توضیحی درباره سقف گنبدی مساجد
توضیحی درباره سقف گنبدی مساجد
توضیحی درباره سقف گنبدی مساجد
متأسفانه هنوز بعضی از معماران عزیز از فلسفه گنبد و گلدسته، اطلاع ندارند؛ هنوز از رمز پردازیهای مسجد، بی خبرند؛ هنوز نمیدانند که محراب، نمادی در غار حراست و هنوز ... و آن وقت برای طراحی مسجد، قلم میزنند.
گزیده ای از کتاب نکاتی کاربردی در معماری مساجد (تألیف سید تقی کاظمیان):
پیامبر گرامی اسلام (ص)، پس از هجرت و ورود به مدینه، با کمک اصحاب و یاران خود، اقامتگاهی بسیار ساده که دیوار آن به ارتفاع 5/3 متر و از خشت خام بر روی لایه ای از سنگ بود، که بعدها به دو برابر افزایش یافت. به دلیل تابش شدید آفتاب، دو سایبان از شمال و جنوب حیاط زده شد. ستونهای سایبانها از تن درخت خرما و پوشش آنها، برگهای درخت خرما، حصیر و پوست حیوانات بود. این، بنای ابتدایی مسجد النبی بود. در کنار همین مسجد، منزل همسران پیامبر (ص) قرار داشت. پیامبر گرامی اسلام (ص) پس از رحلت در یکی از اطاقهای همسران خود به خاک سپرده شد. رسول خدا (ص) در اوایل هجرت، علاوه بر این مسجد، مسجد دیگری به نام قبا بنا کرد. مسجد النبی به منزلهی مسجد جامع شهر مدینه بود و در آنجا به امامت پیامبر اکرم (ص) نماز جمعه برگزار میشد.
غیر از این دو مسجد، 9 مسجد دیگر در محله های مختلف، به یاری و کمک حضرت رسول (ص) ساخته شد که در آنها نماز جماعت اقامه میشد و با اذان بلال، در آنها نماز میخواندند. بی شک اولین طراح و معمار مسجد در اسلام، پیامبر اکرم (ص) بوده است. رسول خدا (ص) به ساخت مساجد قبیلهها کمک میکردند.
خانهی پیامبر اکرم (ص) که پس از رحلتش فقط محل عبادت شده بود، به تدریج به صورت الگوی اصلی همه مساجد اولیه اسلام درآمد این مساجد، دارای قسمت سرپوشیده تقریباً عمیقی در طول دیوار قبله بودند و اطراف دیوراها نیز رواقهایی وجود داشت که تأمین کنندهی سایبانی برای مردم بود. مسجدها، ابتدا عاری از هر گونه زیور و تزئینات بودند. شکل و طرح هندسی آنها مربع و مربع مستطیل بود که بعدها در ساختن بسیاری از مساجد و حتی مساجد امروزی، مورد استفاده قرار گرفت. به طور کلی، نیاز به مسجد، بیشتر از هر عامل دیگری، نظیر وسعت، تزئینات و ... مورد توجه رسول خدا (ص) و یارانش بود. مسجد، حصاری از خشت خام بود ه حریم امت و مظهر ایمان و اعتقاد بود و چند اتاق برای پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و حیاطی برای پذیرفتن پیروان و نیز دارای دو قسمت سرپوشیده بود که قسمت وسیعتر، نمایانگر دیوار قبله بود و به همین جهت، به مجموع بنا در رابطه با جهان بیرون و درون، وجهه ای مقدس میداد. قسمت سایه دار، تقدس بیشتری داشت و متوجه قطبی مذهبی بود و سرانجام منبری برای پیامبر که هنگام ایراد خطبه و پذیرفتن بیگانگان بر آن قرار گرفت. به این ترتیب، پیامبر اکرم (ص)، اصحاب و خلفا و پیروانش، هرگز به زیبایی این بنا نیندیشیده بودند و بی تردید، چنین مفهومی نیز برای آنان متصور نبوده است. به گمان آنان، همهی زیباییهای جهان، در زبان شگفتی آور قرآن مجید خلاصه میشد.
بر اساس بشارت و امیدی که رسول گرامی اسلام به مسلمانان آن دوره بخشیده بود، اعراب با شدت و سرعت از سرزمینهای نیاکان خود خارج شده، با وحدت هر چه تمامتر، تحت لوای الله اکبر، سپاهیان نیرومند ساسانی را در نهاوند شکست دادند و بازماندگان ساسانی تار و مار شدند؛ اما با تسلط اسلام، زندگی سخت نشد؛ بلکه زندگی روزمرهی حکومت محلی و برخی هنرها، مطابق معمول مدت زیادی ادامه یافت و عناصر بنیادی فرهنگ ساسانی، مدتها رواج داشت، فاتحین اسلامی، هیچ سبک معماری را عرضه نکردند؛ زیرا نداشتند که عرضه کنند و به این ترتیب، معماری ساسانی تا مدتی تداوم یافت.
دستاورد ایران اسلامی، این بود که این شکلهای نیرومند را تهذیب کرد و توانایی آنها را تا حد یک معماری زیبا رشد داد و در نتیجه، آثاری سبکتر، احساسیتر، متنوعتر و مؤثر تر از پیشینیان پدید آمد.
اصل مسجد سازی و این که مسلمانان به عظمت و شکوه مسجد اهمیت میدادند، از آیات قرآن و سخنان پیامبر اکرم (ص) و روش آن حضرت سرچشمه میگیرد و فرهنگ مسجد، برخاسته از متن اسلام و تعالیم آن است.
