بازي Nostalgia


 

نويسنده: محمد طالبيان




 
همواره داستان هايي که مربوط به يک ماجراجوي از جذابيت خاصي براي مخاطب برخوردار است. ديدن مکان هاي مخفي در مقبره ها و قلعه هاي پادشاهان گذشته با اين که تماماً از تخيل نويسنده نشات گرفته اما باز هم حس و حالي نو و تازه را براي مخاطب ايجاد مي کند. مي توان گفت که تيم سازنده Nostalgia يعني Matrix Software با دو تفکر اين نام را براي عنوان خود انتخاب کرده است. اولين دليل اين کار داستان بازي است که به سبک داستان هاي کلاسيک و شاه و پريان قديمي نوشته شده است. در ابتداي بازي بازيباز گيلبرت بروان (Gilbert Brown) يکي از معروف ترين ماجراهاي تمام دنيا را مشاهده مي کند که در برج بابل قصد دارد تا دختري مرموز را از دست گروهي به نام Cabal نجات دهد. اين گروه قصد دارند تا با استفاده از اين دختر قدرتي را به دست آورند تا بتوانند با استفاده از آن بر جهان حکمراني کنند. اما گيلبرت از راه مي رسد و تمام نقشه هاي آن ها را به هم ريخته و در ادامه زخمي شده و بعد از افتادن بر روي کشتي هوايي خود به همراه آن دختر به يک جزيره رفته و در ادامه ناپديد مي شود. اما شخصيت اصلي داستان پسر گيلبرت است که با نام ادوارد شناخته مي شود. او تصميم مي گيرد که با کمک دوستان خود سفري را شروع کرده و با رفتن به محل آثار باستاني معروف دنيا سرنخي از پدر خود پيدا کند. اما نکته دوم در مورد دليل نام گذاري Nostalgia نوع گيم پلي است . Nostalgia از سبک JRPG به صورت کاملاً کلاسيک پيروي مي کند و در آن هيچگونه خبري از المان هاي جديد اين سبک از جمله نبردهاي همزمان نيست.

مبازرات به صورت کاملاً تصادفي شروع شده و دشمن ها در مقابل اعضاي Party بازيباز قرار مي گيرند. همانند عناوين قديمي اين سبک نواري مشخص کننده نوبت شخصيت ها و دشمن ها است. زماني که نوبت به بازيباز مي رسد وي مي تواند از گزينه هاي پيش روي خود يکي را انتخاب کرده و تصميم مناسبي را براي مقابله با دشمن خود اتخاذ کند. در ادامه بعد از پا در آوردن هر دشمن مقداري XP به بازيباز تعلق مي گيرد و بازيباز بعد از کسب ميزان معيني تجربه Level Up مي شود. همين سيستم تا انتهاي بازي بدون هيچ تغييري ادامه پيدا مي کند . شايد تنها بتوان نکته ضعف اين قسمت را در مکانيزم ايجاد شدن تصادفي دشمن ها جستجو کرد. زماني که بازيباز به دشمني مي رسد بازي متوقف شده و به محيط ديگري که شبيه Arena است منتقل مي شود. مشکل درست در همين نقطه است متاسفانه اين محيط هاي مبارزه با محيط اصلي اي که بازيباز در آن قرار گرفت هيچگونه ارتباطي ندارند و بعضاً به صورت يک محيط با پس زمينه سياه طراحي شده اند. البته به جز اين مشکل، سيستم تصادفي بازي بيش از حد دشمن ايجاد مي کند و در مواقعي ممکن است که بازيباز در يک مسير 2 دقيقه اي با چيزي حدود 20 دشمن در نوبت هاي مختلف روبه رو شود. نکته آزار دهنده در باره اين مسئله اين است که اصولاً اين دشمن ها ضعيف تر از بازيباز هستند و بازيباز مدام درگرداب عوض شدن محيط گرفتار مي شود. در کنار گيم پلي کلاسيک اين عنوان Nostalgia از يک نوع نبردهاي هوايي نيز بهره مي برد که آن نيز به صورت نوبتي اجرامي شود و از تنوع خوبي برخوردار است . البته اين تنوع بيشتر ازهمه چيز مديون اسلحه هاي جالب کشتي هوايي ادوارد است که به مرور زمان نيز تغيير کرده و Upgrade مي شوند. در کنار اين گيم پلي کلاسيک بازي از گرافيک خوبي بهره مي برد که به صورت 3D پردازش مي شود و از رنگ بندي و جزييات خوبي بهره مي برد. در کل Nostalgia را مي توان عنواني خوب ارزيابي کرده که مشکلاتي نيز دارد. شايد بتوان يکي از بزرگترين مشکلات اين عنوان را استفاده نکردن از قابليت هاي DS دانست اما با اين حال اگر يکي از طرفداران JRPG هاي قديمي هستيد هرگز اين عنوان را از دست ندهيد.
منبع: نشريه ي بازي رايانه، شماره ي 34.