مولفه اخلاقی مدیریت در نظام اسلامی(2)


 

نويسنده : بيدگلي مريم اعظميان




 

بقای مدیریت
 

تباه و خراب شدن کارها غالباً ناشی از عدم صلاحیت های تخصّصی و روحی مدیران است. اگر کسی حدّ خود را نشناسد و در پذیرفتن مسؤولیّت ها از کفایت خویش تجاوز نماید و موجب تباهی امور مادّی و معنوی مردم گردد، خداوند وجود او را تباه می گرداند. البتّه این خسارت و تباهی سرمایه های وجودی و استعدادهای فکری و روحی او نتیجه ی قهری و وضعی تضییع امور مسلمین است.
همان گونه که نابودی و سستی بنیان مدیریت ها و زمامداری ها، عواملی اخلاقی دارند، دوام و بقا و استحکام مدیریت و رهبری نیز عواملی اخلاقی و نفسانی دارند. چنان که ملاحظه فرمودید مقصود ما از عنوان «بقای مدیریت» و عناوینی که قبلا متذکّر آنها شدیم بررسی تفصیلی و ارایه ی همه ی عوامل بقا واستحکام مدیریت و یا سایر عناوین مورد اشاره نیست. کوشش ما در این‌جا و موارد مشابه این است که نقش اخلاق را در مدیریت از دیدگاه اسلام یادآوری نماییم.
امام علی 7می فرمایند:
«من عمل بالعدلِ حصّن الله ملکه.»[12]
«هرکه به عدل و دادگری رفتار نماید، خداوند ملک و فرمانروایی او را نگه دارد.»
«ثباتُ الدول بالعدلِ.»[13]
«پایداری دولت ها به دادگری است.»

موجبات مدیریت
 

چه چیزهایی موجب استحقاق مدیریت و زمامداری می شوند؟
عوامل و موجبات استحقاق مدیریت و رهبری همان هایی هستند که پیش تر با عناوین دانش و مهارت و اخلاق از آنها نام بردیم. اینک احادیثی را مرور می کنیم که عدالت، نیکوکاری، حلم و بردباری، عذرپذیری، رأفت و مهربانی، و درشتی و گردن فرازی بر زورمندان را که از مقوله های اخلاقی و روانی به‌شمار می آیند، به عنوان عوامل شایستگی مدیریت مورد توجّه و تأکید قرار داده اند.
1- امام علی 7می فرماید:
«ما حصّن الدّولَ بمثلُ العدل.»[14]
«هیچ چیز مانند دادگری، دولت را حفظ نمی‌کند.»
2- و در فرمانش به مالک اشتر فرمود:
«فولّ من جنودک... افضلهم حلماً ممن یبطیءُ عن الغضب و یستریح الی الغدو ویرأف بالضعفاء و ینبو علی الاقویاء.»[15]
«پس، از سپاهیانت کسی را برای انجام کار برگمار که بردبارترین آنها باشد از کسانی که دیر به خشم آیند و زود عذر بپذیرند و نسبت به ضعیفان (محرومان) مهربان، و بر زورمندان، گردن فرازی نمایند.»

ابزارهای مدیریت
 

همان گونه که علم و تخصّص و توانمندی جسمی و مالی و مادّی، هرکدام به سهم خود، از لوازم وابزارهای مدیریت محسوب می شوند، خصوصیّات اخلاقی وروانی نیز از ابزارهای مدیریت- بلکه از مهم ترین آنها- به‌شمار می آیند. حضرات معصومین :در سخنان خویش از ابزارهایی در مدیریت نام آورده اند که جنبه ای اخلاقی و روحی دارند.
1- حضرت علی 7می فرمایند:
«آلة الرّیاسة سعةُ الصّدر.»[16]
«ابزار ریاست سعه ی صدر است.»
2- و در سخنی دیگر فرمودند:
«فعل المعروف واعانةُ الملهوف واقراءُ الضيوف آلة السّیادة.»[17]
«کار نیک انجام دادن وبه فریاد بیچارگان رسیدن و از مردم مهمانی کردن، ابزار سروری است.»

