همشهريان کوچک در کنار ما


 






 

تعريف کودکان خياباني
 

اصطلاح کودک خياباني براي نخستين بار در سال 1815 به وسيله « ماي هو » در انگليس به کار برده شد، بعد از آن در سال 1979 در آمريکا مصطلح شد و بعدها در کشورهاي ديگر هم رواج يافت.
سازمان بهزيستي کودکان خياباني را چنين تعريف مي کند: کودکان خياباني به افراد زير 18 سال ( اعم از دختر و پسر ) اطلاق مي گردد که در شهرهاي بزرگ براي ادامه بقاء خود مجبور به کار يا زندگي در خيابان هستند. کودک خياباني بر اساس ماده يک پيمان نامه حقوق کودک به افرادي اطلاق مي شود که زير 18 سال بوده، در خيابان زندگي و کار مي کنند، خانواده ندارند يا امکان دسترسي به خانواده براي آنان وجود ندارد يا خانواده منتظر بازگشت آنان نيست و همچنين کساني که امکان پذير بوده و خانواده نيز منتظر بازگشت آنهاست.

کودکان خياباني در يک تقسيم بندي کلي به دو دسته تقسيم مي شوند.
 

1- کودکان کار: اين گروه را بيشتر کساني تشکيل مي دهند که عوامل خانوادگي و اجتماعي به خصوص آن بخش از عوامل که به مسائل معيشتي مربوط مي شود، نظير فقر خانواده و... باعث شده است آنها به خيابان بيايند و به نوبه خود در تامين بخشي از احتياجات خانواده که عمدتاً احتياجات اساسي و اوليه است، والدين خود را ياري کنند.
2- کودکان خيابان: اين گروه را بيشتر کساني تشکيل مي دهند که به دلايل متعدد فردي، خانوادگي و اجتماعي که کمتر جنبه معيشتي و بيشتر جنبه عاطفي دارند مثل خشونت، تبعيض و مورد سوء استفاده جنسي قرار گرفتن توسط خانواده، خانه را ترک گفته و در خيابان سکني گزيده اند.
سازمان جهاني بهداشت، کودکان خياباني را به چهار گروه مختلف دسته بندي کرده است:
کودکاني که در خيابان ها زندگي مي کنند و اولين نگراني آنها زنده ماندن و داشتن سرپناه است.
کودکاني که از خانواده خود جدا - شده اند و موقتاً در مامني مانند خانه هاي متروک و ساير ساختمان ها، پناهگاه ها و سرپناه ها زندگي مي کنند و يا از منزل يک دوست به منزل دوست ديگر مي روند.
کودکاني که تماس با خانواده خود را حفظ مي کنند ولي به علت فقر، پرجمعيت بودن خانواده و يا سوء استفاده جنسي و جسمي از آنان در بعضي شب ها و اکثر ساعات روز را در خيابان ها به سر مي برند.
کودکاني که در مراکز ويژه نگهداري مي شوند اما قبلاً در وضعيت بي خانماني به سر مي برده اند و در معرض خطر برگشت به همان وضعيت هستند.

