بررسي رابطه ي دين داري و ميزان شادماني در بين دانشجويان به تفكيك جنسيت و وضعيت تاهل (1)


 

نويسنده: محمد قمري*




 

چكيده
 

هدف اين تحقيق بررسي رابطه ي دين داري با ميزان شادماني در بين دانشجويان است. براي انجام تحقيق حاضر، تعداد 756 دانشجو به روش نمونه گيري خوشه اي مرحله اي از بين دانشجويان دانشگاه هاي آزاد اسلامي منطقه ي دو انتخاب شدند. سپس مقياس عمل به باورهاي ديني (معبد) و پرسش نامه شادماني آكسفورد درباره ي آنها اجرا شد. پس از جمع آوري داده ها، فرضيه هاي تحقيق با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون و آزمون t آزموده شدند. در نتيجه نشان داد كه بين دين داري و ميزان شادماني رابطه ي مثبت و معنادار وجود دارد (p<0/01). رابطه دين داري و ميزان شادماني در بين دانشجويان مذكر قوي تر است؛ اين رابطه در بين دانشجويان مجرد و متاهل متفاوت نيست. ميزان دين داري افراد مؤنث از افراد مذكر بيشتر است؛ اما تفاوت معناداري بين ميزان شادماني آنها وجود ندارد. همچنين نتيجه ي تحقيق نشان داد افراد متاهل در مقايسه با افراد مجرد دين دارترند؛ اما بين ميزان شادماني آنها تفاوت معناداري وجود ندارد.
كليد واژه ها: دين داري، شادماني، دانشجويان.