مساجدی را که رسول خدا (ص) ساخت و یا در ساخت آنها شرکت و یا نظارت کرد، خیلی ساده و بی آلایش بودند و هیچ گونه نقش و نگاری در آنها به کار نرفته بود. بعد از رحلت رسول خدا (ص) که مسلمانان غنی و ثروتمند شدند و تمدن اسلامی گسترش یافت. مساجدی با شکوه و زیبا به وجود آمد و همه نوع هنر و صنعت در آنها به کار رفت. ائمه اطهار (ع) همه دستشان باز نبود تا در زمان خود و به مقتضای زمان خود مساجدی بسازند تا الگو شود. چند سالی هم که امیر المؤمنین (ع) خلافت ظاهری داشت، چندان از زمان رسول اکرم (ص) نگذشته بود و شرایط خیلی عوض نشده بود و علاوه بر این به خاطر فتنه ناکثین، مارقین و قاسطین، وی چندان فرصت نیافت تا به عمران و آبادانی بپردازد و مسجدی بسازد. روایاتی از پیامبر (ص) در نهی از بلند ساختن مساجد و زینت کردن آنها با طلا وارد شده است و این موجب شده است که همیشه در میان مسلمانان و مؤمنان و پیروان اهل بیت پیامبر (ص) شبهه باشد که آیا این مساجدی که بعد از پیامبر و به دست خلفا و دست اندرکاران خلافت جور ساخته شده است، با اصول اسلام و تعالیم آن همخوانی دارند یا نه و پیوسته از کیفیت بنای مسجد پیامبر میپرسیدند و ائمه اطهار (ع)، چندان حساسیتی نشان نمیدادند و میفرمودند: شما کار نداشته باشید و در این مساجد، نمازتان را بخوانید. علی بن جعفر نقل میکند که از برادرش حضرت امام موسی کاظم (ع) دربارۀ نماز در مساجدی که دیوارهای آن نقش دارد و در قبلهاش آیاتی از قرآن یا احادیثی از پیامبر نوشته شده، سؤال کرد و امام (ع) در جواب فرمود: «که نماز در این نوع مساجد، اشکال ندارد.» شخصی از اصحاب امام صادق (ع) دباره ی نماز در مساجد تصویر دار ونقش دار، سؤال کرد و حضرت در جواب فرمود: «من این گونه مساجد را دوست ندارم؛ ولی اکنون اشکال ندارد. هنگامی که قائم قیام کند، خودش میداند که با این مساجد چه کار کند.» بدین ترتیب، مخالفت جدی از ائمه (ع) درباره گسترش کیفی مساجد دیده نمیشود؛ البته نسبت به طلاکاری و نقاشی تصویر دارای روح در دیوار مساجد، فقیهان فتوا به حرمت دادهاند و در بعضی از روایات، نهی از بلندی منارهها شده است و علما هم به کراهت بلندی مناره فتوا دادهاند. با توجه به سیره ی ائمه (ع)، میتوان فهمید که آن حضرات به طور کلی با این نوع مساجد مخالف نبودند و گاهی که در موارد جزئی انحرافی بوده، اشاره میکردند؛ چنان که حضت علی (ع) دستور داد که مناره مسجدی را در کوفه خراب کردند.
هنوز قرن اول هجری به پایان نرسیده بود که برای مسجد النبی مناره و مأذنه ساختند، بدین ترتیب بعضی از اشکال معابد مانند مأذنه و گنبد، وارد معماری مساجد شد و به تدریج، گنبد و مناره سمبل و نشانه مسجد گشت. البته این چنین نبود که مسلمانان با اقتباس گنبد و مناره از دیگر ادیان، مانند مسیحیان، زرتشتیان و یهودیان، مقهور معماری آنها گردند؛ بلکه آنها به گونه ای به ترویج اسلام راستین پرداختند که ادیان دیگر آتشکدهها و معابد خود را به مسجد تبدیل میکردند و معماران خوش ذوق مسلمان، مخصوصاً ایرانیان، سبکی نوین، متفاوت و ماندگار به وجود آوردند. ایرانیان برخلاف کشورهای عربی که متأثر از معماری یونانی بودند، راه خود را کاملاً متمایز کردند. کشورهای عربی، برای پوشاندن درگاهها و نیم گنبدها، از قوسهای نیم دایره و هلالی که به قوس رومی معروف بود، استفاده کردند و ایرانیان قوسهای ایرانی را که اکثراً تیزه دار و یا به عبارتی جناغی هستند، به کار بردند.
از این رو در تمام بناهای معروف ایران، قوسهای رایج نعل اسبی و یا قوسهای گنگره دار و دالبری، مشاهده نمیشود. با توجه به وسعت و گسترش ایران بزرگ در آن زمان و ارتباطات و مشاهدات مختلف، باید بخشی از این تأثیر گذاری را امروز در معماری ایران شاهد باشیم؛ ولی هنرمندان و معماران با سلیقهی ایرانی به هیچ وجه حاضر نشدند حتی برای نمونه، از قوسهای رایج عربی استفاده کنند.
با ملاحظهی گنبدهای کشورهای اسلامی، مشاهده میشود که گنبد های مساجد سایر کشورهای اسلامی، نمیتوانند همپای گنبدهای زیبای ایرانی باشند. انتخاب رنگ فیروزه ای، با نقوشی اسلیمی و یا طرحهای هندسی ساده، ولی با شکوه، جلال و ابهت خاصی به گنبدهای ایرانی داده است؛ حتی گنبد خاکی مسجد جامعه اصفهان که به نام گنبد تاج الملک معروف است و فاقد هر گونه پوشش کافی است، نمونه ای دقیق و حساب شده از طرح و ساختمان یک گنبد ایرانی است. گنبدهای زیبای ایرانی در پهن دشت شهرهای کویری، مانند یزد و کاشان و در شهری مانند اصفهان، همانند نگینهایی فیروزه ای و ستارههایی درخشان، در میان بناهای کرم رنگ آجری و یا کاهگلی میدرخشند. تناسبات گلدستهها و منارهها و سردر ایوانها با گنبد، از یک هماهنگی موزون برخوردار است؛ به نحوی که بیننده، هیچ کدام را بر دیگری ترجیح نمیدهد؛ بلکه همه این مجموعه را به صورت واحد مینگرد.
در مکاتب معماری، شاخصها و عناصری وجود دارند که نماینده و بیانگر اهداف اصلی آن مکتب میباشند و در حقیقت، این شاخصها یا مونومان ها، تعریف کننده هویت بنا، ساختمان و اشخاص استفاده کننده از آن هتسند که در یک نگاه مفهوم را میرسانند. این مونومان ها، در همهی مکاتب عموماً و در مکتب مونومانتالیسم خصوصاً، تا آن جایی پیش رفته که به صورت شاخصهای شهری و سازمانی نیز مطرح هستند و نگرشبه آنها، تداعی کننده آن شهر یا سازمان و یا آن مجموعه میباشد؛ مثلاً با دیدن برج ایفل، همه ما به فکر پاریس میافتیم و با دیدن دیوار چین به یاد کشور چین و با دیدن اهرام ثلاثه، به یاد کشور مصر میافتیم.
