در انتظار نور


 






 
امام صادق(ع) به ابوبصير فرموده است: «اي ابو محمد! گويا قائم را مي بينم که با عيال و اهل خود در مسجد سهله، فرود آمده است.»(1)
در روايت «حريز» فرموده است: «عمر دنيا تمام نشود تا آن که مردي از اهل بيت بيايد که مانند داوود و آل داوود (ع) حکم کند و از مردم شاهد و بينه نطلبد».(2)
در روايت «معاويه دهني» نيز فرموده است: اي معاويه! مردم در باره آيه «يعرف المجرمون بسيماهم فيوخذ بالنواصي و الاقدام»(3) چه مي گويند؟ گفتم: مي گويند خدا در روز قيامت، گناهکاران را به سيماي آنها مي شناسد پس [موهاي] پيشاني و پاهاي آنها را گرفته و به آتش مي اندازد.
امام صادق (ع) فرمود: «مگر خدا نياز دارد که مخلوقي را که خود آفريده به صورتش نگاه کند تا بشناسد؟ بلکه منظور اين است که قائم ما وقتي قيام کند، مردم را از صورت و سيمايشان مي شناسد و امر مي کند تا [موهاي] يپشاني و پاهاي کافران را بگيرند و به سختي به آنها شمشير بزنند».(4)
امام باقر(ع) فرموده است: «چون قائم ما از مکه بيرون رود، منادي او در ميان سپاهيانش ندا کند که کسي خوردني و آشاميدني بر ندارد، زيرا سنگ موسي بن عمران [که از آن دوازده چشمه مي جوشيد] با اوست. آن سنگ، بار يک شتر است. به هر منزلي که مي رسند، چشمه ها از آن سنگ جاري مي شود که هر گرسنه اي را سير و هر تشنه اي را سيراب مي کند. از آن چشمه ها، چارپايان هم آب مي خورند و آن گاه به مسير خود ادامه مي دهند تا آن که در پشت کوفه فرود مي آيند».(5)
امام صادق(ع) در روايات ابان بن تغلب فرموده است: «گويا قائم را در پشت نجف مي بينم که بر اسبي ابلق نشسته است. آن اسب، چنان او را به اين سو و آن سو مي برد که [با اعجاز حضرت] هيچ شهري نيست مگر آن که گمان مي کنند که آن حضرت در شهر آنهاست. و چون پرچم پيامبر خدا (ص) را مي گشايد، سيزده هزار فرشته - که منتظر ظهور او بوده اند - نزد او مي آيند. اين فرشتگان، همان ها هستند که در کشتي نوح و با ابراهيم در آتش بوده اند و با عيسي به آسمان رفته اند گروهي از آنها - که چهار هزار نفرند - نشانه دارند. در بين آنها سيصد و سيزده فرشته در جنگ بدر همراه پيامبر (ص) بوده اند. چهار هزار نفر از آنها در روز عاشورا به کربلا آمدند تا امام حسين (ع) را ياري کنند؛ اما آن حضرت به آنها اجازه نداد. آن گروه به آسمان رفتند و وقتي دوباره بارگشتند، امام حسين (ع) کشته شده بود. آنها تا روز قيامت، پريشان و گريان نزد قبر آن حضرت خواهند ماند».(6)

