تبلیغات دینی
تبلیغات دینی
تبلیغات دینی
نویسنده : اسماعيل شفيعي سروستاني
تا يك دهة پيش، ورود به صحنة گفتوگوي مهدوي و تأسيس و راهاندازي انجمن يا مؤسسهاي فرهنگي با رويكرد مهدوي، سخت مينمود امّا ورود به شرايط تاريخي جديد، ذيل عنايات حضرت موعود(ع)، بخت اين رويكرد اجتماعي به موضوع را گشود و از آن پس دامنة گفتوگوها و راهاندازي مجامع مهدوي باز و بازتر شد.
به موازات اين واقعة مقدّس و فرخنده و با شكسته شدن سدها، آتش طمع بسياري از دروغزنان و مدّعيان نيز تيز شد و كار و كاسبيشان داغ، چنانكه در گوشه گوشة اين سرزمين بساط چيدند و به رهزني دين و عقل و باور مردم، مشغول آمدند. مشاهدة اين وضع، مؤسسة فرهنگي موعود را واداشت تا ضمن تدوين اوّلين «منشور راهبردي فرهنگ مهدويّت» در كشور و نقد و بررسي جريانات مدّعي و فرقهاي، طيّ مقالهاي اعلام كند:
«بر همة مراكز، مؤسسهها، هيئتهاي مذهبي و كانونهايي كه به فعّاليتهاي مهدوي مشغولاند، لازم است در فعّاليتهاي خود، تنها رضايت حضرت صاحبالامر(ع) را در نظر داشته باشند و از درآميختن اين موضوع با هرگونه اغراض و گرايشهاي جناحي و گروهي، خودداري كنند. در اين شرايط، هر حركتي كه براي كسب منافع جناحي و گروهي و بهرهبرداري سياسي و حزبي از اين گرايش ناب و خالص مردمي صورت گيرد، موجب از دست رفتن آخرين اميد مردم، بدبين شدن آنها به فعّاليتهاي مهدوي و در نتيجه، پراكنده شدن آنها از پيرامون مهمترين محور وحدت امّت اسلامي ميشود، كه خطايي جبرانناپذير و گناهي نابخشودني است».1
ازدياد طلب عمومي براي گفتوگو دراينباره و شنيدن از آن يار سفر كرده، داغيِ بازار عرضة كالاي كاذب را نيز در پي داشت، چنانكه به تدريج بر گسترة سؤالها و شبهات در ذهن و زبان مردم و به ويژه جوانان نيز افزوده شد.
نبايد از اين نكته نيز غفلت داشت كه، دشمن از توان برانگيزانندة فرهنگ مهدوي و تأثير شگرف آن در بازدارندگي مردم از آلودگيها آگاهي داشت و توسعة اين فرهنگ را باعث عدم پذيرش صورتهاي مختلف آثار فرهنگي و تمدّني الحادي غربي، همچنين خودداري از سر فرو آوردن مسلمانان در برابر جريانات استعماري و استكباري ميشناخت. اين امر باعث بود تا با دسيسة عوامل آشكار و نهان سياستگزاران غربي، هر روز بر تعداد مدّعيان دروغين، فرقههاي موعودگرا و شبهات افزوده شود. اين واقعه ميتوانست مردم تشنة حقايق را از آبشخورهاي اصلي دور و بر پراكندگيهايشان بيفزايد و نيروي آنها را در گذر زمان مستحيل ساخته، آنها را نوميد و خسته نمايد.
