تقويت حافظه (1) « پنچرگيري سلول هاي خاکستري»


 

نويسنده: ليلا سيف




 

چکار کنيم که حافظه مان براي شب هاي امتحان کم نياورد؟
 

شروع شدن امتحانات دبيرستان ها و دانشگاه ها، تنور راهکارهايي براي تقويت حافظه را گرم مي کند؛ تنوري که در آن از تکنيک هاي ذن و مديتيشن تا تجويز شب به شب 20 عدد آلوچه خيس کرده پيدا مي شود. حالا اگر شما هم هر چه از اول ترم ياد گرفته ايد و همه اسم ها و آدرس ها و تمام اطلاعات دنيا هميشه نوک زبانتان است و هر کاري مي کنيد از دنياي ذهنتان بيرون نمي آيد يا اگر امروز با کلي ذوق و شوق در مورد مطلبي حرف مي زنيد و آخر هفته سردرگمي گرفته ايد که موضوع صحبتتان چي بود، اين مقاله را بخوانيد و در عرض سه سوت ( با توجه به قدرت تندخواني تان) به يک کامپيوتر سيار تبديل شويد!

کدام نوع حافظه را داريد و چطور مي توانيد به خاطر بسپاريد؟
 

يادم تو را فراموش
 

« دير و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد» حکايت همين حافظه است. رابطه اين ضرب المثل با حافظه هم اين است که هر آدمي هر چقدر هم فراموش کار باشد و هر چقدر هم به خاطر سپردني ها را به سرعت برق و باد از ياد ببرد، بالاخره يک مدل حافظه توي کله اش پيدا مي شود که با تقويت آن مي تواند حفظ آبرو کند. چه مدل هايي؟ سه مدل ديداري، شنيداري و رفتاري که اتفاقاً پيدا کردن و تقويت کردنشان اصلاً هم سخت نيست؛ طوري که اين کار، قابليت اين را هم دارد که کم کم به يک بازي بامزه تبديل شود؛ حافظه بازي.

حافظه شما ديداري است
 

حتي اگر بعد از ده سال، دوست دوران دبيرستانتان را ببينيد که رفته پيش بهترين دکتر و بيني اش را به طبيعي ترين شکل ممکن عمل کرده، به محض ديدنش مي گوييد دماغت کوووو؟! واقعيت اين است که شما اصلاً هم آدم آبروبر يا ضد حال زن يا حسودي نيستيد. شما فقط حافظه ديداري قوي اي داريد و در مورد چيزهايي که قبلاً ديده ايد نمي شود با شما شوخي کرد. يادآوري جزئيات خانه اي که بچگي هايتان را در آن گذرانده ايد يا همين جايي که الان نشسته ايد و اين مطلب را مي خوانيد، يادآوري جزئياتي مثل رنگ ديوارها، پرده ها، رويه مبل ها و... (البته با چشم بسته) نشان مي دهد که خوشبختانه شما حافظه داريد، آن هم از نوع ديداري.

پس اگر حافظه تان ديداري است
 

ساده ترين کار اين است که همه چيز را به صورت تصويري حفظ کنيد. باور کنيد جواب مي دهد؛ اين طوري که براي يادآوري هر چيزي، يک نماد تصويري پيدا کنيد چون نماد تصويري بهتر در ياد شما مي ماند؛ مثلاً براي به يادآوري شخص سبک پايي که هميشه توي دردسر مي اندازد تان، تصوير يک جفت پاي کوچولوي در حال دويدن را به خاطر بسپاريد! مطالب حفظ کردني را هم يادداشت کنيد و موقع يادداشت کردن ترتيب پشت هم قرار گرفتن کلمات را به خاطر بسپاريد. بعد هم با به يادآوردن آن ترتيب، موقع سخنراني مثل بلبل چه چه بزنيد.

حافظه شما شنيداري است
 

اصلاً بي خيال شما راه انداز تلفن خانه تان هستيد و به محضي که گوشي را بر مي داريد، به برادرتان که آن طرف خط دارد خودش را لوس مي کند و اداي پدرتان را در مي آورد که بعداً به تان بخندد، مي گوييد خودتي! در اين مورد اگر به تان گفتند آدم ضايع کن بي ترتيب، اصلاً زير بار نرويد و با صداي بلند اعلام کنيد که نه آدم ضايع کن هستيد و نه بي تربيت؛ شما فقط داراي يک حافظه شنيداري قوي هستيد و کافي است صدايي را يک بار با دقت بشنويد. آدم هايي که حافظه شنيداري شان قوي است، شعرها را به وزن مي خوانند و در آرامگاه شاعران ويبره راه نمي اندازند، ريتم موسيقي را کم و بيش درک مي کنند و بهتر شعر حفظ مي کنند.

پس اگر حافظه تان شنيداري است
 

حافظه شنيداري تان را با ديگر حافظه هايتان که ضعيفند، پيوند بزنيد. حالا اين پيوند بزنيد يعني چه؟ يعني چيزهايي را که مي خواهيد به ياد بياوريد، يک بار شمرده شمرده براي خودتان تکرار کنيد. براي يادآوري شماره تلفن ها، کدها و رمزها آنها را به صورت آهنگين حفظ کنيد؛ مثلاً براي يادآوري کد 256 بگوييد: 256، آرد نخود با کشمش. مهم نيست که شعرتان مضحک باشد، قرار نيست آن را بلند بلند توي صف عابر بانک بخوانيد.

