کاوشی در نقش رذایل اخلاقی در ايجاد تفرقه از نگاه ثقلین(8)


 






 

9- تحریف
 

یکی از علل ایجاد اختلاف در تمام امّت‌ها تحریف است. در امّت‌های پیشین با تحریف لفظی و معنوی و در امّت اسلام با تحریف معنوی این امر صورت پذیرفته است.
دکتر موسوی‌زاده درباره‌ي تحریف کتب پیامبران : پیشین چنین آورده است:
«... قرآن‌کریم ضمن آن که کُتُب پیشین- به‌ویژه تورات و انجیل- را تصدیق و ستایش کرده، در چند مورد فرموده که مثلاً یهود یا نصارا دست به تحریف کتاب خدا زده‌اند.»[124]
قرآن‌کریم این تحریف را گونه‌ای اختلاف معرّفی کرده است: «و به راستى موسى را كتاب [تورات] داديم، پس در آن اختلاف واقع شد، و اگر از جانب پروردگارت فرمانِ [مُهلت] سبقت نگرفته بود، قطعاً ميانشان داورى شده بود؛ و در حقيقت، آنان درباره‌ي آن به شكّى سخت دچارند.»[125] خداوند در جای دیگری درباره‌ي نقش ایشان در تحریف آگاهانه کتاب‌های آسمانی چنین آورده است: «در حقيقت، آنان كه درباره‌ي نشانه‏هاى خدا- بي‌آن كه حجّتى برايشان آمده باشد- به مجادله برمي‌خيزند در دل‌هايشان جز بزرگ‌نمايى نيست [و] آنان به آن [بزرگى كه آرزويش را دارند] نخواهند رسيد. پس به خدا پناه جوى، زيرا او خود شنواى بيناست.»[126]
در مورد قرآن نیز باید گفت: تمام مسلمانان بر این مسأله اتفاق نظر دارد که تحریف لفظی در قرآن رخ نداده است، ولی تحریف معنوی در آن صورت پذیرفته است. آیة‌الله خويی در این مورد چنین نگاشته است:
«در میان مسلمانان هیچ‌گونه اختلافی در مورد وقوع تحریف معنوی وجود ندارد؛ چه، هر آن‌ که قرآن را به غیر از معنای حقیقی‌اش تفسیر و حمل کند، آن را تحریف نموده است. می‌بینید که بسیاری که بدعت‌گذار بوده‌اند و فرقه‌های فاسد ایجاد کردند، قرآن را با تأویل خود بر نظریّات شخصی و خواهش‌های نفسانی تحریف نمود و از این‌گونه تحریف منع شده است. هرکه چنین تحریفی را انجام دهد، در پاره‌ای از روایات مورد نکوهش قرار گرفته است. روایت زیر که کلینی در الکافی از امام باقر 7در نامه‌اش به سعدالخیر نگاشته، از این نمونه است: «و از کارهای ایشان در انداختن کتاب این است که حروف و ظاهرش را نگه داشتند، ولی حدود و حقیقت آن را تحریف نمودند، آنان روایت می‌نمودند ولی رعایت نمی‌کردند و جاهلان از حفظ ظاهر و حروف خوششان می‌آید و دانشمندان از وانهادن رعایت، اندوهناک می‌گردند ....»[127]
کوتاه سخن این‌که، آنچه اتّحاد را ایجاد می‌کند چنگ‌زدن به کتاب آسمانی است؛ چه، هر گروهی که از کتاب آسمانی خود دورگشتند و آن را دستخوش تحریف- لفظی یا معنوی- نمودند تفرقه و اختلاف در آنان به‌وجود آمد و آیین‌شان رفته‌رفته عوض شد و فرقه‌های گوناگون و مختلفی از آنان شکل گرفت.