آسيب شناسي وضعيت کودکان خياباني
 

بر طبق نظر يونيسف، کودکان خياباني با واقعيت تلخي از جدايي فزاينده خانواده رو به رو هستند و در خطر از دست دادن امکانات اساسي همچون بهداشت و آموزش مي باشند. کودکان خياباني با فقر شديد و تجربه مجموعه خطراتي مواجه هستند که اثر مخربي بر سلامتي آنها دارد. آنها با گرسنگي و تغذيه ضعيف، مشکلات بهداشتي، فقدان سلامت رواني، مشکلات روان شناختي و عدم پيشرفت تحصيلي مواجه هستند. اين پيامدها با ديگر پيامدها زنجيره اي را تشکيل مي دهند که نيازهاي تغذيه اي کودکان برآورده نشود. رشد، تحت تاثير قرار گرفته و به تبع آن سلامت جسماني، به خطر مي افتد و اين امر بهداشت رواني را به شدت تحت تاثير قرار داده، و در نتيجه توانايي تمرکز کاهش مي يابد و در پي آن عملکرد اجتماعي به شدت دچار افت مي شود. البته اين نکته قابل تامل است که تعداد بسيار کمي از اين کودکان از امکان تحصيلات ابتدايي برخوردار مي گردند. مشکلات سلامتي با مشکلات روان شناختي همراه با عملکرد ضعيف اجتماعي، اضطراب، افسردگي و مشکلات رفتاري به دنبال حضور در خيابان، منجر به بروز شديدترين آسيب هاي روانشناختي مي شود.
به گزارش سازمان جهاني حمايت از کودکان و نوجوانان، نزديک به 75 درصد کودکان و نوجوانان موجود در خيابان ها، ارتباط و پيوندهاي خانوادگي خود را حفظ کرده اند. اينان چه هنوز در ارتباط با خانواده بوده و چه قطع ارتباط کرده باشند، از طبيعي ترين حقوق خود چون امنيت، مسکن، تغذيه، بهداشت، درمان، تحصيل، تفريح و... بي بهره اند و مورد آزار جسمي، جنسي و رواني و همچنين سوء استفاده و استثمار قرار مي گيرند. به طوري که دختران عمدتاً در همان 24 ساعت اول خروج شان از خانه مورد سوء استفاده جنسي قرار گرفته و معمولا در معرض انواع بيماري ها از جمله ايدز، هپاتيت و... قرار خواهند گرفت. در ميان بچه هاي خياباني به نظر مي رسد تعداد پسران بسيار بيشتر از دختران است. اين به آن معنا نيست که دختران از بي توجهي در امان هستند؛ اما وضعيت شان تا حدي متفاوت است.
از مشخصات برجسته کودکان خياباني مي توان به اين موارد اشاره کرد: بيگانه و طرد شدن آنها از نظام و ساختار معمول اجتماعي، اقدام به رفتارهاي شديد ضد اجتماعي و صدمه به خود، داشتن سوء ظن به خدمات رسمي و در نتيجه استفاده کم از منابع کمي موجود، زندگي کردن پايين تر و خارج از محدوده هاي سنتي سيستم رفاهي. وجه مشخص ديگر اين کودکان گذراندن وقت زياد در خيابان است. همچنين خيابان منبع اوليه براي معاش اين گروه محسوب مي شود و بدين ترتيب مشخص مي گردد که به طور شايسته و مطلوب توسط بزرگسالان نگهداري نمي شوند. اين کودکان معمولا يا داراي يک والد پدر يا مادر بوده يا شاهد حضور ناپدري يا نامادري در خانه هستند. در حالت هاي بعدي مي توان از کودکاني نام برد که بي سرپرست هستند و يا در مراکز شبانه روزي بهزيستي نگهداري مي شوند. کودکان خياباني از لحاظ تامين معاش به چند گروه تقسيم مي شوند: متکديان، بزهکاران ( سارقين، توزيع کنندگان مواد مخدر، متخلفين جنسي، کارگران خياباني در مشاغل کاذب ) کارگران خياباني در مشاغل واقعي، ولگردان متکدي با مشاغلي همچون تنقلات فروشي، و در نهايت ضايعات جمع کن ها. اين گروه از کودکان براي محافظت از خويش گروه هاي کوچکي تشکيل مي دهند که جاي خانواده را براي آنها پر مي کنند و در بين آنها نوعي همبستگي و محبت ايجاد مي کند و رهبر گروه هميشه فرد قدرتمند و باهوش گروه است که همه افراد گروه، خود را ملزم به تبعيت از او مي دانند. آنها همچنين مجبورند براي گذراندن زندگي خود به راههايي بينديشند که به وسيله آنها کسب درآمد کنند. به همين دليل خيلي زود جذب گروه هايي مي شوند که از آنها و از کارشان سوء استفاده کرده و آنها را استثمار مي کنند.
در اين ميان کودکان خياباني هستند که با خانواده تماس هاي مکرر دارند، به مدرسه مي روند و در پايان روز به خانه برمي گردند. عده اي ديگر، گاهگاهي با خانواده تماس دارند، به مدرسه نمي روند و به ندرت شب ها به خانه برمي گردند و گروهي ديگر، کودکاني هستند که با خانواده خود هيچ تماسي ندارند، از تحصيلات بي بهره اند و در جستجوي سرپناه و غذا با گروه همسالان تعامل دارند. به طور کلي بر اساس مطالعات سازمان بهداشت جهاني اکثر کودکان خيابان مورد سوء استفاده جنسي و اقتصادي قرار مي گيرند و بسياري از آنها به بيماري هاي غيرقابل درمان مبتلا مي شوند.

