زيارت در آستان شيخ زاهد


 






 

سفر به بقعه شيخ زاهد گيلاني در منطقه شيخان بر لاهيجان
 

شيخ صفي الدّين اردبيلي چهار سال ايران را به دنبال مرشد و مراد خود، زير و رو کرد تا سرانجام او را در شاليزارهاي گيلان پيدا کرد؛ جايي که شايد اصلاً فکرش را هم نمي کرد. نام و نشاني ابراهيم گيلاني را اميرعبدالله، عارف نامي در شيراز به شيخ صفي داده بود؛ شيخ زاهد پيرمردي بود با قدي کوتاه، رخساري کشيده، رويي سپيد، چشماني سياه، پيشاني گشاده و ريشي پهن. وقتي صفي الدّين بعد از پرس و جوهاي بسيار مرادش را در خلوت يافت با اين سؤال شيخ رو به رو شد که، «اردبيلي به چه کار آمده اي؟» شيخ صفي که در آن ايام به پارسايي شهره بود جواب داد «آمده ام توبه کنم» و جواب شنيد «بين تو و حضرت دوست حجابي بود که اينک برداشته شد.» قرن هاست که از اين اتفاق مي گذرد، اما زاهد گيلاني همچنان ميان گيلاني ها محبوب است و پرطرفدار. گيلاني ها حالا چندين و چند مقبره به نام او در استانشان دارند اما معتبرترين آنها ظاهراً مقبره هرمي شکل است که از ميان مزارع سرسبز چاي حومه لاهيجان سر بر آورده است.
شيخ زاهد در واقع 192 سال بعد از مرگ، گذرش به کوه هاي سرسبز شيخان بر افتاد. وقتي شيخ در سال 700 هجري قمري، بعد از 85 سال عمر با عزت سر بر بالين گذاشت و راهي ديار باقي شد، صفي الدّين اردبيلي او را غم زده به دوش کشيد و به قريه «سيااَو رود» از توابع فومن برد، دفن کرد و راهي ديار مادري اش اردبيل شد تا به عنوان جانشين شيخ به ارشاد مردم بپردازد. روزها و شب ها به آرامي از پس هم گذشتند تا يک روز شيخ ناگهان احساس خطر کرد و 192 سال بعد از دفنش به خواب نواده اش سلطان حيدرــ پدر شاه اسماعيل صفوي ــ رفت و خبر داد که عنقريب دريا مرقد او را خواهد گرفت و از او کمک خواست. شيخ حيدر همين که از خواب پريد، گروهي از نجاران و بنايان را جمع کرد و به اتفاق آنها به دل درياي مازندران زد تا خود را در گيلان به مزار جد مادري اش برساند، پيکر جدش را از خاک بيرون آورد و به نقطه اي مرتفع ببرد تا دفن کند و بقعه باشکوهي دور از دستبرد آب دريا برايش بسازد. شيخان بري ها مي گويند آن بقعه باشکوه همين عمارت کهنسالي است که حالا در محاصره خانه ها و مزارع چايشان قرار گرفته است. بقعه شيخ زاهدي نسبش با 15 واسطه به امير مؤمنان علي (ع) مي رسد.

معماران غريبه
 

طبق روايت هاي تاريخي، سلطان حيدر صفوي براي ساخت بناي آرامگاه جد مادريش، بناهايي همراه خود آورد که بر خلاف رسم معمول استاد کاران گيلاني از آجر و کاشي در ساخت و سازهايشان استفاده مي کردند. اگر چه چوب دم دستي ترين و فراوان ترين مصالح ساختماني شمال ايران بود اما ظاهراً عمر کوتاه ساختمان هاي چوبي باعث شد تا سلطان صفوي دست به دامن معماران اردبيلي شود.

ابراهيم زاهد
 

«سيااَو رود» هم محل تولد تاج الدّين ابراهيم زاهد گيلاني بود و هم مکان وفاتش. او در سال 615 هجري قمري در روستاي مادري اش به دنيا آمد و چيزي نگذشت که مثل تمام هم ولايتي هايش پاچه هاي شلوارش را بالا زد و پا به شاليزارهاي برنج گذاشت تا کمک حال پدر باشد. وضعيت به همين منوال گذشت تا بالاخره جمال الدّين گيلاني سر راهش سبز شد. استاد جمال الدّين که فکر مي کرد وظيفه اش تربيت رفتار و تزکيه نفس ابراهيم گيلاني است تمام هم و غمش را صرف اين کار کرد. لقب زاهد را هم روي ابراهيم گذاشت تا از آن به بعد همه او را با همين صفت صدا کنند. کم کم ابراهيم به درجه اي از زهد و تقوي رسيد که از طرف استاد اجازه يافت تا به ارشاد مردم بپردازد. مردم او را سلطان المحققين، مرشد الاقطاب و تاج المله و الدّين مي خواندند و آوازه اش چنان در مملکت پيچيد که به گوش غازان خان رسيد و ايلخان مغول بر آن شد تا شيخ را امتحان کند، اما شيخ که از نيت او با خبر بود پيشدستي کرد و فکر او را خواند. ايلخان مغول با ديدن اين کرامت چنان مجذوبش شد که به قول «ادوارد براون» در کتاب تاريخ ادبيات ايران «به اصرار تمام پاي او را بوسه مي داد.» البته زاهد گيلاني در نوبتي ديگر چهار فصل را در يک آن، جلوي چشم غازان خان آورد تا او اعتقادش به شيخ باز هم بيشتر شود. در اين ميان ناگهان سر و کله شيخ صفي الدّين پيدا شد و پا به خلوت شيخ زاهد گذاشت و به جمع مريدان او پيوست، بي بي فاطمه دختر شيخ را به نکاح خود درآورد و پس از مرگ شيخ، وارث اسم و رسمش شد.