آفات مدیریت
 

عوامل مختلفی می توانند پایه‌های حکومت و مدیریت را سست نمایند و یا موجبات نابودی آن را فراهم آورند.این عوامل هم می توانند مادّی باشند و هم معنوی. پیشوایان معصوم اسلام از عواملی سخن می گویند که از مقوله ی اخلاق است. این مطلب حاکی از جایگاه اخلاق مدیریت در دیدگاه اسلام است. امام علی 7 می‌فرمود:
«آفة الرّیاسة الفخرُ.»[18]
«آفت ریاست، بر خویش بالیدن است.»
«من عامل رعیتهُ بالظّلم ازال الله سبحانهُ دولتهُ، و عجّلَ بواره و هلکهُ.»[19]
«هرکه با رعیتش به ظلم و ستم رفتارکند، خداوند دولتش را از بین ببرد، و به‌سرعت او را تباه و هلاک سازد.»

اخلاق مدیریت
مفهوم و موضوع اخلاق مدیریت
 

اخلاق را گاهی به اقسام چندی تقسیم می کنند: اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی، اخلاق خانواده، اخلاق معلّم، اخلاق دانشجو و مانند اینها.
منشأ این تقسیمات چیست؟ مفهوم اخلاق در همه ی اینها یکی است و آن هم ملکات نفسانی است. آیا این تقسیم بندی به اعتبار موضوع اخلاق صورت می‌پذیرد؟ قطعاً موضوع اخلاق که نفس انسان است در همه ی اقسام مورد اشاره، مشترک و واحد است، و بدین لحاظ، منشأ این تقسیمات نمی تواند موضوع اخلاق باشد.
مطلب قابل توجّه این است که تقسیمات اخلاق و رشته های گوناگونی که برای آن منظور می شود، به اعتبار ارتباطات و موقعیت های مختلفی است که انسان دارد، و یا برای خود ایجاد می‌کند. انسان در رابطه ها و موقعیت های گوناگونی قرار دارد.
بدون تردید، در هر شرایطی، کسب و احراز همه ی فضایل اخلاقی برای انسان لازم است و پرهیز از همه ی رذایل اخلاقی، مورد توصیه و تأکید است. لکن احراز پاره‌ای فضایل، در ارتباط و موقعیتی خاص، لازم تر، و پرهیز از پاره ای زشتی ها و رذایل در آن ارتباطات ضروری ترند.
انسان بودن نیازمند داشتن فضایل اخلاقی و ترک همه ی رذایل اخلاقی است، ولی پدر بودن، مادر بودن، همسر بودن، معلّم و مربّی بودن، طبیب بودن و شاغل هر شغل دیگری بودن، مقتضی عنایت بیشتری به پاره ای ملکات نفسانی است. از این رهگذر، تقسیماتی همچون اخلاق خانواده و اخلاق معلّم و اخلاق دانشجو و مانند اینها در موضوع اخلاق شکل می گیرد.
پیامبر عالی قدر اسلام 9در سخنی فرمودند:
«العدلُ حسنٌ ولکن فی الامُراءِ احسنُ، السّخاءُ حسنٌ ولکن فی الاغنیاء احسنُ، الورعُ حسن ُو لکن فی العلماء احسنُ، الصّبر حسنُ ولکن فی الفقراء احسنُ، التّوبةُ حسنٌ ولکن فی الشّبابِ احسنُ، الحیاء حسنٌ ولکن فی النّساء احسنُ.»[20]
«عدالت نیک است، ولی از زمامداران نیکوتر است. سخاوت نیک است، ولی از اغنیا نیکوتر است. صبر نیک است، ولی از فقرا نیکوتر است. توبه نیک است، ولی از جوانان نیکوتر است. شرم نیک است، ولی از زنان نیکوتر است.»
یکی از رابطه ها مناسبات و موقعیت های مهم در زندگی انسان ها، موقعیت مدیریت و رهبری است. بدین لحاظ، توفیق در انجام وظایف و رسالت های آن، نیازمند اخلاق ویژه است. بنابراین، در تعریف اخلاق مدیریت باید گفت:
«اخلاق مدیریت عبارت است از ملکات نفسانی انسان، از آن جهت که اداره ی امور جمعی از انسان ها را در نیل به اهداف معیّن، عهده‌دار است.» و موضوع اخلاقِ مدیریت عبارت است از: «نفس انسان مدیر»
بنابراین، فضایلی همچون: شجاعت، تأنی، شرح صدر، وقار، حلم، بخشش و گذشت و نظم و انضباط والتزام به قانون، برای همه ی انسان ها در همه ی شرایط زندگی خوب و بایسته است، لکن برای مدیران و رهبران، خوب‌تر، پسندیده تر و بایسته تر است.
همچنین، رذایلی همچون: ترس، تزلزل، اضطراب، یأس، شتاب‌زدگی، انتقام جویی، بی‌نظمی، خیانت و ظلم، برای همه ی انسان-ها در هر شرایط و موقعیتی زشت و ناپسند و خطرناک است، لکن برای موقعیت مدیریت و رهبری، زشت تر و خطرناک تر است.

