چگونگي تغيير مذهب مردم گيلان(1)
چگونگي تغيير مذهب مردم گيلان(1)
چکيده
کليد واژه ها: گيلان، آل کيا، صفويه، زيديه، تشيع امامي.
مقدّمه
شرايط اقليمي گيلان و مازندران سبب شده است تا اين دو ولايت نسبت به ساير مناطق ايران روند تاريخي و مذهبي جداگانه اي در طول تاريخ داشته باشند. سرزمين گيلان حتي نسبت به مازندران نيز روند ديني متفاوتي داشته است؛ زيرا جنگل هاي انبوه و درهم تنيده، عبور بوميان اين سرزمين را به داخل گيلان ناممکن مي ساخت؛ از اين رو بيشتر فاتحان تاريخ در فتح اين سرزمين ناکام مانده اند؛(1)بنابراين ويژگي طبيعي و اقليمي آن سبب شده است مخالفان مذهبي و سياسي، گيلان را مهمترين پناهگاه و مرکز فعاليت هاي سياسي و مذهبي خود قرار دهند.(2)(ظهير الدين مرعشي،1362،ص127).
مسلمانان در فتوحات اوليه ي خويش نتوانستند به اين سرزمين دست يابند؛ بنابراين تا قرن دوم هجري گيلان از نظر مذهبي بر ديانت آباء و اجداد خود باقي ماندند (ابن نديم،1364،ص611). از نيمه دوم قرن سوم هجري به دليل فعاليت علويان در اين سرزمين، مذهب تشيع زيدي ميان گيلانيان راه يافت؛ بنابراين مردم اين سامان، در نتيجه ي فشار نظامي اعراب به دين اسلام روي نياوردند، بلکه در نتيجه تبليغات و نفوذ شخصيت حسن بن زيد و ناصر کبير به آيين زيدي گرويدند(پطروشفسکي،1354،ص265).
آل کيا پس از دستيابي به قدرت، تعصب بسياري در اين مذهب از خودشان نشان دادند و سعي کردند مخالفان خود را مرعوب کنند مرعشي،1342،ص135). دودمان آل کيا با پذيرايي از اسماعيل ميرزا، علاوه بر تأثير سياسي، نقش بسياري
در تربيت مذهبي او و آينده ي صفويه و ايران داشت؛ زيرا آل کيا باورهاي غاليانه ي تشيع را در اسماعيل ميرزا ــ با توجه به روحيه ي صوفيانه اي که وي داشت ــ دو چندان کرد.
شاه اسماعيل، هنگامي که در گيلان به سر مي برد، ادعاي نماينده ي امام زمان(عج) بودن و ديدار با آن حضرت را مطرح نمود؛ از سوي ديگر معلمان اسماعيل ميراز همگي شيعه مذهب بودند. اين معلمان به توصيه ي کار کيا ميرزا علي (883 ــ 910ق) به وي درس مي دادند.(3) با توجه به خدماتي که حکومت کار کيا نسبت به صفويان انجام داده بود، در سال 932ق در نتيجه ي فشارهايي که شاه طهماسب اول (930 ــ 984ق) وارد آورده بود، آل کيا مجبور به تغيير مذهب از زيدي به اثني عشري شد. متأسفانه منابع تاريخي، گزارشي از واکنش حکومت و مردم در برابر اين تغيير مذهبي ارائه نکرده اند، اما در اواخر اين قرن، حاکمان آل کيا به مدافعان سرسخت مذهب تشيع دوازده امامي تبديل شدند؛ به طوري که به تعقيب زيدي مذهبان دست مي زدند.
محققان در اين پژوهش به دنبال تبيين نقش حاکمان گيلان بر شکل گيري شخصيت اسماعيل ميرزا و همچنين تأثير حکومت صفوي بر تغيير مذهب مردم گيلان هستند. مهمترين پرسشي که محققان درصدد پاسخ به آن هستند، اين است که مذهب مردم گيلان پيش از ظهور صفويه چه بوده است؟ آيا حکومت صفويه در تغيير مذهب مردم گيلان مؤثر بوده اند؟ با توجه به سؤالات طرح شده مي توان چنين فرضيه اي مطرح نمود که اهميت سرزمين گيلان و نزديکي اين سرزمين به قزوين موجب شد حکومت صفويه به تغيير مذهب مردم گيلان
اهتمام ورزد. پژوهشگران با توجه به اسناد و گزارش هاي باقيمانده، سعي دارند به بررسي و پژوهش موضوع مورد نظر بپردازند.
نگاهي به جغرافياي تاريخي گيلان
هر يک از اين دو بخش، داراي سازمان و ساختار حکومت مذهبي جدا از هم بودند و از نظر سياسي رقيب سرسخت هم محسوب مي شدند.(5) شهرها و
مناطق مهم «بيه پيش» که شامل شرق سفيدرود تا چالوس مي شد، عبارت بودند از: تنکابن، رانکوه، رودسر، لاهيجان، اِشکور، ديلمان، سمام و چند بخش بزرگ و کوچک ديگر. حمدالله مستوفي در قرن هشتم درباره ي لاهيجان مي نويسد: «...معظم بلاد گيلان، لاهيجان است...»(مستوفي،1336،ص162).