مقدمه
 

روان شناسي، بيشتر به دليل تاريخچه ي آن، با عوامل بيماري زاي ذهن انسان سرو كار داشته است؛ عواملي مانند: اضطراب، افسردگي، روان رنجوري ها، وسواس ها، پارانوئيا و هذيان ها. هدف محققان آن است كه بيماران را از حالت منفي به طبيعي خنثي يا به گفته ي رواشناس دانشگاه پنسيلوانيا، مارتين سليگمن، «از منفي پنج به صفر» برسانند. (1) در دهه هاي اخير، تعدادي از محققان روان شناسي جرئت كرده اند قلمرو تاريك بيماري هاي رواني را به شادماني و شفاي رواني تبديل كنند. براي مثال، هليگن در برخي از تحقيقات خود بر خوش بيني- صفتي كه نشان داده شده است با سلامت جسماني خوب، افسردگي و بيماري رواني كمتر، زندگي طولاني تر و شادماني بيشتر مرتبط است- تمركز كرده است.
اين جنبش كه روان شناسي مثبت نگر نام دارد، خواهان تغيير از پرداختن به آسيب ها به سوي بهينه كردن كيفيت زندگي است. (2) اين جنبش در پي آن است كه از نقاط قوت انسان ها به منزله ي سپري در برابر بيماري رواني بهره گيرد. در واقع، روان شناسان مثبت نگر به مطالعه ي علمي توان مندي ها و قابليت ها و آنچه براي مردم مناسب است، اختصاص دارد. (3) هدف آن است كه درك علمي متعادل و كامل تري از تجارب اوج، تجارب سطح پايين (صفر) و آنچه در بين اين دو قرار دارد، به دست آيد. روان شناسان مثبت نگر معتقدند علم و عمل كامل روان شناسي بايد درك رنج كشيدن و شادماني، تعامل آنها و مداخلات معتبري كه هم رنج را كاهش دهد و هم شادماني را افزايش دهد، در برگيرد.
از بنيادي ترين مفاهيم مطرح در جنبش روان شناسي مثبت نگر، مفهوم شادكامي است. به عقيده ي ارسطو، دست كم سه نوع شادي وجود دارد؛ در پايين ترين سطح، نظريه ي مردم عادي است كه شادي را همان لذت مي دانند. در سطح بالاتر از آن، مردمي با فرهنگ بالاتر معتقدند شادي همان موفقيت و كاميابي است. نوع سوم شادي، به زعم ارسطو، شادي ناشي از معنويت است. (4) آرگايل، مارتين و لو (5) بر اين باورند هنگامي كه از مردم پرسيده مي شود منظور از شادماني چيست، آنها دو نوع پاسخ را مطرح مي كنند: الف. حالت هيجاني مثبتي مانند لذت؛ ب. راضي بودن از زندگي به طور كلي يا جنبه هاي مختلف آن بنابراين، به نظر مي رسد شادماني دست كم دو جزء اساسي (عاطفي و شناختي) دارد. با وجود اين، شادكامي متضاد افسردگي نيست؛ اما نبود افسردگي، شرط لازم براي رسيدن به شادكامي است. به نظر آرگايل و همكاران، اگر شادماني تنها متضاد افسردگي باشد، نيازي به اندازه گيري و بررسي آن نيست؛ زيرا افسردگي به خوبي شناخته شده است. وي باور دارد كه سه جزء اساسي شادماني عبارت اند از: هيجان مثبت، رضايت از زندگي و نبود هيجانات منفي از جمله افسردگي و اضطراب. لو و همكارانش دريافتند كه روابط مثبت با ديگران، هدفمند بودن زندگي، رشد شخصيتي، دوست داشتن ديگران و طبيعت نيز از اجزاي شادماني هستند. (6) آرگايل (2001) بين احساس خوش و شادماني، تمايز قائل مي شود. به نظر وي، احساس خوشي يكي از رايج ترين شيوه هايي است كه افراد با آن شادماني خود را تعريف مي كنند. (7)
پژوهش هاي انجام شده درباره ي شادي نشان مي دهد كه افكار و رفتارهاي افراد شاد، سازگارانه و كمك كننده است. اين افراد با ديدگاه روشن به امور مي نگرند؛ دعا و نيايش مي خوانند؛ براي حل مسائل مستقيماً تلاش مي كنند و به موقع از ديگران كمك مي طلبند. از طرف ديگر، افراد ناشاد، بدبينانه مي انديشند و با همين حالت عمل مي كنند؛ در خيالات فرو مي روند؛ خود و ديگران را سرزنش مي كنند و از كار كردن براي حل مشكلات اجتناب مي ورزند. از اين روي، تندرستي ذهني در بردارنده ي قوانين مهمي است كه به وسيله ي تاثير احساسات بر همه ي ابعاد رفتار انسان و پيشرفت او (شامل سلامت فيزيكي و رواني، پيشرفت مهارتي و آموزشي، صلاحيت اجتماعي و ايجاد روابط مثبت اجتماعي) قابل تشخيص است. (8) به رغم پژوهش هاي بسيار زياد و شناسايي بسياري از همبسته ها و تعيين كننده هاي شادماني، به نظر مي رسد انجام پژوهش هاي بيشتر در اين حوزه لازم و ضروري است.
در ايجاد شادماني كه به قضاوت فرد، به درجه يا ميزان مطلوبيت كل زندگي اش اطلاق مي گردد، عوامل بسياري موثر شناخته شده اند؛ مانند: ثروت، سلامتي، مذهب، حمايت اجتماعي، اشتغال، تفريح و ... . (9) با توجه به اينكه ما در يك كشور مذهبي زندگي مي كنيم و اعتقادات ديني و عمل بر اساس آموزه هاي ديني در فرهنگ ما اهميت ويژه اي دارد، از جمله عوامل مؤثر در شادماني، دين داري است.
