتر از دوران قبل از انقلاب اسلامي شده است. غربي ها كه جاي پا و نفوذ خود را با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران از دست دادند، دربوق هاي تبليغاتي پيوسته القا مي كنند كه وضع ايران ازجنبه سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خراب تر شده است. برخي غرب گرايان، سلطنت طلبان، منافقان، عناصر چپ و راست و التقاطي متمايل به ليبرال ـ‌دموكراسي و سوسيال دموكراسي غرب مثل«نهضت آزادي»و«جبهه ملي»و غيره، افراد كم اطلاع و عوام انديش از يك طرف و از طرف ديگر مجموع كساني كه يا منافع خود را دراثر انقلاب اسلامي از دست داده اند و يا درك، شناخت و آگاهي كافي از سياست ها و عملكردهاي نظام جمهوري اسلامي ندارند. اين تلقي نادرست را تبليع و ترويج مي كنند. (3)
متأسفانه ضعف دستگاه هاي تبليغاتي كشور، ترجيح منافع گروهي پاره اي از جريان هاي طرفدار انقلاب اسلامي بر منافع ملي، عدم مسئوليت پذيري بعضي از مسئولان اجرايي در پاسخگويي به پاره اي از شبهات از همه بدتر خودباختگي بعضي از جريان هايي كه در گذشته داعيه طرفداري از انقلاب اسلامي را داشتند ولي امروز در مقابل القائات فريبنده تفكر غربي به گفتمان جريان هاي شبه روشنفگري قبل از انقلاب اسلامي برگشته اند كه همه تحولات را تقليد از غرب مي دانستند در قالب جريان هاي ارتجاعي نقش بوق هاي تبليغاتي دشمنان انقلاب اسلامي را ايفا مي كنند‌، به چنين فضايي كمك كرد و باعث شد كه گرد و غبار برخاسته از دستگاه هاي تبليغاتي غرب و سينه چاكان آنها در ايران، خدمات با ارزش جمهوري اسلامي در
توسعه ايران در دو دهه اخير و پروژه هاي عظيمي كه در كشور به راه افتاد ـكه به تعبير مقام معظم رهبري هر كدام از آنها در آينده اين كشور تأثيرات عجيبي دارد ناديده گرفته شود.
انسان هاي با بصيرت، منصف و به دور از اغراض شخصي و گروهي چگونه مي توانند اقدامات جمهوري اسلامي ايران در دفاع از تماميت ارضي، حفظ استقلال و حاكميت ملي، جلوگيري از خروج سرمايه هاي ملي از كشور، خدمات توسعه و بهسازي روستايي، توفيقات ايران در عرصه علم و تحقيق، توسعه مراكز آموزشي و پژوهشي، تحولات كشور درعرصه فولاد، پتروشيمي، آب، برق، صنايع خدمات زيربنايي و از همه حياتي تر توفيقات هسته اي، سلول هاي بنيادي و غيره را ناديده بگيرند؟!
اذعان به اين تحولات به معناي آن نيست كه كشور ما در عرصه فعاليت هاي اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي داراي مشكلاتي نيست، بلكه سخن بر سر آن است كه چرا به دستاوردهاي ملموس انقلاب اسلامي با ديد انصاف و بصيرت نگريسته نمي شود؟و چرا دستاوردهاي انقلاب اسلامي را بدون توجه به ساختار هاي كاملا وابسته قبل از انقلاب، به ويژه وابستگي اقتصاد ايران به درآمدهاي حاصل از صدور نفت از يك طرف و سياست هاي امريكا و اروپا از طرف ديگر تحليل مي كنند؟ چرا دستاوردهاي انقلاب بدون توجه به مشكلات فراوان و ناخواسته بعد از انقلاب اسلامي نظير تحريم و محاصره اقتصادي ايران از جانب امريكا و اروپا، تحريك قوميت ها و خرابكاري هاي اقتصادي و تروريستي، جنگ تحميلي و زيان هاي هزار ميليارد دلاري و سياست هاي اجتناب ناپذير كنترل ناشي از جنگ و ده هامسأله ديگر تحليل مي كنند، مسائلي كه هر كدام از آنها مي توانست ده ها سال كشور را از ابتدايي ترين امكانات محروم سازد؟!