سرزمين هايي که از آنها تحت عنوان «بيه پيش» به مرکزيت لاهيجان ياد شده است، در سال 769ق به تصرف سيد علي کيا (مقتول 790ق)و برادرانش درآمد. دودمان آل کيا به استناد متون تاريخ محلي و منابع تاريخي عصر صفوي، به ادعاي خود از سادات بودند که قرن ها به تبليغ مذهب تشيع زيدي در اين سامان مي پرداختند. آنها توانستند با پشتوانه ي مذهبي و تسلط بر ملوک الطوايف گيلان تا سال 1000ق به حکومت خود در گيلان بيه پيش ادامه دهند؛ اما در اين زمان شاه عباس به منظور دستيابي به اهداف اقتصادي، سياسي و مذهبي خود نه تنها دودمان آل کيا، بلکه خاندان اسحاقيه ي فومن و بازماندگان مرعشيان را برانداخت (شوشتري،1362،ج2،ص371 ــ 375/غفاري 1343، ص84 ــ 86).
سرزمين بيه پيش، پس از روي کار آمدن آل کيا (769 ــ 100ق)در اين سرزمين به اوج قدرت خود رسيد و لاهيجان به عنوان مرکز حکومتي دودمان آل کيا، به مرکز سياسي و اقتصادي گيلان تبديل شد. از نظر مذهبي نيز با توجه به زمينه هاي مذهب زيديه پيش آل کيا، بعد از قدرت يابي اين دودمان بر نفوذ زيديه افزوده شد (رابينو،1369،ص71 ــ 73).
سرزمين بيه پس سرزمين هاي غرب سفيدرود را شامل مي شد. اين مناطق از رشت فومن، کرگان رود، تالش تا آستارا را شامل مي شد. به دليل قدرت سياسي دودمان اسحاقيه ي فومن، بيه پس عموماً تحت فرمان اين خاندان اداره مي شد. از نظر مذهبي به دليل تعصب آنها به مذهب اهل تسنن از طرفداران اين مذهب به
شمار آمده، در طول رقابت دويست ساله خود با آل کيا، جنگ هاي بسياري بين دو سرزمين پديد آمد که برخي از آنها به دليل رقابت هاي مذهبي بوده است(فومني،1350،ص1150).
پس از تصرف گيلان توسط شاه عباس اول، وي براي از بين بردن شورش ها و کم کردن قدرت طوايف بومي گيلان، ساختارهاي جغرافيايي و سياسي پيشين را حذف کرد و شهر رشت را به عنوان مرکز حکمراني مباشران خويش برگزيد.
اوضاع مذهبي گيلان از قرن پنجم تا روي کار آمدن آل کيا
پي نوشت ها :
1.درباره چگونگي غافل گير شدن مهاجمان به سرزمين گيلان نک به: مرعشي، 1362،ص25ــ60/ ابن اسفنديار،1362،ص25ــ50.
2.به گزارش مرعشي، در پي مهاجرت امام رضا به خراسان، دسته اي 21 نفري عزم خراسان نمودند، اما در ري با خبر شهادت ايشان مواجه شدند بنابراين «...لاعلاج براي حفظ خود ايشان پناه به کوهستان ديلمستان و طبرستان بردند ...»(مرعشي،1362، ص127).
3.از جمله مشهورترين معلمان اسماعيل ميرزا، مولانا شمس الدين لاهيجي بود که به اسماعيل ميرزا آموزش قرآن، زبان فارسي و عربي مي داد؛ علاوه بر آن وي را بر رموز مذهب تشيع، آگاه ساخت (ر.ک به: مزاوي،1362،ص164/ روملو،1382، ج2، ص1193).
4.تا قرن سيزدهم هجري حد غربي گيلان، ارس و مغان و حد شرقي آن به عقيده مورخان و جغرافي نگاران نمکاوه رود(نمک آبرود)بوده است. بيه پس در اصطلاح محلي گيلان، رودخانه يا ساحل آن را گويند و با افزوده شدن پسوند «پس» و «پيش» به آن، بر مناطق دو سوي سفيد رود اطلاق مي شد؛ ازاين رو غرب سفيدرود «رودپس» يا «پساگيلان» و شرق سفيدرود «بيه پيش» يا «اروپيش » نيز ناميده مي شد (براي اطلاع بيشتر ر.ک به: رابينو، 1374،ص4/ برو، 1370،ص11ــ12).
5.عبدالرزاق سمرقندي در قرن نهم از دو پادشاه قدرتمند گيلان در دو سوي اين سرزمين (بيه پس و بيه پيش)خبر مي دهد که سفيد رود بين آنها فاصله انداخته است(ر.ک به: سمرقندي، 1382، ج2، ص235/ شيرازي،1370،ص136ــ137).
6.بيشتر نبردهاي خاندان آل کيا، با دودمان اسحاقيه بر سر تضاد مذهبي بوده است. پيوستن «لشت نشا» به بيه پيش به دليل زيدي بودن مردم آن سامان بود که از آل کيا درخواست حمايت کردند (ر.ک به: رابينو، 1374،ص465ــ470)؛ همچنين مخالفت هاي آل کيا با اسماعيليان اشکور سبب مي شد حکام آل کيا آنها را تحت عنوان «ملا حده اشکور» ياد کنند، و ظهير الدين مرعشي تحت اين عنوان از آنها ياد کرده است (ر.ک به: مرعشي،1374،صص45و 65و ديگر صفحات اين کتاب).
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}