زبان مخفي، نو واژه هاي ادبيات عامه


 

نويسنده: هدي امامي




 

مقدمه
 

انسان موجودي اجتماعي است و يکي از مهم ترين نيازهاي او برقراري ارتباط با هم نوعان و ايجاد رابطه ي تفهيم و تفاهم است. زبان مهم ترين ابزار اين ارتباط است. «زبان يک سيستم قرار دادي منظم از آواها يا نشانه هاي کلامي يا نوشتاري بوده که توسط انسان هاي متعلق به يک گروه اجتماعي يا فرهنگي خاص براي نمايش و فهم ارتباطات و انديشه ها به کار برده مي شود.»
در ارتباط کلامي، «نماد» در قالب کلمات و گفتار عمل مي کند. نماد محملي براي انتقال پيام ها و امور ذهني از فرستنده ي پيام به گيرنده ي آن است. خواه اين ارتباط بدون واسطه يا وسيله باشد، مثل ارتباط مستقيم و چهره به چهره، خواه با وسيله اي مانند تلفن، تلويزيون، اينترنت و... برقرار شود. فرهنگ شناسان معتقدند که زبان ها، وجه تمايز فرهنگ ها هستند و هيچ چيز جز زبان نمي تواند دو فرهنگ را به طور دقيق از يکديگر تفکيک کند. به همين دليل، توجه به زبان در بازشناسي فرهنگ ها و تفاوت هاي آن اهميت بسياري دارد.

زبان مخفي چيست؟
 

افراد در گروه هاي اجتماعي، تابع هنجارهاي گروهي هستند و تا آن جا که هنجارهاي مذکور آن ها را مجاز کند، زبان جامعه اي را که گروه آن ها به آن تعلق دارد، تغيير مي دهند. افراد يک جامعه بر حسب مقولاتي نظير: طبقه ي اجتماعي، گروه نژادي، بافت اجتماعي، کنش متقابل اجتماعي، جنسيت و... از واژگاني متفاوت تر از زبان معيار آن جامعه استفاده مي کنند؛ به بيان ديگر، اين تغييرات، محدود و داراي حد و مرزي مشخص است از اين رو، اين گروه هاي اجتماعي، تغييري در دانش کلي زبان جامعه به وجود نمي آورد و دانش زباني افراد هر جامعه، با وجود گونه هاي متفاوت زباني، يکسان باقي مي ماند.
سيد مهدي سمائي، مؤلف کتاب «فرهنگ لغات زباني مخفي» و ابداع کننده ي اصطلاح «زبان مخفي»، معتقد است: «زبان مخفي در اصل يک زبان مستقل نيست، بلکه يکي از شکل ها و گونه هاي هر زبان معيار است. زبان مخفي بيش تر در حوزه ي واژگان و تا حدي اصطلاحات و عبارت هاي فعلي، ابداع مي شود و در کنار زبان رسمي به کار برده مي شود. بخشي از اين واژه ها به سبب مصرف زياد به زبان مردم کوچه و بازار راه پيدامي کند و جزئي از زبان معيار مي شود.» در واقع زبان مخفي، به زبان يا گويش اجتماعي هر گروه اجتماعي اطلاق مي شود که اعضاي آن تمايل به پنهان نگه داشتن محتواي کلام خود از گروه ديگر يا به طور کلي اکثريت جامعه نشان مي دهند. به طور مثال مي توان به زبان هاي رمزي تفنني کودکان، رمزها و علائم سري حکومت ها و صنايع اشاره کرد که از انواع زبان مخفي هستند. اين زبان ها به قصد نامفهوم کردن ارتباطات درون گروهي براي غير خودي ها به کار مي روند. برخي حتي گونه اي فرامليتي به خود مي گيرند، مانند چند زبان رمزي کودکانه در جهان از قبيل: پيگ لاتين، دست گربه، بونتلينگ.
براين اساس، هدف از کاربرد اين اصطلاحات مي تواند پوشيده سخن گفتن، شدت بخشيدن به مفهوم مورد نظر يا ايجاد نوعي هويت جمعي، مثلا براي جوانان ونيز نوعي ادعاي معلومات داشتن، قدرت سخنوري و... باشد اين واژگان معمولا با نوعي تشريفات زدايي از الفاظي که در بين عموم مردم اهميت و ارزش دارد، همراه است و به صورت اعتراض به زبان رسمي و زبان خودي صورت مي گيرد. واژگاني چون: دمت جيز، شل تف، خفن، دودره و... از اين دست اصطلاحاتي است که امروزه شاهد ورود آن به گفتمان هاي رايج در جامعه هستيم.