هنگامي كه انقلاب اسلامي در ايران پيروز شد و نظام جمهوري اسلامي تأسيس گرديد ايران كشوري بود كه به دليل سياست هاي رژيم مشروطه سلطنتي، از جنبه توسعه انساني و اجتماعي در رديف ضعيف ترين كشورها قرار داشت. از نظر شاخص هاي توسعه انساني كشورهايي كه پايين تر از 0/500 قرار دارند به عنوان كشورهايي با توسعه انساني پايين هستند
و كشورهايي كه واقع در فاصله 0/500 و 0/799 قرار دارند كشورهايي با توسعه انساني متوسط و كشورهايي با شاخص 0/800 تا يك به عنوان كشورهايي با توسعه انساني بالا محسوب مي شدند. براي محاسبه حداقل و حداكثر شاخص توسعه انساني، عمدتا سه عنصر مد نظر قرار گيرد: 1. با سوادي بزرگسالان و نرخ تركيبي ورود به مقاطع تحصيلي 2. سلامتي و اميد به زندگي 3. سطح درآمد سرانه
با توجه به اين شاخص ها ايران در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي علي رغم حاكميت مطلق رژيم مشروطه سلطنتي و نفوذ كامل غرب در ايران و همسازي سياست هاي رژيم با برنامه ها و اهداف غرب، كشوري بود كه در حدود 0/400 از شاخص توسعه انساني را برخوردار بود. يعني در قسمت تقريبا پايين توسعه قرار داشت.
نمودار شاخص هاي توسعه انساني در ايران (74-1339)(4)
بر اساس آمار اولين گزارش ملي توسعه انساني، ايران در آستانه انقلاب اسلامي كشوري بود كه نماگر اميد به زندگي در آن حدود 50 سال و نرخ باسوادي بزرگسالان در اوايل انقلاب اسلامي (1359)، 41/8 درصد و نرخ تركيبي ثبت نام ناخالص در كليه مقاطع تحصيلي در سال 1359 در حدود 46% بود.
بخش اعظمي از كشور فاقد كمترين امكانات رفاهي از جمله آب، برق، بهداشت، ‌آموزش عمومي و عالي، بهره برداري از انرژي سالم، راه هاي مواصلاتي و غيره بودند. در كناراين اوضاع نابسامان وقتي انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد واعلام نمود كه دست ابرقدرت ها و كساني كه منافع ملي را در پاي منافع شخصي و خاندان هزار فاميل حاكم بر ايران قرباني كرده اند از كشور كوتاه خواهد نمود، محاصره اقتصادي، تحريم همه جانبه ايران و در نهايت جنگ و ترور بركشور تحميل گرديد. با تحميل چنين شرايط ناگواري بر كشوراوضاع نامطلوب اقتصادي كه ميراث رژيم مشروطه سلطنتي بود ناتواني خود را در حل بحران هاي ايران نشان داد و مشكلاتي چون :سقوط قيمت نفت و كاهش درآمد ارزي، افزايش كسري بودجه و استقراض دولت از بانك مركزي، عدم تعادل بين حجم نقدينگي و توليد ناخالص داخلي، تورم و افزايش سريع قيمت ها، ظهور سيستم تعدد نرخ هاي ارز و ده ها معضل ديگر بر مشكلات گذشته افزوده شد. (5)
جمهوري اسلامي نه تنها بر اين بحران ها فائق آمد بلكه در كمتر از دو دهه اقداماتي در زمينه توسعه انساني در ايران انجام داد كه در نوع خود اعجاب انگيز بود. اقداماتي كه آثار آن نه تنها چند برابر اقدامات رژيم مشروطه سلطنتي در طول 70 سال حاكميت خود بر ايران بود بلكه مجموع همه ادوارحاكميت نظام هاي سلطنتي نيز بيشتر نشان مي داد نماگر اميدبه زندگي در ايران از حدود 50 سال در سال 1357 به 61/6 سال در سال 1367 و 69/5 سال در سال 1376 و نماگر نرخ باسوادي بزرگسالان از 41/8% در سال 1359 به 57/1% در سال 1367 و 74/5% در سال 1376 افزايش يافت. نرخ تركيبي ثبت نام ناخالص در كليه مقاطع تحصيلي نشان مي دهد كه چه اقدامات بزرگي در فراهم كردن شرايطي براي تحصيل مردم انجام گرفته است. در سال 1359 نرخ ثبت نام در كليه مقاطع تحصيلي 46% از كل جمعيت آماده به تحصيل كشور بود كه نشان از فقدان امكانات آموزشي و مدارس لازم براي تحصيل مردم ايران در تمام دوران رژيم مشروطه سلطنتي دارد اما در بحراني ترين شرايط جمهوري اسلامي ايران از سال 1359 تا سال 1367 حدود 65/5% و تا سال 1376 حدود 75% از جمعيت آماده به تحصيل كشوربراي آموزش همگاني و تخصصي در مدارج عاليه به امكانات لازم براي تحصيل دست يافتند.