10- اعتماد به نااهل
 

از جمله اسباب تفرقه، اعتماد کردن به نااهل و نامحرم در اسرار شخصی، خانوادگی، اموراداری و اسرار مملکتی است. هریک در مرتبه‌ی خود ممکن است موجب اختلاف دو دوست، اهل یک یا چند خانواده، به خطر افتادن موقعیّت یک مجموعه و حتّی مملکت گردد. استاد دلشاد تهرانی، محقّق و پژوهشگر معارف حدیثی، یکی از شرایط کارگزاران و مسؤولیّن جامعه‌ي اسلامی را شایستگی و اهلیّت دانسته و چنین می‌نویسد:
«از مهم‌ترین تمهیدات و مقوّمات اخلاق اداری، شایسته سالاری و اهلیّت‌گرایی است. قرار گرفتن اشخاص در مراتبی که شایستگی و اهلیّت لازم برای آن را ندارند، بزرگ‌ترین خیانت به اخلاق اداری است. وقتی کسی مناسب کاری نیست و اهلیّت لازم برای مسؤولیّتی را ندارد و در جایگاهی قرار می‌گیرد که جایگاه او نیست، انواع تباهی‌ها ظهور می‌کند. چنین شخصی به‌طور معمول تحت فشارهای درونی و بیرونی قرار می‌گیرد و چون میان شخصیّت او و شخصیّت مسؤولیّت او سنخیتی نیست، تزاحم میان این دو به‌صورت عوارض روانی و رفتاری بروز می‌کند. قرار گرفتن فرد در جایگاهی که شایستگی آن را ندارد، فرد را از اخلاق انسانی دور می‌نماید؛ زیرا نفس چنین کاری، عملی ضدّ اخلاقی است و آن که می‌پذیرد در جایی قرار گیرد که جای او نیست، ابتدا حریم‌های اخلاق انسانی خود را می‌شکند و آن که با حریم‌های اخلاقی ویران شده کاری انجام می‌دهد، به‌ راحتی به حریم‌های فردی و اجتماعی، مادّی و معنوی تجاوز می‌کند و دست تعدّی می‌گشاید، و در مقابل، آن که براساس شایسته سالاری و اهلیّت‌گرایی در جایگاه مناسب خود قرار می‌گیرد، مورد تأییدهای درونی و بیرونی واقع می‌شود، و این خود بهترین زمینه‌ي اخلاق اداری و پایدارکننده‌ي آن است.
امام علی 7درباره‌ي خطر بر سر کار آمدن ناشایستگان و نااهلان و پی‌آمدهای تباهگر آن چنین هشدار داده است: «شما خوب می‌دانید که نه جایز است که بخیل بر ناموس و جان و غنیمت‌ها و احکام مسلمانان ولایت یابد و امامت آنان را عهده‌دار شود تا در مال‌های آنان حریص گردد؛ و نه نادان، تا به نادانی خویش مسلمانان را به گمراهی برد؛ و نه ستمکار، تا به ستم، عطای آنان را ببرد؛ و نه حیف و میل‌کننده‌ی اموال، تا به مردمی ببخشد و مردمی را محروم سازد؛ و نه آن‌که به‌خاطر حکم کردن رشوه ستاند، تا حقوق را پایمال کند و آن را چنان‌که باید نرساند؛ و نه آن‌که سنّت را ضایع سازد و امّت را به هلاکت در اندازد.»[128]،[129]
یکی از آثاری که ذکر شده است هلاکت امّت است. توضیح مطلب این که، با رعایت نکردن اهلیّت کسانی که دشمن هستند بر اسرار مؤمنین و اهل ایمان دست پیدا کرده و ضربه‌ي خود را می‌زنند و دشمنی خود را به‌عرصه‌ي ظهور می‌رسانند. خداوند در قرآن کریم مؤمنان را از این مسأله برحذر می‌دارد، آن‌جا که می‌فرماید: «اى كسانی كه ايمان آورده‏ايد، از غير خودتان، [دوست و] هم راز مگيريد. [آنان] از هيچ نابكارى در حقّ شما كوتاهى نمي‌ورزند. آرزو دارند كه در رنج بيفتيد. دشمنى از لحن و سخنشان آشكار است؛ و آنچه سينه‏هايشان نهان مي‌دارد، بزرگ‌تر است. در حقيقت، ما نشانه‏ها[ىِ دشمنى آنان] را براى شما بيان كرديم، اگر تعقّل كنيد. هان، شما كسانى هستيد كه آنان را دوست داريد، و [حال آن‌كه] آنان شما را دوست ندارند، و شما به همه‌ي كتاب‌ها[ىِ خدا] ايمان داريد؛ و چون با شما برخورد كنند مي‌گويند: «ايمان آورديم.» و چون [با هم] خلوت كنند، از شدّت خشم بر شما، سر انگشتان خود را مي‌گزند. بگو: «به خشم خود بميريد.» كه خداوند به راز درون سينه‏ها داناست.»
نتیجه‌ي سخن این‌که، اعتماد به نااهل عامل ایجاد تفرقه و اختلاف است.