از کلام نيکوي او
 

با تربت امام حسين (ع) مي توان تسبيح ساخت و هيچ تسبيحي، برتر از آن نيست و اگر کسي تسبيح تربت در دست بگرداند و فراموش کند که ذکر بگويد، با همان گرداندن، ثواب ذکر و تسبيح به او داده مي شود.(7)
از نامه به شيخ مفيد (ره):
اين نامه اي است از سوي بنده خدا آن بنده اي که در راه خدا «مربوط» گشته است، به سوي کسي که به سوي حق و دليل حق، راهنمايي شده است. بسم الله الرحمن الرحيم. سلام عليک!
اي کسي که بنده صالح و ياور حق و دعوت کننده مردم به راستي هستي! همانا به خدايي را سپاس مي گوييم که غير از او خدايي نيست. اوست خداي ما و خداي پدران پيشين ما و از او مي خواهيم که بر پيغمبر و آقا و مولاي ما محمد(ص) خاتم پيامبران و آل او درود فرستد.
اما بعد: ما هنگامي که تو با خدا مناجات مي کردي، در آنجا بوديم و تو را مي ديدم. خدا تو را حفظ کند... . و تو را از مکر و فريب دشمنان حفظ کند. ما براي تو در خيمه ي خود شفاعت کرده ايم. خيمه ما اکنون در بالاي کوهي قرار دارد. در بياباني که پهناور است. و ما اندکي قبل از اين تاريکي، به آن جا رفتيم؛ زيرا کساني که در دل هايشان از ايمان خالي است، ما را مجبور کرده اند که [در کوه و بيابان] منزل گزينيم. اما نزديک است که از آنجا به مکاني هموار بياييم... خبرهاي تو در حالات مختلف به ما مي رسد... عاقبت همه کارهاي خدا نيکو خواهد بود تا زماني که دوستان ما از گناه اجتناب کنند.(8)
وقتي امام زمان (عج) ظهور کند چه کساني زنده مي شوند؟ اگر ما نباشيم امام زمان (عج) ازکجا مي فهمد که ما طرفدار او هستيم؟
در اينجا 2 مسئله قابل طرح است: 1. معرفي اشخاصي که در زمان ظهور امام زمان (عج) رجعت مي کنند؛ 2. شناخت طرفداران و نحوه آگاهي امام (ع) از عقيده و افکار اشخاص.
آنچه نياز به بررسي بيشتر دارد. بخش نخست است. به همين جهت، ما در ابتدا به پاسخ فشرده قسمت دوم مي پردازيم. آن گاه وارد بخش اول خواهيم شد.

