با پول ديگران طوري رفتار كنيد كه گويي مال شماست


 

نويسنده:ري اندرسون(1)




 
پول ديگران؛ موضوع جالبي است. وقتي شركت خود را راه انداختم، سرمايه گذاري اوليه را شخصاً خودم انجام دادم. و بعد، دوستان آمدند و سپس يك شريك خيلي بزرگ تر به ما پيوست و در نهايت هزينه هاي مالي شركت را تأمين كرديم. و در ضمن،‌ روزي را كه ما سرمايه مورد نياز خود را به دست آورديم روز تولد شركت اينتر فيس مي دانيم. تا آن موقع، همه چيز ذهني و در حد طرح است، و شايد ايده اي كه با برقي در چشمانم آغاز مي شود؛ اما فقط زماني كه پول را در دست مي گيريد مي توانيد واقعاً خود را يك شركت بناميد. و اين همان روز تولد است.
اينترفيس بعد از سپري كردن آن ايام مخاطره آميز تأسيس، در اوج بدترين ركود اقتصادي از سال 1929، هر سال پشت سر هم به موفقيتهاي بزرگي نائل شد و به رشد مركب 70 درصدي رسيد. و بعد از ده سال پس از آن، سهام خود را در بورس عرضه كرده و براي اولين بار به پول افراد ديگري دست پيدا كرديم. سرمايه گذاراني كه سهام ما
را كه پايه سرمايه اي بلند مدت اينترفيس بود،‌ خريدند به ما امكان دادند تا شروع به خريد شركتهاي ديگري كنيم و در كانادا، ايرلند شمالي و در نهايت انگلستان و در هلند، شركتهاي ديگري را به تملك خود درآوريم. و بعد در سال 1998، وقتي شركت پانزده ساله شد تبديل به يك شركت جهاني شديم. بعد مبادرت به خريد ساير شركتها كرديم، متعاقب آن سهام تازه اي در بازار عرضه كرديم و كاري كرديم تا مردم مشتري سهام ما شوند و به اين ترتيب پايه سرمايه خود را بيشتر بسط داديم و اين كار به ما كمك كرد تا كار بيشتري انجام دهيم. ما در طول سالها چندين بار پول مردم را تقويت كرديم.
و بعد شروع كرديم به يك سلسله تملكهاي متمركز ديگر شركتها براي ايجاد يك نظام توزيع بي واسطه(2). در طي يك مدت بسيار كوتاه ما بيست و نه شركت را كه جزو دلالان قراردادي هستند، يعني كساني كه محصولات خود را نصب و نگهداري مي كنند، تملك كرديم. ما يك نظام توزيع تحت تملك مي خواستيم و بنابراين 150 ميليون دلار از پول ديگران را سرمايه گذاري كرديم. اين كار در اصل با فروش سهام و عرضه اوراق بهادار انجام شد. و جالب اينكه كار بسيار ساده‌اي بود.
اگر مشغول خرج پول خود مي شديم چندان به فكر تملك اين شركتها نمي افتاديم. در درازمدت، معلوم شد آن خريد ها اشتباه بوده و شش يا هفت سال بعد، اين نظام توزيع را برچيده و آن را منحل كرديم. شركتها را دوباره به مالكان يا به كارمندان فروختيم. اگر مشغول سرمايه گذاري پول شخصي خودمان بوديم، ممكن بود هيچ وقت آن سلسله سرمايه گذاريهاي نامبارك را انجام نمي داديم. ما آن را زير سؤال مي برديم.
بزرگي اشتباه را هيچ چيز مثل يك دوره ركود، عيان نمي سازد. و صنعت ما به تازگي از ژرف ترين و طولاني ترين دوره ركود در تاريخ خود سربرآورده است. بازار اصلي ما يعني بازار دفتري آمريكا، بين سالهاي 2001 تا 2004 سي وشش درصد افت كرد. تصور كنيد چه درآمدهايي در اين حد از بين مي رود -در كل بازار و نه فقط ما. در حقيقت ما كمتر از كل بازار سقوط كرده بوديم. ما در ميانه اين اوضاع مشغول به دست آوردن سهم بازار بوديم اما در هر صورت، آن دوره براي ما دوره اي هراس انگيز بود. و اين وضعيت، انضباطي را بر شما تحميل مي كند. شما به كاركنان زايدي مي نگريد كه با استفاده از پول ديگران گرد آورده ايد، و بعد آنان را كنار مي گذاريد؛ به بهترين نحو ممكن جلوي ضررهاي خود را مي گيريد. اين درسي است سوزناك. و خود بازار هم اين درس را به شما مي آموزد.
قبل از اينكه دوباره اقدام به تملك يا يك سلسله تملك ديگر كنيم تمام ابعاد را بررسي خواهيم كرد، هر قدر هم دسترسي به پول ديگران آسان باشد. هدف بايد اين باشد كه طوري با پول ديگران رفتار كنيد كه گويي پول خود شماست.
-وقتي پولي در اختيار داريد مي توانيد حقيقتاً خود را شركت بناميد. اما مراقب باشيد. اگر تقويت پول سرمايه گذاران بيش از حد آسان به نظر برسد، همين طور خواهد بود.
-آن دسته از تصميماتي را كه به مسائل پولي مربوط مي شوند زير سؤال ببريد،‌ تا جلوي سرمايه گذاري هاي غلط گرفته شود.
-اگر خود را گرفتار ديديد، به بهترين نحو ممكن جلوي ضررهاي خود را بگيريد.
-در نهايت هدف اين است كه طوري با پول ديگران رفتار كنيد كه گويي پول خود شماست.

پي‌نوشت‌ها:
 

1-Ray Anderson
2-Downstream distribution system
 

منبع: راه انداختن کسب و کار جدید/ترجمه مجید نوریان/ناشر مبلغان 1388