راه سوم
راه سوم
راه سوم
نويسنده:سيد مهدي سيدي
نسبت صحيح دين و دنيا در زندگي
امروزه يکي از اصلي ترين و اصيل ترين علل آسيب هاي اجتماعي جامعه ما عدم بينش صحيح مردمان به پيوند دين و دنياست.اينکه کدام يک از اين دو، اصل است و کدام يک فرع؟ کدام، مقدمه است و کدام هدف؟ کدام پايه است و کدام تبع؟ از اين منظر مي توان آسيب هاي امروز را -به ويژه در ميان جوانان -يکي يکي مرور و بازشناسي کرد.توجه به يک نمونه مثالي خالي از لطف نيست:
يکي از مشکلات امروز-که بسياري از آن مي نالند-دشواري هاي امر ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج دختران و پسران است.اخيراًمحققي ضمن انجام يک پژوهش(1)و ارائه گزارش،چند عامل بالا رفتن سن ازدواج را معرفي کرده است.بعضي موارد و ادله به اين شرح است:«گرايش جوانان به جامعه گريزي»،«تنوع طلبي جوانان»،«مسئوليت گريزي »،«مشکلات تهيه وسايل زندگي»،«مهريه سنگين»،«رفاه زدگي بعضي از جوانان»،«هزينه هاي سنگين عقد و عروسي».
تمامي اين عوامل و بسياري از عوامل ديگر ريشه در يک بينش غلط به زندگي در دنيا و نگاه به آخرت دارد.فراراز مسئووليت هاي اجتماعي، غوطه ور خوردن در رفاه و حرص بسيار براي شروع يک ازدواج آرماني به لحاظ مادي و بهره گيري از امکانات و مواردي از اين دست، تماما ريشه در نگاه نادرست به دنيا دارد.اينجاست که پرسش اساسي شکل مي گيرد:نسبت صحيح دين و دنيا چيست؟ و زندگي دنيوي و اخروي چه نسبتي با هم دارند؟
فارغ از طبقه بندي ها و دسته بندي هاي معمول؛ به اجمال مي توان اشاره کرد که بعضي نگاه ها به دنيا و آخرت، نگاه هاي «تک جانبه نگر» است؛ نگاهي که تنها هنرش اين است که فقط يک سوي ماجرا را مي بيند و از سوي ديگر غافل است.
بعضي نگاهشان فقط به آخرت است و هيچ اعتقادي به دنيا ندارند.فقط آن را مي کوبند و از آن فاصله مي گيرند.عزلت پيشه مي کنند و در هيچ اجتماع و فعاليتي حاضر نمي شوند.سخت مي پوشند و کم مي نوشند، رياضت مي کشند و بر خود تنگ مي گيرند.«مدعي هستند که از نعمتهاي دنيا بايد دوري جست، مؤمن نبايد جامه خوب بپوشد، يا غذاي مطبوع بخورد، يا در مسکن عالي بنشيند.اينها اگر ديگران را ببينند که احياناً اين مواهب را مورد استفاده قرار مي دهند، سخت تحقير و ملامت مي کنند و آنان را اهل دنيا و دور از خدا مي دانند»(2).متصوفه از اين دسته اند.
ماجراي سفيان ثوري(از متصوفه)بهترين گواه بر اين معناست.آن هنگام که بر امام صادق(ع)وارد شد و امام(ع)را در حالي مشاهده کرد که جامه اي سفيد و نرم و لطيف به تن کرده.امام(ع)را سرزنش کرد که «از شما بعيد است؛اين جامه سزاوار شما نيست،شما نمي بايست خود رابه زيورهاي دنيا آلوده کنيد، از شما انتظار مي رود که زهد بورزيد،تقوي داشته باشيد و خود را از دنيا دور نگه داريد.»و صادق آل محمد(ص)با عميق ترين استدلال ها و ظريف ترين بيانات پاسخ هايي اقامه کردند که بر پيشاني تاريخ همواره خواهد درخشيد.