شناخت طرفداران
 

پاسخ اين بحث روشن است؛ زيرا داشتن علم غيب و آگاهي از اسرار انسان و جهان، از شئونات امام معصوم (ع) است و امام، کسي است که علم گذشته و آينده را داراست و بر اعمال بندگان، اشراف و احاطه دارد. اگر چنين نباشد نمي تواند امام و حجت ميان خلق و خالق باشد. خود حضرت در توقيعي شريف- که به شيخ مفيد (ره) صادر فرموده است - پاسخ اين سؤال را به بهترين وجه ياد آور شده است ايشان مي فرمايد: «انا نحيط علماً بانبائکم و لا يعذب شيء من اخبارکم... انا غير مهملين لمرعاتکم و لا ناسين لذکر کم...».(9) ما احاطه و اشراف کامل بر اخبار شما داريم و هيچ چيزي از اخبار شما از ديد ما پنهان نيست...ما مواظب اوضاع و احوال شما هستيم و هيچگاه ياد شما را از خاطر نمي بريم.
بنابراين از اين نظر، جاي نگراني وجود ندارد؛ زيرا حضرت نسبت به شيعيان و دشمنان خود هرگز بي تفاوت نيست و از تمام جريانات نيز با خبر است. هر کس به ميزان ايمانو معرفت خود، در ميان پيروان ايشان، جايگاه خاص خود را دارد.
چه کساني در هنگام ظهور زنده مي شوند؟
بر اساس روايات، اين مسئله، اجمالاً قطعي و مسلم است که ائمه(ع)و عده اي از مؤمنان و کفار در زمان ظهور مهدي (عج) دوباره زنده مي شوند و اين موضوع به عنوان «رجعت»، جز معتقدات ضروري مذهب شيعه است.
توضيح مطلب اين است که زنده شدن مردگان و بازگشت آنان به دنيا، چون از امور غيبي مربوط به آينده است، لذا اعتقاد به آن، متوقف است بر وجود دلايل معتبر نقلي از معصومان (ع). در روايات مربوط به اين موضوع، گر چه ويژگي هاي آن به طور کامل بيان نشده است، ولي اصل مسئله رجعت در حد تواتر، از ائمه (ع) نقل شده است.
مرحوم سيد مرتضي در اين باره مي فرمايد: «شيعه اماميه بر اين اعتقاد است که خداوند، به هنگام ظهور امام زمان (عج) گروهي از شيعيان آن حضرت را که پيش تر مرده اند، باز مي گردند تا به ثواب ياري و کمک به آن حضرت برسند حکومتش را ببينند. همچنين گروهي از دشمنان او را باز مي گرداند تا از آنان انتقام بگيرد و شيعيان از مشاهده ظهور حق و بالا گرفتن کلمه اهل آن، خشنود گردند.»(10)
علامه مجلسي (ره) نيز مي فرمايد: «يکي از موضوعات اجماعي شيعه، بلکه از ضروريات مذهب حقه، حقانيت «رجعت» است که پيش از رستاخيز، در زمان حضرت قائم (عج) خواهد بود و گروهي از مؤمنان - که داراي ايمان خالص بوده اند- و نيز گروهي از کافران - که داراي کفر محض بوده اند - به دنيا باز مي گردند تا حکومت ائمه (ع) را ببينند».(11)
در روايات نيز از موضوع «رجعت» به عنوان «ايام الله» تعبير شده است. امام صادق (ع) مي فرمايد: «ايام الله- که مايه سرور و عزت مؤمنان است - سه مرحله دارد که رجعت، يکي از آن است». «ايام الله ثلاثه: يوم يقوم القائم و يوم الکره و يوم القيامه».(12) و در حديث ديگر امام صادق (ع) ايمان به رجعت را ضروري شمرده و مي فرمايد: «از ما نيست کسي که اعتقاد به بازگشت ما نداشته باشد».(13)
اما اعتقاد به جزئيات و خصوصيات رجعت مثل زمان و تعداد افراد و... ضرورتي ندارد و در روايات نيز به روشني بيان نشده است، آنچه قطعي و ضروري مذهب است، اصل اعتقاد به رجعت في الجمله است.
چه کساني دوباره زنده مي شوند و به دنيا باز مي گردند؟
از روايات مربوط به اين موضوع استفاده مي شود که امر رجعت، عمومي نيست؛ بلکه ائمه (ع) و عده خاصي ار مؤمنان و کفار، در عصر قيام حضرت مهدي (عج) دوباره زنده مي شوند. امام صادق (ع) مي فرمايد: «رجعت و بازگشت مردگان به دنيا، همگاني و فراگير نيست؛ بلکه مربوط به عده اي خاص است. بر نمي گردند به دنيا مگر کساني که از ايمان پاک برخوردارند و يا به حد شرک خالص رسيده اند.»
نيز مي فرمايد: «فقط کساني در زمان ظهور قائم ما به سوي دنيا باز مي گردند که ايمانشان را خالص کرده باشند و يا به مرز کفر خالص رسيده باشند. غير از اين دو گروه، ديگران برگشتي به دنيا نخواهند داشت، مگر در قيامت.»
بنابراين مسأله رجعت به افراد خاصي محدود است که در روايات به برخي از اين افراد و گروه ها اشاره شده است.

رجعت ائمه (ع)
 