پيشينيه ي تاريخي
 

اصطلاح زبان رمزي «آرگو» از زبان فرانسه وام گرفته شده است و نخستين بار در اوايل قرن هفدهم براي ناميدن زبان رمزي متکديان و دستفروش ها به صورت چاپي به کار رفت. نخستين مدارکي که از اين گونه زبان به دست آمده، مربوط به سارقان و راه زن ها بوده و از زندان رواج يافته است. اين جماعت که خلاف قانون رفتار مي کرده اند، براي ارتباط با يک ديگر، به زباني نياز داشتند که اسرارشان را پوشيده نگه دارد. اين گونه زبان احتمالا هميشه در کنار زبان معيار بسياري از جوامع، جهت مخفي کردن اسرار و پوشاندن افکار وجود داشته است. در جامعه ي ايراني نيز، استفاده از زبان خاص در بين گروه هاي اجتماعي مختلف سابقه ي تاريخي دارد. در پيشينه ي فرهنگ و مردم ما، رد پايي از چنين زباني به چشم مي خورد. زباني که به آن زبان زرگري مي گفته اند و نوعي زبان مخفي و رمزي در ميان عده اي خاص بوده است. براي نخستين بار سارقان و راه زنان و افرادي که رفتار خلاف قانون داشته اند، اين زبان را پديد آورده اند و پس از آن نيز افرادي که خلاف هنجارهاي جامعه رفتار مي کردند، براي پنهان داشتن مقاصد خود از چنين الفاظي استفاده مي نمودند. در آثار ادبي نيز، آن جا که با ادبيات عامه گره خورده است، نشانه هايي از زبان خاص و مخفي به چشم مي خورد. آثار عبيد زاکاني در اشعار طنز آميز و پوشيده گويي هايش در غالب نماد و نشانه هاي مختلف، نمونه اي از اين دست است. هم چنين برخي اشعار ايرج ميرزا که به بيان تابوها و ممنوعيت هاي اجتماعي مي پردازد، به زبان عاميانه نزديک شده و از برخي اصطلاحات نمادگونه براي بيان تابوها و فشارهاي اجتماعي بهره جسته است.
اما زبان مخفي، امروزه بيش تر در محافل و مجامع جوانان، دبيرستان و دانشگاه، پشت نوشته هاي ماشين هاي سنگين و... رد و بدل مي شود و گاهي به منظور مرزبندي با گروه هاي اجتماعي ديگر و ابراز هويتي جديد و متفاوت صورت مي گيرد. استفاده ي جوانان از اين واژگان و نفوذ آن به عنوان خرده فرهنگ جوانان، ارتباط کلامي خاصي را در بين آن ها ايجاد مي کند که نيازمند بررسي هاي علمي است.

ريشه هاي شکل گيري
 

عوامل به کارگيري اين زبان متعددند؛ پژوهش ها، اغلب دلايل ذيل را براي گسترش زبان مخفي در نسل جوان بر مي شمارند:

الف) شکاف يا تعارض نسلي:
 

عدم درک ايده ها و افکار ميان دو نسل و سرخوردگي جوانان از برقراري ارتباط موفق با نسل پيشين خود. در واقع، جوان تر ها چنين زباني را براي ابراز تفاوت ميان خود و افراد مسن تر به کار مي برند.

ب) هويت يابي:
 

عامل ديگر مي تواند اين نکته باشد که جوان دوست دارد به نحوي هويت يابي کند. پديده ي استقلال طلبي که با ورود فرد به دوران نوجواني آغاز مي شود و تغييرات جسمي، روحي و ذهني وي در سال هاي پايان نوجواني و آغاز جواني به اوج خود مي رسد و اين امر سبب مي شود نوجوان يا جوان تا حدي در پي احراز هويتي جديد و مجزا از ديگران بر آيد و بيش تر به هم سن و سالان خود که شرايطي مشابه وي دارند، نزديک شوند. اين زبان مي تواند زبان مشترکي براي تکلم ميان آن ها باشد. برخي از اين اصطلاحات به شرح زير است: فاز دادن (عشق و علاقه)، سريش شدن (پافشاري کردن روي مسأله اي خاص)، کپ کردن (يکه خوردن و متعجب شدن)، در پيت (ظاهر نامناسب و وارفته).

