«امنيت»؛ ابعاد و سازو کارهاي تأمين آن درروايات (3)


 

نويسنده: بهرام اخوان کاظمي*




 

امنيت نظامي
 

زير مجموعه ي امنيت سياسي و نظامي يکي از ابزارهاي اصلي تأمين اين نوع امنيت، امر جهاد است که روايات فراواني در مدح و منقبت آن وارد شده است. پيامبر اکرم (صل الله عليه و آله) در جاهاي متعددي به ارزش اين امر اشاره کرده و فرمده است: «بهترين عمل مؤمن، جهاد در راه خداست» (1) (تنکابني، 1374: 178)؛ «با اموال، جانها و مالهاي خود با مشرکان جهاد کنيد» (2) (همان)؛ «جهاد کنيد تا سالم باشيد و بي نياز شويد» (3) (همان: 177).
امام علي (عليه السلام) نيز جهاد را ستوده و بر ضرورت مقابله با مشرکين و جائرين تأکيد
مي نمايد. ايشان، عدم مبارزه با مايه ي محروميت مردم از عدل و داد و گرفتار شدن آنان به ذلّت، خود کم بيني، بلاهت و کم انديشي مي داند: «و از تمامي ارزشها بالاتر، بيان کلمه اي عادلانه، روياروي رهبري ستمگر است (سيد رضي، 1351: 1263). «اما بي ترديد، جهاد دري از درهاي بهشت است که خداي تنها به روي اولياي خاص خويش باز نموده است و آن، زره نفوذناپذير و سپر اطمينان بخش الهي بر پيکر مجاهدان است. پس هر آنکه از سر بي ميلي، جهاد را وانهد، خدا جامه ي ذلّت بر اندامش مي پوشاند و او را در گرفتاري مي پيچد؛ از درون به خود کم بيني و بلاهت آلوده شود و پرده اي از کم انديشي و پر گويي بر قلبش فرود آيد؛ به کيفر تضييع جهاد، حق از او روي مي گرداند؛ به سختي و رنج گرفتار شده و از عدل و انصاف محروم مي ماند» (همان: 657).
امام (عليه السلام) با صراحت از مؤمنين مي خواهد که در مقابل تعدي و تجاوز و اعمال خلاف، سکوت نکنند و با قلب و زبان و حتي شمشير با آن مخالفت نموده، از آن بيزاري جويند که چنين عملي، مايه ي هدايت و يقين قلبي است (همان: 1262). بدين ترتيب با متعامل دانستن جهاد و ايمان، بر تعامل پيش گفته؛ يعني تعامل ميان ايمان و امنيت تأکيد مي کند.
آن حضرت، همچنين به بعد ديگري از امنيت نظامي و آرمان تأمين کامل آن اشاره کرده اند. ايشان در نامه ي خود به مالک اشتر و نيز نامه 45 نهج البلاغه و ضرورت و اهميت دستگاه اطلاعاتي را متذکر شده اند. ضرورت و اهميت مر زباني و مرزداري، جهت ديگري از امنيت نظامي است که سخنان امام در نامه ي 33 ناظر بر اين موضوع است. همچنين تأکيدات آن حضرت در مورد ضرورت تشکيل سپاه و تقويت نيروهاي رزمي را مي توان در نامه هاي 12، 16 و 53 و خطبه هاي 10، 12 و 63 نهج البلاغه ملاحظه کرد. (4)

