ابعاد جهت گيري مذهبي و مرزهاي ارتباطي خانواده: يك همبستگي بنيادي (1)


ابعاد جهت گيري مذهبي و مرزهاي ارتباطي خانواده: يك همبستگي بنيادي (1)


 

نويسندگان: احمدرضا كياني * / كيومرث فرحبخش**/ مسعود اسدي*** / اصغر شيرعلي پور****




 

چكيده
 

پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه ي ابعاد جهت گيري مذهبي با مرزهاي ارتباطي خانواده صورت گرفته است. جامعه ي آماري اين پژوهش را كليه ي خانواده هاي ساكن در شهرستان نكا تشكيل مي دهند. گروه نمونه شامل 100 زوج بود كه به روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي تصادفي انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ي «ابعاد جهت گيري مذهبي، بهرامي احسان 1381» و پرسشنامه ي محقق ساخته «مرزهاي ارتباطي خانواده» بودند. ضريب پايايي پرسشنامه ابعاد جهت گيري بين 0/91 و 0/85 گزارش شده است و ضريب پايايي پرسشنامه مرزهاي ارتباطي خانواده 0/67 به دست آمد. براي تجزيه و تحليل داده ها از ضريب همبستگي پيرسون و تحليل چند متغيري همبستگي بنيادي استفاده شد. نتايج نخستين همبستگي بنيادي نشان داد كه با افزايش مذهب گرايي و ارزنده سازي و كاهش سازمان نيافتگي، تنيدگي مرزهاي بيرون خانواده و مرزهاي بهنجار درون خانواده كاهش مي يابند. همچنين نتايج دومين همبستگي بنيادي نشان داد كه با افزايش مذهب گرايي و ارزنده سازي مذهبي، تنيدگي مرزهاي درون و بيرون خانواده، گسستگي مرزهاي درون خانواده و مرزهاي بهنجار درون خانواده كاهش مي يابند.
كليد واژه ها: جهت گيري مذهبي، مرزهاي ارتباطي، خانواده.