کودکان خياباني در ايران
 

هر چند در ايران آمار دقيقي از اين کودکان در دست نيست اما مستندات نشان مي دهند 80 درصد کودکان خياباني کودکان کار هستند و بيشتر آنها در استان هاي خراسان، تهران، قم، لرستان و کردستان به سر مي برند. 90 درصد اين کودکان والدين دارند، 80 درصدشان مهاجرند که 42 درصد آنها از روستاها و شهرهاي ديگر کشور و 38 درصد از کشورهاي ديگر آمده اند و از نظر جنسيت نيز 78 درصد آنها پسر و در سنين 5 تا 18 سالگي قرار دارند.
درآمار غيررسمي که در همايش چشم اندازي بر آموزش و پرورش کودکان در سال 1381 ارائه شد تعداد کودکان خياباني در تهران 35 هزار نفر و در سطح کشور يک ميليون و دويست هزار کودک اعلام شد.
در تحقيقي که روي 4133 نفر از کودکان خياباني ايران انجام گرفته است، مشخص شده که 73 درصد اين کودکان به بيماريهاي چشمي و 61 درصد به بيماريهاي تنفسي مبتلا هستند. همچنين 64 درصد آنها از بيماريهاي قلبي، 69 درصد از مشکل اختلال در شنوايي و 61 درصد از کمبود توجه رنج مي برند؛ 82 درصد نيز دچار بيماريهاي پوستي هستند. از نظر سواد آموزي هم 56 درصد آنها بي سوادند، 61 درصدشان مشکلات گفتاري دارند و در مجموع 86 درصد آنها فاقد هر گونه مهارت شغلي اند که اين آمار نشان دهنده وضعيت نگران کننده کودکان خياباني در کشور است.

راهکارهايي براي کنترل پديده کودکان خياباني
 

هرگونه اقدام جهت پيشگيري يا کنترل پديده اجتماعي کودکان خياباني مستلزم شناخت اين گروه در دسته بندي هايي است که به آنها اشاره گرديد. اما اين پيشگيري و کنترل نيازمند ابزارهاي ويژه اي هستند که دستگاه اجرايي، سازمان هاي غيردولتي و خيريه اي، نقش تاثيرگذاري بر آن دارند. از مهمترين اين عوامل مي توان به:
- حساس شدن و فعال شدن نهادهاي ديني نسبت به پديده کودکان خياباني.
- حمايت هاي اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي از طريق سازمان هاي غيردولتي از خانواده هاي کودکان خياباني و گسترش سيستم تامين اجتماعي.
- ايجاد و گسترش مراکز شبه خانواده براي کودکان خياباني فاقد خانواده همچون سپردن آنان به خانواده هاي فاقد فرزند، براي آن دسته از کودکان خياباني که فاقد والدين هستند.
- ايجاد مراکز سيار و موقتي به عنوان سرپناه براي کودکان فاقد خانواده.
- تامين و ايجاد سرپناه شبانه و ارائه آموزش هاي کارهاي فني و حرفه اي.
- ارائه خدمات مددکاري در محل حضور کودکان خياباني در خيابان ها.
- تفکيک بين دختر و پسر خياباني جهت پيشگيري و کنترل آسيب هاي اجتماعي.
- ضرورت رويکرد اجتماعي به اين پديده و توجه به اينکه خياباني بودن جرم نيست ولي مي تواند منجر به جرمي همچون بزهکاري گردد.
- مطرح کردن بحث کودکان خياباني از طريق نشريات، صدا و سيما و حساس ساختن مردم نسبت به مشکلات کودکان خياباني.
- توسعه و تجهيز منابع انساني براي کار با کودکان و نوجوانان خياباني در موسسات دولتي و غيردولتي.
- تجهيز و فعال نمودن نهادهايي که در سطح شهرداري ها، دولت و سازمان هاي غيردولتي، با حقوق کودکان و نوجوانان سر و کار دارند.
- استفاده از تجربيات موفق ساير کشورها در امور ساماندهي و بازپروري کودکان خياباني اشاره کرد.
- ايجاد راهکار نظارتي قانوني براي رصد اقدامات نهادهاي متولي به منظور ايجاد ضمانت اجرايي براي اجرايي شدن قوانين موجود.
منبع: ماهنامه کودک شماره 63.