بيشتر روايات اين باب، مربوط است به رجعت و بازگشت ائمه(ع). در اين روايات نيز ما با دو دسته روايات رو به رو هستيم:
دسته اي از اين روايات، رجعت را براي تمام ائمه (ع) ثابت مي کنند. برخي ديگر از روايات، براي ذکر مصداق - تنها نام دو امام يعني امير مؤمنان (ع) و امام حسين (ع) را ذکر نموده اند و در پاره اي از روايات نيز نام پيامبر (ص) نيز آمده است؛ (14) اما ساير ائمه (ع) از آنان به طور خاص ذکري به ميان نيامده است؛ بلکه به طور عام، قائل به رجعت همه ائمه شده اند. نظير آنچه از امام صادق (ع) در اين زمينه نقل شده است. ايشان مي فرمايد: «هيچ امام و پيشوايي نيست مگر اينکه مجدداً در زمان خودش در آينده به دنيا باز مي گردد، در حالي که نيکان و بدان زمان او نيز همراه او برمي گردند تا افراد با ايمان از انسان هاي کافر جدا شوند».(15) و در حديث ديگر، امام زين العابدين (ع) مي فرمايد: «دوباره به سوي شما برمي گردند پيامبر شما و امير مؤمنان علي (ع) و امامان معصوم (ع) ». (16).

اولين کسي که به دنيا باز مي گردد.
 

امام صادق (ع) مي فرمايد: «اولين کسي که قبر او شکافته مي شود و به سوي دنيا باز مي گردد، حسين بن علي (ع) است».(17) و درجاي ديگر نيز مي فرمايد: «نخستين فردي که به دنيا باز مي گردد، حسين به علي (ع) است. پس حکومت مي کند تا وقتي که در اثر يپري، هر دو پلک او بر چشمانش مي افتد».(18) اين روايت، اشاره به طولاني بودن حکومت حسين (ع) در عصر رجعت است. نيز از امام صادق (ع) نقل شده است که : «نخستين کسي که سر از خاک برمي دارد و با هفتاد و پنج هزار نفر از شيعيان، رجعت مي کنند، حسين بن علي (ع) است ».(19).
جابر نيز از امام باقر (ع) نقل مي کند که امام حسين (ع) در روز عاشورا، پيش از شهادتش، به تفصيل در مورد رجعت خود و ياران خود سخن گفت: «بشارت باد شما را ! به خدا قسم اگر اين قوم، ما را بکشند، ما نخستين کساني هستيم که نزد پيامبرمان باز مي گرديم و تا مدتي که خدا بخواهد، توقف خواهيم کرد. آنگاه من اولين کسي هستم که قبرش شکافته مي شود و ناگهان از قبر خارج مي شوم، در حالي که امير مؤمنان نيز از قبرش خارج شده و مهدي ما نيز قيام نموده است».(20)
در اين روايت، رجعت امام حسين و امير مؤمنان (ع) هم زمان با قيام حضرت مهدي (عج) بيان شده است. در روايات ديگر، امام صادق (ع) مي فرمايد: «امام حسين (ع) همراه با شهداي کربلا و هفتاد پيامبر، بازگشت مي نمايد. امام حسين، همراه با کساني که با وي به قتل رسيده بودند به سوي دنيا رو مي آورند و همراهي مي کنند او را هفتاد پيامبري که با موسي بن عمران مبعوث شدند. آن وقت حضرت قائم انگشترش را به او مي سپارد».(21)
در ادامه اين حديث، به غسل و دفن امام زمان (عج) به وسيله امام حسين (ع) نيز اشاره شده است. مفضل نيز از امام صادق (ع) در اين مورد نقل مي کنند که امام حسين (ع) با دوازده هزار نفر از شيعيانش رجعت مي کنند، درحالي که عمامه سياه پوشيده است.(22)
در روايات ديگر علاوه بر اصحاب امام حسين (ع)، به رجعت بعضي از مؤمنين و شيعيان علي (ع) نيز اشاره شده است. امام باقر(ع) از امير مؤمنان (ع) نقل مي کند که : «در هنگام ظهور حضرت مهدي (عج)، مؤمنان، لبيک گويان، گروه گروه از قبرها بيرون مي آيند و حضرت از اين رخداد فوق العاده با تعجب ياد مي کند. پس چه قدر حيرت آور است (زنده شدن مردگان). چگونه در حيرت نباشم از زنده شدن مردگان که خداوند، آنان را از قبورشان بر مي انگيزد در حالي که گروه گروه مشغول گفتن: «لبيک لبيک، اي دعوت کننده به سوي خدا، هستند».(23)
رجعت دشمنان اهل بيت (ع) و کفار براي کيفر ديدن و انتقام از آنها.
بعضي از روايات اين باب، مربوط است به بازگشت معاندان و کفار تا به دست مؤمنان، ذلت و عذاب را بچشند و مؤمنان نيز تشفي پيدا کنند. امام صادق (ع) مي فرمايد: «زماني که مهدي ما ظهور نمايد، خداوند، کساني را که به اذيت و آزار بندگان مؤمن مي پرداختند، با همان قيافه قبلي شان، به دنيا باز مي گرداند تا مؤمنان از آنان انتقام بگيرند.»(24)
اين روايت، با توجه به آنچه در روايتي که پيش از امام صادق (ع) نقل شد نشان مي دهد که قبل از قيامت و در زمان رجعت نيز بازخواست و دادرسي وجود دارد و بازگشت اين عده از کفار با قيافه هاي اصلي شان، براي کيفر و تنبيه است.
همچنين در ذيل آيه «واقسموا بالله جهد ايمانهم لايبعث الله من يموت بلي وعدا عليه حقا و لکن اکثر الناس لايعلمون... ليعلم الذين کفروا انهم کانوا کاذبين»، (25) امام صادق (ع) مي فرمايد: «در زمان رجعت خداوند آنان را برمي گرداند تا به دست مؤمنان، کشته شوند و مؤمنان تسلي پيدا کنند».(26)
رجعت بعضي از شيعيان براي ياري حضرت مهدي (عج)
امام صادق (ع) به ابي بصير مي فرمايد : «اي ابابصير! هنگامي که قيام کند مهدي ما، خداوند، گروهي از شيعيان ما را به سوي او بر مي انگيزد و از قبرهايشان خارج مي کند. پس آنان با او بيعت مي کنند در حالي که شمشيرهايشان برگردن آنان آويخته است. اين خبر به گوش شيعياني که زنده اند مي رسد و مي گويند: فلاني ها از قبرشان خارج شده اند و به سپاه حضرت مهدي ملحق گرديده اند.» (27)
اين حديث، بيانگر انعکاس وسيع خبر زنده شدن و بازگشت دوباره اين عده از شيعيان و ملحق شدن آنان با سپاه امام زمان (عج) است. به گونه اي که اين خبر با شکوه، در ميان شيعيان درحال حيات- که هر کدام چنين آرزويي را در دل مي پرورانند. و در مجالس آنان رد و بدل و گفتگو مي شود.
در حديث ديگر نيز امام صادق (ع) از برانگيخته شدن اين عده از شيعيان براي ياري امام زمان (عج) سخن مي گويد: «هنگامي که قائم ما ظهور نمايد، خداوند، عده اي از شيعيان را زنده مي کند و آنان لبيک گويان گروه گروه به سوي او حرکت مي کنند آن وقت است که ترديد منکران، رنگ مي بازد و آنان نابود مي شوند.» (28)