2 ــ3 ــ 1 ــ سازوکارهاي تأمين امنيت سياسي و نظامي
 

با توجه به مباحث قبلي، سازوکارهاي روايي تأمين امنيت سياسي و نظامي را به طور خلاصه مي توان اين گونه بر شمرد:
1ــ مقابله با ديدگاه هاي نظم ستيز و هرج و مرج طلب، تأکيد بر ضرورت وجود حکومت و نظام سياسي نظم آفرين و امنيت بخش و تقويت و بهينه سازي فعاليت نظام سياسي در راستاي دستيابي به تحقق بهينه ي تأمين امنيت. نظام سياسي بايد با سازوکار
تحصيل «حيات طيبه» و دوري گزيني از «حيات سيئه»، تلاش نمايد امنيت را به عنوان ويژگي اين نوع زندگاني مثالي اسلامي، تحقق بخشيده و به احياي دين و حاکم ساختن شعائر و قوانين الهي و اقامه ي حدود الهي بپردازد.
2ــ نفي ولايت طاغوت و دادن جايگاه و مرتبه ي عاليه به امامت و رهبري به عنوان اسوه ي ايماني و الهي در روي زمين و پيروي از آن به عنوان رمز و محور اتحاد، وحدت و الفت جامعه. چنين امامنت و رهبري اي، امنيت آور و منادي سکينه و طمأنينه ي سياسي و اجتماعي است.
3ــ امامت و رهبري در صورتي امنيت آور است که زمامداري صالح، به دور از اختلاف نظرها، امت را بر يک محور بنيادين و جداي از عوامل تفرقه و تبعيض در مسير حيات طيبه و حسنه حرکت داده و متحد سازد.
4ــ پرهيز نظام سياسي از بي ايماني، خودکامگي، استبداد، تغلب، ظلم و تعدي، استکبار و کبرورزي، خود بزرگ بيني، احتجاب از مردم، گرايش به پذيرش تملق، اعمال خشونت و سختگيري و عدم تخفيف به مردم و دريغ مساعدت نسبت به آنها.
5ــ توجه به نظام سياسي به رعايت حقوق متقابل مردم و حکومت و تعامل صحيح بين حکومت و مردم و کسب رضايت عامه که همان مقبوليت است. إعمال حکومت عادلانه و حق مدارانه با اتخاذ رويه ي ملايمت آميز، ملاطفت جويانه، مشورت خواهانه و مشارکت طلبانه، همراه با إعمال تسامح و تساهل لازم، اتصاف به خصيصه ي انتقادپذيري، توجه به درستي وجدان جمعي و قضاوت افکار عمومي، تلاش در جهت جذب قلوب مردم و انس و الفت و اتحاد و همدلي با آنان، به ويژه با توده هاي مردم، مظلومين و طبقات فرودست جامعه.
6ــ تأکيد بر عدالت به عنوان رمز بقا، استحکام و ترقي نظام سياسي و ضامن ثبات امنيت و عدم عقب نشيني از عدالت به نفع امنيت و نفي باور «امنيت در سايه ي شمشير» و جايگزيني باور «امنيت در سايه ي عدالت» به جاي آن.
7ــ تحقق و اجراي عدالت به عنوان سبب انتظام امور مردم و جامعه و عامل رفع خشونت گرايي و طغيان مردم عليه حکومت. همچنين عيني کردن عدالت به معناي قرار دادن هر چيز در جاي بايسته ي خويش، حق را به حق دار رساندن، ايفاي اهليت و رعايت استحقاقها، استيفاي مداوم حقوق، إعمال عدالت در کليه ي کار ويژه هاي حکومت
به خصوص در انتخاب کارگزاران مؤمن و اصلح و در توزيع منافع، مناصب و خدمات عمومي.
8ــ ايفاي حقوق کليه ي شهروندان اعم از مسلمانان و غير مسلمانان و فرق نگذاشتن بين آنها در تأمين امنيت و حيات مادي.
9ــ دادن آزادي به مخالفين حکومت ــ اپوزيسيون در نظام ــ تا زماني که دست به سلاح نبرده و توطئه چيني نکنند.
10ــ توجه ويژه به فريضه ي امر به معروف و نهي از منکر.
11ــ سامان دادن نظام اقتصادي، جهت اداره ي صحيح و توانمند جامعه و تأمين رفاه عمومي.
12ــ تکريم اصل جهاد، دفاع و قتال با دشمنان خدا وجامعه ي اسلامي، شناخت ماهيت دشمنان خدا و خلق، ستيز مداوم با آنها و جائرين و تأکيد بر افزايش آمادگي رزمي، دفاعي و تسليحاتي و نيرومندي بيشتر از حيث عِدّه و عُدّه، جهت ترساندن مخلّان امنيت و عوامل متعدد تهديدگر.