دين داري يك نظام عملي مبتني بر اعتقادات است كه در قلمرو ابعاد فردي و اجتماعي از جانب پروردگار براي هدايت انسان ها در مسير رشد و كمال الهي ارسال شده و شامل عقايد، باورها، نگرش ها و رفتارهايي است كه با هم پيوند دارند و يك احساس جامعيت را براي فرد تدارك مي بيند. (10) جيمز و پرات دين را به منزله ي شناخت، عاطفه و رفتاري كه از آگاهي يا تعامل ادراك شده با هستي ماوراالطبيعه كه فرض مي شود نقش مهمي در امور انسان بازي مي كند، تعريف مي كنند. (11)
ميرز (2000) معتقد است ايمان مذهبي تاثير زيادي بر ميزان شادماني دارد. ايمان مورد نظر ميرز، ايماني است كه حمايت اجتماعي، هدف مندي، احساس پذيرفته شدن و اميدواري را براي فرد به ارمغان مي آورد. از نظر گريلي، (12) فعاليت هاي مذهبي كاركردهايي دارند كه در نهايت موجب افزايش شادماني فرد مي گردند. هيلز و آرگايل در بيان اين كاركردها به مواردي از جمله احساس اتصال با معبودي بسيار قدرتمند و مقدس، عشق، برابري و احساس در جمع بودن اشاره مي كنند. (13)
مطالعات اخير نشان داده اند اعتقادات شخصي و درگيري در جوامع مذهبي، منابع مهم مقابله با وقايع آسيب زا هستند. (14) بسياري از مطالعات، شواهدي براي رابطه ي مثبت بين دين داري و سلامتي فراهم كرده اند. (15) بيشتر مطالعات موجود در ادبيات جامع، دست كم يك ارتباط مثبت بين درگيري مذهبي و شاخص هاي سلامتي (شادماني، رضايت از زندگي، روحيه، عاطفه مثبت) گزارش كرده اند. خدمت و درگيري مذهبي نيز به طور چشمگيري با سلامت جسماني، سلامت رواني، طول عمر، و رشد پس از ضربه مرتبط شناخته شده اند. (16) همچنين تحقيقات، ارتباط دين داري با خود كنترلي، پيشرفت در مدرسه، رضايت از زناشويي، نرخ پايين جرم و بزهكاري و سوء مصرف مواد را آشكار ساخته اند.
دين داري به طور معناداري با سلامت رواني نيز مرتبط است. اسميت، مك كالو و پول (2003) دريافتند كه مذهبي بودن با ميزان پايين نشانه هاي افسردگي مرتبط است. افزون بر اين،برخي شاخص هاي مذهبي بودن حتي ارتباط منفي قوي تري با نشانه هاي افسردگي دارد؛ در حالي كه شاخص هاي مقابله ي مذهبي منفي و انگيزش مذهبي بيرون به طور مثبتي با نشانه هاي افسردگي مرتبط است.
فرا تحليل پانزده مطالعه درباره ي رابطه ي دين داري و پيشرفت در مدرسه نشان داد كه دين داري با متوسط نمره هاي آزمون پيشرفت مرتبط است. ارتباط دين داري با شاخص هاي سازگار اجتماعي به حوزه زناشويي نيز توسعه يافته است. مرور فراتحليل چندين مطالعه نشان داد كه بزرگ سالان مذهبي متاهل، به احتمال زياد در طي زمان متاهل باقي مي مانند و سطوح رضايت زناشويي بالاتر و تعهد زناشويي بيشتري دارند. (17)
پترسون و هوانگ (2003) با مطالعه ي گروهي از مسلمانان، پيشنهاد كردند كه مذهبي بودن با مقابله ي مذهبي مرتبط است كه خود، با خوشبيني ارتباط دارد. همچنين مطالعات نشان داده اند خوش بيني بين مذهبي بودن و سلامت روان شناختي ميانجي است. (18) هاي در سال 1982 در تحقيق خود گزارش كرد كه 61 درصد كساني كه در مراسم مذهبي شركت مي كنند، احساس آرامش و شادماني مي كنند. (19)
تحقيقات مختلف نشان داده اند افرادي كه زياد در فعاليت هاي مذهبي درگير هستند يا افرادي كه گزارش مي دهند مذهب جنبه ي اصلي زندگي شان است، سلامت ذهني نسبتاً بالا، (20) نشانه هاي افسردگي نسبتاً كمتر (21) و زندگي نسبتاً طولاني تري (22) از همتايان كمتر مذهبي شان دارند.
كيم و ديگران (2004) به اين نتيجه رسيدند كه دين با هيجانات مثبت مانند خوش خلقي، مهرباني، اعتماد به نفس، توجه و آرامش رابطه مثبت دارد. دسموند و همكاران (2008) دريافتند كه دين داري، حتي بعد از كنترل جنس، سن، نژاد، موقعيت اجتماعي- اقتصادي، تحصيلات والدين، ساختار خانواده و دلبستگي والدين به طور مثبت و معناداري با خودكنترلي مرتبط است. جعفري و همكاران (23) رابطه ي بين كارآيي خانواده و دين داري و سلامت روان دانشجويان را مطالعه كردند؛ يافته هاي تحقيق آنها نشان داد كه بين كارآيي خانواده، و دين داري و سلامت روان دانشجويان رابطه ي معنادار وجود دارد؛ اما بين اين رابطه ي در دانشجويان دختر و پسر تفاوت معناداري وجود نداشت. فقيهي و همكاران (24) رابطه بين توكل به خدا و اضطراب در دانشجويان دانشگاه تهران را مطالعه كردند؛ نتيجه تحقيق آنها نشان داد تعداد دانشجوياني كه ميزان توكل آنها بالاست، از گروهي كه توكل آنها در سطح پايين قرار دارد، كمتر است. در اين تحقيق، رابطه ي دين داري و ميزان شادماني در بين دانشجويان مطالعه شده است.

