چين: عصر پیش از تاریخ
چين: عصر پیش از تاریخ
در چنين وسعتي گوناگوني فرهنگ و مردمان طبيعي است، اما گفتگو از فرهنگ چين نيز ممكن است و وقتي از چين سخن مي گوئيم مراد ما همانا وحدت فرهنگي است كه واژه چين يادآور آن است. گروههای قومي مختلف ساكن در قلمرو سياسي چين، و از آن جمله اقوام مغول كه خود چینیاند، در طي هزاران سال از هم متاثر شده و آن چه امروز فرهنگ چين ناميده میشود نتيجه آميزش اين فرهنگها است. كاربرد صفت چيني (كه اكنون رواج دارد) براي مردم و گروههای مختلف ساكن اين سرزمين اندكي غريب مینماید، اما با توجه به اين كه وحدت اين سرزمين و مردمان آن از زمان فرمانروائي دودمان چين و شيه هوانگ دي (210- 221 ق. م) فراهم شد، منطقي است.
پس از دودمان چين دودمانهای هان غربي و شرقي طي سالهای 260 پيش از ميلاد تا 220 ميلادي بر قلمرو فرمانروائي چين فرمان راندند و پس از آن – با وجود دوره كوتاه مدت فترت – تسلط حكومت مقتدر مركزي تا به امروز ادامه يافته است. بدين سان كار عظيم دودمان چين در ايجاد وحدت ميان اقوام و سرزمینهای مختلف پديد آورنده چين موجب ناميده شدن مجموعه اين سرزمینها به چين شد. معهذا چينيان هميشه از سرزمين خود با نام چونگ گو (3) يعني سرزمين ميانه ياد میکردند. با آغاز گسترش امپراتوري روم مردم چين از وجود امپراتوري آگاه شدند و آن را داچين (4) و دومين امپراتوري جهان دانستند. وسعت امپراتوري چين در دوران فرمانروائي دودمان هان در حد قلمرو فرمانروائي اين دودمان وسعت يافت و گسترش بیشتر آن در حد مرزهاي سياسي كنوني چين قرنها بعد تحقق يافت.
محدوده جغرافيايي فضائي كه آن را چين مینامیم سه منطقه مشخص را در بر میگیرد: منطقه مياني اين محدوده در كناره رود زرد بخش اصلي اين سرزمين را تشكيل میدهد و دلايل و شواهد بسيار گوياي آن است كه اين محدوده خاستگاه اصلي تمدن و فرهنگ چين بوده است.
منطقه شمالي چين دشتها و سرزمینهای مرتفع و مناطق كوهستاني منچوري را در بر میگیرد و تا آمور (5) ادامه دارد. مناطق كوهستاني اين منطقه از جنگل پوشيده شده است و دشتهای فرسوده آن نيز بيش از اين جنگلپوش بود. هواي اين منطقه قارهای و متنوع است. جنوب رود زرد در منطقه سوم قرار دارد و محدوده شمال رود يانگتسه (6) تا عرض جغرافيائي 33 درجه و ناحيه جنوبي آن در مرز غربي، کوههای زين لينگ (7) را در بر میگیرد. زمینهای اين منطقه غالباً ناهموار و تپهای است و در امتداد دره يانگتسه به جانب جنوب رودها و دریاچههای متعددي قرار دارد. بر اين مجموعه دو منطقه حوضه سيچوان (8) و دشت ساحلي را بايد افزود، كه سيچوان با يانگتسه عليا و دشتي كه به ساحل ميانجامد با يانگتسه سفلي و رود هواي (9) از شاخههای يانگتسه سيراب میشوند. بر خلاف دو منطقه ديگر در جنوب بارندگي فراوان و بخش بزرگي از زمینهای آن از جنگلهای منطقه گرمسيري پوشيده شده است. محصول عمده كشاورزي در جنوب برنج و در شمال گندم، ارزن، حبوبات و سورگوم است. منطقه مركزي يعني سرزمين اصلي چين داراي آب و هواي ملايم و بارندگي كافي است. منطقه غربي را زمینهای مرتفع لُسي تشكيل میدهد كه به تدريج در قسمتهای شرقي به زمینهای غني رسوبي ميانجامد، و شبه جزيره شاندونگ (10) از ويژگي سومي برخوردار است كه خاص اين منقطه است. جنگلهای اين منطقه به تدريج و با دخالت انسان رو به كاستي نهاده و موجبات ايجاد شرايط اقليمي نيمه خشكي را فراهم آورده است.
مردمان پيشين
يانگ شائو
در دوره ميانه سنگي گروههای شكارچي – ماهيگير سه ناحيه هونان (15)، شانسي (16)، وشنسي (17) مردمان و گروههای كوچك دهقاني و روستاهاي كوچك را شكل دادند. در قلمرو وسيع سه رود في هو، فن هو (18) و وئي شو (19) و در حد فاصل زمینهای مرتفع جنگلي و زمینهای باتلاقي شرق تهيه و توليد خوراك ديگرگون شد و اجتماعات تركيبي كشاورزي، چوپاني و ماهيگيري پديدار شد كه نخستين تحول اقتصادي را ميسر ساختند. در اين دوره مردم چين به پیشرفتهای مختلفي دست يافتند كه از آن شمار است: كشت برنج و ارزن، پرورش خوك و گاو و گوسفند، استفاده از سگ در گله باني، اهلي كردن بوقلمون – و شايد اسب – ساختن خانههای گلي با كفپوش و ديوارپوش گچي، پرورش كرم ابريشم، تهيه پوشاك ابريشمي و كنفي و خياطي كه شايد براي نخستين بار مرسوم شد. - در جنوب چين دوختن لباس رايج نبود و پوشاك پارچهای بود كه چون ساري به تن میپیچیدند- در اين دوره با استفاده از استخوان كتف گاو به گونهای پيشگوئي میپرداختند كه بعدها گسترش و رواج بيشتري يافت.