مقدمه
 

خانواده چيزي بيش از مجموعه افرادي است كه در يك فضاي مادي و رواني خاص به سر مي برند. خانواده يك نظام اجتماعي و طبيعي است كه مجموعه اي قواعد و اصول را ابداع، و براي اعضاي خود نقش هاي متنوعي تعيين مي كند. (1) خانواده درماني ساختاري فرض مي كند كه خانواده ها يك الگوي ارتباطي قابل ملاحظه با ديگران دارند و از اين رو، مي توان تعامل خرده سيستمي متفاوتي از قبيل زيرمجموعه والديني، زير مجموعه برادر - خواهري را مشاهده كرد. (2) خرده سيستم ها، زير مجموعه هاي درون الگوي بزرگ تر خانواده اند كه هر يك نقش خاص خود را دارند كه بايد انجام دهند. مرزهاي قابل تعريفي بين اين زيرمجموعه ها وجود دارد كه بايد مورد توجه قرار گيرد. (3) از ديدگاه خانواده درماني ساختاري كه بر نظريه ي سيستم ها مبتني است، مرزها خطوط نامرئي هستند كه افراد يا زير منظومه ها را از نظر رواني از هم جدا مي كنند (4) و به تشكيل زير سيستم هاي خانواده مي انجامند. (5) مرزهاي درون خانواده از لحاظ انعطاف پذيري يا نفوذپذيري با يكديگر تفاوت دارند، و ميزان دسترسي به هر خرده نظام، ماهيت و فراواني ارتباط و تماس ميان اعضاي خانواده را تعيين مي كند. نوع مرزها در روابط بين اعضاي خانواده تاثير دارند. (6)
بر طبق ديدگاه خانواده درماني ساختاري، مرزها مي توانند، گسسته، درهم تنيده و بهنجار باشند. در مرزهاي گسسته يا خشك، ساختار سالم، نظم يا قدرت ديده نمي شود، و پيوند بين اعضاي خانواده ضعيف است. (7) اعضاي خانواده هاي با مرز گسسته، ممكن است مستقلانه عمل كنند، اما گرفتار يك احساس استقلال مسخ شده اند و از فقدان حس وفاداري و تعلق و قابليت بهم وابستگي و طلب حمايت مورد نياز رنج مي برند. (8) در اين خانواده ها رابط بين افراد بسيار خشك و سخت است و رفتارهاي اعضا روي هم تاثير كمي دارد. (9) مرزهاي درهم تنيده به شدت گنگ و نامتمايزند. بنابراين به سادگي از سوي ساير اعضاي خانواده مورد تجاوز قرار مي گيرند و مرزهاي هر خرده نظام درخانواده هاي به هم تنيده، در حدي ناچيز تفكيك شده است و به سادگي مي توان از آن عبور كرد. (10) رفتار يك عضو خانواده بي درنگ روي ديگران اثر مي گذارد، و استرس يكي از افراد شديداً از مرزها عبور مي كند و به سرعت در ساير زير منظومه ها منعكس مي شود. (11) در مرزهاي بهنجار يا واضح، هر يك از خرده نظام ها در عين اينكه مستقل از هم عمل مي كنند، با هم متحدند. اعضاي هر خرده نظام در عملكرد خرده نظام ديگر مداخله نمي كنند و سلسله مراتب قدرت در خانواده برقرار مي باشد. (12) يكي از عوامل مؤثر در تعيين نوع مرزهاي درون خانواده، مذهب و جهت گيري مذهبي است.
مذهب سيستم سازمان يافته اي از باور شامل مشاركت، سنت، ارزش هاي اخلاقي، رسومات، مشاركت در يك جامعه ديني براي اعتقاد راسخ تر به خدا يا يك قدرت برتر است. (13) جهت گيري مذهبي به منزله ي مرجعيت بخشيدن به ساختار روابط و مناسبات انسان در تمام ابعاد آن، در پرتو رابطه انسان با خدا تعريف شده است. (14) باورهاي مذهبي شيوه هاي مؤثري براي مقابله با مصائب، تجارب دردناك و نشانه هاي بيماري است و همچنين در زمان مشكلات و ناراحتي ها بر چگونگي روابط انساني اثر مي گذارد. (15)
باورهاي مذهبي اعضاي يك خانواده مي تواند بر شيوه ي ارتباط آنها با يكديگر و حفظ جايگاه و مرزهايي كه بين اعضاي خانواده وجود دارد، تاثير زيادي داشته باشد. (16)
بين مذهب و خانواده رابطه اي دو طرفه وجود دارد؛ اعمال و عقايد مذهبي مي توانند نيروي تازه اي به خانواده و اعضاي آن ببخشند و به ترتيب مشاركتشان را در تجارب معنوي بيشتر و ايمان اعضا را قوي تر كنند. به علاوه، اعمال و باورهاي مذهبي ناگوار و ناراحت كننده مي تواند به خانواده و اعضايش و روابط آنها آسيب وارد كند. (17) تحقيقات نشان داده است كه مذهب در چگونگي روابط بين اعضاي خانواده تاثير دارد و جهت گيري مذهبي تا حد زيادي تعيين كننده ي نوع روابط بين اعضاي خانواده است (18) و به عنوان بخش مكمل و يكپارچه ي يك ازدواج تلقي مي گردد (19). براي مثال در پژوهش اروين (2008) مشخص گرديد كه مذهب همبستگي معناداري با روابط اعضا در خانواده دارد. تحقيقاتي كه آثار اعمال و باورهاي مذهبي و درگيري جمعي را روي عملكرد خانواده، شيوه هاي والديني، پويايي هاي خانواده و پيوندهاي بين نسلي بررسي مي كنند، در حال افزايش است. محققان پي برده اند كه حوزه ي وسيعي از سنت هاي ديني مطابق با خانواده هاي معاصر است. (20) با اين حال پژوهشي كه به طور مستقيم نقش مذهب و جهت گيري مذهبي را در نوع و شكل گيري مرزهاي خانواده در كانون بررسي قرار داده باشد، يافت نشد. با توجه به اينكه جامعه ي ايران جامعه اي مذهبي شناخته مي شود و از آنجا كه مذهب و ابعاد جهت گيري مذهبي در روابط بين اعضاي خانواده نقش مهمي را ايفا مي كنند، پرداختن به نقش مذهب در روابط خانوادگي ضروري به نظر مي رسد. بنابراين، هدف پژوهش حاضر، بررسي رابطه ي ابعاد جهت گيري مذهبي با مرزهاي ارتباطي خانواده است. بر اين اساس پرسش هاي پژوهش حاضر عبارت اند از: 1- آيا بين مؤلفه هاي جهت گيري مذهبي (مذهب گرايي، سازمان نيافتگي، ارزنده سازي و كامجويي) و مؤلفه هاي مرزهاي ارتباطي خانواده (تنيدگي مرزهاي بيرون از خانواده، تنيدگي مرزهاي درون خانواده، گسستگي مرزهاي بيرون خانواده، گسستگي مرزهاي درون خانواده، بهنجاري مرزهاي بيرون خانواده و بهنجاري مرزهاي درون خانواده) رابطه وجود دارد؟ 2. هر يك از مؤلفه هاي جهت گيري مذهبي به چه ميزان مؤلفه هاي مرزهاي ارتباطي خانواده را تبيين مي كنند؟

