فيض برتر


 






 

سخنراني سيد آزادگان حاج آقا ابوترابي در دوران اسارت به مناسبت ايام سوگواري حضرت اباعبدالله الحسين (ع)
 

نعمتي بزرگ و ارزنده و قابل اهميت شامل حال برادران عزيز شده است. دوران گرانقدري را در اين سنين از عمر مي گذرانيد. بايد خداوند تبارک و تعالي را به پاس اين نعمت بسيار بزرگش که بر ما ارزاني داشته است، شکرگزار باشيم و قدر اين اوقات ارزشمند اسارت را که پروردگار شامل حال ما نموده بدانيم.
چه سعادتي از اين بالاتر که انسان در دوران جواني، در راه تحقق بخشيدن به راه حسين(ع) قيام کرده، هم اجر و ارزش مجاهدت در اين راه را ببرد و هم ارزش اسيري در اين راه شامل حالش شود.
گمان نمي کنم لحظاتي گران بهاتر از اين لحظات در طول عمرمان داشته يا در پيش داشته باشيم. دوراني که هر لحظه اش براي انسان بي نهايت عزت بخش و سعادت آفرين است.
يک وقت هست که ما براي اينکه تسلي خاطري به خودمان يا برادران عزيز بدهيم چنين حرفي مي زنيم اما يک وقت مي بينيم مسأله اين نيست؛ بلکه واقعيتي است که قرآن کريم مي فرمايند: «...هل ادلکم علي بحاره تنجيکم من عذاب اليم...» آيا شما را به تجارتي راهنمايي کنم که شما را از عذاب دردناک نجات دهد؟ و نيز در بيان ديگر قرآن کريم آمده است: آيا مي خواهيد شما را به تجارتي که هيچ ضرر و زياني در آن نيست هدايت کنم؟ و اين اسارت، همان تجارتي است که سود بسيار دارد.
پس، سوخت و سوزي نخواهد داشت و روسفيدي در پيشگاه حسين (ع) را در پيش دارد.
به خدا قسم ممکن است پدر يا مادر، فرزند اسيرش را فراموش کند و از ياد ببرد؛ اما احتمال اينکه حسين (ع) ما را فراموش کند، محال است.
آيا شما احتمال مي دهيد که مادري فرزندش را فراموش کند؟اگر هم ممکن باشد، ولي چنين چيزي در مورد آقا امام حسين (ع) محال است و به خاطر همين، به نظر ما بهترين لحظه عمر و لذتبخش ترين آن اين لحظات اسارت خواهد بود.
چنين زندگي پرافتخاري، آيا بايد کسالت آور باشد؟ درست است سختي ها و ناراحتي هايي دارد، اما اين زندگي کسالت آور نمي باشد، بلکه ما به افتخار بزرگي دست يافته ايم که براي ما غرور آفرين است و به خود مي باليم، همان طور که علي (ع) در آن راهي که فرق مبارک و نازنين حضرتشان شکافته شد، فرمودند: «فزت برب الکعبه»