اخلاق مدیریت و روانشناسی مدیریت
 

با طرح مفهوم موضوع و جایگاه اخلاق مدیریت، این سؤال ممکن است در ذهن خوانندگان به وجود آید که تفاوت اخلاق مدیریت و روانشناسی مدیریت چیست؟ و این دو چه رابطه ای می توانند با یکدیگر داشته باشند؟ برای روشن شدن مطلب به دو نکته اشاره می‌کنیم:

الف- تفاوت اخلاق و روانشناسی
 

مهم ترین تفاوت هایی که میان اخلاق و روانشناسی وجود دارد به شرح زیر است:
1- موضوع اخلاق نفس آدمی است، ولی موضوع روانشناسی رفتار انسان– و بلکه رفتار موجود زنده – است. اگر روانشناسی در مورد ذهن و روان آدمی به بررسی و تحقیق می پردازد، از حیث تأثیری است که آنها بر رفتار فرد باقی می گذارند. چنان که در مورد عوامل حیاتی- که از مباحث علوم زیستی و بیولوژیک محسوب می شوند- نیز مطالعه و تحقیق می کنند، به جهت تأثّر رفتار و فعالیّت های انسان از آنها. بدین لحاظ، موضوع اخلاق، امری نامحسوس است، و موضوع روانشناسی، امری محسوس و قابل تجربه و مشاهده است.
2- مدار و حوزه ی بحث اخلاق، انسان است، ولی حوزه ی بحث روانشناسی موجود زنده است، اعم از حیوان و انسان. در تعریف روانشناسی می گویند: مطالعه ی علمی رفتار موجود زنده. لکن به جهت این که گستره ی عوامل ذهنی، روانی و محیطی در شکل بخشی به رفتار انسان وسیع تر از عوامل زیستی (بیولوژیک) است، توجّه غالب در روانشناسی به‌سوی انسان است.
3- از جمله مهم ترین تفاوت هایی که میان اخلاق وروانشناسی است این است که روانشناسی دانش توصیفی است و اخلاق، امری تکلیفی است. روانشناس از آنچه که هست سخن می گوید، ولی عالم اخلاق از آنچه که باید باشد بحث می کند. روانشناسی می گوید چه هستی، و گرایشات و رفتارهایت چه انگیزه ها و زمینه هایی دارند، ولی اخلاق می‌گوید چه باید باشی و چه نباید باشی. روانشناسی از انگیزه‌های دروغ‌گویی، و خیانت بحث می کند بی‌آن که از خوب و بد آنها سخن بگوید، اخلاق از زشتی آنها می گوید و توصیه ی پرهیز از آنها را دارد.

ب- تفاوت اخلاق مدیریت و روانشناسی مدیریت
 

1- اخلاق مدیریت ازملکات نفسانی مدیر بحث می کند، و از اوصاف نفسانی ای که خوب هستند و مدیر باید داشته باشد، و از خلقیاتی که زشت و ناپسندند و مدیر باید از آنها بپرهیزد.
پیام ها و تکالیف اخلاق مدیریت متوجّه شخص مدیر و فرمانده است و می خواهد منش، روحیه و شخصیت اخلاقی و معنوی مدیر را- آنچنان که سلامت سامان مدیریت را تضمین نماید- شکل بخشد و او را از هر منش و روحیه ای که برای مدیریت مخاطره‌آمیز است باز دارد.
2– روانشناسی مدیریت، مطالعه ی علمی رفتار افرادی است که در یک سازمان کار می کنند. روانشناسی مدیریت در جستجوی دریافت انگیزه های رفتار، پیش بینی واکنش ها و گرایش ها، و در نتیجه، کنترل و پیشگیری رفتار افراد در قلمرو وظایف یک سازمان است. در روانشناسی مدیریت، منحصراً شخص مدیر و فرمانده مورد توجّه نیست،که فرمانده و فرمانبر، رییس و مرئوس، هر دو، مورد عنایت هستند. البته آنچه که امروزه در روانشناسی مدیریت جریان دارد، غالباً مطالعه ی رفتار کارکنان و کارگران است. از این رهگذر، پاره‌ای از آن‌چه که روانشناسی مدیریت دنبال می کند به شرح زیر است:
- توجّه به نیروی انسانی به عنوان یکی از مهم ترین و مؤثّرترین عوامل تولید.
- مطالعه ی رفتار کارکنان و کارگران و شناخت روحیات، عادات، استعداد، هوش، مهارت، منش و شخصیّت آنان، و کنترل رفتار آنها در جهت مقاصد سازمان.
- تلاش در جهت بهبود روابط کارگر و کارفرما، و جلوگیری از هرگونه برخورد، عصیان، اعتصاب و... .
- استفاده از روانشناسی برای سنجش کارآمدی کارکنان و کارگران.
- درک علل و عوامل عدم رضایتمندی کارگران.