روش شناسي پژوهش
 

جامعه ي آماري، نمونه و روش نمونه گيري
 

پژوهش حاضر در چارچوب يك طرح غيرآزمايشي، از نوع همبستگي انجام شده است. جامعه ي آماري اين پژوهش كليه ي خانواده هاي ساكن در شهرستان نكاست؛ خانواده هايي كه بين والدين آنها بين 25 تا 50 ساله و داراي فرزند بودند. نمونه ي مورد نظر شامل 100 خانواده بود كه به روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي تصادفي انتخاب شدند و مورد آزمون قرار گرفتند. روش نمونه گيري بدين شكل بود كه با مراجعه به شهرداري نكا و تهيه ي نقشه خيابان ها، هر خيابان به عنوان يك خوشه در نظر گرفته شد. سپس از هر خوشه 5 خوشه به صورت تصادف انتخاب شد و از هر خوشه 20 خانواده كه ويژگي مورد نظر را دارا بودند، انتخاب شدند. بدين ترتيب از بين خوشه ها 100 خانواده انتخاب شدند و به پرسشنامه هاي مربوط به پژوهش پاسخ دادند. گفتني است كه پيش از تكميل پرسشنامه هاي مورد نظر توسط آزمودني ها، پژوهشگران توضيحاتي در زمينه ي هدف پژوهش و شيوه ي تكميل مقياس هاي به كار برده شده براي آزمودني ها ارائه كردند. براي بررسي داده ها از ميانگين، انحراف معيار، همبستگي پيرسون و همبستگي بنيادي با استفاده از نرم افزار SAS استفاده شد. تحليل همبستگي بنيادي رابطه ي دو مجموعه متغير را در يك گروه بررسي مي كند. (21) قبل از تحليل داده ها، پيش فرض هاي تحليل واريانس چند متغيري، بررسي و نتايج چولگي و كشيدگي متغيرها نشان داد كه توزيع نمره هاي آزمون ها نرمال است. مجموعه متغيرهاي پيشين را چهار متغير (مذهب گرايي، سازمان نيافتگي، ارزنده سازي و كامجويي) و مجموعه متغيرهاي ملاك را شش متغير (تنيدگي مرزهاي بيرون از خانواده، تنيدگي مرزهاي درون خانواده، گسستگي مرزهاي بيرون خانواده، گسستگي مرزهاي درون خانواده، بهنجاري مرزهاي بيرون خانواده و بهنجاري مرزهاي درون خانواده)، تشكيل مي دهند.

ابزار سنجش
 

1. مقياس جهت گيري مذهبي: اين مقياس را بهرامي احسان ساخته و داراي 64 ماده است كه آزمودني ها به هر يك از مواد بر اساس مقياس ليكرتي از «هرگز» تا «كاملاً درست» پاسخ مي دهند. اين مقياس شامل چهار خرده مقياس مي شود كه هر يك از خرده مقياس ها ابعاد متفاوتي را مي سنجد. اين چهار خرده مقياس عبارت اند از: 1. جهت گيري مذهبي يا مذهب گرايي با 28 گويه؛ 2. سازمان نيافتگي مذهبي با 19 گويه؛ 3. ارزنده سازي مذهبي با 9 گويه؛ 4. كامجويي با 8 گويه. اين مقياس را بهرامي احسان (1381) در ايران هنجاريابي كرده است و ضريب پايايي اين فرم بين 0/91 و 0/85 گزارش شده است. همچنين روايي محتوايي و سازه آن نيز بررسي و تاييد شده است. به منظور ارزيابي روايي محتوايي مقياس مواد آماده شده به 50 روحاني عرضه شد كه آنها مقياس را واجد روايي محتوايي مطلوب ارزيابي كردند. به منظور بررسي روايي سازه و نيز تحليل ساختارهاي عاملي آزمون، روش تحليل عاملي با استفاده از تحليل مؤلفه هاي اصلي و در چرخش با استفاده از روش مايل مستقيم، تحليل تكرار شد. نتايج به دست آمده نشان داد كه مقياس از چهار عامل اشباع شده است. در پژوهش ميزان مقياس معبد گلزاري به عنوان ملاك انتخاب و ميزان همگرايي مقياس جهت گيري مذهبي با آن بررسي شد. نتايج از همبستگي بسيار بالاي اين دو آزمون در تمام زمينه ها حكايت داشت. (22)
2. پرسشنامه ي مرزهاي ارتباطي خانواده: مقياس مرزهاي ارتباطي را مؤلفان پژوهش حاضر، براي سنجش سه نوع مرز ارتباطي در هم تنيده، بهنجار و گسسته در درون خانواده و سه نوع مرز ارتباطي در هم تنيده، بهنجار و گسسته خانواده با محيط بيرون تهيه كرده اند. در اين پرسش نامه 15 سؤال براي اندازه گيري مرزهاي درون خانواده و 15 سؤال براي اندازه گيري مرزهاي خانواده با محيط بيرون طراحي شده است. براي اندازه گيري سه نوع مرز درون خانواده، 5 سؤال به هم تنيدگي مرزهاي درون خانواده، 5 سؤال بهنجار بودن مرزهاي درون خانواده و 5 سؤال گسستگي مرزهاي درون خانواده را اندازه گيري مي كند. در مورد مرزهاي درون خانواده با محيط بيرون هم به همين شيوه عمل مي شود و براي اندازه گيري هر بعد 5 سؤال در نظر گرفته شده است. بنابراين، اين آزمون 6 بُعد را مي سنجد. در اجراي مقدماتي پرسشنامه مورد نظر همراه با پرسش نامه ي «ابزار سنجش خانواده»، روي 40 نفر اجرا شد و سؤالات نامناسب حذف و متن سؤالاتي كه از نظر آزمودني ها مشكل داشت، اصلاح گرديد. پس از حذف سؤالات نامناسب ضريب آلفاي پرسشنامه با سؤالات باقي مانده محاسبه شد. اين ضريب براي كل مقياس 0/67، براي مقياس مرزهاي بيرون خانواده، مرزهاي درون خانواده، مرزهاي بهنجار بيرون خانواده، به ترتيب 0/72، 0/51، 0/52، 0/56، 0/67، 0/54 به دست آمد. همچنين ضريب همبستگي كل پرسشنامه با پرسشنامه «سنجش عملكرد خانواده» 0/68 محاسبه شد كه نشان دهنده روايي همگرايي قابل قبولي است. (23)