البته نباید معانی والای گنبد و گلدسته را با مونومان های دیگر، یکی دانست؛ ولی همین گنبد و گلدسته است که با یک نگاه، معانی الله، نماز و عبادت را در ذهن تداعی میکند.
کارشناسان برای گنبد و گلدسته که یکی از اصلیترین رمز پردازی ها در مساجد است، رموز و دلایل خاصی را مطرح کردهاند؛ بعضی میگویند که گنبد مانند سرانسان است و دو گلدسته، مانند دو دست که به حالت التجا و التماس و خواهش در کنار سر، رو به آسمان و رو به ذات اقدس الهی بلند شده است؛ مانند کسی که دستهایش را در جلوی سر و صورت، حتی از سر بالاتر هم برده است و دعا میکند گرچه این تشبیه جالبی است، امام فلسفهی اصلی گنبد و گلدسته، فراتر از این است و علاوه بر این، اهل تسنن که یک گلدسته در مساجد میسازند، مطلب فوق را تا حدی بی اعتبار میکند. بعضی از صاحب نظران، گلدستهها را عامل ایستایی و ایستادگی در کنار ایوانهای بلند، برای حفظ ایوانها میدانند تا از در رفتگی ایوانها جلوگیری شود.
گرچه وجود گلدستهها تا حدودی برای حفظ ایوانها بی تأثیر نیست، ولی دلیل اصلی اجرای گلدسته، آنهم دو تا نمیباشد؛ زیرا ما ایوانهای رفیع و بسیار بلندی را میبینیم که بدون داشتن گلدسته در کنارشان، صدها سال بدون هیچ عیبی دوام آورده و حتی تعداد زیادی زلزله را هم پشت سر گذاشتهاند؛ مانند ایوان بلند شبستان اصلی مسجد امام کرمان، ایوانهای بلند حضرت ثامن الحجج (ع) در مشهد در واقع، معمار خوش ذوق و متبحر ایرانی، با گذاشتن پایههایی قطور، آن هم به طور مخفی، در کنار ایوانهای بلند نیاز خود را در مواقع غیر ضروری، آن هم به صورت ارزانتر، حل نموده است. پس این مطلب هم نمیتواند دلیل اصلی اجرای گلدستهها باشد.
عده ای دیگر گنبد و گلدسته را شاخصهایی بلند برای دید، شکوه سازی و راهنمایی از دور دانستهاند؛ ولی آن چه در بحث گنبد و گلدسته باید در نظر داشت، این است که طبق نظر پیش کسوتان معماری، ایده آل قضیه در عناصر معماری این است که هر عنصری در معماری، باید هم عملکرد و هم زیبایی داشته باشد. مطالب فوق، گرچه لازم و تا حدی درست است، ولی کافی نیست و دلایل دیگری مکمل دلیل اخیر است و از طرفی، اگر تنها چنین باشد، فقط یک تک مناره هم میتواند مسئله دید و راهنمایی به طرف مسجد را حل کند و دیگر نیازی به ساخت گنبد و مناره ای دیگر نیست.
بعضی دیگر، گنبد و گلدسته را برای قبله یابی میدانند در مکتب تشیع، خطر عمود منصف بر خط واصل دو گلدسته را، تأمین کننده جهت قبله میدانند.
در مکتب معماری اهل تسنن، خط گذرا از گنبد و گلدسته (تک گلدسته)، جهت قبله را معلوم خواهد کرد.
رمز پردازی فوق، درست است و در بسیاری از جاها، اجرا گردیده است؛ اما هنوز علت دو گلدسته بودن در مذهب تشیع و تک گلدسته بودن در مذهب تسنن ارائه شده است.
صحت مطلب فوق را در چند مورد ذکر میکنم تا به دقت نظر معماران خوش ذوق ایرانی توجه شود.
در حرم مطهر حضرت معصومه (س)، گر چه گلدسته های با شکوه و بلند کنار ایوان آیینه آن حضرت در صحن اتابکی، به عنوان پرتناسب ترین و زیباترین گلدسته های دنیا، چشم هر بیننده ای را خیره میکند، ولی اینها گلدسته های اصلی نیستند که ترکیب فوق گنبد را تشکیل دهند؛ بلکه گلدسته های اصلی، همان دو گلدسته کوتاهتری هستند که در دو صحن عتیق (صحن کهنه) کنار ایوان طلا قرار دارند و با ترکیب گنبد، جهت قبله را تعیین میکنند. اتفاقاً معمار با سلیقه، کلاهک بالای این دو گلدسته را هم طلا کرده است تا همخوانی و با هم کارکردن این گلدستهها را با گنبد نشان دهد.
نمونه های دیگر، گنبد و گلدسته آقا امام حسین (ع) و آقا حضرت عباس (ع) در کربلا میباشند که معمار خوش ذوق صفوی، به گونه ای بسیار زیبا و ماهرانه، کج بودن قبله نسبت به بین الحرمین را حل کرده است و با نماد گنبد و گلدسته، جهت قبله را به خوبی به زائرین نمایانده است. اجرای کج حرمین، دلیلی جز این مطلب نداشته است. والا برای او بسیار راحتتر و زیبنده تر بود که گلدستهها را در جهت بین الحرمین در طرف دو حرم قرار دهد.
همان گونه که گفته شد، گنبد و گلدسته، شاخص و مونومان و از رموز مساجد میباشند. گنبد مونومانی از هدف، یعین خداست و گلدستهها، مونومانی از دو یار واقعی خدا، دو آفریده کامل حق، یعنی محمد و علی میباشند. در روایت داریم که پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: یا علی! کسی خدا را نشناخت؛ جز من و تو. کسی تو را نشناخت؛ جز خدا و من و کسی مرا نشناخت؛ جز خدا و تو. حال گنبد و گلدسته، یعنی خدا و محمد و علی کنار هم قرار گرفتهاند.