به همين جهت، موعود همواره از طريق نشر آثار فرهنگي، ارائة طرحها و برنامهها و به قصد مقابله و بازدارندگي بر موارد و مباحث زير تأكيد ورزيده است و آن همه را جزو جدانشدني مطالعات فرهنگي و مهدوي معرفي كرده و در آثار مختلف خود نيز توجه به آنها را مرعي داشته است:
1. شناسايي و نقد بنيادين صورتهاي مختلف فرهنگي و تمدّني غربي؛
2. مطالعه و نقد مناسبات فرهنگي و مادي جوامع مسلمانان مبتني بر حقايق ديني و متذكّر شدن دربارة شائبهها؛
3. بازشناسي جنبههاي كلامي، فرهنگي و تاريخي انديشة مهدوي و فرهنگ انتظار با بهرهگيري از منابع متقن؛
4. پالايش اين انديشه از هرگونه شائبة جعل، تحريف و خرافه؛
5. پاسخگويي عالمانه متناسب با نيازهاي روز به شبهات و ابهامات موجود در زمينة موعودگرايي و مهدويّت؛
6. احيا و گسترش فرهنگ انتظار و تلاش براي شناساندن نقش سازندة اين فرهنگ در پايداري و تحرّك جوامع مسلمانان؛
7. تبيين وظايف و تكاليف مردم در برابر حجّت خداوند؛
8. مقابله با گونههاي مختلف جريان سياسي و فرهنگي معاند و مقابلهگر با انديشة موعودگراي اصيل شيعي كه در قالبهاي: كتاب، فيلم و پايگاههاي اينترنتي ارائه ميشوند؛
9. شناسايي و نقد ديدگاههايي كه غربيان در زمينة آيندة جهان و جهان آينده مطرح ميكنند؛
10. و بالاخره، تدوين راهبرد سياسي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي جوامع مسلمانان در عصر غيبت تا رسيدن به عصر طلايي ظهور.
اكنون، با توجه به شرايط فعلي و همة آنچه كه در حوزة فعّاليتهاي فرهنگ مهدوي، نمود يافته، نقّادي وجوه مختلف اين فعّاليتها و پالايش برخي از عملكردها از شبهات و آسيبها، ضروري به نظر ميرسد.
با شروع فعّاليت دولت جناب آقاي دكتر احمدينژاد و شعارهايي كه ايشان پيش از انتخابات سال 84 و پس از آن مطرح كردند، اميد جديدي براي توسعة فرهنگ مهدوي در سطوح مختلف جامعه و اصلاح مناسبات عمومي بر مبناي آن در دل همة علاقهمندان به فرهنگ مهدويّت و انتظار ايجاد شد. انصاف بايد داد كه در اين سالها قدمهايي نيز در اين زمينه برداشته شده است، ولي آنچه انتظار ميرفت محقّق نشد و در مقابل، آسيبهايي در حوزة مهدويّت رخ نمود كه در صورت تداوم ميتواند اين فرهنگ را در اذهان مردم و به ويژه اقشار فرهيختة جامعه، دچار خدشه سازد. پوشيده نيست كه:
ـ مهدويّت آخرين دستآويز و امام مهدي(ع)، آخرين اميد مستضعفان عالم است؛
ـ جهان، شرايط ويژهاي را در سالهاي قبل از ظهور به تجربه نشسته است؛
ـ غرب در حال فروپاشي و تجربة پايان است و از اين رو براي ماندن و استمرار حيات فرهنگي و تمدّني از هيچ حركتي و تلاشي در جهت مخدوش ساختن باور اصيل مهدوي خودداري نخواهد كرد و اين همه، ما را مواجه با مسئوليت بزرگي ميسازد كه كوتاهي در برابرش خسارات جبرانناپذيري را در پي خواهد داشت.
يكي از آسيبهايي كه در سالهاي اخير در اين حوزه رخ نموده است، طرح ادّعاهايي در زمينة ارتباط مستقيم با امام زمان(ع) و بهرهگيري از هدايتها و راهنماييهاي بيواسطة ايشان در مديريت جامعه است. دراينباره در سرمقالة شماره 92 مجله سخن به ميان آمده است.
ترديدي نيست كه امام مهدي(ع) به عنوان حجّت خدا در جهان آفرينش نقشي مهم و بيبديل دارد و واسطة همة فيضهاي مادي و معنوي خداوند به بندگان است. به بيان ديگر آنچه كه خداي تعالي در جهان هستي، مقدّر فرموده از مجراي امام و حجّت عصر بر مردم جاري و ساري ميشود و ايشان بر همة امور عالم احاطه دارد. از همين روست كه در زيارت مطلقة حضرت اباعبدالله، حسين بن علي(ع) كه از امام صادق(ع) نقل شده است، خطاب به آن وجود مقدّس و ديگر امامان هدايت(ع) ميگوييم:
«إرادة الربّ في مقادير أموره تهبط إليكم و تصدر من بيوتكم؛2 ارادة پروردگار در همة آنچه او مقدّر داشته است به شما محوّل شده و از خانههاي شما صادر ميشود».