آنچه نقل شد نمونه بسيار كوچكي از دستاوردهاي انقلاب اسلامي براي مردم ايران است. در فصل هاي گذشته اين پژوهش، تحولات ناشي ازانقلاب اسلامي در نسبت با اقدامات 70 ساله رژيم مشروطه سلطنتي در پاره اي از بخش ها تجزيه و تحليل شد. هدف اين بخش از مقاله، تحليل عملكرد جمهوري اسلامي ايران درحوزه توسعه انساني و تحولات سياسي، اقتصادي و اجتماعي جامعه روستايي ايران است.
بسياري از كساني كه جمهوري اسلامي را در اين دو دهه و نيم تجزيه و تحليل نمودند اعتراف مي كنند كه توفيقات جمهوري اسلامي در حوزه توسعه روستايي نه تنها اعجاب انگيز بلكه مي تواند الگوي مناسبي براي رشد و توسعه ساير كشورهاي عقب نگه داشته شده قرار بگيرد.
جمعيت روستايي كشور كه در دوران قبل از انقلاب اسلامي با وجودي كه جمعيت اكثريت توليد كننده را تشكيل مي دادند و مورد بي مهري سياست هاي رژيم مشروطه سلطنتي قرار گرفته بودند با پيروزي انقلاب اسلامي روزنه اميدي در دل آنها زنده شد. فرمان تأسيس نهاد جهاد سازندگي و اهتمام اين نهاد به فعاليت هاي مربوط به توسعه روستايي نه تنها الگوي توسعه روستايي را تحت تأثير قرار داد بلكه در كمتر از دو دهه چهره جامعه روستايي ايران را به كلي دگرگون كرد.
مديريت نهادي با شاخص هايي چون:دين مداري، ولايت محوري، انعطاف پذيري، تمايل به سيستم اداري غير متمركز، پويايي، خودباوري، استمرار گرايي، مردم باوري، نوآوري (6)و از همه مهم تر روحيه مدارا و مهرباني در برخورد با مشكلات مردم، مهم ترين ابزاري بود كه جهاد سازندگي با بهره برداري از آن توانست در كمتر از دو دهه ساخت جامعه روستايي ايران را از جامعه اي با مشخصاتي چون :
ـ ساختار سنتي كه مانع اصلي افزايش بهره وري منابع است.
ـ نااطميناني در توليد محصول كشاورزي و دامي
ـ سطح پايين آموزش و مهارت هاي حرفه اي كه موجب پايين بودن بازدهي در توليد مي شود.
ـ غالب بودن نظام كشاورزي معيشتي
ـ محدوديت در ايجاد فرصت هاي شغلي با توجه به محدوديت منابع درمناطق روستايي
ـ نرخ بالاي رشد طبيعي جمعيت
ـ فقدان نظام هاي حمايتي گسترده (بيمه، خدمات اجتماعي و. . . )
ـ محدوديت امكانات رفاهي و زيربنايي در مناطق روستايي
ـ نرخ بالاي مهاجرت
ـ فقر و درآمد سرانه اندك
ـ برخورداري بسيار اندك از يارانه هاي دولتي
ـ وجود رابطه سلطه بين شهر و روستا (7)
و ده ها معضل ديگر
به جامعه پويا و مؤثر در نظام توليد ملي تبديل نمايد.