نخستين مراحل اين پيشرفت در مرحله يانگ شائو انجام يافت و در کنارههای سه رود متمركز شد. طي آخرين مراحل اين دوره گروههای روستائي به تدريج به قسمتهای ديگر دره رود زرد راه يافتند، اما گسترش بزرگ در دورهای كه به مرحله لونگشان (21) معروف است آغاز شد، وقتي كه فرهنگ آغازين روستائي به ناگاه در جهت چين سفلي و در امتداد جنوب و شرق گسترش يافت.
لونگ شان
شك نيست كه تمام محدوده منطقه لونگ شان طبيعتاً در اين دوره داراي فرهنگ همانند نبود، اما معيار شناسائي اين دوره تفاوت هائي است كه اين دوره با دوره پيشين دارد و ویژگیهای آن عبارتند از: اسكان و اقامت دائمي در يك منطقه به جاي مأواگزيني در قرارگاه هائي كه در دوره پيش رايج بود. تبر تراشي و قطع درختان و گسترش زمینهای قابل كشت و سوزانيدن زمين پس از برداشت محصول به منظورآماده ساختن خاك براي كشت مجدد. شروع استفاده از چرخ در سفالگري و نيز شواهدي در دست است كه از پيدائي مشاغل ديگر سخن میگوید. در اين دوره پيش گوئي با استفاده از استخوان كتف حيوانات رايج بود و استحكامات و سلاح به دست آمده از حفاریها از جنگ بين روستاها سخن میگوید. اسناد و مدارك به دست آمده از گورها در اين دوره گوياي پيدائي طبقات اجتماعي است. در قرارگاههای يانگ شائو گورها تنها بر حسب سن و جنس طبقه بندي میشد اما اسناد لونگ شان گوياي تزید ناهمانندیها است. ظروف سراميكي نازكي به دست آمده از حفاریهای لونگ شان نيز گوياي ساخته شدن اين وسايل در معياري وسيع است؛ اين ظروف تنها در مصارف خانگي كاربرد نداشت و در مراسم ديني نيز به كار میرفت.
جوامع لونگ شان بر معيشت کشاورزي متکي بود و علاوه بر کشت گندم، در مناطق هونان و شنسي برنج نيز کشت میشد. کشت برنج احتمالاً نخست در جنوب معمول شد و با گسترش فرهنگ لونگ شان كشت اين محصول در دورههای يانگتسه نيز رواج يافت. محصولات و فرآوردههای ديگري كه كشت و پرورش آن رواج يافت عبارتند از: هلو، بادام كوهي، شاه بلوط آبي و احتمالاً برخي از حبوبات. در اين دوره نخست حيوانات خانگي به خوك و سگ محدود میشد اما شواهدي در دست است كه گاوداري و پرورش گوسفند و شايد اسب نيز به تدريج رواج يافته است. بقاياي به دست آمده حيوانات و پرندگان از اين منطقه از موجوديت و پرورش و نگهداري طيور و شكار حيوانات وحشي و از آن جمله اسب، گراز وحشي، نوعي گوزن، خرگوش، موش خرمائي و نوعي ماهي فلسدار سخن میگوید و در پيشگوئيها از استخوان كتف گاو و گوزن و گاه گوسفند استفاده میشد.
مدارك يافته شده در منطقه جنوب غربي لونگ شان (31) و ناحيه سيچوان (32)، يونن (33)، گوانگسي (34)، گوئي جو (35) و گوانداونگ گوياي وجود آثار انسان عصر نوسنگي و متكي بودن او بر معيشت كشاورزي محدود و بیشتر متكي بر گردآوري نرم تنان و صيد ماهي است، و از گسترش كشاورزي از منطقه لونگ شان و قسمتهای شمالي يانگتسه و کنارههای رود جياليانگ (36) به مناطق مجاور سخن میگوید. در اين دوره بخش عظيمي از زمینهای دره رود كانتون (37) زير كشت رفته و قسمتهایی از زمینهای مرتفع لوزون (38) كشت میشد، و در ناحيه دالي (39) از منطقه يونن از خورهای طبيعي برايآبياري استفاده میشد.
بدين سان اگر كشاورزي از بخش مياني دره رود زرد و شمال آغاز شده باشد با توجه به اين كه كشت برنج نخست در جنوب و در درههای رود يانگتسه آغاز شد، توجه به كشت اين محصول در جنوب از اتكاء به معيشت كشاورزي در شمال سرچشمه میگیرد؛ اما اين محصول خاص مناطق جنوبي و جنوب شرقي آسيا است.
پي نوشت ها :
1. Thao Thich
2. Kuei
3. Ch,ung Kuo
4. Dach,in
5. Amur
6. Yan Tze
7. Tsinling
8. Szeechwan
9. Huai
10. Shantung
11. Pleistocene
12. Holocene
13. Mesolitic
14. Eurasiatic
15. Honan
16. Shansi
17. Sghensi
18. Fenho
19. Weishui
20. Hu
21. Lungshan
22. Yin- Shang
23. Pohai
24. Fukien
25. Kwangtung
26. Tsun
27. Shang
28. Ch,an
29. Kuang
30. Ku
31. Lungshan
32. Szechwan
33. Yunnan
34. Kwangsi
35. Kweichou
36. Chialiang
37. Canton
38. Luzon
39. Tali
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}