الکساندر الکساندروف


 

نوشته:سيروس برزو




 
«الکساندر الکساندروف»گرچه دوبار بيشتر به فضا سفر نکرده است اما يکي از فعال ترين اعضاي سازمان فضايي روسيه به شمار مي رود.او مهندس طراح سامانه هاي فضايي در مؤسسه «انرگيا»است و در سازماندهي و برنامه ريزي براي بسياري از پروازها به ويژه برنامه هاي مشترک روسيه و يالات متحده در ايستگاه مداري مير و پروازهاي مشترک در ايستگاه فضايي بين المللي نقش مهمي داشته است.دوستي من و الکساندروف سابقه اي 15 ساله دارد.بارها و بارها گره از کار من باز کرده و هر موقع به مشکلي بر مي خوردم راه حلش را از او مي پرسم.قبل از سفر ايران چند بار به او زنگ زدم، سخت گرفتار بود و بالاخره قرار گذاشتيم و بعد از ظهر روز دوشنبه، يک روز قبل از سفر به ايران به ديدنش رفتم.به او گفتم که مي خواهم براي «ماهنامه نوآور»يک مجله ايراني مصاحبه اي داشته باشيم.با خنده پرسيد مرگ چيز ديگري در زندگي من مانده که تو نداني؟ چند بار به تو بازجويي پس داده ام!اما بالاخره راضي شد که به سؤال ها پاسخ دهد.

از خودتان بگوييد؟ کجا متولد شديد؟ چطور درس خوانديد؟ و ...
 

-درمسکو به دنيا آمدم، پس از پايان رساندن دبيرستان شهر زاگوريانکا در استان مسکو به آموزشگاه عالي نظامي هوايي سرپوخوفسکي رفتم.در 1963 آموزشگاه را در رشته فناوري هاي راديويي تمام کرده و بين سال هاي 1964 تا 1969 در دانشگاه فني بائومان درس خوانم تا به درجه مهندسي الکترومکانيک، آن را به پايان رساندم.
طي سال هاي بعد همراه با کار، موفق به ادامه تحصيل تا مقطع دکتراي علوم فني شدم.
مقاله هاي علمي زيادي از من به چاپ رسيده و مولف کتاب هاي «کارهاي مونتاژي، تعمير و بازسازي در فضا»و «درباره مؤسسه توليدات فضايي انرگيا»هستم.

از چه زماني فعاليت هاي کاري خودتان را شروع کرديد؟
 

-من همزمان با تحصيل در بائومان کار هم مي کردم.
در طراحي و ساخت سامانه هاي مختلف فضايي، از جمله دستگاه تمريني ناو مدار گرد ماه (L-1)، ناو سايوز و ايستگاه مداري ساليوت سهيم بودم.
هم چنين روش شناسي (متودولوژي)تمرين هاي فضانوردان در اين ناوهاي کيهاني را برعهده داشتم.در سال هاي 1971 تا 1973 تهيه اسناد بهره برداري از ناوهاي ماه پيما و پس از آن ايستگاه فضايي و نظارت بر تمرين کيهان نوردان را انجام مي دادم که از اهميت زيادي برخوردار بود.
در سال هاي بعد نيز از طرف مؤسسه انرگيا بر تمرين و آموزش فضانوردان براي سفر به ايستگاه هاي فضايي نظارت داشتم.در اواخر سال 1978 از طرف مؤسسه انرگيا براي سفر به فضا نامزد شده و به مرکز آموزش کيهان نوردان معرفي شدم.دوره آموزش عمومي من نيز همانند همگي کيهان نوردان، دو سال بود و پس از پايان آن گواهينامه کيهان نوردي دريافت کردم.

بين سال هاي 1980 تا 1983 که به فضا سفر کرديد چه وظايفي را برعهده داشتيد؟
 

-من در کنار کارهاي علمي و عملي در مؤسسه انرگيا، چند بار به عنوان کيهان نورد جانشين، فعاليت داشتم و با فضانوردان مختلف از جمله ژانيبکف، استرکالف، لياخف و ساوينيخ آموزش مي ديدم و تمرين مي کردم.

از نخستين پروازتان به فضا و مشکلات آن برايمان بگوييد.
 