2 ــ 4ــ امنيت اقتصادي
 

تعاريف مفصلي از امنيت اقتصادي وجود دارد؛ اما ساده ترين تعريف، آن است که مردم در اموال ومالکيت هايشان امنيت داشته باشند و دولت با مدارا و رعايت عدل و انصاف از آنان ماليات و زکات اخذ نمايد. همچنين از احتکار کالا (به ويژه کالاهاي اساسي ومورد نياز مردم) جلوگيري شده و در خريد و فروش قيمت ها متعادل باشد.
با توجه به مبنايي بودن موضوع ايمان و امنيت معنوي، در روايات، مسائل ايماني و تقويت اعتقادات به عنوان ابزار گشايش روزي و ايمني اقتصادي و در امان بودن از فقر، مطرح گشته است که از پرداختن به آنها در اين پژوهش خودداري کرده و به منابع روايي مربوطه ارجاع مي دهيم. تنها به ذکر يک روايت از پيامبر اکرم اکتفا مي کنيم:
«اي علي، سوره ي يس را بخوان؛ زيرا به درستي که در يس ده برکت وجود دارد؛ نمي خواند آن را گرسنه اي، مگر آنکه سير گردد. تشنه اي، مگر آنکه سيراب شود. عرياني، مگر آنکه پوشيده گردد. فرد عزبي، مگر آنکه ازدواج کند. ترساني، مگر آنکه امنيت يابد. مريضي، مگر آنکه شفا يابد و زنداني اي، مگر آنکه آزاد گردد و ...(5) (مجلسي، بي تا، ج 92: 290).
امنيت اقتصادي و انتظام معيشت افراد در حوزه ي فردي و اجتماعي، در آموزه هاي روايي مورد تأکيد و توصيه قرار گرفته است. از ديدگاه روايات فقر، نه تنها مخل امنيت اقتصادي است، بلکه مايه ي اخلال و ضعف ايمان و امنيت معنوي افراد وجامعه است؛ همچنان که پيامبر اکرم (صل الله عليه و آله) فرموده است: «کاد الفقر ان يکون کفراً» (تنکابني، 1374: 104)؛ يعني بيم آنست که فقر به کفر انجامد. در جاي جاي نهج البلاغه مي بينيم که پديده ي شوم فقر بسيار مورد نکوهش حضرت امير (عليه السلام) قرار گرفته است؛ به عنوان مثال به فرزندش محمد حنفيه مي فرمايد: «يا بُنيَّ اني اخاف عليک الفقر، فاستعذ بالله منه، فانّ الفقر منقصة للدّين، مدهشة للعقل، داعية للمقت» (سيد رضي، 1351: 512)؛ اي فرزند! من از تهيدستي بر تو هراسناکم. از فقر به خدا پناه ببر که همانا فقر، دين انسان را ناقص، عقل را سرگردان و عامل دشمني و برانگيزاننده ي خشم است.
از سوي ديگر با توجه به طبع افراط گرا و طغيانگر انساني در هنگام رفاه و گشايش مادي، مي توان از احاديث استنباط کرد که اين مسأله خطرش براي انسانها از فقر بيشتر است. در روايت نبوي آمده است که فتنه ي گشايش از مسأله فقر، خطرناکتر است؛ زيرا مي توان بر فقر صبر کرد؛ اما تنعم و گشايش هاي گسترده ي دنيايي گمراه کننده تر است. پيامبر خاتم (صل الله عليه و آله) مي فرمايد: «من درباره ي شما از فتنه گشايش بيش از فتنه ي تنگدستي بيم دارم؛ شما به فتنه ي تنگدستي مبتلا شديد و صبر کرديد. حقاً که دنيا شيرين و دلفريب است». (6)
در روايات، توليد و کار و تلاش، محور اصلي رشد اقتصادي و از ابزارهاي تأمين امنيت اقتصادي به شمار آمده است. در تفکر اسلامي، توجه به آخرت نبايد انسان را از تلاش براي معاش باز دارد. از منظر ديني، انسان پر تلاش و سازنده، همانند جنگجوي جبهه ي جهاد معرفي شده است (7) (الحرالعاملي، 1409ق، ج 12: 43). همچنين در احاديث، وابستگي به ديگران نهي شده وبر تلاش و خودکفايي و خودباوري تأکيد شده است. امام علي (عليه السلام) مي فرمايند: «من وجد ماءً و تراباً ثم افتقر فابعده الله» (همان: 24)؛ کسي که آب و خاک در اختيار داشته باشد و پس از آن دست نياز به سوي ديگران دراز کند، خداوند او را از خود مي راند.