رجعت انصار و وزراي خاص حضرت مهدي (عج)
 

در برخي روايات، نام بعضي از افراد ذکر شده است مثل: اصحاب کهف، يوشع بن نون، سلمان فارسي، مقداد، ابو دجانه، مالک اشتر و... و حتي تصريح شده است که اين افراد، در سمت وزرا و معاونان حکومت جهاني حضرت مهدي (عج)، در جهان از ناحيه ايشان، فرمان روايي مي کنند. امام صادق (ع) در اين مورد مي فرمايد: «از پشت کوفه، تعداد 27 مرد، براي ياري مهدي، از قبرهايشان خارج مي شوند که پانزده نفر از آنان از قوم موسي است آناني که هدايت شدند و بر اساس حق رفتار نمودند - و هفت نفر از اصحاب کهف و يوشع بن نون و سلمان و ابودجانه انصاري و مقداد و مالک اشتر، هستند اينها همواره در پيشگاه مهدي، مشغول خدمت و حکمراني هستند.» (29)

رجعت مفضل به عمر
 

امام صادق (ع) در مورد وي - که از اصحاب خاص حضرت است مي فرمايد: «تو نه تنها در هنگام ظهور مهدي (عج) دوباره زنده مي شوي، بلکه جزء افراد ويژه مهدي خواهي بود که مرتب فرمان صادر مي کني.»(30).