-سرانجام با ولاديمير لياخف برعرشه سايوز T-9 به ايستگاه مداري ساليوت-7 سفر کردم.
در 27 ژوئن 1983«سايوز-تي 9»به فضا پرتاب گرديد.اما کار به روال عادي پيش نرفت و يکي از دو صفحه باتري خورشيدي سفينه باز نشد.ولاديمير لياخف به شوخي مي گفت ما با يک بال پرواز مي کنيم.اين همان اتفاقي بود که سال ها قبل در جريان پرواز سايوز-1 روي داد و باعث لغو برنامه پروازشد اما اين بار نسل جديد سايوز نشان داد که تکميل تر و تواناتراز نسل قبلي است.ما توانستيم عليرغم اين مشکل، ناوخود را به ساليوت7-کاسموس 1443 متصل سازيم و برنامه پروازي خود را در اين دستگاه آغاز کنيم.
بر اساس گزارش هاي ما، کارشناسان مؤسسه سازنده ناو سايوز يعني «مؤسسه صنعتي انرگيا»به بررسي دليل باز نشدن صفحه باتري خورشيدي پرداخته و به اين نتيجه رسيدند که بايد آزمايش هاي تکميلي روي ناو بعدي انجام شود تا از بروز حادثه

مشابه جلوگيري کنند.ناو شماره «L-15»به عنوان سفينه ذخيره درجريان پرتاب «سايوز T-9»در بايکونور بود.به همين دليل کارشناسان انرگيا سفينه شماره "L-16"که مونتاژ آن در کارخانه به پايان مي رسيد را مورد بررسي قرار دادند تا براي پرتاب بعدي آماده شود.
دراوايل ماه اوت، من و لياخف، تخليه کاسموس-1443 را به پايان رسانديم و در 14 اوت اين سفينه از ساليوت-7 جدا شد تا سکوي پيوست دوم ايستگاه فضايي براي الحاق ناو سايوز آزاد شود.طبق برنامه بايد يک گروه دو نفره شامل تيتف و استرکالف به زودي به ما مي پيوست تا ايستگاه را تحويل بگيرند، آنها آموزش هاي ويژه اي براي راهپيمايي و نصب باتري هاي خورشيدي جديد ديده بودند.ما بايد تا پايان عمليات مي مانديم و پس از پايان کار، به زمين باز مي گشتيم ولي آنها نتوانستند به ساليوت سفر کنند.

ماجراي آن انفجار چه بود؟
 

-در26 سپتامبر 1983 استرکالف و تيتف در ناو خود قرار گرفتند تا به فضا پرتاب شوند اما حادثه بسيار وحشتناکي بروز کرد که اگر هوشياري مسئولان پرتاب نبود هر دو فضانورد کشته مي شدند.
2 دقيقه قبل از پرتاب در سامانه توربو پمپ موتور موشک جانبي طبقه اول آتش سوزي رخ داد.ديدبان سکوي پرتاب، فوراً اضطراري بودن وضعيت را حدس زد و با شليک مخصوصي که مي توانست بخش سرنشين دار ناو را از بقيه موشک جدا کرده و به منطقه بي خطر برساند، جان کيهان نوردان را نجات داد.اين سامانه کارش را با موفقيت انجام داد و کيهان نوردان را از مهلکه به منطقه امن برد.بخش فرودي سايوز، با چتر نجات به زمين نشست و 2 ثانيه بعد موشک بالابرنده، روي سکوي پرتاب منفجر شد.به اين ترتيب تيتف و استرکالف از حادثه جان سالم به در بردند اما من و لياخف در مدار زمين، مجبور شديم برنامه پيش بيني شده براي آنها را به انجام رسانيم.به اين ترتيب ماکه قرار بود تنها 50 روز در مدار بمانيم، 149 روز پرواز کرديم و وظايف هر دو گروه را به پايان رسانديم.

بعد از اين پراز بود که موفق به کسب مدال «قهرمان ملي اتحاد شوروي»شديد؟
 

-بله پس از بازگشت از اين سفر، مسئولان مربوطه تصميم گرفتند به پاس فعاليت هاي من و لياخف مدال قهرمان ملي را به ما اهدا کنند و کميسيون دولتي عنوان فضانورد کلاس 2 را به من داد.