ايشان در تصحيح اين خطا و کج فهمي، از دنيا مي گويند و از دين.از اينکه وضع زمان ما را با زمان رسول اعظم(ص)قياس مکنيد که آن هنگام،مردمان به حوائج اوليه زندگي شان محتاج و نيازمند بودند و اما امروز نه.از مراقبت در اموال فرمودند و از حق مردم.از صدقه سخن به ميان آوردند و از خيرات.از ملک سليمان(ع)گفتند و از مشي سلمان.از ابوذر گفتند و از درخواست يوسف(ع).اين را فرمودند که «عجيب ترين چيزها حالي است که مؤمن پيدا مي کند که اگر بدنش با مقراض قطعه قطعه بشود برايش خير و سعادت خواهد بود و اگر هم ملک شرق و غرب به او داده شود باز برايش خير و سعادت است.آيا خير مؤمن در گرو اين است که حتماً فقير و تهيدست باشد؟ خير مؤمن ناشي از روح ايمان وعقيده اوست، زيرا در هر حالي از فقرو تهيدستي يا ثروت وبي نيازي واقع شود، مي داند در اين حال وظيفه اي دارد و آن وظيفه را به خوبي انجام مي دهد.اين است که عجيب ترين چيزها حالتي است که مؤمن به خود مي گيرد که همه پيشامدها و سختي و سستي ها برايش خير و سعادت مي شود »(3)-وچنين داستاني شنيدني توسط مؤمنين سزاوار است که حتماً يکبار و چندبارخوانده و شنيده شود-اين، رد آن نگاه تک جانبه نگر به آخرت است.
اما نگاه دوم نگاه تک جانبه نگر به دنياست.اينکه دنيا را اصل بداني و آخرتي را تصور نکني، اينکه يقين کني هر آنچه هست دنياست و ديگر هيچ.اينکه باور کني مرگ، آخر است و پايان و هرچه هست همين جاست و جاي ديگر خبري نيست.اين همان بلايي است که غرب را در خود گرفتار کرده؛ اين همان نگاهي است که «اصالت فايده»را فرياد مي کشد،و«اصالت لذت»در آن ريشه دارد.اينکه هر کس مي تواند از تمتعات اين دنيا به هر نحو بهره مند شود و از لذائذ انساني و حيواني ذره اي را واننهد.
چنين مي شود که شيطان پرستي هم در اين عالم مباح مي شود،همجنس گرايي هم از افتخارات بشري محسوب مي شود و چنين نگاه تک جانبه نگري است که مي تواند فرصت دهد تظاهراتي چند ده هزار نفري در«تل آويو رژيم غاصب»شکل گيرد از همجنس گرايان-مرد و زن-در حمايت ازحق انساني هويتي خويش براي همجنس خواهي.ساعت ها در خيابان هاي شهر شعار مي دهند و وزيرخارجه سابق رژيم غاصب-تزيپي ليوني-به عنوان سخنران اصلي مراسم مي گويد:«به دليل اينکه تمايلات جنسي افراد، سياسي نيست،حفاظت از جامعه همجنس بازان در حوزه هيچ کدام از گروه هاي سياسي ديده نشده است، و ما بايد اين مسأله را تغيير دهيم.هنوز اقدامات بسياري باقي مانده که اسرائيل در راه مبارزه براي آزادي عمل همجنس بازان انجام دهد»(4).و حرف ها و اعمال بسياري از اين دست.
بي ترديد و بي قطع اين نگاه نيز فرسوده و فسخ شده است؛ نگاهي که در آن قدرت اصل مي شود، ثروت مبنا مي شود، رفاه و تجمل، کعبه آمال بسياري مي شود،تفاخر و تکبر شيوه زيستن مي شود و اسراف و تبذير همگاني مي شود.هم درمصرف بيشتر مي کوشند،مسابقه مصرف تا اعلا درجه در جامعه پيگيري مي شود.از لحظه تولد يک نوزاد تا لحظه مرگ يک انسان همه را دربر مي گيرد.هرکه بيشتر و جديدتر مصرف کند از تمدن بهره بيشتري برده است و قس عليهذا.