رجعت داوود بن کثير الرقي
 

امام صادق (ع) در مورد شأن و منزلت اين صحابي بزرگوار خود مي فرمايد: «قدر و منزلت اين مرد نزد من نظير مقداد نزد پيامبر (ص) است».(31) نيز مي فرمايد: «کسي که مي خواهد مردي از ياران مهدي را ببيند به داوود رقي نگاه کند.»(32)

رجعت عبدالله بن شريک عامري
 

امام باقر (ع) در مورد وي مي فرمايد: «گويا مي بينم که عبدالله بن شريک، با چهار هزار نفر سپاه، پيشاپيش حضرت مهدي(عج) تکبير گويان، از دامنه کوه بالا مي روند».(33).

رجعت اسماعيل فرزند امام صادق (ع)
 

ابو خديجه از امام صادق (ع) در مورد فرزندش اسماعيل نقل مي کند که: وي نخستين کسي است که با ده نفر از يارانش زنده مي شوند و ظهور مي کنند و عبدالله بن شريک، يکي از اين ده نفر است که وظيفه پرچم داري را به عهده دارد.(34)

رجعت حمران بن اعين و ميسر بن عبدالعزيز
 

امام صادق (ع) در مورد اين دو نفر مي فرمايد: «گويا مي بينم که آنان در حالي که شمشير در دست دارند، در ميان مردم، ميان صفا و مروه، مشغول صحبت اند.»(35).

کلام آخر
 

روايات بحث رجعت، هرگز در صدد بر شمردن تعداد و آمار افراد و يا ذکر اسامي آنان، نيست. بلکه اين روايات، ضمن اشاره به اسامي برخي از افراد و گروه ها، مسئله رجعت مردگان به دنيا را محدود و مختص کساني مي داند که قبل از مرگ، از درجه بالاي ايمان برخوردار بوده و در حمايت از دين الهي و اطاعت از ائمه (ع) کوتاهي ننموده اند؛ و يا کساني که در راه کفر و عناد با اهل بيت (ع) از هيچ تلاشي فرو گذار نبوده اند؛ اما غير از اين دو گروه - چنانچه قبلاً اشاره شد- بازگشت به دنيا نخواهند داشت (واماماً سوي هذين رجوع لهم الي يوم الماب).
بنابراين آنچه مهم و تعيين کننده است، خلوص ايمان در پرتو عمل به دستورهاي الهي و اعتصام به ولايت امام معصوم (ع) است تا در اثر چنين پيوندي، خداوند نيز وي را از چنين فوز عظيمي در ايام الله ظهور مهدي و رجعت اهل بيت (ع) برخوردار نمايد.
به همين خاطر، مهم ترين تقاضاي شيعه از خداوند در دعاي عهد اين است : «پروردگارا! ما را از ياران و کمک کنندگان حضرتش قرار بده و شرف شهادت در محضر او را نصيب ما بفرما! پروردگارا! اگر چنانچه مرگ ميان من و ظهور او فاصله انداخت، پس من را بعد از مرگ نيز هنگام ظهورش، از قبرم خارج فرما در حالي که کفنم را پوشيده و شمشير به دست، آماده انجام دادن فرمان حضرت باشم.»(36)
جالب اين است که اين آرزوها و تقاضا، بعد از اعلام بيعت اکيد با حضرت ولي عصر - ارواحنا فداه- و امضاي عهد و پيمان با او، ابراز مي شود: «عقداً و بيعه له في عنقي لا احول عنها و لا ازول ابداً». بديهي است که تمام دشواري و اهميت کار، عمل به اين بيعت و به پايان رساندن آن است.
مرکز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه ي علميه قم