ولي تا جايي که من مي دانم شما فضانورد کلاس 1 هستيد...!
 

-بله اين درجه پس از سفر بعدي به من داده شد.

بعد از نخستين سفر، چه فعاليت هايي داشتيد؟
 

-به طور معمول کيهان نوردان بعد از سفرهاي طولاني مداري، مدتي را زير نظر پزشک صرف بازسازي توان جسمي و روحي خود مي کنند در همين زمان، جلساتي با کارشناسان مختلف دارند تا تجربه هاي به دست آمده را دسته بندي کرده و تحويل دهند.پس از مدتي، به کار عادي در انرگيا مشغول شدم در عين حال آموزش و تمرين را ادامه مي دادم چند بار به عنوان کيهان نورد جانشين در گروه فضانوردان اعزامي، آموزش ديدم.سرانجام عمر ايستگاه هاي فضايي ساليوت به پايان رسيد و روزگار فعاليت در ساليوت-7، تمام شد و ما ايستگاه فضايي مير را در مدار قرار داديم و من از همان آغاز در گروه هاي مختلف فضانوردان آن آموزش مي ديدم تا سرانجام قرار شد در برنامه سفر کوتاه مدت، با سايوز T.M-3 به مير سفر کنم.

ولي سفر شما کوتاه مدت نبود.
 

-بله.برنامه سفر من بعداً عوض شد زيرا پزشکان مرکز هدايت پرواز متوجه شدند الکساندر لاويکين، کيهان نوردي که به همراه راماننکو با سايوز T.M-2 براي گذراندن مدت طولاني به مير سفر کرده بود مشکلاتي در سلامتي دارد و بايد کسي جانشين او شود.در بين کيهان نوردان، هيچ کس آمادگي لازم براي چنين پروازي را نداشت و به همين دليل از من خواستند تا خود را براي سفري طولاني مدت آماده کنم.

جالب است که پرواز اولتان هم بايد خيلي کوتاه تر مي بود و شما مجبور شديد سه برابر مدت پيش بيني شده را در مدار بگذرانيد.
 

-بله.البته اين بارخيلي بيشتر از سه برابر شد.پرواز يک هفته اي به ماموريتي 160 روزه تبديل گرديد.من،ويکتورنکو و فارس(فضانورد شهروند سوريه)با سايوز T.M-3 به مدار زمين پرتاب شديم و توانستيم ناو خود را به ايستگاه فضايي متصل کنيم.در پايان سفر کوتاه مدت، فارس، ويکتورنکو ولاويکين به زمين بازگشتند و من به همراه راماننکو، پرواز را ادامه داديم.
طي پرواز در مير، من توانستم به کمک راماننکو برنامه هاي پيش بيني شده را به انجام رسانم و او رکورد جديدي را در اقامت فضايي جا گذاشت چون قبل از من به ايستگاه آمده بود و جمع مدت پروازش تقريباً به يک سال مي رسيد.

بعد از اين ماموريت چرا به پروازهاي فضايي ادامه نداديد؟
 

-در حد فاصل بين بازگشت به زمين و
کناره گيري از فضانوردي در سال 1993، در چند گروه کيهان نورد اعزامي به مير در قالب کيهان نورد جانشين عضويت داشتم.
بالاخره بايد ميدان را به جوانترها سپرد و به همين دليل در سال 1993 از گروه کيهان نوردان استعفا داده و در انرگيا به شکل فعال تر کار را ادامه دادم.اين کار شامل سرپرستي چند گروه فني بود که در زمينه هاي مختلف از جمله پروازهاي آزمايشي و بررسي هاي علمي و فني براي همکاري ناسا در مجتمع مداري مير و پس از آن در طراحي و ساخت ايستگاه فضايي بين المللي فعاليت داشتند.

شما يکي از کساني بوديد که از نخستين گام هاي بستن قرارداد همکاري ناسا و روس کاسموس براي طراحي و ساخت ايستگاه فضايي بين المللي فعاليت داشتيد.روي هم رفته همکاري هاي مشترک بين اين دو سازمان فضايي روسي و آمريکايي را چگونه مي بينيد؟
 

-فعاليت هاي ما در گذشته جنبه رقابتي داشت.اين وضعيت هم داراي مزايا و هم معايبي بود.طبيعي است که همکاري ها هم چنين وضعيتي دارد.ما تجربه بسيار بالايي در ايجاد ساختارهاي بزرگ فضايي در مدار زمين داشتيم.هم چنين تجربه ارزشمندي در اقامت هاي طولاني امّا در شرايط مناسب مالي براي انجام طرح ها وجود نداشت.ما با استفاده از تسهيلات مالي بوجود آمده توسط ناسا، توانستيم به حيات خود ادامه دهيم، امروز هم اين همکاري ادامه دارد...