11- بدگمانی
 

خداوند در قرآن کریم اهل ایمان را از بسیاری گمان‌ها برحذر داشته؛ چه، برخی از آنها گناهند: )يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ...(؛[130] «اى كسانى‌كه ايمان آورده‏ايد، از بسيارى از گمان‌ها بپرهيزيد كه پاره‏اى از گمان‌ها گناه است... .»
امیرمؤمنان حضرت علی 7در این باره چنین می‌فرمایند: «شما بر پایه‌ي دین خدا برآورید. چیزی بین شما جدایی نیفکنده، مگر آلودگی‌های درون و بدنیّتی‌ها که [باعث شده‌اند] اکنون به همدیگر کمک نمی‌کنید، خیرخواه نیستید، چیزی به هم نمی‌بخشید و همدیگر را دوست نمی‌دارید.»[131]
بدگمانی پیوندهای دوستی و محبّت را از بین برده و آن را به جدایی مبدّل می‌سازد. امام علی 7می‌فرمایند: «هرکس بدگمانی بر وی غلبه کند، هیچ صلحی بین او و یارانش باقی نمی‌گذارد.»[132]
نتیجه‌ي کلام این‌که، لازمه‌ي بدگمانی، جدایی و تفرقه و اختلاف است؛ لذا، بدگمانی عاملی در ایجاد تفرقه است.

12- عُجب و خودشیفتگی
 

حالتی درونی از انسان که از انجام کار نیک در درون خوشحال گردد، اطلاق می‌شود. در فرهنگ معارف دینی از این عمل نهی شده است. یکی از خطرات و پیامدهای عجب ایجاد اختلاف است. در روایتی، امام صادق 7این عامل را سبب بُغض و کینه و دشمنی دانسته و چنین می‌فرمایند: «ثلاثة مکسبة للبغضاء: النفاق و الظلم و العجب»؛[133] «سه چیز مایه‌ي کدورت و دشمنی است: دورویی و ستم و خودشیفتگی» در روایتی دیگر نیز از یکی از صادقین چنین آمده است: «الانقباض من النّاس مکسبة للعداوة»؛[134] «سرد برخورد کردن با مردم[به سبب عُجب] سبب دشمنی است.»
جمع‌بندی و نتیجه‌گیری
1- اساس تفرقه از منظر قرآن و سنّت رذایل اخلاقی است.
2- رذایلِ اخلاقی زمینه‌ساز تفرقه عبارتند از: جهل، پیروی از هوای نفس، نفاق، شیفتگی دنیا، حسادت، وساوس شیطان، فتنه‌انگیزی، تکبّر، تحریف، اعتماد به نااهل، بدگمانی و عُجب و خودشیفتگی.

پي نوشت ها :
 

[124]- موسوی‌زاده، سیّدمحمّد، نگرش اسلام به سایر ادیان و ملل، ص110.
[125]- فصلت/ 45.
[126]- غافر (مومن)/ 56.
[127]- خويي، سیّد ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، صص197- 198.
[128]- سیّد رضی، ابوالحسن حسین بن محمّد، پیشین، خطبه‌ي 131.
[129]- دلشاد تهرانی، مصطفی، ارباب امانت، صص 143- 145.
[130]- حجرات/ 12.
[131]- محمّدی ری شهری، محمّد، پیشین، ترجمه: سلطانی، محمّدعلی، ج 10، ص 245.
[132]- همان، ص 233.
[133]- محمّدی‌ری شهری، محمّد، میزان الحکمة، ترجمه: شیخی، حمید‌رضا، ج1، ص 275 و ر.ک: مجلسی، محمّدباقر، بحار‌الأنوار الجامعة لدرر أخبار الائمّه :، ج 75، ص 229.
[134]- المحمودی، محمّدباقر، نهج‌السعادة فی مستدرک نهج‌البلاغه،‌ ج 8، ص 32.