نکاتی پیرامون مجموعه ی اخلاق مدیریت
 

الف- هدف مجموعه ی اخلاق مدیریت
 

با توجّه به جایگاه انسان در جهان‌بینی اسلامی و اصل کرامت و ارزش والای انسان در معارف اسلامی و تکیه ای که نظام جمهوری اسلامی ایران بر این اصول و اعتقادات دارد، هدف از طرح بحث های اخلاق مدیریت، به‌ شرح زیر بیان می شود:
1-کمک به مدیران در کسب صلاحیت های اخلاقی، روحانی و معنوی، آن گونه که شایسته و بایسته ی مسؤولان نظام و حکومت منتسب به امام علی 7است.
2- تبیین ضرورت عنصر اخلاق در کنار عناصر دانش و مهارت در مدیریت ها و تأکید بر التزام عملی نسبت به آن.
3-کوشش در جهت ایجاد زمینه های مناسب برای رشد معنوی و اخلاقی کارگزاران و کارکنان سازمان ها و نهادها و زدودن اندیشه ی ابزار بودن انسان در کنار سایر عوامل مادّی.
4- توجّه و دستیابی به معنویّت و اخلاق، به عنوان یکی از مهم ترین کانون های قدرت در پیشبرد آرمان های مادّی و معنوی.

ب- روانشناسی مدیریت در اخلاق مدیریت
 

روانشناسی مدیریت و اخلاق مدیریت، دارای مفهوم، موضوع و قلمرو متفاوتی هستند، ولی ارتباط و نیازمندی تبیین اخلاق مدیریت به روانشناسی مدیریت، انکار ناپذیر است. از این جهت، در ضمن مباحث این مجموعه، به فراوانی از دانش و تجربیات روانشناسی به ویژه در شاخه های روانشناسی مدیریت سود جسته ایم.

ج- مبانی اسلامی در اخلاق مدیریت
 

در تحقیق و بررسی مباحث اخلاق مدیریت، از دانش روانشناسی و جامعه شناسی و تعلیم و تربیت و فلسفه غافل نمانده ایم، لکن تکیه ی اساسی این مباحث بر آیات قرآن کریم، سخنان پیشوایان معصوم : وسیره ی آنان است و در این میدان نهج‌البلاغه ی امام علی 7جایگاه رفیع و ویژه ای دارد. کوشش ما این است که دیدگاه ها و توصیه های مکتب نجات بخش اسلام را تبیین نماییم.

د- محدوده ی مدیریت
 

مدیریت را به اعتبار کمّیت افرادی که تحت اداره و رهبری مدیر قرار می گیرند می توان به اقسام زیر تقسیم کرد:
- مدیریت خانه؛
- مدیریت گروه؛
- مدیریت سازمان؛
- مدیریت کشور؛
- مدیریت امّت یا جامعه ی جهانی.

پي نوشت ها :
 

[12]- حیدر، اسد، الامام‌الصادق و المذاهب‌الاربعه، ، صص52،307،678.
[13]- همان، ص 368، حدیث30.
[14]- همان، ص 747، حدیث 122.
[15]- فیض‌الاسلام، شرح نهج‌البلاغه، ص 100 و حکمت 167.
[16]- همان ، ص 1005 و حکمت 167.
[17]- غررالحکم، صص 52، 307، 678.
[18]- همان، صص52،307،678.
[19]- همان، صص52،307،678.
[20]- نهج‌الفصاحه، ص424، حدیث 2006.
 

منبع:ماهنامه اخلاق شماره 18