گونه شناسى الگوهاى تدوين استراتژى بر مبناى فرهنگ
گونه شناسى الگوهاى تدوين استراتژى بر مبناى فرهنگ
عضو هيأت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد خوراسگان.
چكيده
مقدمه
نظريات عدهاى از انديشمندان نقطه مرجع استراتژيك، بر اساس نحوه نگرش آنها به علوم اجتماعى مىباشد، كه مىتوان رويكرد آنها را در تدوين استراتژى به دو دسته 1) رويكرد عقلايى و 2) رويكرد شهودى عنوان نمود.
عده ديگرى از انديشمندان، نقطه مرجع استراتژيك نظريات خود را در نحوه نگرش به فرهنگ قرار دادهاند، كه مىتوان رويكرد آنان را نيز در دو دسته 1) فرهنگ منعطف و 2) فرهنگ غير منعطف بررسى نمود.
در اين مقاله با تركيب نمودن دو نوع رويكرد فوق، (نقطه مرجع استراتژيك بر اساس نگرش به مسائل علوم اجتماعى و ميزان انعطافپذيرى فرهنگ) به شناسايى چهار گونه الگوى تدوين استراتژى مبتنى بر فرهنگ خواهيم پرداخت.
نقطه مرجع استراتژيك(2) 1: نگرش به علوم اجتماعى
»مسائل مشتركى در سازمانها وجود دارند كه ما آنها را فرهنگ مىناميم و برخى ديگر آن را استراتژى مىنامند« (اشنايدر و بارسو، 1382، 177).
اين جمله نشان دهنده اين است كه فرهنگ و استراتژى در واقع يك مفهوم هستند. از نظر اين دو انديشمند تاكيد بر اين كه تعريف ارائه شده براى فرهنگ (مجموعهاى از راهحلها براى مشكلات ناشى از تطابق بيرونى و انسجام درونى) عينا براى واژه «استراتژى» قابل كاربرد است، تأييد ديگرى بر رابطه نزديك فرهنگ و استراتژى است. بارسو و اشنايدر اظهار كردهاند هنگام تدوين استراتژى و اجراى استراتژىها، سازمانها، نيازمند ارزيابى محيط بيرونى خود همپاى توانايىهاى داخلى و درونى هستند، تصميمهاى استراتژيك در دستيابى به تطابق بيرونى مطلوب، مؤثرند و اجراى اين تصميمها نيز نيازمند سازماندهى منابع داخلى، از جمله كاركنان براى دستيابى به انسجام درونى است. آنان براى طراحى الگوهاى خود از دو ديدگاه نام مىبرند: 1) ديدگاه اقتصادى - عقلايى و 2) ديدگاه احساسى - شهودى.
بر اساس ديدگاه اول، محيط و سازمانها، واقعيتهاى عينى هستند كه به صورت يكسان توسط مديران پيشبينى، درك و تحليل مىشوند در حالى كه بهتر است به جاى آن كه سازمانها و محيط را واقعيتهاى عينى بدانيم، آنها را واقعيتهاى ذهنى بناميم كه به اشكال مختلف درك و تعبير و به روشهاى مختلف مورد توجه قرار مىگيرند. اين بدان معنا است كه مديران واقعيتهاى مختلفى را از مشاهدات خود خلق و سپس مطابق مشاهدات و ساختههاى خود عمل مىكنند. (اشنايدر و بارسو، 1382، 180)
فرض روش تحليلى عقلايى آن است كه مديرانى كه تصميمات استراتژيك مىگيرند از روش مشابه پيروى مىكنند. آنان تمام اطلاعات مربوطه را جمعآورى كرده و همه راههاى ممكن را پيشنهاد، ارزيابى و بهترين را انتخاب و بر اساس آن عمل مىكنند. با قبول اين نكته مديران و سازمانها از جذب و استفاده از تمام اطلاعات موجود ناتوانند و با توجه به محدوديت عقلانيت، روشهاى عقلايى تصميمگيرى محدود و يا به عبارت ديگر تحت تأثير فرهنگ قرار مىگيرند و موجب ناشناخته ماندن بسيارى از روشها مىشوند.
نقطه مرجع استراتژيك (نگرش به فرهنگ)
دستاورد اين محقق، يك بانك اطلاعاتى بود كه اين بانك اطلاعاتى مؤيد اين بود كه فرهنگ ملى بر ارزشها و نگرشهاى كارگر و كارمند اثر شديدى دارد. در واقع فرهنگ ملى مىتوانست بيش از مسئله سن، جنس، حرفه و تخصص يا مقام سازمانى توجيه كننده تفاوت كاركنان (در محيط كار) باشد. نكته مهمتر اين كه، اين محقق در تحقيق خود دريافت كه مديران و كاركنان، از چهار بعد فرهنگ ملى با يكديگر تفاوت دارند (رابينز، 1384، 84).
فردگرايى در برابر جمعگرايى
نابرابرى در ثروت و قدرت
داشتن اطمينان نسبى
مقايسه كيفيت با كميت در زندگى (مرد سالارى)
جدول شماره 1: مدل تحلیلی- تفصیلی فرهنگ
ابعاد |
توسعه |
شاخص |
نابرابری اجتماعی |
فاصله قدرت |
1. تاکید بر قدرت سرپرست |
مواجه با عدم اطمینان |
ابهام گریزی |
7. تشريح دستورالعملهاى شغلى |
جامعه نگری |
فردگرایی / جمع گرایی |
12. فرد نبايد فقط به فكر منافع خود باشد. |
جنسیت |
مردگرایی / زن گرایی |
17. جلسات به رياست مردان موثرتر است. |
مأخذ: ارائه الگوى تدوين استراتژى مبتنى بر فرهنگ سازمان، پايان نامه مديريت دولتى با گرايش مديريت استراتژيك، مؤسسه عالى آموزش و پرورش مديريت و برنامهريزى، 1385، دكتر سيد هاشم هدايتى، استاد راهنما: دكتر سيد محمد اعرابى.