در روايات، وسعت و گشايش در روزي و معيشت به عنوان امري نيکو و حسنه اي مورد مطالبه از خداوند به حساب آمده است؛ همان طور که امام حسين (عليه السلام) در توضيح معناي «حسنه» در آيه ي شريفه ي: «رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنيَا حَسَنهً وَ فِي الآخِرَةِ حَسَنة» (بقره (2): 201)
مي فرمايد: «مقصود از حسنه در آخرت، رضوان الهي و بهشت در آخرت است و مقصود از حسنه در دنيا، وسعت و گشايش در روزي و معيشت و اخلاق نيکو در دنيا است». (8).
افزون بر اين، در روايات معصومين (عليه السلام)، ترک تجارت و رها کردن کار اقتصادي از عمل شيطان به حساب آمده است.
اسلام با ارزش نهادن به کسب مال و سرمايه، تضمين مي کند که در صورت رعايت حد مشروع آن، از هر گونه تعدي به آن جلوگيري مي نمايد و از اين طريق اعتماد و اطمينان، افراد را براي کسب مال و به کارگيري آن در راه توليد و توسعه جلب مي نمايد؛ مثلاً در مورد حرمت تعدي به مال مؤمن، پيامبر اکرم (صل الله عليه و آله) مي فرمايد: «حرمة ماله کحرمة دمه»؛ يعني حرمت و ارزش مال مسلمان؛ مانند حرمت و ارزش خون اوست. امام علي (عليه السلام) در همين زمينه مي فرمايد: «بزرگترين گناهان، بردن بخشي از مال مسلمان به ناحق است» (9) (حکيمي، 1370، ج 3: 85).
برخي از فرازهاي نهج البلاغه به خوبي نمايانگر وجوه متعددي از ماهيت امنيت اقتصادي است؛ به عنوان نمونه امام علي (عليه السلام)، خطاب به مأموران جمع آوري زکات و ماليات اين فرمان را صادر کرد: «از بنده ي خدا؛ علي به کارگزاران جمع آوري ماليات : ...در روابط خود با مردم انصاف داشته باشيد و در برآوردن نيازهايشان شکيبا باشيد. همانا شما خزانه داران مردم، نمايندگان ملّت و سفيران پيشوايان هستيد. هرگز کسي را از نيازمندي او باز نداريد و از خواسته هاي مشروعش محروم نسازيد و براي گرفتن ماليات از مردم، لباسهاي تابستاني يا زمستاني، مرکب سواري و برده ي کاري او را نفروشيد و براي گرفتن درهمي، کسي را با تازيانه نزنيد و به مال کسي ــ چه نمازگزار باشد وچه غير مسلماني که درپناه اسلام است ــ دست درازي نکنيد؛ جز اسب يا اسلحه اي که براي تجاوز به مسلمانها به کار گرفته مي شود؛ زيرا براي مسلمان جايز نيست آنها را در اختيار دشمنان اسلام بگذارد تا نيرومند تر از سپاه اسلام گردند. از پند دادن به نفس خويش هيچ کوتاهي نداشته باشيد و از خوشرفتاري با سپاهيان و کمک به رعايا و تقويت دين خدا، غفلت نکنيد ...(سيد رضي، 1351: 408).
و نيز در عهدنامه ي مالک، امام (عليه السلام) از تجار و صاحبان صنايع تعريف نموده و آنها را از منابع اصلي منافع و اسباب آسايش جامعه به شمار آورده، زحمات آنها را ستوده است