بنابراين ميتوان گفت، مديريت جهان هستي به دست حجّت خداست و همة آنچه در عالم رخ ميدهد در تحت اراده و قدرت اوست، ولي اين سخن به آن معنا نيست كه همة كارهاي درست يا نادرستي را كه با تدبير و ارادة خويش در عرصههاي مختلف فرهنگي، سياسي، و اقتصادي انجام ميدهيم به آن حضرت نسبت دهيم و چنين وانمود كنيم كه همة اين كارها در تحت مديريت امام زمان(ع) و به خواست آن حضرت(ع) انجام شده است.
اين قرائت از مديريت امام زمان(ع) در عالم هستي، افزون بر اينكه اين شبهه را به ذهن تداعي مي سازد كه برخي افراد از طرف امام مهدي(ع) وكالت، سفارت و نيابت خاص براي اجراي پارهاي امور دارند ـ يعني امري كه در توقيع شريف امام مهدي(ع) خطاب به آخرين نايب خاص، به شدّت نفي شده و مدّعيان آن دروغگو و افترازن برشمرده شدهاند ـ اين خطر را نيز در پي دارد كه مردم به واسطة برخي اقدامهاي نادرست ما كه به گونهاي به امام زمان(ع) نسبت داده ميشود، به آن حضرت بدبين شوند و ايشان را مسبّب همة مشكلات اجتماعي و اقتصادي موجود بدانند.
دومين آسيبي كه در اين زمينه قابل طرح است، دولتي شدن امر تبليغ و ترويج فرهنگ مهدويّت و انحصار اين موضوع به چند مؤسّسة مورد حمايت دستگاههاي دولتي است.
دولتي كردن فعّاليتها و بالاخره، ارائة پيشفرضهايي بر مبناي احتمالات دربارة ظهور، بزرگترين لطمه را به اين امر مقدّس وارد ميآورد. چه؛
1. بسياري از فرصتطلبان با شناسايي سوگيري و قرائت دلخواه صاحبان امضاء و قدرت، سعي در ارائة آثاري مناسب با آن سوگيري نموده و همة همّت خود را مصروف معقول و مقبول و حتّي مشروع جلوه دادن آن قرائت ميكنند و از اين طريق زمينههاي امتزاج و التقاط و گاه انحراف در آموزههاي اصيل را فراهم ميآورند.
2. پوشيده نيست كه اشتغال به امور اجرايي در سطوح عالي، هماره امكان مطالعة جدّي و پيوسته و البتّه مبتني بر حقايق و معارف ديني را از مديران سلب ميكند و اين امر بيش از پيش، آنان را نيازمند مردان فرهيخته از جمع عالمان وارسته و پرهيز از سوگيري علني ميسازد.
3. بسياري از مردان سياسي مانند عموم مردم در عرصههاي عملي و ميان مناسبات سياسي و اقتصادي دچار لغزش و گاه سوء رفتار ميشوند، از همين رو با هرگونه لغزش احتمالي يا حتّي افترا و تهمتهاي نارواي معاندين، ساحت مقدّس مدّعا و مباحث مورد گفتوگوي مديران نيز در بين مردم آلوده به ترديد و بدگماني ميشود.
4. دشمنان هماره براي ضربه زدن به مردان سياست و راهبردهاي آنان، سعي در مخدوش ساختن چهرة دولتمردان دارند. به سخره گرفتن آموزهها و ايجاد ترديد در برابر آنها به صورت طبيعي و در نزد عامة مردم زمينة مخدوش شدن حقايق ناب و معارف ديني را در پي خواهد داشت.