همان گونه که محمد (ص) و علی (ع) در کنار خدا معنا مییابند، گلدسته هم در کنار گنبد معنای گلدسته و دسته گل میگیرد. بدون گنبد، مناری بیش نیست؛ حتی اگر دو عدد باشد. در مذهب تسنن که حساسیت بر روی مولای متقیان علی (ع) دارند تک گلدسته میگذارند؛ یعنی فقط گنبد و یک گلدسته (الله و محمد) هر چه از مناطق شیعه نشین به سمت مناطق سنی نشین میرویم، میبینیم که از تعداد مساجد دو گلدسته کاسته و بر تعداد مساجد تک گلدسته ای افزوده میشود. به همین خاطر است که تأکید میشود که علاوه بر رعایت و حفظ معانی قبلی گنبد و گلدسته، به ویژه جهت قبله، حتماً و به طور مؤکد، مسئلهی دو گلدسته ای بودن رعایت گردد تا حتی از فاصله های بسیار دور هم نوع مذهب دیگری به وسیله این عناصر معماری تداعی نگردد. این سه عنصر را حرکتی نمادین برای بیان این مهم میدانند. به این لحاظ، در مکتب تشیع، اگر تمکن مالی وجود ندارد، باید فقط گنبد ساخته شود؛ چون گنبد بدون گلدسته، باز معنای خود را دارد که معنای آن ازلی بودن خداوند است؛ ولی گلدسته بدون گنبد، معنایی ندارد؛ یعنی محمد (ص) و علی (ع)، در کنار خداوند و با او هستند که معنا میگیرند و تمام ارزش محمد (ص) ون علی (ع) و مکتب و مذهبشان، اتصال کامل به حق تعالی است و اگر تمکن مالی وجود دارد، حتماً دو گلدسته ساخته شود.
متأسفانه در عصر ما هستند معمارانی که بدون هیچ اطلاعی از رمزپردازی های مسجد، در تعداد گلدستهها و جهت آنها، اشتباه میکنند و هستند کسانی که هنوز نمیدانند که محراب در معماری ایرانی، نمادی از غار حراست و خیلی چیزهای دیگر را نمیدانند؛ ولی دست به طراحی ظریفترین و پرمغزترین فضای معماری میزنند. چرا باید در قم که مرکز مذهب تشیع است، مساجد تک گلدسته ای ساخته شوند؟ چرا باید در این شهر مساجدی بزرگ احداث گردند که حتی جهت قبله در آنها و در عناصر آنها رعایت نگردیده است و یا تک گلدسته ای هستند؟ چرا باید در مهد مشتاقان علی (ع) گلدسته های مسجد امام حسن عسگری (ع) با سبک معماری اهل تسنن مجوز ساخت بگیرند و در حال اجرا باشد؟ چرا باید بعضی از مراکز حساس ایران با چهار گلدسته در اطراف، اجرا گردد؟ مگر معماران یادشان رفته که چهار و شش مناره، تداعی کننده فرهنگ بیزانسی است که اول بار سیناس پاشا، معمار یونانی الاصل مسیحی برای ساخت مساجد عثمانیها به کار گرفت. به طور کلی، اعراب و ترکها از هنرهای تجسمی، نقاشی و معماری، بهره زیادی نداشتند. با چنین زمنیه ای، معماری هنری بود که یونانیها، سوریها، قبطی ها و ایرانیان متخصص آن بودند؛ و به این ترتیب، هنگامی که امیری مقتدر میخواست بنایی ایجاد کند و حاضر به پرداخت مبلغ زیادی هم بود، طبیعتاً افرادی را فرا میخواند که برجستهترین معماران زمان آن بودند. شهرت معماران و هنرمندان یونانی، ایرانی، سوری و قبطی، در مصر به حدی زیاد بود که مسلماً فرمانروایان ترک یا عرب، به معماران خود بسنده نمیکردند و از معماران دیگر نیز بهره میگرفتند. این گزینش، هنوز ادامه هم دارد و از راه مسابقات بین المللی یا مراجعه مستقیم امرای عرب به معماران غربی انجام میگیرد. با وجود معماری یونانی چون سینان پاشا، تحولی بزرگ در بناهای عثمانی در قسطنطنیه و ادرنه به وجود آورد، شبستانها شکل مربع به خود گرفتند و گنبدها بزرگتر و بلندتر شدند؛ و چهار یا شش مناره نیز در اطراف بنا به وجود آمد و بناها ابتدا هشت ضعلی و سپس به دایره تبدیل شدند. سینان از معماران بزرگ دوره عثمانی است که یونانی الاصل و مسیحی بود و در سپاه عثمانی خدمت میکرد. سه مسجد شاهزاده و سلیمانیه شهر ادرنه، دو نیم گنبد شمالی و جنوبی را حذف و به جای آن، چهار گنبد اضافه کرد؛ سینان در این مسجد، چهارمناره را در چهار گوشهی شبستان جای داد.
شاید ذهن و طبع حق ستیز و بهانه جوی بعضی از معماران غیر متعهد و ناآگاه بگوید که چرا معماران ایرانی در مرقد مطهر کاظمین، چهار گنبد ایجاد کردهاند و بعضی هم در جواب به طور ناآگاهانه بگویند که چون در آن مکان مقدس، دو امام، یعنی حضرت امام موسی کاظم (ع) و حضرت امام محمد تقی (ع) به خاک سپرده شدهاند؛ چهار گلدسته گذاشتهاند. در جواب باید گفت که به هیچ وجه، چنین نیست؛ مگر در سامرا، دو امام بزرگوار نداریم؛ پس چرا آن جا دو گلدسته است وچهار گلدسته نیست. دلیل این است که در کاظمین دو گنبد داریم و چهار گلدسته، یعنی هر گنبد با دو گلدسته آن هم در جهت قبله کار میکند و در سامرا، فقط یک گنبد داریم؛ پس دو گلدسته نیاز بوده است که همان اجرا گردیده است.
به طور کلی، درست است که گنبد اولاً علامتی برای مسجد (نقش مونومانی و معنایی و شکوه سازی) دارد و ثانیاً برای نورگیری کافی مسجد مفید است و ثالثاً، پوششی استاتیکی، مقاوم و مناسب برای دهانه بزرگ است و رابعاً فضایی کافی برای هوای مناسب ایجاد میکند تا هنگام ازدحام، مشکلی پیش نیاید و از طرفی گلدسته، اولاً نقش مونومانی و معنایی و شکوه سازی و جهت یابی قبله و مأذنه دارد، ولی نباید به گنبد و گلدسته، صرفاً به عنوان عناصر تأسیساتی و یا سازه ای نظر نمود؛ بلکه باید حق گنبد و گلدسته را در معماری اسلامی – ایرانی شناخت و از رمز پردازی های مسجد و دیگر مسائل کاربردی آن آگاه بود و آن گاه دست به طراحی مساجد زد.