فرآيند دستاوردهاي مديريت نهادي جهاد سازندگي در برنامه هاي توسعه جمهوري اسلامي ايران وقتي درك پذير است كه قالب مقايسه اي مناسبي وجود داشته باشد. عملكرد نظام مشروطه سلطنتي در حوزه توسعه روستايي با توجه به آمارهاي رسمي منتشر شده ميزان مناسبي براي داوري هاي منصفانه نسبت به عملكرد جمهوري اسلامي است. اگر چه ممكن است عده اي با تمسك به پاره اي ازارقام و تحليل هاي فريبنده اقتصادي و استفاده از معيارهاي شناخته شده اي چون درآمد سرانه و غيره عملكرد هاي جمهوري اسلامي را ناموفق جلوه دهند اما بايد توجه كرد همان طور كه در ابتداي اين پژوهش ها عنوان شد هدف ما تحليل اوضاع توسعه روستايي ايران با شاخص هاي آرماني توسعه نيست.
همه اذعان دارند كه آنچه در ايران بعد از انقلاب اسلامي در حوزه دگرگوني هاي اقتصادي و اجتماعي انجام گرفت هنوز فاصله زيادي با وضعيت آرماني همه طرفداران انقلاب اسلامي دارد. هدف مقايسه اهتمام، سياست ها، برنامه ها و عملكردهاي نظام جمهوري اسلامي درطول يك دوره حاكميت 20 ساله در حل مشكلات بنيادي ايران در نسبت با حاكميت 70 ساله رژيم مشروطه سلطنتي است. هدف عمده اين پژوهش آن است كه نشان دهد اگر حاكمان نظام هاي پيشين به جاي حيف و ميل اموال مردم و اجراي فرامين اربابان خارجي خود و نابودي ذخايرعظيم انساني و مادي حتي بخش ناچيزي از درآمدهاي كلان نفتي را صرف توسعه اقتصادي،
اجتماعي، فرهنگي و سياسي ايران مي كردند در طول حاكميت 200 ساله آنها بر اركان اين كشور در دوران تجدد خواهي، چه دگرگوني هاي عظيمي در كشور ايجاد مي شد!
جمهوري اسلامي ايران اثبات كرد كه اگر حكومتي از دل آرمان هاي يك ملت برگزيده شود چگونه مي توانددر ظرف دو دهه بيش از چند برابر دستاوردهاي حاكميت 200 ساله اي كه خود را به نام تجدد خواهي بر مردم ايران تحميل كرد، در زندگي مردم تحول ايجاد نمايد و زيرساخت هاي نابود شده اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، سياسي و علمي را بازسازي نمايد.
توسعه انساني در ايران عصر انقلاب اسلامي و دگرگوني هاي بنيادي درجامعه روستايي ايران بهترين دليل اين مدعاست.
نيكي كدي در كتاب نتايج انقلاب ايران اگرچه دشمني خود را با نظام جمهوري اسلامي در اغلب صفحات اين اثر نشان مي دهد، اما اعتراف مي كند كه سازماندهي اجتماعي اقتصادي پس از انقلاب به طرز چشمگيري تغيير و در برخي عرصه ها بهبودي نشان مي دهد. (8)
او مي بيند كه جمهوري اسلامي ايران گام هاي بلند و مهمي در عرصه آموزش و مراقبت هاي بهداشتي اوليه جامعه عقب مانده ايران برداشته است. بهبود وضعيت آب آشاميدني، تأسيسات بهداشتي، نظافت و تغذيه به ويژه در طبقه عامه و زنان و كودكان روستايي و غيره را چگونه مي توان از چشم مردم پنهان كرد!ايران با خسارت هاي عظيم جنگي، ويراني بندر خرمشهر و از كارافتادگي عملي بسياري از صنايع از جمله پالايشگاه آبادان، قابليت هاي بارگيري خارك و. . . و سقوط وحشت انگيز درآمد سرانه تا ميزان 40% محاصره اقتصادي امريكا و فشار گروه هاي تروريستي ضد انقلاب، نابودي زيرساخت هاي اقتصادي به دليل وابستگي آنها در دوره پهلوي به خارج از كشور، كمبود متخصصين به دليل حاكميت مستشاران خارجي حتي تا سطح تكنسين بر صنايع ايران و بسياري از مشكلاتي كه در دهه اول بر انقلاب اسلامي و ملت ايران تحميل شد، توانست در كمتر از يك دهه، در شرايط جنگي، كشور را به وضعيتي برساند