پي نوشت ها :
 

* دانشجوي دكتري مشاوره خانواده، دانشگاه اصفهان.
** دكتري مشاوره، عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي
*** كارشناس ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه تربيت معلم تهران
**** كارشناس ارشد تحقيقات آموزشي، دانشگاه تربيت معلم تهران
1. ايرونه گلدنبرگ و هربرت گلدنبرگ، خانواده درماني، ترجمه حميدرضا حسين شاهي براواتي و همكاران، ص143-141.
2. سالوادور مينوچين، خانواده و خانواده درماني، ترجمه باقر ثنايي، ص243-241.
3. سالوادور مينوچين، فيشمن، فنون خانواده درماني، ترجمه فرشاد بهاري، ص51-31
4. سالوادور مينوچين، خانواده و خانواده درماني، 243-241.
5. تبريزي و همكاران، فرهنگ توصيفي خانواده و خانواده درماني، ص39.
6. ايرونه گلدنبرگ و هربرت گلدنبرگ، همان.
7. جيمز پروچاسكا و همكاران، نظريه هاي روان درماني، ترجمه سيد محمدي، ص 462-452.
8. سالوادور مينوچين، همان.
9. مايكل نيكولز و ريچارد نيكولز، خانواده درماني، ترجمه محسن دهقاني و همكاران، ص 24-242.
10. ايرونه گلدنبرگ و هربرت گلدنبرگ، همان.
11. اشرف السادات موسوي، خانواده درماني كاربردي با رويكرد سيستمي، ص131-101.
12. مايكل نيكولز و ريچارد نيكولز، همان.
13. Walsh, F, spirituality in Family Therapy, p. 5-20.
14. احسان بهرامي و همكاران، «ابعاد رابطه ميان جهت گيري مذهبي و سلامت رواني و ارزيابي مقياس جهت گيري مذهبي»، روان شناسي و علوم تربيتي، سال 34، شماره 2، ص63-41.
15. Walsh, F, spirituality in Family Therapy, p. 5-20.
16. Bjarnason T, "parents, Religion , and perceived social coherence: A Dorkheimian Framework of Adolescent Anomie", Journal for the scientific study of Religion . V, 37, N 4, p. 742-754.
17. Walsh, F, spirituality in Family Therapy, p. 5-20
18. Smith, c. kim, p. Family Religious Involvement and the Quality of Family, Relationships for Early Adolescents. chapel Hill, NC: National study of Youth and Religion . p. 5-7.
19. Myers s, "religious Homogamy and Marital Quality: Historical and Generational patterns", Journal of Marriage and Family, V68, Issue2, p. 292-304.
20. Walsh, F, spirituality in Family Therapy, p. 5-20.
21. هومن، تحليل داده هاي چند متغيري در پژوهش رفتاري، ص245-265.
22. هادي بهرامي احسان، سحر طهباز حسين زاده، «مقايسه آزارديدگي، سلامت رواني، و جهت گيري مذهبي در دختران فراري و عادي شهر تهران»، روان شناسي و علوم تربيتي، ش37(1)، ص157-143.
23. احمدرضا كياني، «بررسي رابطه ابعاد جهت گيري مذهبي و مرزهاي ارتباطي خانواده هاي شهرستان نكا»، پايان نامه كارشناسي ارشد مشاوره، دانشگاه علامه طباطبايي، ص66-73.
 

منبع: نشريه روان شناسي و دين شماره 11