و در ادامه، امام، با توبيخ محتکرين، ضرورت برخورد با آنان را يادآور شده و وضع موازين عدل در معاملات و نرخ گذاري عادلانه را توصيه فرموده اند: «...توجه داشته باش که بازرگانان و پيشه وران و صنعتگران، مردمي سالم و خوب هستند و از نيرنگ و شورش آنان، بيمي وجود ندارد. [آنها] مردمي آشتي طلبند که فتنه انگيزي ندارند. در کار ايشان بينديش! ...اين را هم بدان که در ميان بازرگانان، کساني هستند که تنگ نظر و بد معامله و بخيل و احتکار کننده اند که تنها با زورگويي به سود خود مي انديشند و کالا را به هر قيمتي که مي خواهند مي فروشند که اين سودجويي و گرانفروشي براي همه ي افراد جامعه زيانبار و عيب بزرگي بر زمامدار است. پس، از احتکار کالا جلوگيري کن که رسول خدا (صل الله عليه و آله) از آن جلوگيري مي کرد. بايد خريد و فروش در جامعه ي اسلامي، به سادگي و با موازين عدالت انجام گيرد؛ بانرخهايي که به فروشنده و خريدار زياني نرساند. کسي که پس از منع تو احتکار کند، او را کيفر ده تا عبرت د يگران شود؛ اما در کيفر او اسراف نکن» (همان: 422ــ 423).
امام (عليه السلام) در نامه ي خود به مالک اشتر، بر ضرورت تخفيف و اصلاح مالياتهاي سنگين به و يژه در زمان بروز حوادث مصيبت بار تأکيد مي کند و آن را مايه ي جلب اعتماد مردم و در نتيجه همراهي افزونتر آنها با حکومت و استواري بيشتر نظام سياسي دانسته است (همان: 420). در روايات عواملي به عنوان عوامل مخل امنيت اقتصادي ذکر شده اند که از جمله ي آنها رشوه، ربا و اسراف است. پيامبر اکرم (صل الله عليه و آله) در روايتي ربا را مايه ي قحطي و رشوه را عامل ايجاد رعب و وحشت به شمار آورده است: «ما من قومٍ يظهر فيهم الرّبا الا اخذوا بالسنّة و ما من قوم يظهر فيهم الرّشا الاّ اخذوا بالرّعب» (تنکابني، 1374: 139)؛ هر گروهي که ربا ميانشان رواج مي گيرد، به قحطي مبتلا شوند و هر گروهي که رشوه ميانشان رواج گيرد به ترس دچار شوند.
امام صادق (عليه السلام) در مورد تقابل اسراف با امنيت اقتصادي و تعامل اسراف با فقر مي فرمايد: «ان السرف يورث الفقر و ان القصد يورث الغني» (الحرالعاملي، 1409ق، ج 12: 41)؛ همانا اسراف، پديدآورنده ي فقر و ميانه روي موجب بي نيازي است.
اسلام، با تحريم احتکار، جلوي تمرکز ثروت ناشي از آن را گرفته و بدين ترتيب، راه تعديل ثروت و ايجاد امنيت اقتصادي را هموار نموده است. در روايات به تحريم احتکار کالاهايي چون گندم، جو، خرما، کشمش و روغن تصريح شده است و در غير
اين موارد نيز در صورتي که احتکار کالايي به زيان جامعه باشد با دستور حاکم اسلامي و از باب ولايت حاکم بر امور حسبيه، ممنوع مي شود.
بر اساس روايات، يکي ازدستاوردهاي امانتداري، گشايش رزق است و در مقابل، خيانت در امانت، موجد فقر به شمار آمده است. علي (عليه السلام) مي فرمايد: «امانتداري روزي مي آورد و خيانت در امانت، فقر» (10) (مجلسي، بي تا، ج 0 6: 78). نزديک به همين مضمون، از پيامبر (صل الله عليه و آله) روايت شده است که فرموده اند: «امانتداري، توانگري مي آورد و خيانت در امانت، ناداري» (11) (همان، ج 75: 114). پس امانتداري نيز از سازوکارهاي تأمين امنيت اقتصادي است. چنانکه پرداخت خمس و زکات نيز چنين فايده اي دارند و در بسياري از روايات، پرداخت اين ماليات اسلامي، وسيله ي طهارت و حفظ و صيانت اموال شمرده شده اند. پيامبر اکرم (صل الله عليه و آله) مي فرمايد: «حَصِّنوا اموالکم بالزکوة و داوُو امرضاکم بالصدقة و اعدّوا للبلاء الدّعاء (تنکابني، 1374: 343)؛ اموال خود را به وسيله ي زکات محفوظ داريد و مريضان خود را با صدقه علاج کنيد و براي جلوگيري از بلا به دعا متوسل شويد.