فرضيه هاي تحقيق
 

1. بين دين داري و ميزان شادماني دانشجويان رابطه وجود دارد.
2. رابطه ي دين داري و ميزان شادماني در دانشجويان مذكر و مؤنث متفاوت است.
3. رابطه ي دين داري و ميزان شادماني در دانشجويان مجرد و متاهل متفاوت است.
4. ميزان دين داري دانشجويان مذكر و مؤنث متفاوت است.
5. ميزان شادماني دانشجويان مذكر و مؤنث متفاوت است .
6. ميزان دين داري دانشجويان متاهل و مجرد متفاوت است.
7. ميزان شادماني دانشجويان متاهل و مجرد متفاوت است.

روش شناسي پژوهش
 

روش پژوهش: حاضر از نوع همبستگي و علّي - مقايسه اي است. جامعه پژوهش: نيز شامل همه دانشجويان دانشگاه هاي آزاد اسلامي منطقه دو (25) در نيمسال اول سال تحصيلي 88-89 مي باشد.

نمونه و روش نمونه گيري
 

نمونه ي مورد مطالعه در اين پژوهش 800 نفر بودند كه به روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي از بين همه دانشجويان انتخاب شدند. گفتني است كه از 800 نفر نمونه ي مورد مطالعه، 44 مورد كه پرسش نامه هاي آنها داراي اشكال بود، كنار گذاشته شد و در نهايت پرسش نامه ي 756 آزمودني تحليل شده از اين تعداد، 432 مورد مذكر و 324 مورد مؤنث بودند. (26)

ابزارهاي اندازه گيري
 

در اين پژوهش از دو پرسشنامه ي استاندارد شده براي جمع آوري اطلاعات استفاده شده است:
الف) مقياس عمل به باورهاي ديني (معبد): اين آزمون توسط گلزاري (1379) ساخته شده است. آزمون معبد داراي 25 ماده است كه عمل به باورهاي ديني را اندازه گيري مي كند. هر پرسش پنج گزينه دارد كه از صفر تا چهار نمره گذاري مي شود. بدين ترتيب كمترين نمره ي كل(صفر) به معناي عمل نكردن به هيچ يك از باورهاي ديني، و بيشترين نمره (100) نشان دهنده ي عمل به همه ي باورهاي ديني به شمار مي آيد. آزمون معبد براي 894 نفر دانشجو و 53 جوان زنداني (جمعاً 947 نفر) اجرا شده است كه مشخصات روان سنجي آن به اين شرح گزارش شده است: پايايي اين آزمون از طريق بازآزمايي 0/76 و از طريق دو نيمه كردن 0/91 و ضريب آلفاي كرونباخ 0/94 همچنين آزمون داراي اعتبار محتواي (صورت و منطقي) بالاست. (27) در اين تحقيق، ضريب آلفاي كرونباخ براي آزمون معبد 0/909 به دست آمد.
ب) پرسش نامه شادكامي اكسفورد: اين ابزار در سال 1989 توسط آرجيل و لو تهيه شده است. اين پرسش نامه 29 ماده چهار گزينه اي دارد كه گزينه هاي آن به ترتيب از 0 تا 3 نمره گذاري مي شود و جمع نمره ي مواد 29 گانه، نمره ي كل مقياس را تشكيل مي دهد. نمره ي كل آزمودني از 0 تا 87 در نوسان است. آرجيل و همكاران ضريب آلفاي 0/90 را با 347 آزمودني گزارش كردند. (28) علي پور و نوربالا (1378) در مطالعه ي خود نشان دادند كه تمام مواد 29 گانه آزمون با نمره ي كل، همبستگي بالايي دارند. آلفاي كرونباخ 0/93 و پايايي دو نيمه كردن آزمون 0/92 گزارش شد. همچنين پايايي بازآزمايي پرسش نامه پس از سه هفته79/0(n=25) بود. براي بررسي روايي صوري پرسش نامه، از 10 كارشناس نظرخواهي شده است كه همگي توان سنجش شادكامي را توسط اين آزمون تاييد كرده اند. (29) در اين تحقيق آلفاي كرونباخ براي پرسش نامه 0/926 به دست آمد.