پي نوشت ها :
 

1. بحارالانوار، ج 52، ص 317، ح 13.
2. بصائر الدرجات، جلد 5، ص 259، باب 15.
3. سوره الرحمان، آيه 4.
4. بصائر الدرجات، جلد 7، ص 356.
5. کمال الدين، ج 2، ص 670، باب 58.
6. همان.
7. بحار الانوار، ج 53، ص 163.
8. همان، ص 176- 178.
9. الاحتجاج، ج 2، ص 599، تأليف العلامه ابي منصور الطبرسي، طبع دوم، 1416، هـ م. ق، اسوه، قم.
10.شيعه و رجعت، ص 250، تأليف الشيخ محمد رضا الطبسي النجفي، ترجمه و تلخيص از سيد محمد مير شاه ولد، قطع وزيري، چ اول، 1376، دارالنشر اسلام، قم.
11. همان، ص 259.
12. معجم الاحاديث الامام المهدي (عج)، ج 4، ص 82، حديث شماره ي 1152، تأليفه الهيه العلميه تحت اشراف الشيخ علي الکوراني، طبع الاولي، 1411 ه. ق. مؤسسه المعارف السلاميه، قم.
13. همان، ص 84، ح 1154.
14. ر.ک : سيماي آفتاب، ص، دکتر حبيب الله طاهري، چاپ اول، 1380،ه. ش. انتشارات زاير، قم.
15. رجعت از نگاه عقل و دين، ص 94، غلام رضا مغيثي، ج اول، 1380، قطع رقعي، انتشارات قم.
16. معجم احاديث المهدي، ج 5، ص 327، ش 1763.
17. ميزان الحکمه، ج 4، ص 58، ش 6932، محمدي ري شهري، چاپ مکتب الاعلام، 1362 ه. ش.
18. معجم احاديث المهدي، ج 5، ص 328؛ ش 1766.
19. البيعه لله، ص 152؛ نوشته فريده گل محمدي آرمان، چ اول، زمستان 1376، دارالنشر اسلام، قم.
20. بحارالانوار، ج 53، ص 61، حديث 52.
21. معجم احاديث، المهدي، ج 3، ص 89، ش 1158.
22. البيعه لله، ص 275.
23. بحار الانوار، ج 53، ص 46، حديث 20.
24. معجم احاديث الامام المهدي، ج4، ص 95، ش 1162.
25. سوره نحل - 39- 40.
26. معجم احاديث الامام المهدي، ج 4، ص 214، ش 1638.
27. الشيعه و الرجعه، ج1، ص 385؛ تأليف الشيخ محمد رضا الطبسي النجفي، طبع الثلاثه، 1385 ه، 1966 م، نجف.
28. معجم احاديث الامام المهدي، ج 4، ص 101، ش 1167.
29. بحار الانوار، ج 53، ص 90، حديث 95.
30. معجم احاديث الامام المهدي، ج 4، ص 98، ش 1165.
31. جامع الرواه، ج 1، ص 308، محمد بن علي الاردبيلي الغروي الحائري، طبع کتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، 140 ه. ق، قم.
32. همان.
33. اثباه الهداه، ج3، ص 561، تأليف محمد بن الحسن الشيخ الحر العاملي، بي تا.
34. چشم اندازي به حکومت مهدي، ص 95، نجم الدين طبسي، ويرايش دوم، چاپ سوم، 1380، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، (بوستان کتاب).
35. ميزان الحکمه، ج 4، ص 58، ش 6934.
36. بحار الانوار، ج 53، ص 96، مفاتيح الجنان، چاپ فيض، ص 893، (دعاي عهد).
 

منبع: نشريه پاسدار اسلام، شماره 341.