2 ــ 4 ــ 1 ــ سازوکارهاي تأمين امنيت اقتصادي
 

بر مبناي آموزه هاي روايي پيش گفته، سازوکارهاي تامين امنيت اقتصادي را مي توان به طور خلاصه چنين بر شمرد:
1ــ حفظ ايمان جامعه و انجام تمهيدات و بسترسازي لازم حکومت جهت بالندگي و ارتقاي آن در راستاي دستيابي به امنيت جامع، توسعه ي رزق فراوان و ارزان به عنوان محصول و زندگي پاک و مؤمنانه ي انساني.
2ــ نفي هر گونه تعدي و تجاوز به حقوق فردي و عمومي افراد، به ويژه اموال آنها و محترم شمردن مالکيت خصوصي براي رسيدن به جامعه ي ايماني و حيات حسنه، همراه با تلاش مجدّانه و آخرت گرايانه براي تأمين مدّبرانه معيشت دنيايي.
3ــ رعايت اصول عدالت و انصاف و حاکميت بخشي به آنها در کليه ي معاملات و داد و ستدهاي اقتصادي و وضع موازين عادلانه در معاملات و نرخ گذاريها و مقابله با کم فروشي و خريد مازاد بر احتياج و توصيه ي اکيد به امانتداري.
4ــ شکوفاسازي اقتصاد و توجه به توليد به عنوان محور اصلي رشد و امنيت
اقتصادي.
5ــ توزيع سرمايه و جلوگيري از تمرکز و تکاثر ثروت، طغيانها و رفاه زدگي هاي مالي افراد و مهار سرمايه هاي کلان.
6ــ اجراي نظام تأمين اجتماعي براي پر کردن فاصله هاي فاحش طبقاتي و به خصوص توصيه، ترويج و ساماندهي امر انفاق و مالياتهاي شرعي خمس و زکات در جهت افزايش انتظام اقتصادي جامعه و رفع محروميت ها.
7ــ جلوگيري از پديده ي منفور و ناامن کننده ربا که موجد شکافهاي طبقاتي و منازعات اجتماعي است.
8ــ نفي عوامل اِفساد و اِخلال در امنيت اقتصادي؛ مانند کفران و ناشکري نعمت، رباخواري، رشوه، اسراف. احتکار و عوامل ايجاد کننده ي تفاوتهاي فاحش طبقاتي.
9ــ تحقق عدالت و قبول وجود تفاوت ميان فراد اجتماع بر نمبناي استحقاقهاي متفاوت آنها و عدم باور به لزوم تساوي مطلق آحاد جامعه و بسترسازي رقابت عادلانه ي اقتصادي و ايجاد امکان دستيابي به افراد به منزلت هاي بالاتر بر اساس تلاش و کوشش.
10ــ افزايش قدرت، توانمندي و اقتدار اقتصادي به عنوان يکي از اهرمهاي مهم دفاع در مقابل دشمنان و تهديد کنندگان.
11ــ دستيابي به استقلال، خودکفايي اقتصادي و نفي وابستگي.
12ــ جلوگيري از اسراف و تبذير و توصيه به ميانه روي و زندگي مدّبرانه اقتصادي.