در سالهاي اخير، به ويژه در نيمة شعبان سال جاري شاهد اين بودهايم كه چند مؤسّسه برخوردار از حمايتهاي بيدريغ دولت و با محوريّت برخي سازمانهاي دولتي، انحصار برگزاري مراسم و جشنوارههاي اين ايام را به دست گرفته و با حذف كامل مراكز و مؤسّسههاي مستقل و مردمي و ناديده گرفتن فعّاليتهاي آنها، چنين وانمود كردند كه آنها تنها فعّالان و پيشتازان اين حوزه هستند.
اين روش صرفنظر از اينكه ظلمي آشكار در حقّ ديگر مراكز و مؤسّسههاي فعّال در اين حوزه و در مغايرت كامل با فرهنگ عدالت محور مهدوي است، اين خطر را در پي دارد كه به تدريج فرهنگ مهدويّت و انتظار تنها با قرائتي كه برخي اصحاب قدرت ميپسندند در جامعه رواج پيدا ميكند و از حضور گروههاي مردمي و تشكّلهاي مردم نهاد در اين حوزه كاسته ميشود.
به همين سبب است كه بايد اعلام كرد، انتظار مردم، تشكيل دولت امام زماني و جاري شدن فرهنگ مهدوي در ميان مناسبات فرهنگي و مادي جامعه است و اين امر بيشتر از آنكه بسته و مقيّد و منحصر به فعّاليتهاي فرهنگي مهدوي در دست گروهي از وابستگان به قدرت باشد، بستة عمل و تداوم خدمتگزاري است. حفاظت از بناي اعتقادي و باورهاي مردم و جلوگيري از مخدوش شدن چهرة اين بنا وظيفة همة ما و به ويژه مردان سياست و مديريت كلان جامعه است.
چنانكه ذكر آن رفت، آخرين و بزرگترين دستاويز مردم براي رفتن و خلاصي از بنبستها، فرهنگ مهدوي است.
بياييد همة همّت خود را مصروف حفاظت از اين ذخيرة الهي كنيم. بياييد از استفادة ابزاري از اين امر مهم و مقدّس دوري گزينيم و با عمل به آموزهها و بسط عدالت در ميان مردم و مناسباتشان، زمينة جلب توفيقات الهي را فراهم آوريم. بيگمان از روي لطف دست ياريگرشان پشتيبان خواهد بود. إنشاءالله
منبع:ماهنامه موعود شماره 103.
به موازات اين واقعة مقدّس و فرخنده و با شكسته شدن سدها، آتش طمع بسياري از دروغزنان و مدّعيان نيز تيز شد و كار و كاسبيشان داغ، چنانكه در گوشه گوشة اين سرزمين بساط چيدند و به رهزني دين و عقل و باور مردم، مشغول آمدند. مشاهدة اين وضع، مؤسسة فرهنگي موعود را واداشت تا ضمن تدوين اوّلين «منشور راهبردي فرهنگ مهدويّت» در كشور و نقد و بررسي جريانات مدّعي و فرقهاي، طيّ مقالهاي اعلام كند:
«بر همة مراكز، مؤسسهها، هيئتهاي مذهبي و كانونهايي كه به فعّاليتهاي مهدوي مشغولاند، لازم است در فعّاليتهاي خود، تنها رضايت حضرت صاحبالامر(ع) را در نظر داشته باشند و از درآميختن اين موضوع با هرگونه اغراض و گرايشهاي جناحي و گروهي، خودداري كنند. در اين شرايط، هر حركتي كه براي كسب منافع جناحي و گروهي و بهرهبرداري سياسي و حزبي از اين گرايش ناب و خالص مردمي صورت گيرد، موجب از دست رفتن آخرين اميد مردم، بدبين شدن آنها به فعّاليتهاي مهدوي و در نتيجه، پراكنده شدن آنها از پيرامون مهمترين محور وحدت امّت اسلامي ميشود، كه خطايي جبرانناپذير و گناهي نابخشودني است».1
ازدياد طلب عمومي براي گفتوگو دراينباره و شنيدن از آن يار سفر كرده، داغيِ بازار عرضة كالاي كاذب را نيز در پي داشت، چنانكه به تدريج بر گسترة سؤالها و شبهات در ذهن و زبان مردم و به ويژه جوانان نيز افزوده شد.