اگر با ديد واقع بين باشيم، حضور روسيه در اين برنامه، کمک ارزنده اي به آمريکايي ها بود.چه به لحاظ انتقال تجربه ها، چه به لحاظ پُر کردن خلاء هاي به وجود آمده در اثر حوادثي هم چون انفجار کلمبيا و غيره...
 

-قطعاً چنين است و آمريکايي ها نيز اين مطلب را قبول دارند.
ارزشمندي همکاري روسيه نه فقط در گذشته بلکه در آينده تداوم مي يابد زيرا به دنبال تعطيلي پروازهاي شاتل فضايي از سال بعد، ناوهاي روسي تنها سفينه هايي خواهند بود که جابجايي کيهان نوردان را در ايستگاه فضايي بر عهده خواهند داشت.ما از هم اکنون مرحله فعال تر شدن را آغاز کرده ايم و با افزايش پروازهاي سايوز، خدمه ايستگاه فضايي را افزايش داده ايم تا کارها در اين مجتمع عظيم دامنه وسيع تري پيدا کند.
امروزه امکانات مرکزآموزش فضانوردان نه فقط در اختيار کيهان نوردان روسيه و آمريکا قرار دارد بلکه به تدريج شهروندان ديگرکشورهاي شريک در ايستگاه فضايي بين المللي نيز در آنجا آموزش مي بينند.

امروزه صحبت از ناو جديد فضايي روسيه در رسانه هاي گروهي شنيده مي شود.اين مطلب تا چه حد جدي است؟
 

-قضيه بسيار جدي است.سازمان فضايي روسيه براي انجام اين طرح از مدتها قبل به مطالعه پرداخته است اما طي ماه هاي اخير اين کار به صورت خيلي جدي پيگيري مي شود و حتي شرکت هاي سازنده ناو و موشک بالابرنده آن مشخص شده است.

امّا اطلاعات بسيار کمي درباره آن منتشر مي شود.با توجه به وضعيت فعلي روسيه، اين محرمانه بودن طرح براي چيست؟
 

-شايد بتوان گفت اصولاً صحبت ها در مرحله اي است که واقعاً اطلاعات بسيار مختصر و کلي از ناو وجود دارد و عدم انتشار آن به منزله محرمانه بودن طرح نيست.اما به طور کلي مشخص است که روس کاسموس چه توقعي از اين ناو دارد و مشخصه هاي آن چگونه بايد باشد.
الکساندرف در يک نگاه
تاريخ تولد: 20 فوريه 1943
محل تولد: مسکو
مليت: روس
وضعيت تأهل: متاهل، داراي 2 فرزند
مدرک تحصيلي: دکتراي مهندسي سيستم هاي فضايي
تاريخ انتخاب براي فضانوردي: 1 دسامبر 1978
حرفه قبل از فضانوردي: مهندس مؤسسه فضايي انرگيا
تخصص فضانوردي: مهندس پرواز
پروازهاي فضايي"
سايوزT-9 در 27 ژوئن 1983 به مدت 189 روز و 10 ساعت و 46 دقيقه سايوز T.M-3 در 22 ژوئيه 1978 به مدت 160 روز و 7 ساعت و 16 دقيقه جمع مدت اقامت در فضا: 309 روز و 18 ساعت و 2 دقيقه
تعداد و مدت راهپيمايي در فضا: 2 بار به مدت جمعي 5 ساعت و 44 دقيقه
عنوان در تاريخ فضانوردي: صد و بيست و سومين فضانورد جهان، پنجاه و پنجمين فضانورد شوروي
تاريخ کناره گيري از فضانوردي: 12 اکتبر 1993
حرفه بعد از فضانوردي: مهندس مؤسسه فضايي انرگيا
منبع:نوآور شماره61