پي‌نوشت‌ها:
 

* دانشيار دانشکده ي حقوق و علوم سياسي دانشگاه شيراز (kazemi@shirazu.ac.ir)
1.«ان افضل عمل المؤمن الجهاد في سبيل الله».
2.«جَاهِدوُا بِاموَالِکُم و انفُسِکُم فِي سَبيِل الله» (توبه (9): 41).
3.«الزموا الجهاد تصحّوا و تستغنوا».
4.امام علي (عليه السلام) درباره ي فنون جنگي و آداب رزم، بيانات متعددي دارند؛ براي نمونه، ر.ک: (کريم محمد، المعجم الموضوعي لنهج البلاغه: 230 ــ 236)؛ همچنين در کتاب ميزان الحکمة در باب اصطلاحاتي مانند «حرب»، «المحارب» و «الحرس»، روايات متعددي پيرامون موضوعاتي چون: ضرورت آماده سازي جنگي، جنگ با حق ستيزان، نهي از جنگ با مسلمانان، عوامل جنگ افروز، اصل غافلگير کردن دشمن، تشويق به جنگ در راه خدا، گروه هاي نهي شده از جنگ، آداب جنگ، ضرورت
ارسال پيشقراولان، آموزشهاي نظامي، عقب نشيني مجاز و غير مجاز در جبهه ي جنگ، به کارگيري انواع جنگ افزارها، نقش زنان در جنگ و نحوه ي مقابله و مجازات محاربين آمده است. يکي از موضوعات بسيار مهم در موضوع امنيت نظامي و اصل جهاد، در اين بخش، احاديثي است که جنگ را نيرنگ دانسته و کاربرد نيرنگ و فريب را به صراحت مجاز دانسته و کاملاً آن را کاملاً توصيه مي کند. البته تجويز اصل خدعه و مکر، غدر و يا پيمان شکني مردود شناخته شده است. در اين بخش از ميزان الحکمة، رواياتي که حاکي از استفاده ي از اصل فريب توسط حضرت علي (عليه السلام) در جنگ احزاب و مقابله با عمرو بن عبدود است، بسيار جالب، آموزنده و کاربردي است، ر.ک: (محمدي ري شهري، ميزان الحکمة، حرف الحاء، باب الحرب، المحارب، الحرس با شماره هاي 101، 102 و 103).
5.«يا علي! اقراً يس فان في يس عشرة برکات ما قرءها الا شبع و لا ظماء الا روي و لا عار الا کسي و لا عزب ال تزوّج و لا خائف الا امن و لا مريض الا برا و لا محبوس الا اخرج و ...» .
6.«لانا من فتنه السرآء اخوف عليکم من فتنة الضراء، انّکم ابتليتم بفتنة الضراء فصبرتم و انّ الدنيا حلوة خضره».
7.«الکاد علي عياله کالمجاهد في سبيل الله».
8.في قوله الله تعالي «ربَّنا آتنا فِي الدُنيَا حَسَنةً وَ فِي الآخِرَة حسنةً» (بقره (2): 201) قال «رضوان الله و الجنة في الاخرة و السعة في الرزق و المعاش و حسن الخلق في الدنيا».
9.«اعظم الخطايا اقتطاع مال امر مسلم بغيرحق» حکيمي، الحياة، 1370، ج 3: 85).
10.«الامانة تجرّ الرزق و الخيانة تجرّ الفقر».
11.«الامانة تجلب الغناء و الخيانة تجلب الفقر».
 

منبع:نشريه حکومت اسلامي، شماره 56.