پي نوشت ها :
 

* استاديار دانشگاه آزاد اسلامي واحد ابهر.
1.Wallis, Claudia, The new science of happiness, p. 3.
2. الهام فتاح زاده، مقايسه كيفيت زندگي و عملكرد خانواده در كاركنان خشنود و ناخشنود پالايشگاه شازند اراك، ص34.
3. seligman, M, Nansookpark, T, peterson, ch, positive psychology progress, American psychologist،v6 , N541, p. 410-421.
4. مايكل آيزنك، هميشه شاد باشيد، ترجمه زهرا چلونگر، ص19.
5. علي پور و نوربالا، «بررسي مقدماتي پايايي و روايي پرسشنامه شادكامي اكسفورد در دانشجويان دانشگاه هاي تهران»، انديشه و رفتار، س5، ش1 و 2، ص55-65.
6. همان.
7. شبنم كنعاني، بررسي اثربخشي مشاوره گروهي با رويكرد شادماني فوردايس بر افزايش رضايت شغلي معلمان دوره راهنمايي مدارس دولتي منطقه 5 شهر تهران، ص12.
8. Bridges, L. J. Background for community level work on emotional well- being in adolescence: Reviewing the literature on contributing factors, p. 9-15..
9. آرگايل، روان شناسي شادي، ص260.
10. خديجه آرين، بررسي رابطه دين داري و روان درماني ايرانيان مقيم كانادا، ترجمه بهرامي و همكاران، ص8-25.
11. Mccullough, Michael et al . Religion, self - Regulation, and self - control: Associations, Explanation, and implications, psychological Bulletin, vol 135, No 1, p. 69.
12. مير شاه جعفري و همكاران، شادماني و عوامل موثر بر‌ آن، ص51.
13. همان.
14. Smith , B. W, et al, Noah revisited: Relioious coping by church members and the impact of 1993 Midwest flood , Journal of community psychology, V28. p. 171.
15. Miller , W. R. et al, spiritulity and health an emeging research field , American psychologist, V58, p. 24-35.
16.Chan, Chiristian s, Rhodes, Jean E, Religiousness and psychological distress of women after Hurricane katrina, p. 8.
17. Tarakshwar, N, swank , A. B, & et al, The sanctification of nature and theological conservatism. A study of opposing religious correlates of environmentalism, Review of Religious Research , p. 381.
18. Chan, Chiristian s, Rhodes, Jean E,Ibid.
19. مير شاه جعفري و همكاران، همان.
20. Mccullough, Michael E et al , Religiousness and the trajectory of self - rating health across adulthood, personality and social psychology Bulletin, Vol, 31, No 3, p. 1-14.
21. smith, T. B, Mccullough, M. E, & poll, J, Religiousness and depression: Evidence for a main affect and the moderation influence of stressful life events, psychological Bulletin, V. 129, p. 614-636.
22. McCullough, M. E, et al, Religious involvement and mortality: Ameta- analytic review, Health psychology, 19, p. 211-222.
23. اصغر جعفري و همكاران، «رابطه بين كارايي خانواده و دين داري و سلامت روان و مقايسه آن بين دانشجويان دختر و پسر»، تازه ها و پژوهش هاي مشاوره، ج6، ش22، ص107.
24. علي نقي فقيهي و همكاران، «بررسي الگوي دينداري از منظر قران و سنت»، انديشه ديني، ش19، ص41.
25. شامل دانشگاه هاي آزاد اسلامي استان هاي آذربايجان شرقي، آذربايجان غربي، اردبيل و زنجان.
26. براي تحقيقات همبستگي دست كم لازم است سي نفر براي نمونه انتخاب شوند؛ ولي براي افزايش دقت مطالعه و كاهش خطا، لازم است تعداد نمونه افزايش يابد. در تحقيق حاضر نيز با توجه به نوع تحقيق و گسترده بودن جامعه ي مورد مطالعه و براي افزايش دقت مطالعه اين تعداد نمونه انتخاب شدند.
27. گلزاري، مقياس عمل به باورهاي ديني، خلاصه مقاله همايش دين و بهداشت روان، ص121-122.
28. علي پور و نوربالا، همان.
29. همان.
 

منبع: نشريه روان شناسي و دين شماره 11