و اما تکليف چيست؟ نگاه برگزيده و آرماني چيست؟ اگر اين دو نگاه تک جانبه نگر اصل و راهگشا نيست، مؤمن چگونه در دنيا زندگي کند که آخرتش تأمين شود.چه سطحي از زندگي را برگزيند که خير دنيا و آخرت را برايش به ارمغان آورد.راه سوم کدام است؟
راه سوم همان پيام الله است در قرآن، همان روش زيستن انبياست، همان شيوه پيامبر(ص)،و اهل بيت(ع)است.همان است که «دنيا را پلي مي داند براي آخرت».همان نگاهي است که نظم را مي پذيرد و پشتکار و جديت را سفارش مي کند تأمين معاش خانواده را جهاد مي داند.همان که مي گويد:ربّنا آتنا في الدنيا حسنه و في الاخره حسنه و قنا عذاب النّار(5)(پروردگارا!در اين دنيا به ما نيکي و در آخرت [نيز]نيکي عطا کن و ما را از عذاب آتش[دور]نگه دار).همان نگاهي که مي گويد عطر بزن، شانه کن، مسواک بزن، آراسته باش و نظافت را رعايت کن.
همان نگاهي که مي گويد:«إعمل لدنياک کأنّک تعيش ابداً و اعمل لآخرتک تموت غداً(براي دنيايت چنان کار کن که گويي هميشه زنده اي و براي آخرت چنان تلاش نما مثل اينکه فردا مرگ فرا مي رسد)(6).
همان نگاهي که مي گويد:دنيا براي کسي که آن را نخواهد خوب جايگاهي است و براي آن کس که آن را بخواهد بد جايگاهي است.
همان نگاهي که دنيا را مي پذيرد اما به شرط آخرت.همان که نعمت دنيا را در حد حوائج و نيازمندي ها مي پذيرد؛ همان که تمتعات را در چهارچوب عقل و وحي و فطرت مي پذيرد.
اين و هزاران مورد ديگر تفسير آن نگاه وحياني است که انسان خردمند جوياي سعادت و خوشبختي جز از طريق آن به منزل مقصود نائل نمي شود و اين همان است که خواجه شيراز فرمود:
يار مفروش به دنيا که بسي سود نکرد
آن که يوسف به زر ناسره بفروخته بود
و نيز فرمود:
نقد عمرت ببرت قصه دنيا به گزاف
گر شب و روز در اين قصه مشکل باشي
نکته:
حضرت علي(ع)در بخش هايي از کلام خويش با بهترين شيوه از دنيا مي گويد وتمجيد مي کند:«دنيا خانه راستي است،دنيا مسجد خدا دوستان است، دنيا مصلاي فرشتگان است، دنيا محل تجارت اولياست، دنيا پايگاه وحي است»و اين تعاريف از لسان اميرمؤمنان(ع)چندان شگفت و تعجب برانگيز نيست چون آنچه از دنيا در اينجا مراد مي کند مقدمه زندگي جاويدان انسان است.چندان که مي دانيم او دنيا را وقتي اصل قرار گرفته نکوهيده و از بدي ها و مضراتش گفته:«دنيا زندان است، دنيا محنت کده است، دنيا چون سايه ابر ناپايدار است، دنيا کمتر از استخوان خوک در دست انسان جزامي است، دنيا مرادي گنديده است».و اين بيانگر رد نگاه تک جانبه نگر به دنيا و آخرت است.چرا که از نگاه و طبق فرموده پيامبر(ص)و حضرت امير(ع)، دنيا مزرعه آخرت است و براي آباداني چنين مزرعه اي بايد تلاش کرد.
پي نوشت ها :
1-خبرگزاري فارس-دکتر حسين باهر-11 تير 1389.
2و 3-جلد اول از کتاب داستان و راستان شهيد مرتضي مطهري-داستان 15.
4-شبکه ايران-22 خرداد 1389.
5-آيه 201 سوره بقره.
6-نقل از امام حسن(ع)الحياه -جلد 4-صفحه 62.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}