الگوى دو بعدى
نحوه نگرش به علوم اجتماعى را از چهار بعد گوناگون فلسفى مىتوان بررسى نمود. اين چهار بعد در جدول شماره 2 ارائه شده است.
جدول شماره 2: ابعاد فلسفى نگرش به علوم اجتماعى
شهودی |
نگرش به علوم اجتماعی |
عقلایی |
نسبی گرایی |
هستی شناسی شکل و ماهیت واقعیت چیست؟ |
واقعیت گرایی |
ساختارگرایی |
معرفت شناسی رابطه بین انسان و واقعیت چیست؟ |
اثبات گرایی |
اراده گرایی |
انسان شناسی ماهیت انسان چیست؟ |
جبرگرایی |
اندیشه گرایی |
روش شناسی راه دستیابی به واقعیت چیست؟ |
کلی یابی )استقرایی( |
مأخذ: سيد محمد اعرابى، جزوه كلاسى مبانى فلسفى روششناسى تحقيق، دوره دكترى مديريت بازرگانى - گرايش سياستگذارى، رفتار سازمانى و منابع انسانى - دانشكده مديريت دانشگاه علامه طباطبايى، 1385.
در بعد دوم كه ابعاد چهارگانه فرهنگى قرار دارد، در نهايت به بررسى ميزان انعطافپذير بودن يك فرهنگ اشاره دارد. در جدول شماره 3 اين ابعاد ارائه گرديده است.
جدول شماره 3: ابعاد نگرش به فرهنگ از نظر ميزان انعطافپذيرى
منعطف |
نگرش به فرهنگ |
غیر منعطف |
جمع گرایی |
فردگرایی |
فردگرایی |
زن سالاری |
مردمنشی |
مرد سالاری |
کم |
تردیدگریزی |
زیاد |
کم |
فاصله قدرت |
زیاد |
بر اساس ابعاد فرهنگى ارائه شده، فرهنگ منعطف فرهنگى است كه افراد در آن به صورت گروهى و جمعى فعاليت مىكنند و ميزان ترديد گريزى و ابهام گريزى آن كم است، يعنى تا حد بالايى افراد تحمل آيندهاى مبهم و ناشناخته را دارند و ضمن اين كه سلسله مراتب اختيار و تفاوت ميان مقام و پست سازمانى بين آنان زياد نيست و اهميت زيادى ندارد، اين گونه از گروههاى افراد معمولا در جوامعى كه زن سالار شناخته مىشوند وجود دارد. در مقابل فرهنگ غير منعطف وجود دارد كه در آن ميزان فردگرايى بالا و ابهامگريزى و تاكيد بر اطلاعات روشن و دقيق و پيشبينى بسيار زياد است و مقام سازمانى اهميت زيادى از ديد افراد دارد.
با تلفيق نحوه نگرش به علوم اجتماعى و فرهنگ چهار گونه الگوى تدوين استراتژى بر مبناى فرهنگ به دست مىآيد كه عبارتند از:
موقعيت گرايى. در اين گونه از الگو استراتژى در قالب فرآيندهاى تحليلى ساختار يافته از محيط به منظور انتخاب موقعيت مناسب براى برترى بر رقيب تعريف مىشود.
خلاقيت گرايى. در اين الگو استراتژىها را از تدابير، طرحها و جايگاه يابى دقيق و شفاف به چشماندازهاى مبهم و دورنماهاى گستردهاى مبدل مىسازد.
زيست گرايى. در اين الگو توجه به توسعه درجات آزادى سازمان، براى مانور در مقابل تغييرات محيطى است.
دانش گرايى. در اين الگو بسترى از نظرياتى چون استراتژىهاى گام به گام گسترده، استراتژىهاى گام به گام منطقى و استراتژىهاى خودجوش توسعه يافته است.
الگوى تدوين استراتژى متناسب با فرهنگ ايران
1. توجه به جزئيات در پيگيرى امور
2. تأثير پىگيرىهاى متمركز و منظم
3. برنامه ريزى رسمى
4. برنامه ريزى متمركز
5. اهميت اطلاعات كمى و عينى
6. منابع رسمى اطلاعات
7. تفسير رسمى اطلاعات
8. مشاركت كاركنان در امور برنامهريزى
9. تصميمگيرى در سطح عالى سازمان
10. وضوح اهداف سازمان
11. پاداش تحقق اهداف
12. اهميت افق زمانى در برنامهريزى
جمع بندى
پي نوشت ها :
1. استاد دانشكده مديريت، دانشگاه علامه طباطبايى تهران و چهره ماندگار مديريت ايران.
2. استاد دانشكده مديريت، دانشگاه علامه طباطبايى تهران.
3. Strategic Reference Point (SRP)
4. Geert Hofsted.
5. Individualism.
6. Collectivism.
7. Power Distance.
8. Uncertainty.
9. Quantity of Life.
10. Quality of Life.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}