1. قرآن کریم، ترجمه: فولادوند، محمّدمهدی، چاپ یازدهم، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، 1373 ش.
2. الآمدی، (ف 550 ق)، عبدالواحد التمیمی، غررالحکم ودررالکلم، الطبعة الاولی، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1366ش.
3. ابن ابی‌الحدید المعتزلی (ف 656 ق)، عزالدین عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج‌ البلاغه، قم: کتابخانه‌ي آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق.
4. ابن الاثیر الجزری (ف 606 ق)، مجدالدّین ابوالسعادات المبارک بن محمّد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر.
5. ابن‌فرات الکوفی (از عالمان عصر غیبت صغری)، ابوالقاسم فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی.
6. ابن فهد الحلی (ف 841 ق)، عدة الداعی ونجاح الساعی، الطبعة الاولی، قم: دارالکتاب الإسلامیة، 1407ق.
7. ابن‌منظور، جمال‌الدّین ابوالفضل، لسان‌العرب، الطبعة الاولی، بیروت: دارإحیاء التراث العربی، 1405ق.
8. الامینی (ف 1390ق)، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب والسنة والأدب، الطبعة الرابعه، بیروت: دارالکتاب العربی، 1397 ق.
9. الاهوازی، یعقوب ابن سکیت، ترتیب اصلاح المنطق، ترتیب و تقدیم و تعلیق: محمّد مشهد‍، مجمع البحوث الإسلامیه، 1412ق.
10. جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه :، قم: سازمان تبلیغات اسلامی، 1369ش.
11. الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح تاج‌اللغة و صحاح‌العربیة، بیروت: دارالعلم للملایین، 1376ق.
12. الحرانی (از عالمان قرن چهارم)، أبومحمّد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، الطبعة الثانیة، قم: انتشارات جامعه‌ي مدرسّین حوزه‌ي علمیّه‌ي قم، 1404ق.
13. حسین، یعقوب، اهل بیت :محور وحدت، قم: بوستان کتاب قم، 1384ش.
14. حسینی خامنه‌ای، سیّد علی، صلح امام حسن 7یا قهرمانانه‌ترین نرمش تاریخ، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1383ش.
15. حکیم، محمّدباقر، وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن و سنّت، ترجمه: فقهی‌زاده، عبدالهادی، تهران: تبیان، 1377 ﻫ .ش.
16. خرمشاهی، بهاءالدّین، دانشنامه قرآن و قرآن ‌پژوهی، چاپ اوّل، تهران: نشر دوستان و نشر ناهید، 1377ش.
17. الخوئی (ف 1369ش)، السیّد ابوالقاسم الموسوی، البیان فی تفسیر القرآن، الطبعة الثالثة، بیروت: مؤسّسة الأعلمی للمطبوعات، 1394ق 1974 م.
18. دلشاد تهرانی، مصطفی، ارباب امانت؛ اخلاق اداری در نهج‌‌البلاغه، چاپ نهم، تهران: دریا، 1382ش.
19. دلشاد تهرانی، مصطفی، دولت آفتاب: اندیشه سیاسی و سیره‌ي حکومتی علی 7، چاپ دوم ، تهران: دریا، 1383ش.
20. دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره‌‌ي نبوی «منطق عملی» دفتر سوم: سیره‌ي مدیریتی، چاپ دوم، تهران: دریا، پاییز 1383ش.
21. دلشاد تهرانی، مصطفی، میراث ربوده؛ تحلیلی بر رویداد سقیفه (سلسله‌ي تاریخ ائمّه و جهاد شیعه 1)، چاپ دوم، تهران: انتشارات دریا، زمستان 1381ش.
22. راغب اصفهانی، حسین بن محمّد، مفردات الفاظ القرآن، الطبعة الأولی، قم: مکتبة نشر الکتب، 1404ق.
23. سیّد رضی، ابوالحسن حسین بن محمّد، نهج‌‌البلاغه، ترجمه: شهیدی، جعفر، چاپ بیست و یکم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1380ش.
24. همو، نهج‌ البلاغه، ترجمه: شیروانی، علی، چاپ چهارم، قم: دارالعلم، 1384 ش.
