اسرار داوينچي


 

نويسنده:سياوش رحماني




 

مردي که هيچ وقت پي به حقيقت اش نخواهيم برد
 

پر از رمز و راز است؛ خودش.زندگيش، نقاشي ها، طرح ها و حتي دستخطش.ديگر آثار هنري و علمي شگفت انگيزش و حتي اتهام هايي که به او مي زنند هم هيمن طور است؛ پر از رازهايي که بعضي از آنها برملاشده و مي شود و بعضي از آنها را شايد تا ابد در نيابد.به زندگي پيچيده داوينچي نگاهي مي اندازيم؛ مردي که با رفتنش بحث ها و سوال هاي متعدد و بدون جوابي را ابدي کرد، درست مثل لبخند ژگوند.
با توجه به نوشته ها و آثارش او را يکي از بنيانگذاران و پيشروان انديشه رنسانسي مي دانند.او از آن عالماني است که در هر زمينه اي دستي برده و اين يکي از بارزترين ويژگي هاي شخصيت داوينچي است.او را به عنوان يکي از اولين پژوهشگران سبک مدرن به شمار مي آورند.سال 1452، لدوناردو در توسکاني ايتاليا به دنيا مي آيد؛ منطقه اي که به خاستگاه فرهنگ و هنر اروپا مشهور است.او فرزند نامشروع تاجري ثروتمند به نام «پروفرانسيسودي انتونيو داوينچي»و زني دهقان از طبقه پايين دست به نام «کاترين»است.درباره اوايل زندگي او اطلاعات زيادي در دست نيست.او تا پنج سالگي نزد مادرش مي ماند و سپس براي ادامه زندگي نزد خانواده پدريش مي رود.در همين روزها پدرش با دختري 16 ساله ازدواج مي کند.اين دختر همان زني است که داوينچي را بسيار دوست دارد و در اوج جواني به شکل نامعلوم از دنيا مي رود.بسياري از نقاشي هاي داوينچي، را طرح سيماي اين زن مي پندارند.

فلورانس
 

مانند بسياري ديگر از نوابغ، داوينچي هم در مدرسه اصلا موفق نيست و به روش هاي مختلف از مدرسه فرار مي کند اما در همان زمان به نقاشي از طبيعت علاقه شديد نشان مي دهد.او علومي چون رياضي و هندسه را خارج از مدرسه ياد مي گيرد.لئوناردو 16 ساله است که پدرش دوباره ازدواج مي کند.اين بار دختري 20 ساله به نام «فرانسکا لنفرديني»به خانه آنها پا مي گذارد.اصرارهاي داوينچي خانواده را مجاب مي کند که او را به فلورانس-جايي که تقديرش در آن رقم خواهد خورد-بفرستند.
لئوناردو در فلورانس به هنرکده نقاشي و پيکرتراشي مي رود و در آنجا به شاگردي «آندرئا دل وروکيو»در مي آيد.او از چيره دست ترين هنرمندان آن روزگار ايتاليا و کارگاهش محل خلق هيجان انگيزترين آثار هنري تاريخ ايتالياست.کارگاه دل وروکيو با شاهکارهايي که در آن تراشيده مي شود استعدادهاي نهفته داوينچي را به شکوفايي مي رساند و علاوه بر پيکرتراشي و ريخته گري، نحوه مشاهده اشکال را به شاگرد جوان مي آموزد تا او را براي کشيدن تابلوهايش در آينده آماده کند.

ميلان
 

پس از گذشت دو سال، داوينچي در پيکرتراشي استاد مي شود و از آن پس بيشتر وقتش را به مطالعه در طبيعت، گياهان و رنگ ها-يعني آنچه براي نقاشي نياز دارد-اختصاص مي دهد.در 20 سالگي به ميلان مهاجرت مي کند و نقاشي کردن را به روش حرفه اي آغاز مي کند.در ميلان او به استخدام مرکزي پزشکي در مي آيد و فنون طب را مي آموزد.در همين حال مطالعه علوم پايه مانند رياضي را از سر مي گيرد و به فلسفه روي مي آورد.در اين سال ها بخش عمده اي از آثارش را مي آفريند.طرح ها و نقشه هاي مهندسي مربوط به ابزار آلات و اختراعات حيرت انگيز او هم مربوط به اين دوره از زندگيش هستند.در اين زمان شاگردان زيادي هم شاگرد داوينچي بودند.