به ياد عارف
 

آتش سوزي اواخر قرن 13 نه تنها شجره نامه رضي الدّين باشکجاني عارفي که کنار شيخ دفن است را سوزاند، سندي را که ثابت مي کرد جسد شيخ زاهد زير گنبد فيروزه اي رنگ روستاي شيخان بر دفن شده را هم بر باد داد. اين سند صندوقچه اي چوبي بود که در کتيبه اش چنين آمده بود؛ «هذا المرقد...العارف العابد الشيخ زاهد». حالا از آن صندوقچه نفيس و سند مهم تنها عکسي باقي مانده است که در سفرنامه مازندران و استرآباد «ه.ل.رابينو» به چاپ رسيده است. کارشناسان با استناد به همين عکس ضريح چوبي سبز رنگي که در دومين حجره آرامگاه قرار دارد را از آن زاهد گيلاني مي دانند. اما در اين حجره يک قبر بي نام و نشان ديگر هم وجود دارد که برخي آن را غلام شيخ زاهد مي دانند و برخي دختر تيمورلنگ که معلوم نيست چه وقت و براي چه کاري به شيخ زاهد شيخان بري امان آورده است. دو حجره تو در تو، گنبد هرمي شکل آسماني رنگ و ايواني که کل بنا را دور زده است مجموعه اي است که نام و ياد شيخ زاهد گيلاني را براي لاهيجاني ها زنده مي کند. سال هاست که هر روز زائران شيخ 500 متر سربالايي تند روستاي شيخان بر را نفس زنان بالا آمده اند تا عرض ارادت کنند به شيخ خوشنام گيلاني. شيخي که در طريقت پيرو علي و اهل بيتش بود.

چطور برسم؟
 

راه هاي رسيدن به مقبره
 

براي رسيدن به مقبره شيخ زاهد بايد اول خود را به لاهيجان برسانيد
براي پيدا کردن شيخ زاهد لازم نيست مثل صفي الدّين اردبيلي 4 سال وقت صرف کنيد. او حالا يکي از سرشناسان سرزمين گيلان است و از هر اهل لاهيجاني که نشاني بخواهيد سر راست ترين مسير را نشان تان مي دهد.
خودروي شخصي: سراغ جاده لاهيجان به لنگرود را که بگيريد به ميدان شيخ زاهدي خواهيد رسيد که در ابتداي اين مسير قرار دارد. بعد از گذشتن از ميدان، سمت راست جاده را به دقت بپاييد که به زودي در ميان کوه هاي سرسبز و مزارع چاي، گنبد فيروزه اي رنگ مرقد، خودش را به شما نشان خواهد داد.

در همسايگي شيخ
 

زير گنبد فيروزه اي رنگي که تازه درگير داربست هاي فلزي مرمت گران شده است، شيخ زاهد تنها نيست. به جز زواري که دور ضريح چوبي او مي چرخند و مدام در رفت و آمدند، شيخ چند همراه هميشگي هم دارد. سيّد رضي الدّين حسيني باشکجاني که زماني براي خود عارف به نامي بوده، حالا در همسايگي شيخ براي خود ضريح فلزي مطلاي آبرومندي دارد. بناي دو اتاقه آرامگاه، چهار ورودي دارد که حالا فقط در شرقي اش به روي زائران باز است. به اين ترتيب اولين حجره اي که زوار پا به آن مي گذارند حجره شيخ باشکجاني است که از سال 835 قمري به اين طرف شيخ را همراهي کرده و لحظه اي او را تنها نگذاشته است. با استناد به کتيبه نه چندان خوش خط صندوقچه چوبي سيد رضي الدّين، مقبره و متعلقات آرامگاه او را پدرش سيد مهدي مهيا کرده است.