ارسال توسط کاربر محترم سایت : bahramtavakoli
گزیده ای از کتاب نکاتی کاربردی در معماری مساجد (تألیف سید تقی کاظمیان):
پیامبر گرامی اسلام (ص)، پس از هجرت و ورود به مدینه، با کمک اصحاب و یاران خود، اقامتگاهی بسیار ساده که دیوار آن به ارتفاع 5/3 متر و از خشت خام بر روی لایه ای از سنگ بود، که بعدها به دو برابر افزایش یافت. به دلیل تابش شدید آفتاب، دو سایبان از شمال و جنوب حیاط زده شد. ستونهای سایبانها از تن درخت خرما و پوشش آنها، برگهای درخت خرما، حصیر و پوست حیوانات بود. این، بنای ابتدایی مسجد النبی بود. در کنار همین مسجد، منزل همسران پیامبر (ص) قرار داشت. پیامبر گرامی اسلام (ص) پس از رحلت در یکی از اطاقهای همسران خود به خاک سپرده شد. رسول خدا (ص) در اوایل هجرت، علاوه بر این مسجد، مسجد دیگری به نام قبا بنا کرد. مسجد النبی به منزلهی مسجد جامع شهر مدینه بود و در آنجا به امامت پیامبر اکرم (ص) نماز جمعه برگزار میشد.
غیر از این دو مسجد، 9 مسجد دیگر در محله های مختلف، به یاری و کمک حضرت رسول (ص) ساخته شد که در آنها نماز جماعت اقامه میشد و با اذان بلال، در آنها نماز میخواندند. بی شک اولین طراح و معمار مسجد در اسلام، پیامبر اکرم (ص) بوده است. رسول خدا (ص) به ساخت مساجد قبیلهها کمک میکردند.
خانهی پیامبر اکرم (ص) که پس از رحلتش فقط محل عبادت شده بود، به تدریج به صورت الگوی اصلی همه مساجد اولیه اسلام درآمد این مساجد، دارای قسمت سرپوشیده تقریباً عمیقی در طول دیوار قبله بودند و اطراف دیوراها نیز رواقهایی وجود داشت که تأمین کنندهی سایبانی برای مردم بود. مسجدها، ابتدا عاری از هر گونه زیور و تزئینات بودند. شکل و طرح هندسی آنها مربع و مربع مستطیل بود که بعدها در ساختن بسیاری از مساجد و حتی مساجد امروزی، مورد استفاده قرار گرفت. به طور کلی، نیاز به مسجد، بیشتر از هر عامل دیگری، نظیر وسعت، تزئینات و ... مورد توجه رسول خدا (ص) و یارانش بود. مسجد، حصاری از خشت خام بود ه حریم امت و مظهر ایمان و اعتقاد بود و چند اتاق برای پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و حیاطی برای پذیرفتن پیروان و نیز دارای دو قسمت سرپوشیده بود که قسمت وسیعتر، نمایانگر دیوار قبله بود و به همین جهت، به مجموع بنا در رابطه با جهان بیرون و درون، وجهه ای مقدس میداد. قسمت سایه دار، تقدس بیشتری داشت و متوجه قطبی مذهبی بود و سرانجام منبری برای پیامبر که هنگام ایراد خطبه و پذیرفتن بیگانگان بر آن قرار گرفت. به این ترتیب، پیامبر اکرم (ص)، اصحاب و خلفا و پیروانش، هرگز به زیبایی این بنا نیندیشیده بودند و بی تردید، چنین مفهومی نیز برای آنان متصور نبوده است. به گمان آنان، همهی زیباییهای جهان، در زبان شگفتی آور قرآن مجید خلاصه میشد.
بر اساس بشارت و امیدی که رسول گرامی اسلام به مسلمانان آن دوره بخشیده بود، اعراب با شدت و سرعت از سرزمینهای نیاکان خود خارج شده، با وحدت هر چه تمامتر، تحت لوای الله اکبر، سپاهیان نیرومند ساسانی را در نهاوند شکست دادند و بازماندگان ساسانی تار و مار شدند؛ اما با تسلط اسلام، زندگی سخت نشد؛ بلکه زندگی روزمرهی حکومت محلی و برخی هنرها، مطابق معمول مدت زیادی ادامه یافت و عناصر بنیادی فرهنگ ساسانی، مدتها رواج داشت، فاتحین اسلامی، هیچ سبک معماری را عرضه نکردند؛ زیرا نداشتند که عرضه کنند و به این ترتیب، معماری ساسانی تا مدتی تداوم یافت.
دستاورد ایران اسلامی، این بود که این شکلهای نیرومند را تهذیب کرد و توانایی آنها را تا حد یک معماری زیبا رشد داد و در نتیجه، آثاری سبکتر، احساسیتر، متنوعتر و مؤثر تر از پیشینیان پدید آمد.
اصل مسجد سازی و این که مسلمانان به عظمت و شکوه مسجد اهمیت میدادند، از آیات قرآن و سخنان پیامبر اکرم (ص) و روش آن حضرت سرچشمه میگیرد و فرهنگ مسجد، برخاسته از متن اسلام و تعالیم آن است.