نبايد از اين نكته نيز غفلت داشت كه، دشمن از توان برانگيزانندة فرهنگ مهدوي و تأثير شگرف آن در بازدارندگي مردم از آلودگيها آگاهي داشت و توسعة اين فرهنگ را باعث عدم پذيرش صورتهاي مختلف آثار فرهنگي و تمدّني الحادي غربي، همچنين خودداري از سر فرو آوردن مسلمانان در برابر جريانات استعماري و استكباري ميشناخت. اين امر باعث بود تا با دسيسة عوامل آشكار و نهان سياستگزاران غربي، هر روز بر تعداد مدّعيان دروغين، فرقههاي موعودگرا و شبهات افزوده شود. اين واقعه ميتوانست مردم تشنة حقايق را از آبشخورهاي اصلي دور و بر پراكندگيهايشان بيفزايد و نيروي آنها را در گذر زمان مستحيل ساخته، آنها را نوميد و خسته نمايد.
به همين جهت، موعود همواره از طريق نشر آثار فرهنگي، ارائة طرحها و برنامهها و به قصد مقابله و بازدارندگي بر موارد و مباحث زير تأكيد ورزيده است و آن همه را جزو جدانشدني مطالعات فرهنگي و مهدوي معرفي كرده و در آثار مختلف خود نيز توجه به آنها را مرعي داشته است:
1. شناسايي و نقد بنيادين صورتهاي مختلف فرهنگي و تمدّني غربي؛
2. مطالعه و نقد مناسبات فرهنگي و مادي جوامع مسلمانان مبتني بر حقايق ديني و متذكّر شدن دربارة شائبهها؛
3. بازشناسي جنبههاي كلامي، فرهنگي و تاريخي انديشة مهدوي و فرهنگ انتظار با بهرهگيري از منابع متقن؛
4. پالايش اين انديشه از هرگونه شائبة جعل، تحريف و خرافه؛
5. پاسخگويي عالمانه متناسب با نيازهاي روز به شبهات و ابهامات موجود در زمينة موعودگرايي و مهدويّت؛
6. احيا و گسترش فرهنگ انتظار و تلاش براي شناساندن نقش سازندة اين فرهنگ در پايداري و تحرّك جوامع مسلمانان؛
7. تبيين وظايف و تكاليف مردم در برابر حجّت خداوند؛
8. مقابله با گونههاي مختلف جريان سياسي و فرهنگي معاند و مقابلهگر با انديشة موعودگراي اصيل شيعي كه در قالبهاي: كتاب، فيلم و پايگاههاي اينترنتي ارائه ميشوند؛
9. شناسايي و نقد ديدگاههايي كه غربيان در زمينة آيندة جهان و جهان آينده مطرح ميكنند؛
10. و بالاخره، تدوين راهبرد سياسي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي جوامع مسلمانان در عصر غيبت تا رسيدن به عصر طلايي ظهور.
اكنون، با توجه به شرايط فعلي و همة آنچه كه در حوزة فعّاليتهاي فرهنگ مهدوي، نمود يافته، نقّادي وجوه مختلف اين فعّاليتها و پالايش برخي از عملكردها از شبهات و آسيبها، ضروري به نظر ميرسد.