كه نيكي كدي مي نويسد :
سازماندهي اجتماعي پس از انقلاب به طرز چشمگيري تغيير كرد و در برخي عرصه ها بهبودي نشان داد، كه يك نتيجه آن تأكيد تازه بر بهبود شرايط روستا بود. جهاد سازندگي به صورت حركت داوطلبانه براي كمك به برداشت محصول در سال 1358 آغاز شد اما به زودي نقش گسترده تر و رسمي تر پيدا كرد و با كمك جمعيت محلي برنامه هايي از جمله جاده سازي، لوله كشي آب، تأمين برق، درمانگاه، مدسه و كانال هاي آبياري رابه اجرا در آورد. . . زندگي روستايي از طريق ديگري عمدتا بهبود يافت. در عرصه ديگري كه در آنها جمهوري اسلامي دستاورد قابل ملاحظه اي داشته است آموزش و بهداشت عمومي است. درنواحي روستايي و فقر زده دستاوردها چشمگير بوده و به ويژه بر زندگي زنان و كودكان تأثير گذاشته است. در عرصه آموزش، مدارس از بودجه دولتي يارانه دريافت مي كردند. از جمله در ساخت و ساز مدارس در روستاها و نواحي فقير نشين، در دسترس بودن مدارس باعث شد كه حضور دختران آسان تر شود. . . در نظام جديد، نه تنها سواد آموزي در ميان دختران و پسران به همگاني شدن نزديك شد بلكه درصد دختران در ميان پذيرفته شدگان در دانشگاه ها نيز پيوسته افزايش يافت تا اينكه در سال 1382 به حدود 66% رسيد. . . امروزه تقريبا راه همه رشته هاي دانشگاهي بر روي زنان باز است. تقريبا هر روستا يك مدرسه دارد، نرخ باسوادي زنان از 36% در سال 1355 به 72% در سال 1375 رسيد. سطحي كه با تركيه قابل مقايسه و بيش از دو برابر پاكستان است و هنوز در حال افزايش است. . . در زمان انقلاب مراقبت بهداشتي يك مسأله عمده بود و به ويژه بر زنان و كودكان اثر مي گذاشت. فقر، نبود خدمات و بارداري زود هنگام و مكرر در نرخ بالاي مرگ و مير مادران و نوزادان مؤثر بود. دولت هاي متوالي در جمهوري اسلامي منابع قابل ملاحظه اي را صرف برنامه هاي بهداشتي به ويژه در مناطق محروم و دور افتاده كردند. يك برنامه كليدي ايجاد يك شبكه مراقبت هاي بهداشتي اوليه براي توده مردم بود كه دسترسي به مراقبت هاي بهداشتي را در بسياري نقاط متحول كرده است. از سال 1364
تا 1376[يعني در بدترين شرايط اقتصادي ايران در دوران جنگ و بازسازي خرابي هاي جنگ]نرخ مرگ و مير مادران از 140 در 100 هزار زنده زايي به 37 مرگ كاهش يافت. نرخ مرگ و مير نوزادان نيز كاهش يافت. در مورد تنظيم خانواده دولت در پايان دهه 1360 يك چرخش شگفت انگيز 180 درجه انجام داد. . . . با افزودن تأييد مراجع بزرگ اسلامي يكي از مؤثرترين برنامه هاي جهان در تنظيم خانواده به اجرا در آمد. (9)
اينها بخش كوچكي از تحولاتي است كه دشمنان انقلاب اسلامي ايران علي رغم ميل باطني خود ناچار به اعتراف به آن شدند. اگر چه در كنار هر بخش تلاش كردند كه اين موفقيت ها رابه يكي از شبكه هاي فشار خارجي يعني سازمان ملل، صندوق بين المللي پول، حقوق بشر و غيره متصل سازند يا براي جلوگيري از جلب توجه اين تحولات در كنار هر دستاورد، مسائل شناخته شده و تكراري نبود آزادي، فشار سياسي بر مخالفان سياسي بر مخالفان، فقدان دموكراسي وامثال اينها را پيوسته تكرار كردند.