حافظه شما رفتاري است
 

بعد از دو ماه که به کلاس پيانو رفته ايد، مي توانيد آهنگ دلخواهتان را بزنيد و حالش را ببريد. همه به شما به چشم بهتوون ثاني نگاه مي کنند که پيانو زدنش اشک مدعيون را در مي آورد. البته ممکن است بهتوون ديگري متولد شده باشد، ما هم بخيل نيستيم. اما قضيه اين است که بيشتر احتمال دارد شما داراي يک حافظه قوي رفتاري باشيد.
تمرکز حافظه رفتاري روي حرکت است. کساني که حافظه رفتاري قوي دارند، ساز زدن را زود ياد مي گيرند (بتهوون ثاني در کار نيست!)، توي بچگي شان لازم نيست هزار بار زمين بخورند تا دوچرخه سوار شوند، حرکات آدم هاي دور و برشان را هم خوب تقليد مي کنند و اينها.

پس اگر حافظه شما رفتاري است
 

حرکت همه چيز را به خاطر بسپاريد. اگر اسم خيابان ها از يادتان مي رود، با کمک حافظه رفتاري تان گردش به راست ها و چرخش به چپ ها را به ياد بياوريد. حتي در موقع حفظ کردن متن ها اگر حالتي را که داريد به خاطر بسپاريد، بعدها مي توانيد آن را به ياد بياوريد. حافظه رفتاري در حفظ کردن شماره تلفن ها محشر است؛ طوري که مي توانيد به جاي اينکه صدبار بگوييد 258456159 و آخرش هم يادتان برود، يک بار به خاطر بسپاريد که اين شماره ها يک ضربدر با يک اسلش اضافه را روي صفحه شماره گير تلفن نشان مي دهند. اين طوري نگاه نکنيد، اگر حافظ غالبتان رفتاري باشد، کار ساده اي است.

هزار و يک راه وجود دارد که شبکه ارتباطات عصبي آدم سالم بماند
 

خون به مغزم نمي رسه!
 

شبکه ارتباطات عصبي مغز همان جايي است که بعد از چند وقت که از آکبندي در مي آيد، کم کم تحليل مي رود و دچار عارضه هايي مي شود؛ عارضه هايي که اولش زياد مهم نيستند اما بعد از مدتي باعث مي شوند در روز صد بار بگوييم « آخ يادم رفت» و بعدش هم صدبار غرغر آدم هايي را که شبکه ارتباطات عصبي شان مثل بنز کار مي کند، به جان بخريم. اما اين وسط راهکارهايي هم وجود دارد که شبکه ارتباطات را حال مي آورد و به راهش مي کند.
* با حساب کتاب بخوريد: خوراکي هايي هستند که به بالا بردن قدرت حافظه و يادگيري و اينها معروفند. حالا واقعاً اين خوراکي ها چه کار مي کنند؟ قضيه اين است که اين خوردني ها در مجموع به گردش خون در مغز کمک مي کنند و باعث مي شوند اصطلاحاً خون به مغزمان برسد؛ خوراکي هايي که تقريباً همه شان هم در سبد مواد غذايي مان پيدا مي شوند اما فقط وقتي به تقويت حافظه کمک مي کنند که مرتب خورده شوند.
کندر، زغال آخته، اسفناج، انگور، سير و کنجد از معروف ترين خوراکي هايي هستند که به تقويت حافظه کمک مي کنند. غير از اينها جگر تازه و تخم مرغ و بادام هم در اين زمينه مدعي اند؛ خوراکي هايي که يا از سبزيجات و ميوه هاي تازه اند يا داراي چربي طبيعي که جان مي دهند براي رساندن خون تازه به مغز.
* ورزش کنيد: ورزش به غير از اثراتي که روي بدن سالم که خانه اول و آخر عقل سالم است مي گذارد باعث مي شود سلول هاي عصبي مغز ديرتر پير شوند دانشمندها هم براي اينکه اثر ورزش روي حافظه را به ما ثابت کنند، باز رفته اند يک سري موش زبان بسته را آورده اند و رويشان آزمايش کرده اند. نتيجه آزمايش هم اين شده که موش هايي که صبح تا غروب توي گردونه مي چرخيدند، از آنهايي که مي خورند و مي خوابيدند خيلي ديرتر دچار پيري حافظه شدند.
* دارو بخوريد: هميشه هم اين طوري نيست که دارو خوردن ضرر داشته باشد؛ بعضي داروها هم هستند که به تقويت حافظه کمک مي کنند. البته همان داروها هم اگر دستور پزشکي پشت سرشان نباشد تاثير عکس مي گذارند که گفتن ندارد.
داروهايي که به قرص هاي هوش معروفند، با تاثيراتي که روي کاهش و افزايش هاي مثبت در مغز و سلول هاي عصبي مي گذارند باعث کاهش اضطراب و فراموشي و افزايش حافظه مي شوند. اسيدفوليک، ويتامين B12 و ويتامين E از آن دسته داروهايي هستند که به صورت مکمل هاي غذايي، حسابي انتقال دهنده عصبي توليد مي کنند و حافظه تان را تکثير مي کنند!
* خودتان را لوس کنيد: اين روش که حسابي جواب داده است، يک جورهايي از اين دست دادن و از آن دست گرفتن است؛ طوري که توجه به خود و حفظ آرامش به مرور باعث کاهش اضطراب و استراحت مغز مي شود و در نتيجه اين لطف، مغز همه اطلاعاتي را که مي خواهيد به موقع در اختيارتان قرار مي دهد. بهترين مدل به خود رسيدن هم براي به دست آوردن دل مغز اين است که ساعت هاي مشخصي را به انجام کارهاي آرام بخش اختصاص دهيم. خواندن قرآن يا دعا، گوش کردن به موسيقي، قدم زدن، مطالعه همراه با سوت زدن و ورزش يوگا، از بهترين روش هاي شيتيل دادن به مغز است.
منبع: هفته نامه فرهنگي اجتماعي همشهري جوان، شماره 243