ما هم، به پيروي از منطق رساي اميرالمؤمنين علي (ع) که هنگام شکافته شدن فرق نازنين و مبارکشان فرمودند که به خداي کعبه رستگار شدم، همين حرف را مي زنيم. در اين راه ما هم معتقد به پيروي از روش آن حضرت هستيم، اينجا به جاي احساس درد و نگراني نسبت به خودمان و خداي ناکرده، شکوه به درگاه باري تعالي که چرا ما بايد اسير باشيم، مي گوييم فزت برب الکعبه، به اميد اينکه خداوند ما را از شيعيان خاص او و لبيک گويان نداي مظلومانه سيدالشهدا قرار دهد.
هرچند آرزو داشتيم که شايد روزي در حرم مطهرش عرض ادب کنيم، ولي خود را برخوردار از فيض برتر و بالاتر احساس مي کنيم که آن درک محرم، عاشورا و اربعين حسيني در جمع پرفروغ حسينيان زمان و اجابت کنندگان واقعي حسين و ياران راستين حضرتش است.
به حق آن حضرت برخورداري از اين نعمت که خود را مثل چنين روزي در جمع شما عزيزان حسين (ع)ببينيم، بسي پرارزش تر از آن مي دانم که بدون شما خود را در حرم مطهرشان مي يافتم و به جرئت مي گويم و خدا مي داند که بر اين عقيده ام که امروز آرزوي اصحاب جانباز حضرت امام حسين (ع) شايد اين بود که اي کاش به دنيا بازمي گشتند و خدمتگزاري شما را به عهده مي گرفتند.
آرزومنديم که فردا در پيشگاه مولا علي (ع) و امام حسين (ع) و ائمه طاهرين با خرسندي و سربلندي از کرده خويش رو سفيد بوده، عرضه بداريم که در خدمت به عزيزان اسير آنچه از ما ساخته بود از مادي و معنوي و روحي انجام وظيفه نموديم و به هرگونه که توانستيم از فشار روحي و جسمي دشمن برآنها کاستيم.
اي حسين عزيز! شما خود مي دانيد با اينکه شهادت در راه شما آرزوي ديرينه ما بود و پروايي از دشمن نداشتيم، ولي در راه کوتاه کردن دست او از سر برادران دربند و حفاظت از اين امانت هاي ارزشمند، مشکلاتي بيشتر را در مقابل دشمن متحمل شديم، ولي عزيزانتان را از شر او در امان داشتيم و اينک در کنارتان راهي پاسداري از سنگر اسلام و قرآنيم.
وجوه تشابه حرکت نجات بخش رسول خدا و انقلاب اسلامي ايران به رهبري فرزند ايشان زياد است، چرا که اساس اين دو حرکت، قرآن و کلام خداست و مقصد و اهداف مقدس اين دو يکي است. دشمنان و موانع راه اين کاروان مشترکند. آئين و مرام و مسير حرکتي اين دو يکي است.
بر اين اساس است که وجوه مشترک زيادي در اين دو حرکت مقدس به چشم مي خورد. در اين مکتب، حفظ اسلام از اهم مهمات بوده، بسياري از مهمات قرباني آن شده، واجباتي زياد فداي اين واجب، يعني حفظ اسلام گشته اند.
شمع وجود رسول گرامي براي بقاء، حفظ و حراست اين هديه الهي سوخت و محروميت ها و مظلوميت ها تحمل کرد و علي (ع) نيز باري حفظ حيات گهربار اسلام، اولين مظلوم تاريخ امامت گشت و از جانب خوارج تکفير شد. روي همين اصل بود که به امام حسن (ع) نسبت «مضل المؤمنين» داده شد و حسين (ع) جان عزيز خويش و اهل و عيال خود را تقديم وجودي عظيم تر به نام اسلام کرد و بر همين اساس بود که فرزند زهرا، امام عزيز، تلخي قراردادي را چشيدند که جد بزرگوارشان در سال ششم هجري و ياران خويش چشيدند و بزرگان ما چه زيبا تشبيه کردند اين حرکت جديد را به صلح حديبيه.
امروز نيز همان کفار به نام استکبار جهاني با عوامل داخلي و خارجي شان عليه اسلام صف آرايي کرده اند. اگر درآن روز پيامبر سوگند ياد مي کند که هرچه کفار قريش بگويند و در آن تعظيم خدا باشد مي پذيريم، امروز هم جمهوري اسلامي با در نظر گرفتن رضايت خدا و صلاح اسلام از بسياري از حقوق خودش مي گذرد و مذاکره مستقيم را مي پذيرد و از آن همه سرزميني عقب نشيني مي کند و تا اين اندازه انعطاف نشان مي دهد.
منبع: ماهنامه فکه شماره 91.