اكنون انقلاب اسلامي ايران در معرض تحولات بنياديني در حوزه توسعه انساني، توسعه روستايي و از همه مهم تر پيشرفت هاي شگرف عملي در عرصه هاي هسته اي و سلول هاي بنيادي قرار دارد. تحولات دو دهه اخير ايران نشان مي دهد، كارامدي جمهوري اسلامي ايران براي رشد و توسعه و پيشرفت و تعالي ملت ايران ده ها برابر بيش از ظرفيت همه نظام هايي است كه در طول تاريخ بر اين ملت حكومت كردند. شناخت اين ظرفيت هاي، رفع كاستي ها و كمك هاي فكري وعلمي در تحليل نقاط ضعف به دور ازمطامع گروهي و جناحي و از همه مهم تر نقد منصفانه و واقع گرايانه و به دور از چشم اندازهاي اتوپياگرايانه برنامه هاي توسعه، به ملت ايران كمك خواهد كرد تا آرماني هاي سركوب شده خود را در نظام مشروطه سلطنتي و نظريه هاي ناكار آمد رشد و توسعه ديكته شده غربي، در عصر آزادي، استقلال و جمهوري اسلامي بازسازي نمايد. بازسازي اين آرمان ها، بازسازي فرهنگ و تمدن ايران اسلامي و ظهور مجدد ملتي است كه روزگاري
گسترده تمدن بشري از چشمه افكار وانديشه هاي اين ملت سيراب مي شد.
ظرفيت جمهوري اسلامي به خاطر پشتوانه آزادي، مردم سالاري، استقلال و قوانين انسان ساز اسلام، ظرفيت بي حدو اندازه اي است. ملت ما ظرف دو دهه در بدترين شرايط سياسي، اقتصادي و اجتماعي نه تنها خرابي هاي رژيم مشروطه سلطنتي را بازسازي كرد بلكه دگرگوني هاي بزرگي را در كشوربه وجود آورد.
ايران ظرف دو دهه از كشوري مصرف گرا در نظام مشروطه سلطنتي به كشوري سرمايه گذار در جمهوري اسلامي در حال گذار است. اگر فقط سرمايه گذاري در توسعه انساني تنها دستاورد نظام جمهوري اسلامي در اين دو دهه تلقي شود به حقيقت بايد اعتراف كرد كه جمهوري اسلامي به اندازه صدها برابر عملكرد رژيم هاي سلطنتي گذشته به ملت ايران خدمت كرده است.
بر اساس آمارهاي رسمي، سياست هاي رژيم پهلوي مبتني بر تشويق مردم به مصرف و پرهيز از سرمايه گذاري در زير ساخت هاي كشور به ويژه در حوزه توسعه انساني و توسعه روستايي قرار داشت. عادت مردم به مصرف يكي از معضلات ساختاري ايران بود كه از رژيم گذشته به جمهوري اسلامي منتقل گرديد. اگر چه جمهوري اسلامي تلاش كرد به نوعي با كاهش حجم هزينه، درآمدهاي دولت را در مصرف به بخش سرمايه گذاري بنيادي در توسعه انساني و توسعه روستايي منتقل كند اما جنگ تحميلي و ضرورت هاي دوران جنگ اجازه نداد اين معضل به نحو احسن در كشور حل شود.
در سال 1372 بر اساس قيمت هاي جاري ميزان سرمايه گذاري در ايران به مبلغ 20657/4 ميليارد ريال رسيد كه نسبت به رقم 1784 ميليارد ريال در سال 1356 رشدي معادل 11/5 برابر را نشان مي دهد. اما از آن طرف ميزان مصرف از 3297/2 ميليارد ريال در سال 1356 به 65267/5 ميليارد ريال در سال 1372 افزايش يافت. يعني رشدي معادل 20 برابر را نشان مي دهد. اين ارقام نشان مي دهد اگر همياري و هداياي مردم به عنوان پشتوانه هاي اصيل انقلاب اسلامي نباشد تغيير در سياست هاي مصرف گرايانه رژيم گذشته، اگر صدها سال نيز طول
بكشد، امكان پذير نيست.