واتيکان
 

در دوره ميانسالي داوينچي به واتيکان مي رود و آخر زندگيش را در کنار هنرمندان شهيري مانند ميکل آنژو رافائل مي گذراند.در آن دوره ميلان تحت سيطره فرانسيس اول-پادشاه فرانسه-است.داوينچي که ديگر به عنوان يکي از بزرگ ترين هنرمندان آوازه اش به همه جا رسيده است، روابط دوستانه اي با پاپ و شخص فرانسيس اول دارد و سفارش هايش را فقط از اين دو مي گيرد.در روزهاي آخر عمرش چند سفارش دندانگير به او مي شود ولي داوينچي آنها را رد مي کند.سرانجام مدت کوتاهي پس از اينکه بخش زيادي از املاک و تاکستان هايش را به شاگردان و خدمتکارانش مي بخشد، لئوناردو در روز دوم مي سال 1519 در 67 سالگي از دنيا مي رود.
به نقل از شاگردان داوينچي گفته شده که در لحظه مرگ، فرانسيس اول به بالين او مي آيد و سر او را در آغوش مي گيرد و پاپ هم بر سر بالين او حاضر مي شود.البته بسياري از مورخان در اين باره ترديد دارند.به وصيت داوينچي تابوت او را 60 فقير روي دست تشييع مي کنند.جسد داوينچي در کليساي سن هابرت فرانسه دفن مي شود.ملزي، يکي از محبوب ترين شاگردان او به عنوان وارث اش شناخته مي شودو ما بقي دارايي داوينچي به اضافه نقاشي هايش به او بخشيده مي شود.

نقاشي هاي داوينچي
 

يکي از مشهورترين نقاشي هاي داوينچي «شام آخر»است.ابعاد اين نقاشي آن قدر بزرگ است که ديوار يک تالار را به طور کامل پوشانده است.اين تصوير، آخرين شب زندگي مسيح را در کنار حواريون به تصوير مي کشد و دقيقا لحظه اي را نشان مي دهد که طبق کتاب يوحنا، باب 13 آيه 21 مسيح مي گويد که يکي از 12 حواريون به وي خيانت خواهد کرد.اگر دو نسخه شفاف از اين تابلو را به صورت وارونه روي هم بگذاريم اشکالي تشکيل مي دهد که کامل کننده اين نقاشي است و از اين جهت اين اثر کاملا آگاهانه کشيده شده است.
«پالاماريا جيوواني»از موسيقي دانان ايتاليايي هم سال ها پيش ادعا کرده بود که با گذاشتن عناصر سمبليک تابلوي شام آخر داوينچي روي يک خط حامل موسيقي يعني با کشيدن خطوط حامل موسيقي به طور افقي در قسمت پاييني شام آخر، نت يک موسيقي کليسايي 40 ثانيه اي تشکيل مي شود.در مورد ديگر نقاشي هاي داوينچي هم، از اين حرف و حديث ها زياد است.چند سال قبل با تاباندن اشعه فرو سرخ به چند تابلوي داوينچي متوجه شدند که يک طرح ديگر که با چشم غير مسلح قابل مشاهده نيست، ريز رنگ هاي نقاشي پنهان شده است.

داوينچي زير تيغ اتهام
 

داوينچي از جمله مشاهيري است که علامت سوال هاي بزرگي درباره زندگي خصوصيش وجود دارد.نه تنها امروز بلکه در زمان حياتش هم او را به کژروي هاي اخلاقي متهم مي کردند.حرف هايي که درباره او رواج داشت در اواخر عمرش نزديک بود کار دست او بدهد و حمايت پاپ و دربار او را نجات داد.
اگر چه او علنا ازدواج نکرد و هيچ وقت در ميان عموم کسي او را با همسري رسمي نديد ولي هميشه او را به داشتن روابط پنهاني و نا مشروع، به ويژه در شهر ميلان متهم مي کردند.مخالفانش حتي پااز اين هم فراتر گذاشتند و اتهام همجنس گرايي و داشتن رابطه با يکي از شاگردانش را متوجه او کردند.
يکي ديگر از اتهام هايي که به داوينچي نسبت مي دهند بد رفتاري با شاگردانش است.عده اي گفته اند او هميشه با شاگردانش بداخلاقي مي کرده و برخوردي تحقير آميز با آنها داشته است."سالي"از جمله شاگرداني بود که ادعا مي شود مورد غضب داوينچي قرار گرفت.تنها پس از گذشت يک سال از پيوستن سالي به داوينچي، او ليستي از خرابکاري ها و تخطي هاي سالي فراهم کرد.لئوناردو او را دزد، دروغگو و کله شق خطاب کرد.البته عده اي در اين مورد حق را به داوينچي مي دهند چون گفته مي شود که سالي دست کم پنج بار با برداشتن پول هاي داوينچي از خانه او گريخت و همه اين پول ها را صرف عياشي و خوش گذراني کرد.
منبع:نشريه دانستنيها، شماره 24