با شروع فعّاليت دولت جناب آقاي دكتر احمدينژاد و شعارهايي كه ايشان پيش از انتخابات سال 84 و پس از آن مطرح كردند، اميد جديدي براي توسعة فرهنگ مهدوي در سطوح مختلف جامعه و اصلاح مناسبات عمومي بر مبناي آن در دل همة علاقهمندان به فرهنگ مهدويّت و انتظار ايجاد شد. انصاف بايد داد كه در اين سالها قدمهايي نيز در اين زمينه برداشته شده است، ولي آنچه انتظار ميرفت محقّق نشد و در مقابل، آسيبهايي در حوزة مهدويّت رخ نمود كه در صورت تداوم ميتواند اين فرهنگ را در اذهان مردم و به ويژه اقشار فرهيختة جامعه، دچار خدشه سازد. پوشيده نيست كه:
ـ مهدويّت آخرين دستآويز و امام مهدي(ع)، آخرين اميد مستضعفان عالم است؛
ـ جهان، شرايط ويژهاي را در سالهاي قبل از ظهور به تجربه نشسته است؛
ـ غرب در حال فروپاشي و تجربة پايان است و از اين رو براي ماندن و استمرار حيات فرهنگي و تمدّني از هيچ حركتي و تلاشي در جهت مخدوش ساختن باور اصيل مهدوي خودداري نخواهد كرد و اين همه، ما را مواجه با مسئوليت بزرگي ميسازد كه كوتاهي در برابرش خسارات جبرانناپذيري را در پي خواهد داشت.
يكي از آسيبهايي كه در سالهاي اخير در اين حوزه رخ نموده است، طرح ادّعاهايي در زمينة ارتباط مستقيم با امام زمان(ع) و بهرهگيري از هدايتها و راهنماييهاي بيواسطة ايشان در مديريت جامعه است. دراينباره در سرمقالة شماره 92 مجله سخن به ميان آمده است.
ترديدي نيست كه امام مهدي(ع) به عنوان حجّت خدا در جهان آفرينش نقشي مهم و بيبديل دارد و واسطة همة فيضهاي مادي و معنوي خداوند به بندگان است. به بيان ديگر آنچه كه خداي تعالي در جهان هستي، مقدّر فرموده از مجراي امام و حجّت عصر بر مردم جاري و ساري ميشود و ايشان بر همة امور عالم احاطه دارد. از همين روست كه در زيارت مطلقة حضرت اباعبدالله، حسين بن علي(ع) كه از امام صادق(ع) نقل شده است، خطاب به آن وجود مقدّس و ديگر امامان هدايت(ع) ميگوييم:
«إرادة الربّ في مقادير أموره تهبط إليكم و تصدر من بيوتكم؛2 ارادة پروردگار در همة آنچه او مقدّر داشته است به شما محوّل شده و از خانههاي شما صادر ميشود».
بنابراين ميتوان گفت، مديريت جهان هستي به دست حجّت خداست و همة آنچه در عالم رخ ميدهد در تحت اراده و قدرت اوست، ولي اين سخن به آن معنا نيست كه همة كارهاي درست يا نادرستي را كه با تدبير و ارادة خويش در عرصههاي مختلف فرهنگي، سياسي، و اقتصادي انجام ميدهيم به آن حضرت نسبت دهيم و چنين وانمود كنيم كه همة اين كارها در تحت مديريت امام زمان(ع) و به خواست آن حضرت(ع) انجام شده است.
اين قرائت از مديريت امام زمان(ع) در عالم هستي، افزون بر اينكه اين شبهه را به ذهن تداعي مي سازد كه برخي افراد از طرف امام مهدي(ع) وكالت، سفارت و نيابت خاص براي اجراي پارهاي امور دارند ـ يعني امري كه در توقيع شريف امام مهدي(ع) خطاب به آخرين نايب خاص، به شدّت نفي شده و مدّعيان آن دروغگو و افترازن برشمرده شدهاند ـ اين خطر را نيز در پي دارد كه مردم به واسطة برخي اقدامهاي نادرست ما كه به گونهاي به امام زمان(ع) نسبت داده ميشود، به آن حضرت بدبين شوند و ايشان را مسبّب همة مشكلات اجتماعي و اقتصادي موجود بدانند.
دومين آسيبي كه در اين زمينه قابل طرح است، دولتي شدن امر تبليغ و ترويج فرهنگ مهدويّت و انحصار اين موضوع به چند مؤسّسة مورد حمايت دستگاههاي دولتي است.