مساجدی را که رسول خدا (ص) ساخت و یا در ساخت آنها شرکت و یا نظارت کرد، خیلی ساده و بی آلایش بودند و هیچ گونه نقش و نگاری در آنها به کار نرفته بود. بعد از رحلت رسول خدا (ص) که مسلمانان غنی و ثروتمند شدند و تمدن اسلامی گسترش یافت. مساجدی با شکوه و زیبا به وجود آمد و همه نوع هنر و صنعت در آنها به کار رفت. ائمه اطهار (ع) همه دستشان باز نبود تا در زمان خود و به مقتضای زمان خود مساجدی بسازند تا الگو شود. چند سالی هم که امیر المؤمنین (ع) خلافت ظاهری داشت، چندان از زمان رسول اکرم (ص) نگذشته بود و شرایط خیلی عوض نشده بود و علاوه بر این به خاطر فتنه ناکثین، مارقین و قاسطین، وی چندان فرصت نیافت تا به عمران و آبادانی بپردازد و مسجدی بسازد. روایاتی از پیامبر (ص) در نهی از بلند ساختن مساجد و زینت کردن آنها با طلا وارد شده است و این موجب شده است که همیشه در میان مسلمانان و مؤمنان و پیروان اهل بیت پیامبر (ص) شبهه باشد که آیا این مساجدی که بعد از پیامبر و به دست خلفا و دست اندرکاران خلافت جور ساخته شده است، با اصول اسلام و تعالیم آن همخوانی دارند یا نه و پیوسته از کیفیت بنای مسجد پیامبر میپرسیدند و ائمه اطهار (ع)، چندان حساسیتی نشان نمیدادند و میفرمودند: شما کار نداشته باشید و در این مساجد، نمازتان را بخوانید. علی بن جعفر نقل میکند که از برادرش حضرت امام موسی کاظم (ع) دربارۀ نماز در مساجدی که دیوارهای آن نقش دارد و در قبلهاش آیاتی از قرآن یا احادیثی از پیامبر نوشته شده، سؤال کرد و امام (ع) در جواب فرمود: «که نماز در این نوع مساجد، اشکال ندارد.» شخصی از اصحاب امام صادق (ع) دباره ی نماز در مساجد تصویر دار ونقش دار، سؤال کرد و حضرت در جواب فرمود: «من این گونه مساجد را دوست ندارم؛ ولی اکنون اشکال ندارد. هنگامی که قائم قیام کند، خودش میداند که با این مساجد چه کار کند.» بدین ترتیب، مخالفت جدی از ائمه (ع) درباره گسترش کیفی مساجد دیده نمیشود؛ البته نسبت به طلاکاری و نقاشی تصویر دارای روح در دیوار مساجد، فقیهان فتوا به حرمت دادهاند و در بعضی از روایات، نهی از بلندی منارهها شده است و علما هم به کراهت بلندی مناره فتوا دادهاند. با توجه به سیره ی ائمه (ع)، میتوان فهمید که آن حضرات به طور کلی با این نوع مساجد مخالف نبودند و گاهی که در موارد جزئی انحرافی بوده، اشاره میکردند؛ چنان که حضت علی (ع) دستور داد که مناره مسجدی را در کوفه خراب کردند.
هنوز قرن اول هجری به پایان نرسیده بود که برای مسجد النبی مناره و مأذنه ساختند، بدین ترتیب بعضی از اشکال معابد مانند مأذنه و گنبد، وارد معماری مساجد شد و به تدریج، گنبد و مناره سمبل و نشانه مسجد گشت. البته این چنین نبود که مسلمانان با اقتباس گنبد و مناره از دیگر ادیان، مانند مسیحیان، زرتشتیان و یهودیان، مقهور معماری آنها گردند؛ بلکه آنها به گونه ای به ترویج اسلام راستین پرداختند که ادیان دیگر آتشکدهها و معابد خود را به مسجد تبدیل میکردند و معماران خوش ذوق مسلمان، مخصوصاً ایرانیان، سبکی نوین، متفاوت و ماندگار به وجود آوردند. ایرانیان برخلاف کشورهای عربی که متأثر از معماری یونانی بودند، راه خود را کاملاً متمایز کردند. کشورهای عربی، برای پوشاندن درگاهها و نیم گنبدها، از قوسهای نیم دایره و هلالی که به قوس رومی معروف بود، استفاده کردند و ایرانیان قوسهای ایرانی را که اکثراً تیزه دار و یا به عبارتی جناغی هستند، به کار بردند.
از این رو در تمام بناهای معروف ایران، قوسهای رایج نعل اسبی و یا قوسهای گنگره دار و دالبری، مشاهده نمیشود. با توجه به وسعت و گسترش ایران بزرگ در آن زمان و ارتباطات و مشاهدات مختلف، باید بخشی از این تأثیر گذاری را امروز در معماری ایران شاهد باشیم؛ ولی هنرمندان و معماران با سلیقهی ایرانی به هیچ وجه حاضر نشدند حتی برای نمونه، از قوسهای رایج عربی استفاده کنند.
با ملاحظهی گنبدهای کشورهای اسلامی، مشاهده میشود که گنبد های مساجد سایر کشورهای اسلامی، نمیتوانند همپای گنبدهای زیبای ایرانی باشند. انتخاب رنگ فیروزه ای، با نقوشی اسلیمی و یا طرحهای هندسی ساده، ولی با شکوه، جلال و ابهت خاصی به گنبدهای ایرانی داده است؛ حتی گنبد خاکی مسجد جامعه اصفهان که به نام گنبد تاج الملک معروف است و فاقد هر گونه پوشش کافی است، نمونه ای دقیق و حساب شده از طرح و ساختمان یک گنبد ایرانی است. گنبدهای زیبای ایرانی در پهن دشت شهرهای کویری، مانند یزد و کاشان و در شهری مانند اصفهان، همانند نگینهایی فیروزه ای و ستارههایی درخشان، در میان بناهای کرم رنگ آجری و یا کاهگلی میدرخشند. تناسبات گلدستهها و منارهها و سردر ایوانها با گنبد، از یک هماهنگی موزون برخوردار است؛ به نحوی که بیننده، هیچ کدام را بر دیگری ترجیح نمیدهد؛ بلکه همه این مجموعه را به صورت واحد مینگرد.
در مکاتب معماری، شاخصها و عناصری وجود دارند که نماینده و بیانگر اهداف اصلی آن مکتب میباشند و در حقیقت، این شاخصها یا مونومان ها، تعریف کننده هویت بنا، ساختمان و اشخاص استفاده کننده از آن هتسند که در یک نگاه مفهوم را میرسانند. این مونومان ها، در همهی مکاتب عموماً و در مکتب مونومانتالیسم خصوصاً، تا آن جایی پیش رفته که به صورت شاخصهای شهری و سازمانی نیز مطرح هستند و نگرشبه آنها، تداعی کننده آن شهر یا سازمان و یا آن مجموعه میباشد؛ مثلاً با دیدن برج ایفل، همه ما به فکر پاریس میافتیم و با دیدن دیوار چین به یاد کشور چین و با دیدن اهرام ثلاثه، به یاد کشور مصر میافتیم.
البته نباید معانی والای گنبد و گلدسته را با مونومان های دیگر، یکی دانست؛ ولی همین گنبد و گلدسته است که با یک نگاه، معانی الله، نماز و عبادت را در ذهن تداعی میکند.