کجا بمانيم؟
 

شبي با شيخ
 

براي اجاره خانه هاي کنار مزار شيخ زاهد از خادم مقبره راهنمايي بخواهيد
اگر قصد داريد يکي دو شب را کنار شيخ بمانيد، مي توانيد با شبي 20 الي 30 هزار تومان يکي از خانه هايي را که در همسايگي مزار شيخ قرار دارد کرايه کنيد. همين خانه ها در ايام عيد يا تابستان تا 50 هزار تومان هم کرايه داده مي شوند. براي اجاره يکي از اين خانه ها، خادم مقبره بهترين راهنماي شما خواهد بود. به جز خانه هاي روستايي مي توانيد گوشه چشمي هم به برپا کردن چادرهاي سفريتان در محوطه صحن آرامگاه داشته باشيد.

چي بخوريم؟
 

خوراک گيلان
 

در اين سفر زيارتي مي توانيد براي هر سه وعده غذايي، از خودتان با غذاهاي گيلاني پذيرايي کنيد
ميرزا قاسمي، کباب ترش، ماهي شکم پر و باقالي قاتق از غذاهاي معروف گيلان هستند که مي توانند طعم متفاوت غذاهاي محلي شمال ايران را برايتان زنده کنند، اما خود لاهيجاني ها، شيرين قاتق که ترکيبي منحصر به فرد از پياز داغ، قيسي، مرغ و پلو است را بيشتر از باقي غذاهاي لاهيجاني دوست دارند.
در حاشيه جاده لاهيجان به لنگرود به خصوص در حوالي خانه هاي روستاي شيخان بر مي توانيد از رستوران هاي بين راهي که بر خلاف انتظاري که از اين جور جاها مي رود، تر و تميز هستند، غذاهاي محلي طلب کنيد. فقط اينجا قيمت کمي گرانتر از رستوران هاي داخل شهر است پس اول تکليفتان را با جيبتان روشن کنيد و بعد انگشتان را به قصد انتخاب روي منوي رستوران بالا و پايين ببريد.
کلوچه لاهيجان را هم به عنوان خوراکي خوشمزه از دست ندهيد. يادتان باشد اينجا شمال ايران است و رشته خوشکار هم از آن خوردني هاي دلچسب است که براي صبحانه استفاده مي شود.

نکات طلايي
 

از اهالي روستا خريد کنيد
 

@تماشاي دورنماي شاليزارهاي سرسبز حومه گنبد را از دست ندهيد. اين منظر با بالا رفتن از کوهي که مقبره در دامنه آن قرار گرفته، قابل رويت است.
@لازم نيست تمام خريد هايتان را قبلاً انجام بدهيد. بعضي از مايحتاج و سوغاتي هاي سفرتان را از خود روستا تهيه کنيد تا روستائيان هم از حضور شما در شيخان بر منفعتي ببرند.
@حيف است محوطه با صفا و تر و تميز مجموعه و طبيعت اطرافش را با ريختن زباله آلوده کنيم.
@در برنامه سفرتان حتماً وقتي را هم به بازديد از ديدني هاي لاهيجان اختصاص دهيد که اين شهر، ديدني کم ندارد؛ از موزه چاي که مدفن کاشف السلطنه است تا گردشگاه هاي خوش آب و هواي حومه شهر مي تواند با هيجان تله کابين سواري همراه شويد يا با ديدن ابنيه کهنسال شهر که حرف و حديث هاي زيادي پشت سرشان است.
@اگر علاقه منديد مراسم علم بندي لاهيجاني ها را ببينيد، سفرتان را موکول کنيد به ايام محرم و صفر. شيخان بري ها علمشان را در محوطه مقبر شيخ زاهد مي بندند و تا آخر ماه صفر همانجا به نمايشش مي گذارند.

چي بخريم؟
 

چاي و ديگر سوغات
 

لاهيجان سوغاتي هاي منصر به فردي دارد که به نام خود اين شهر ثبت شده
حيف است تا پاي مزارع سبز چاي برويد و دست خالي برگرديد. انواع و اقسام چاي هاي لاهيجان را مي توانيد از فروشگاه چاي کوهپايه که در جوار محوطه مقبره قرار دارد تهيه کنيد. اگر براي اولين بار است که چاي ايراني مي خريد حتماً فوت و فن دم کردن آن را هم از فروشنده بپرسيد. کلوچه سرشناس و خوش طعم لاهيجان و برنج خوشنام و معطر هاشمي هم مي تواند از ديگر سوغاتي هايي باشد که از اين سفر همراه مي بريد.

ضريح فلزي
 

تجربه چرخيدن دور ضريح چوبي و گره زدن دست ها به شبکه هاي هندسي اش لطفي دارد که قابل مقايسه با طواف و زيارت ضريح هاي فلزي نيست. ضريح سيد باشکجاني از آن دست ضريح هاي امروزي ست که چند وقتي است در اکثر اماکن زيارتي به چشم مي خورند. ضريح هاي سيمين و زرين قلم و چکش خورده اي که معمولاً از زير دست استاد کاران اصفهاني بيرون آمده اند و هيچ اثر و نشاني از مقصد خود ندارد.
منبع: سرزمين من، شماره 3