دولتي كردن فعّاليتها و بالاخره، ارائة پيشفرضهايي بر مبناي احتمالات دربارة ظهور، بزرگترين لطمه را به اين امر مقدّس وارد ميآورد. چه؛
1. بسياري از فرصتطلبان با شناسايي سوگيري و قرائت دلخواه صاحبان امضاء و قدرت، سعي در ارائة آثاري مناسب با آن سوگيري نموده و همة همّت خود را مصروف معقول و مقبول و حتّي مشروع جلوه دادن آن قرائت ميكنند و از اين طريق زمينههاي امتزاج و التقاط و گاه انحراف در آموزههاي اصيل را فراهم ميآورند.
2. پوشيده نيست كه اشتغال به امور اجرايي در سطوح عالي، هماره امكان مطالعة جدّي و پيوسته و البتّه مبتني بر حقايق و معارف ديني را از مديران سلب ميكند و اين امر بيش از پيش، آنان را نيازمند مردان فرهيخته از جمع عالمان وارسته و پرهيز از سوگيري علني ميسازد.
3. بسياري از مردان سياسي مانند عموم مردم در عرصههاي عملي و ميان مناسبات سياسي و اقتصادي دچار لغزش و گاه سوء رفتار ميشوند، از همين رو با هرگونه لغزش احتمالي يا حتّي افترا و تهمتهاي نارواي معاندين، ساحت مقدّس مدّعا و مباحث مورد گفتوگوي مديران نيز در بين مردم آلوده به ترديد و بدگماني ميشود.
4. دشمنان هماره براي ضربه زدن به مردان سياست و راهبردهاي آنان، سعي در مخدوش ساختن چهرة دولتمردان دارند. به سخره گرفتن آموزهها و ايجاد ترديد در برابر آنها به صورت طبيعي و در نزد عامة مردم زمينة مخدوش شدن حقايق ناب و معارف ديني را در پي خواهد داشت.
در سالهاي اخير، به ويژه در نيمة شعبان سال جاري شاهد اين بودهايم كه چند مؤسّسه برخوردار از حمايتهاي بيدريغ دولت و با محوريّت برخي سازمانهاي دولتي، انحصار برگزاري مراسم و جشنوارههاي اين ايام را به دست گرفته و با حذف كامل مراكز و مؤسّسههاي مستقل و مردمي و ناديده گرفتن فعّاليتهاي آنها، چنين وانمود كردند كه آنها تنها فعّالان و پيشتازان اين حوزه هستند.
اين روش صرفنظر از اينكه ظلمي آشكار در حقّ ديگر مراكز و مؤسّسههاي فعّال در اين حوزه و در مغايرت كامل با فرهنگ عدالت محور مهدوي است، اين خطر را در پي دارد كه به تدريج فرهنگ مهدويّت و انتظار تنها با قرائتي كه برخي اصحاب قدرت ميپسندند در جامعه رواج پيدا ميكند و از حضور گروههاي مردمي و تشكّلهاي مردم نهاد در اين حوزه كاسته ميشود.
به همين سبب است كه بايد اعلام كرد، انتظار مردم، تشكيل دولت امام زماني و جاري شدن فرهنگ مهدوي در ميان مناسبات فرهنگي و مادي جامعه است و اين امر بيشتر از آنكه بسته و مقيّد و منحصر به فعّاليتهاي فرهنگي مهدوي در دست گروهي از وابستگان به قدرت باشد، بستة عمل و تداوم خدمتگزاري است. حفاظت از بناي اعتقادي و باورهاي مردم و جلوگيري از مخدوش شدن چهرة اين بنا وظيفة همة ما و به ويژه مردان سياست و مديريت كلان جامعه است.
چنانكه ذكر آن رفت، آخرين و بزرگترين دستاويز مردم براي رفتن و خلاصي از بنبستها، فرهنگ مهدوي است.
بياييد همة همّت خود را مصروف حفاظت از اين ذخيرة الهي كنيم. بياييد از استفادة ابزاري از اين امر مهم و مقدّس دوري گزينيم و با عمل به آموزهها و بسط عدالت در ميان مردم و مناسباتشان، زمينة جلب توفيقات الهي را فراهم آوريم. بيگمان از روي لطف دست ياريگرشان پشتيبان خواهد بود. إنشاءالله
منبع:ماهنامه موعود شماره 103.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}