مناقشه با شرق شناسان


 

نويسنده: سمر پور محسن




 

نگاهي به کتاب «مستشرقان و نبي اعظم (ص)»
 

با وجود نو بودن و تجدد اسلام، نسبت به اديان سلف و ماهيت تاريخي تر آن نسبت به آيين هاي پيشين، ماجراي سيره نگاري پيامبر (ص) و تاريخ نگاري اسلامي، چندان هم ساده و بي مناقشه نبوده است. هم تشکيک و ترديد بسيار در منابع شده و هم رخدادها به چالش تناقضات کلي و جزئي، مورد بحث و نقد و داوري قرار گرفته اند. روش هاي پژوهش تاريخي نيز در اين عرصه، هميشه دستخوش دگرگوني و چون و چرا بوده است. اين مباحث، سير و ماجرايي طولاني داشته که رجوع به آن، بخشي از تاريخ علوم اسلامي و به طور خاص علوم سيره و تاريخ و روايت و درايه را تشکيل مي دهد.
مجموعه آنچه گفته شد، به صور مختلف موضوع علوم و محور بحث هاي ميان علما و محققان مسلمان بوده است، اما وقتي همين مباحث در ميان غير مسلمانان، خاصه در غرب مسيحي مطرح مي شود، مشکلات و ترديد ها مضاعف شده و مسائل متعددي به آن افزوده مي شود.
گاهي ممکن است علاقه و پيوندهاي پر شمار عاطفي و ايماني و فرهنگي در ميان مسلمين، آنان را درگير سهل گيري در باب تاريخ مي کند، حال آنکه غربيان از منظري دورتر و بدون اين علقه ها و پيش داوري ها به پژوهش مي پردازند. اين منظر، هر چند خالي از انگيزه هاي ميسيونري و شائبه هاي ضد اسلامي نبوده و نيست، اما اهميتي زايد الوصف براي ما مسلمانان دارد. اين اهميت از جهات مختلف بايد مورد توجه قرار گيرد و ما به چند مورد آن اشاره مي کنيم:
1ـ روشها و شيوه هاي متعارف غربي درباره متون، منابع و تاريخ اسلام مورد سنجش قرار مي گيرد.
2ـ نقدهاي متفاوف بر آثار آشنا و مهم اسلامي نگاشته مي شود.
3ـ زاويه ديد برون ديني درباره منابع اسلامي آشکار مي شود.
4ـ بعضي مسائل جديد در پژوهش متون و مآخذ اسلامي مطرح مي شود.
5ـ امکان مجادله و بحث انتقادي ميان مسلمانان و مسيحيان ـ يا ديگر اديان ـ فراهم تر مي شود.
6ـ امکان پيرايش بعضي افزوده هاي متأخر به منابع اسلامي و نقد آنها فراهم مي شود.
7ـ ماهيت تاريخي اسلام و مزيت آن دراين عرصه بيش از پيش آشکار خواهد شد.
با توجه به اين مسائل و ده ها مساله ديگر، اينک به آخرين اثري که در اين عرصه تحرير و به زبان فارسي منتشر شده است، نگاهي مي اندازيم. اما پيش از آن، خلاصه اي بيان مي کنيم در باب تحقيقات اسلام پژوهان غربي.
يکي از محققان معاصر درباره پژوهش هاي تاريخي غربيان در اديان مي نويسد: «پژوهش در تاريخ و سيره پيامبر اکرم (ص) در غرب، مسبوق به پيشينه اي بلند از تحقيقات تاريخي درباره زندگي دو پيامبر بزرگ؛ يعني حضرت موسي (ع) و حضرت عيسي (ع) است.
طي 400 سال گذشته، پژوهش هاي متن شناختي، تاريخي و انتقادي در دو دين يهوديت و مسيحيت، تحولات فراواني را پشت سر گذاشته و متون مقدس اين اديان، يعني تورات و انجيل را عرصه انواع مو شکافي هاي علمي، باستان شناختي و ادبي (از منظر سکولار و غير ديني) کرده است. اين امر گاه چندان صورت افراطي به خود گرفته است که برخي محققان در وجود تاريخي پيامبري چون عيسي( ع) نيز ترديد کرده اند. با اين همه، يک نکته را مي توان مورد اتفاق تمام يا اکثريت محققان جديد دانست: تاريخ اديان بزرگي چون يهوديت و مسيحيت – salvation history – يا «تاريخ نجات» است. از نظر محققان يهوديت و مسيحيت، تاريخ اين اديان و به ويژه کتاب آسماني آنها، بيان کننده تاريخي صرف، آن گونه که مورخان سکولار درصدد ثبت آن هستند، نيست. بلکه اين متون پيش تر در صدد بيان نقش نجات بخش خداوند در حوادث تاريخ است». (سيري اجمالي در سيره نگاري پيامبر اسلام در غرب، مرتضي کريمي نيا، خبر گزاري فارس)
توجه به جستار بالا، بسيار مهم است، زيرا تعليل و توجيه دين شناختي در باب تاريخ اديان و سيره انبيا مي تواند به طور کلي موضع مورخ يا دين پژوه را دگرگون کند و اغلب به درستي، اين مساله مطرح مي شود که توالي تاريخي و ظرف زماني و اقليمي مشخص در اين عرصه، در درجه دوم اهميت قرار دارد. با اين حال در مورد پيامبر گرامي اسلام، مجموعه منابع و متون تاريخي متعدد و حتي سنجش گرانه اي که تحت عنوان سيره يا حديث يا تاريخ يا مغازي و... بر جاي مانده بود، اجازه اسطوره پردازي يا تاويل هاي مبتني بر نوعي نگرش خلاف واقع را – اگر نه معدوم – محدود مي ساخت. اين مزيت به تدريج از سوي همگان پذيرفته شده و جريان شرق شناسي نيز در اين موضوع وضع تابعي يافت. اخيرا کتاب منتقدانه اي از محمود منتظري نيا به نام «مستشرقان و نبي اعظم (ص)» توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي منتشر شده که در بر دارنده نقد و بررسي آراي پنج تن از مستشرقان درباره سيره نبوي و شخصيت و تاريخ پيامبر اعظم (ص) است. اين پنج تن و آثارشان که مورد نقادي قرار گرفته عبارتند از:
1- زندگينامه محمد (ص)، اثر کارن آرمسترانگ
2- تاريخ ملل و دولت هاي اسلامي، به خامه کارل بروکلمان
3-محمد (ص) رسول خدا، تاليف آنه ماري شيمل
4-محمد (ص)، پيامبر و سياستمدار، نوشته ويليام مونتگمري وات
5-«تاريخ الدوله العربيه» و «محمد (ص) و يهود در مدينه»، به قلم ژوليوس ولهاوزن.
«مستشرقان و نبي اعظم (ص)» در هفت فصل تنظيم شده؛ شامل يک فصل در باب تاريخ شرق شناسي و برخورد آنان با اسلام و سيره نبوي و در پايان يک نتيجه گيري و تطبيق در باب مراحل و وقايع حيات پيامبر (ص).
در فصول دوم تا ششم نيز شرحي درباره زندگي و آثار هر يک از مستشرقان پنجگانه آمده و سپس نويسنده به تفصيل وارد نظرات و نقد و تحليل کتب آنها شده است. پيش فرض اوليه نويسنده البته بسيار منفي است و کل جريان شرق شناسي غربيان را حامل انگاره اي استعماري و ضد اسلامي تلقي کرده. مع هذا به درستي يادآوري مي کند که در قرون اخير اين جريان به تدريج دستخوش تحول تغيير شده و حتي عده اي از مستشرقان به اسلام گرويده اند. با اين حال نويسنده همچنان معتقد است: «مطالعات پيشين مستشرقان و ديدگاه هاي آنان درباره پيامبر اکرم (ص) تاثير گذار بوده است؛ گزارش شيعي يا مورد توجه مستشرقان قرار نگرفته و يا با توجه به فضاي حاکم بر منابع تاريخي، به انکار آنها پرداخته اند.»
يکي از فصل هاي خوب و مفيد اين کتاب، بخش اول باعنوان گذري بر شرق شناسي و استشراق است که مستند به منابع فراواني است، اما همچنان بر اساس همان پيش فرض سابق که نوعي توطئه انگاري و استعماري دانستن کل جريان شرق شناسي است، استوار شده و به طور کلي به گفته عماد الدين الخليل:«اگر چه پاره اي از مستشرقان نسبت به اسلام، موضعي خصمانه دارند و برخي ديگر موضعي معتدل و حتي موافق، در حقيقت تفاوت آنان تنها در درجه خصومت و ضديت با اسلام است، نه در نوع نگاه به پيامبر (ص).» با اين پيش فرض، جريان طبيعي گفت و گو يا نقادي به کلي ناديده گرفته مي شود. چه آنکه ارباب و آباي شرايع و اديان ديگر به صورت طبيعي مخالف اديان ديگر بوده اند و نگاهي منتقدانه و سلبي نسبت به آن داشته اند و غرب مسيحي و يهودي نيز از اين قاعده مستثنا نيست. خاصه در مورد مستشرقان يهودي نظير برنارد لوئيس و گلدزيهر و امثالهم که اساسا بر بستر عقايدي سخت کيشانه پرورده شده و معمولا پس از طي مراحلي، به طور کلي لائيک يا سکولار مي شوند و نسبت به همه اديان بدبين و نکته ياب مي شوند.
نويسنده کتاب در مورد آنه ماري شيمل با اعتدال و نظر گاهي مثبت بحث کرده و به درستي بر صفات و سجايا و ژرفاي تحقيقات اين بانوي فاضل درنگ کرده است اما در بقيه بخش ها فراموش کرده که افرادي مثل کارل بروکلمان، اگر چه هرگز نتوانستند به حقيقت اسلام نزديک شده و شخصيت والاي نبي اکرم (ص) را درک کنند، اما با تصحيح و تحقيق در بسياري از متون و منابع اسلامي – نظير البدء والتاريخ، اثر مطهربن طاهر مقدسي – راه را بر تحقيقات بهتر و منصفانه تر گشودند، همچنين در مورد مونتگمري وات که به نظر مي رسد چاره اي جز رجوع به منابع اهل سنت نداشته، زيرا منابع شيعه کمتر در دسترس قرار داشته و تنها در شش دهه اخير است که تا حدودي شناخته شده و از طريق محققان و نهادهاي شيعي و دانشگاهي معرفي شده است.
کتاب «مستشرقان و پيامبر اعظم (ص)» در عرصه شناخت منتقدانه برخي آثار مقيد در عرصه تاريخ و سيره پيامبر اکرم (ص) کتاب مفيدي است. مثلا اثر کارن ارمسترانگ را که هنوز به خوبي شناخته نشده، معرفي کرده و به اعتدال هم معرفي کرده است. اي کاش آثار ماري پت فيشر و به خصوص هارالد موتزکي را نيز در کتاب مي گنجاند تا اثري کامل تر فراهم آيد.
منبع: نشريه همشهري خرد نامه (ويژه نامه کتاب) شماره 67