کارشناسان برای گنبد و گلدسته که یکی از اصلیترین رمز پردازی ها در مساجد است، رموز و دلایل خاصی را مطرح کردهاند؛ بعضی میگویند که گنبد مانند سرانسان است و دو گلدسته، مانند دو دست که به حالت التجا و التماس و خواهش در کنار سر، رو به آسمان و رو به ذات اقدس الهی بلند شده است؛ مانند کسی که دستهایش را در جلوی سر و صورت، حتی از سر بالاتر هم برده است و دعا میکند گرچه این تشبیه جالبی است، امام فلسفهی اصلی گنبد و گلدسته، فراتر از این است و علاوه بر این، اهل تسنن که یک گلدسته در مساجد میسازند، مطلب فوق را تا حدی بی اعتبار میکند. بعضی از صاحب نظران، گلدستهها را عامل ایستایی و ایستادگی در کنار ایوانهای بلند، برای حفظ ایوانها میدانند تا از در رفتگی ایوانها جلوگیری شود.
گرچه وجود گلدستهها تا حدودی برای حفظ ایوانها بی تأثیر نیست، ولی دلیل اصلی اجرای گلدسته، آنهم دو تا نمیباشد؛ زیرا ما ایوانهای رفیع و بسیار بلندی را میبینیم که بدون داشتن گلدسته در کنارشان، صدها سال بدون هیچ عیبی دوام آورده و حتی تعداد زیادی زلزله را هم پشت سر گذاشتهاند؛ مانند ایوان بلند شبستان اصلی مسجد امام کرمان، ایوانهای بلند حضرت ثامن الحجج (ع) در مشهد در واقع، معمار خوش ذوق و متبحر ایرانی، با گذاشتن پایههایی قطور، آن هم به طور مخفی، در کنار ایوانهای بلند نیاز خود را در مواقع غیر ضروری، آن هم به صورت ارزانتر، حل نموده است. پس این مطلب هم نمیتواند دلیل اصلی اجرای گلدستهها باشد.
عده ای دیگر گنبد و گلدسته را شاخصهایی بلند برای دید، شکوه سازی و راهنمایی از دور دانستهاند؛ ولی آن چه در بحث گنبد و گلدسته باید در نظر داشت، این است که طبق نظر پیش کسوتان معماری، ایده آل قضیه در عناصر معماری این است که هر عنصری در معماری، باید هم عملکرد و هم زیبایی داشته باشد. مطالب فوق، گرچه لازم و تا حدی درست است، ولی کافی نیست و دلایل دیگری مکمل دلیل اخیر است و از طرفی، اگر تنها چنین باشد، فقط یک تک مناره هم میتواند مسئله دید و راهنمایی به طرف مسجد را حل کند و دیگر نیازی به ساخت گنبد و مناره ای دیگر نیست.
بعضی دیگر، گنبد و گلدسته را برای قبله یابی میدانند در مکتب تشیع، خطر عمود منصف بر خط واصل دو گلدسته را، تأمین کننده جهت قبله میدانند.
در مکتب معماری اهل تسنن، خط گذرا از گنبد و گلدسته (تک گلدسته)، جهت قبله را معلوم خواهد کرد.
رمز پردازی فوق، درست است و در بسیاری از جاها، اجرا گردیده است؛ اما هنوز علت دو گلدسته بودن در مذهب تشیع و تک گلدسته بودن در مذهب تسنن ارائه شده است.
صحت مطلب فوق را در چند مورد ذکر میکنم تا به دقت نظر معماران خوش ذوق ایرانی توجه شود.
در حرم مطهر حضرت معصومه (س)، گر چه گلدسته های با شکوه و بلند کنار ایوان آیینه آن حضرت در صحن اتابکی، به عنوان پرتناسب ترین و زیباترین گلدسته های دنیا، چشم هر بیننده ای را خیره میکند، ولی اینها گلدسته های اصلی نیستند که ترکیب فوق گنبد را تشکیل دهند؛ بلکه گلدسته های اصلی، همان دو گلدسته کوتاهتری هستند که در دو صحن عتیق (صحن کهنه) کنار ایوان طلا قرار دارند و با ترکیب گنبد، جهت قبله را تعیین میکنند. اتفاقاً معمار با سلیقه، کلاهک بالای این دو گلدسته را هم طلا کرده است تا همخوانی و با هم کارکردن این گلدستهها را با گنبد نشان دهد.
نمونه های دیگر، گنبد و گلدسته آقا امام حسین (ع) و آقا حضرت عباس (ع) در کربلا میباشند که معمار خوش ذوق صفوی، به گونه ای بسیار زیبا و ماهرانه، کج بودن قبله نسبت به بین الحرمین را حل کرده است و با نماد گنبد و گلدسته، جهت قبله را به خوبی به زائرین نمایانده است. اجرای کج حرمین، دلیلی جز این مطلب نداشته است. والا برای او بسیار راحتتر و زیبنده تر بود که گلدستهها را در جهت بین الحرمین در طرف دو حرم قرار دهد.
همان گونه که گفته شد، گنبد و گلدسته، شاخص و مونومان و از رموز مساجد میباشند. گنبد مونومانی از هدف، یعین خداست و گلدستهها، مونومانی از دو یار واقعی خدا، دو آفریده کامل حق، یعنی محمد و علی میباشند. در روایت داریم که پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: یا علی! کسی خدا را نشناخت؛ جز من و تو. کسی تو را نشناخت؛ جز خدا و من و کسی مرا نشناخت؛ جز خدا و تو. حال گنبد و گلدسته، یعنی خدا و محمد و علی کنار هم قرار گرفتهاند.