ج) فشارهاي اجتماعي (تابو):
 

فشار اجتماعي و ترس از مجازات، مي تواند يکي از اسبابي باشد که اين زبان جدي تر شمرده شود. گروه هايي که از آشکار شدن هويت شان و برخورد نهادهاي اجتماعي با آن ها هراس دارند، ترجيح مي دهند که به زبان مخفي پناه ببرند و به گونه اي خود را از ساير گروه هاي اجتماعي جدا کنند.
البته اين مورد معمولاً به دليل ترس از بيان تابوهاي اجتماعي و مواردي است که جامعه، بيان آن به گونه اي واضح را نمي پذيرد؛ مانند: تابوهاي جنسي، اخلاقي، مذهبي و...

نتيجه گيري
 

بر اين اساس، از آن جا که وظيفه ي اصلي زبان انتقال معنا و پيام است، قطعاً زبان مخفي حامل و محمل پيامهاي مخفي و سرّي استفاده کنندگان از آن زبان است. از اين رو، شناسايي زبان مخفي به معناي شناسايي ابعاد مخفي زندگي افراد استفاده کننده از آن زبان است؛ چون بسياري از اين واژگان بيان گر تجربيات و حاصل و محصول زندگي جمعي و مشترک اعضاي گروه استفاده کننده است؛ شناخت اين زبان عملا به معناي شناخت تجربيات تلخ، شيرين، پيدا و پنهان کاربران آن است. هم چنين بررسي روند گسترش زبان مخفي در بين جوانان مقوله اي حائز اهميت است که درک صحيح آن موجب آشنايي بيش تر و بهتر بزرگ سالان و مسئولان امر با حوزه هاي پنهان انديشه اي و مفهومي ايشان مي شود.
هم چنين، از آن جا که اين اصطلاحات در حوزه ي زبان، خلق يا ساخته مي شوند و به صورت گفتار مورد استفاده قرار مي گيرند، شناسايي شيوه ي ساخت واژگان و اصطلاحات، شناسايي زبان هايي که از آن ها واژه يا اصطلاح وام گرفته شده و مورد استفاده قرار مي گيرد (با تغيير يا بدون تغيير)، براي مسئولان فرهنگي جامعه، صاحب نظران و پژوهش گران عرصه ي فرهنگ، خالي از فايده نخواهد بود و همين امر، فرهنگستان زبان و ادب فارسي را بر آن مي دارد که به ايجاد بسامدي از اصطلاحات اقدام نمايد که در نظر مخاطب جوان، جالب و در عين حال درست و داراي ريشه ي ادبي باشد.
بنابراين، «چنان چه اين پديده ي مهم به صورت علمي شناسايي و عالمانه در جهت احياي فرهنگ و تراکم فرهنگي جهت داده نشود، احتمال «آنارشيسم زباني و واژگاني» و به تبع آن هرج و مرج در حيطه ي فرهنگ و نهايتاً احتمال بروز زوال فرهنگي، دور از انتظار نخواهد بود».
بررسي دلايل استفاده از اين اصطلاحات، کانون هاي توليد اين اصطلاحات، کانون هاي رواج بيش تر آن ها، تأثير فناوري اطلاعات و ارتباطات در ترويج اين اصطلاحات و در نهايت، شناسايي خرده فرهنگ هايي که بيش ترين اصطلاحات را وارد زبان مخفي کرده اند حائز اهميت است.
1) اکرامي، محمود (1384)؛ مردم شناسي اصطلاحات خودماني، مشهد: نشر ايوان.
2) صادق نيا، مهدي (1388)؛ درباره ي زبان مخفي، منتشره در وبگاه شخصي.
3) سمائي، سيد مهدي (1382)؛ فرهنگ لغات زبان مخفي، تهران: نشر مرکز:
4) The Cambridge Encyclopaedia of language 2008 , Cristal, David.
منبع: نشريه مه يار شماره 1