در اين جا وجوه ديگري از عملكرد جمهوري اسلامي ايران و دستاوردهاي انقلاب اسلامي بررسي مي شود. اگر چه هنوز غرب گرايان متعصب تلاش مي كنند، با بهره گيري از پاره اي قالب ها و كليشه هاي شناخته شده قديمي ما را درگير ارقام و معيارهايي چون درآمد سرانه توليد ناخالص و غيره سازد اما هنوز معتقديم كه اگرآن ارقام در تبيين آرمان هاي توسعه در يك نظام قابل استفاده است در سنجش واقعيت هاي و آنچه اتفاق افتاده ومي افتد محل اعتنا نيست.
عملكرد تطبيقي شرايط حاكم بر نحوه عمل يك نظام يا چگونگي عمل و آثار، آنها واقعي ترين معيارسنجش توانايي و كارآمدي يك نظام است. آنهايي كه ايران را در مقابل تمام نظام هاي غربي قرار مي دهند و ساده لوحانه به دنبال پاسخگويي به اين سؤال هستند كه «چرا ايران عقب ماند و غرب پيش رفت؟»حتي به خود زحمت نداده اند كه پيرامون اين سؤال ابتدايي انديشه كنند كه سنجش ايران به عنوان يك كشور درمقابل مفهوم انتزاعي غرب كه شامل ده ها كشور از اروپا و امريكا وآسيا مي شود، در يك پروسه تاريخي چه دستاوردي دارد و چه معضلي را از معضلات ايران حل خواهد كرد و كجاي چنين سنجش علمي، واقعي و امكان پذير است؟سطح فهم مخالفان انقلاب اسلامي ايران در مورد توسعه و پيشرفت چيزي فراتر از آنچه گفته شد نيست.
براي رسيدن به يك سنجش علمي و واقعي به جاي تكيه بر آرمان هاي توسعه كه عموما آرمان هاي اتوپيايي است بايد به ارقام واقعي در يك بستر عيني تكيه كرد. دراين بخش توانايي هاي نظام مشروطه سلطنتي و جمهوري اسلامي در ايران در توسعه روستايي تحليل مي شود. همان طور كه بارها گفته شد اگر چه مقايسه نظام مشروطه سلطنتي به دليل حاكميت 70 ساله بر تار و پود اجتماعي ايران با نظامي كه هنوز مدت 27 سال از دوران حاكميت و عملكرد آن نگذشته است مقايسه اي منصفانه نيست اما دستاوردهاي انقلاب اسلامي در طول همين مدت كوتاه نشان مي دهد چه رژيم هايي قبل از انقلاب اسلامي بر ايران حاكميت داشتند و
چه امكانات، استعدادها و فرصت هايي را نابود كردند.

پي نوشت ها :
 

1 -دكتراي علوم سياسي.
2ـ صحيفه امام، ج7، ص 77.
3 -براي مطالعه بيشتر رك: ويژه نامه رسالت، بهمن 1373.
4 -نقل از : اولين گزارش ملي توسعه انساني جمهوري اسلامي ايران (1378) توسط سازمان برنامه و بودجه و سازمان ملل متحد، تهران، سازمان برنامه و بودجه، مدارك اقتصادي، اجتماعي و انتشارات، 1378، ص 43.
5 -رك : نگاهي به تحولات اقتصادي كشور در دو سال اخير (1368-1370)، بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران، شهريور 1370.
6‌ـ رك: محمد جواد ايرواني، نهادگرايي و جهاد سازندگي، تهران، اداره كل روابط عمومي وزارت جهاد سازندگي، 1377، ص 214، 215.
7- محسن عليني، «بررسي نقش محوري جهاد سازندگي در توسعه كشاورزي و عمران روستايي»، مجموعه مقالات نقش جهاد سازندگي در بخش كشاورزي و توسعه روستايي، تهران، مركز تحقيقات و بررسي مسائل روستايي، 1379، ص 45.
8- نيكي آر، كدي، نتايج انقلاب ايران، ترجمه مهدي حقيقت خواه، تهران، ققنوس، 1383، ص 90.
9 -همان، ص 90-93.
 

منبع: نشريه 15 خرداد، شماره 8.