همان گونه که محمد (ص) و علی (ع) در کنار خدا معنا مییابند، گلدسته هم در کنار گنبد معنای گلدسته و دسته گل میگیرد. بدون گنبد، مناری بیش نیست؛ حتی اگر دو عدد باشد. در مذهب تسنن که حساسیت بر روی مولای متقیان علی (ع) دارند تک گلدسته میگذارند؛ یعنی فقط گنبد و یک گلدسته (الله و محمد) هر چه از مناطق شیعه نشین به سمت مناطق سنی نشین میرویم، میبینیم که از تعداد مساجد دو گلدسته کاسته و بر تعداد مساجد تک گلدسته ای افزوده میشود. به همین خاطر است که تأکید میشود که علاوه بر رعایت و حفظ معانی قبلی گنبد و گلدسته، به ویژه جهت قبله، حتماً و به طور مؤکد، مسئلهی دو گلدسته ای بودن رعایت گردد تا حتی از فاصله های بسیار دور هم نوع مذهب دیگری به وسیله این عناصر معماری تداعی نگردد. این سه عنصر را حرکتی نمادین برای بیان این مهم میدانند. به این لحاظ، در مکتب تشیع، اگر تمکن مالی وجود ندارد، باید فقط گنبد ساخته شود؛ چون گنبد بدون گلدسته، باز معنای خود را دارد که معنای آن ازلی بودن خداوند است؛ ولی گلدسته بدون گنبد، معنایی ندارد؛ یعنی محمد (ص) و علی (ع)، در کنار خداوند و با او هستند که معنا میگیرند و تمام ارزش محمد (ص) ون علی (ع) و مکتب و مذهبشان، اتصال کامل به حق تعالی است و اگر تمکن مالی وجود دارد، حتماً دو گلدسته ساخته شود.
متأسفانه در عصر ما هستند معمارانی که بدون هیچ اطلاعی از رمزپردازی های مسجد، در تعداد گلدستهها و جهت آنها، اشتباه میکنند و هستند کسانی که هنوز نمیدانند که محراب در معماری ایرانی، نمادی از غار حراست و خیلی چیزهای دیگر را نمیدانند؛ ولی دست به طراحی ظریفترین و پرمغزترین فضای معماری میزنند. چرا باید در قم که مرکز مذهب تشیع است، مساجد تک گلدسته ای ساخته شوند؟ چرا باید در این شهر مساجدی بزرگ احداث گردند که حتی جهت قبله در آنها و در عناصر آنها رعایت نگردیده است و یا تک گلدسته ای هستند؟ چرا باید در مهد مشتاقان علی (ع) گلدسته های مسجد امام حسن عسگری (ع) با سبک معماری اهل تسنن مجوز ساخت بگیرند و در حال اجرا باشد؟ چرا باید بعضی از مراکز حساس ایران با چهار گلدسته در اطراف، اجرا گردد؟ مگر معماران یادشان رفته که چهار و شش مناره، تداعی کننده فرهنگ بیزانسی است که اول بار سیناس پاشا، معمار یونانی الاصل مسیحی برای ساخت مساجد عثمانیها به کار گرفت. به طور کلی، اعراب و ترکها از هنرهای تجسمی، نقاشی و معماری، بهره زیادی نداشتند. با چنین زمنیه ای، معماری هنری بود که یونانیها، سوریها، قبطی ها و ایرانیان متخصص آن بودند؛ و به این ترتیب، هنگامی که امیری مقتدر میخواست بنایی ایجاد کند و حاضر به پرداخت مبلغ زیادی هم بود، طبیعتاً افرادی را فرا میخواند که برجستهترین معماران زمان آن بودند. شهرت معماران و هنرمندان یونانی، ایرانی، سوری و قبطی، در مصر به حدی زیاد بود که مسلماً فرمانروایان ترک یا عرب، به معماران خود بسنده نمیکردند و از معماران دیگر نیز بهره میگرفتند. این گزینش، هنوز ادامه هم دارد و از راه مسابقات بین المللی یا مراجعه مستقیم امرای عرب به معماران غربی انجام میگیرد. با وجود معماری یونانی چون سینان پاشا، تحولی بزرگ در بناهای عثمانی در قسطنطنیه و ادرنه به وجود آورد، شبستانها شکل مربع به خود گرفتند و گنبدها بزرگتر و بلندتر شدند؛ و چهار یا شش مناره نیز در اطراف بنا به وجود آمد و بناها ابتدا هشت ضعلی و سپس به دایره تبدیل شدند. سینان از معماران بزرگ دوره عثمانی است که یونانی الاصل و مسیحی بود و در سپاه عثمانی خدمت میکرد. سه مسجد شاهزاده و سلیمانیه شهر ادرنه، دو نیم گنبد شمالی و جنوبی را حذف و به جای آن، چهار گنبد اضافه کرد؛ سینان در این مسجد، چهارمناره را در چهار گوشهی شبستان جای داد.
شاید ذهن و طبع حق ستیز و بهانه جوی بعضی از معماران غیر متعهد و ناآگاه بگوید که چرا معماران ایرانی در مرقد مطهر کاظمین، چهار گنبد ایجاد کردهاند و بعضی هم در جواب به طور ناآگاهانه بگویند که چون در آن مکان مقدس، دو امام، یعنی حضرت امام موسی کاظم (ع) و حضرت امام محمد تقی (ع) به خاک سپرده شدهاند؛ چهار گلدسته گذاشتهاند. در جواب باید گفت که به هیچ وجه، چنین نیست؛ مگر در سامرا، دو امام بزرگوار نداریم؛ پس چرا آن جا دو گلدسته است وچهار گلدسته نیست. دلیل این است که در کاظمین دو گنبد داریم و چهار گلدسته، یعنی هر گنبد با دو گلدسته آن هم در جهت قبله کار میکند و در سامرا، فقط یک گنبد داریم؛ پس دو گلدسته نیاز بوده است که همان اجرا گردیده است.
به طور کلی، درست است که گنبد اولاً علامتی برای مسجد (نقش مونومانی و معنایی و شکوه سازی) دارد و ثانیاً برای نورگیری کافی مسجد مفید است و ثالثاً، پوششی استاتیکی، مقاوم و مناسب برای دهانه بزرگ است و رابعاً فضایی کافی برای هوای مناسب ایجاد میکند تا هنگام ازدحام، مشکلی پیش نیاید و از طرفی گلدسته، اولاً نقش مونومانی و معنایی و شکوه سازی و جهت یابی قبله و مأذنه دارد، ولی نباید به گنبد و گلدسته، صرفاً به عنوان عناصر تأسیساتی و یا سازه ای نظر نمود؛ بلکه باید حق گنبد و گلدسته را در معماری اسلامی – ایرانی شناخت و از رمز پردازی های مسجد و دیگر مسائل کاربردی آن آگاه بود و آن گاه دست به طراحی مساجد زد.
پينوشتها:
شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 3، ص 494.
همان.
محقق حلی، شرایع الاسلام، ج 1، ص 117.
همان، ص 118.
وسایل الشیعه، ج 3، ص 505.
ارسال توسط کاربر محترم سایت : bahramtavakoli
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}