25. الصدوق (ف 381 ق)، ابوجعفر محمّد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، الخصال، الطبعة الاولی، قم: جامعۀ مدرسین الحوزۀ العلمیۀ، 1403ق.
26. صفری فروشانی، نعمت‌الله، غالیان، چاپ اوّل، مشهد: آستان قدس رضوی، 1378ش.
27. طباطبايی، سیّد محمّد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: موسوی همدانی، سیّد محمّدباقر، چاپ بیست و دوم، قم: سازمان تبلیغات اسلامی وابسته به جامعه مدرسّین حوزه‌ي علمیّه‌ي قم، 1386ش.
28. الطبرسی (از عالمان قرن ششم)، ابومنصور احمد بن علی بن أبی‌طالب، الاحتجاج علی أهل اللجاح، قم: شریف رضی، 1425ق.
29. الطبرسی (ف 548 ق)، امین الإسلام أبوعلی الفضل بن الحسن، جوامع الجامع، تهران: دانشگاه تهران، 1377ش.
30. طریحی، فخرالدّین، مجمع البحرین ومطلع النورین، بیروت: دارمکتبة الهلال، 1985 م.
31. طیبی، ناهید، وحدت از منظر امام علی 7 (ریشه‌ها و شیوه‌ها)،کنگره‌ي بین‌المللی امام علی 7، وحدت ملّی و امنیّت ملّی، 1381 ش.
32. العسکری، ابوهلال حسن بن عبدالله، الفروق اللغویة، قم: انتشارات اسلامی جامعه‌ي مدرسّین وابسته به حوزه‌ي علمیّه‌ي قم، 1412ق.
33. عسگری (ف 1386ش)، علّامه سیّد مرتضی، أحادیث أم‌المؤمنین عایشه، ترجمه‌: سردارنیا، عطاءمحمّد، تهران: واحد تحقیقات اسلامی بنیاد بعثت، 1361ش.
34. العیاشی (ف 320 ق)، ابوالنضر محمّد بن مسعود بن عیاش السُلَمی السمرقندی، تفسیر العیاشی، تهران: چاپخانه‌ي علمیّه، 1380ق.
35. الغازی، داود بن سلیمان، مسند الرضا، قم: مکتب الاعلام الاسلامی، 1418.ق.
36. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، تحقیق: المخزومی، مهدی، و السامرایی، ابراهیم، قم: مؤسّسة دارالهجرة، 1409 ق.
37. القشیری (ف 261 ق)، ابوالحسین مسلم بن الحجاج، صحیح مُسلِم، بیروت: دارالفکر، بی‌تا.
38. القمی (ف سده چهارم)، ابوالحسن علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق: جزائری، سیّد طیب، چاپ چهارم، قم: دارالکتاب، 1367 ﻫ.ش.
39. الکلینی (ف 329ﻫ.ق)، ابوجعفر محمّد بن یعقوب، الكافي، صححه وعلّق علیه: الغفاری، علی‌ اکبر، الطبعة الاولی، تهران: دارالکتب الإسلامیة، 1388ق.
40. همو، ترجمه و شرح: مصطفوی، سیّد جواد، تهران: دفتر نشر فرهنگ اهل بیت :، بی‌تا.
41. گروهی از پژوهشگران، فرهنگ اصطلاحات عرفانی اسلامی، چاپ اوّل، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی،1380ش.
42. اللیثی الواسطی، علی بن محمّد، عیون الحکم والمواعظ، قم: مؤسّسه‌ي فرهنگی دارالحدیث، 1418ق.
43. مجلسی، محمّدباقر، بحار الانوار الجامعة لدررر أخبار الأئمّة :بیروت: مؤسّسة الوفاء، 1403 ﻫ.ق.
44. محمّدی ری‌‌ شهری، محمّد‍، میزان الحکمة، ترجمه: شیخی، حمیدرضا، چاپ سوّم، قم: دارالحدیث، 1377 ش.
45. محمّدی ری‌شهری، محمّد، خردگرایی در قرآن و حدیث، ترجمه: مهریزی، مهدی، چاپ اوّل، قم: دارالحدیث، 1378ش.
46. محمّدی‌ ری‌شهری، محمّد، دانشنامه‌ي امیرالمؤمنین بر پایه‌ي قرآن، حدیث و تاریخ، ترجمه: مسعودی، عبدالهادی، (ج 1‍، 2، 3 و 12) و مهریزی، مهدی (ج 4 و 5)، حسینی «ژرفا»، سیّد ابوالقاسم (ج 6) و محدّثی، جواد (ج 7) و سلطانی، محمّدعلی (ج 8، 9، 10 و 11)، چاپ اوّل، قم: دارالحدیث، 1380ش.
47. مسعودی، عبدالهادی، روش فهم حدیث، چاپ اوّل، تهران: سمت، 1384ش.
48. معارف، مجید، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، چاپ اوّل، تهران: مؤسّسه‌ي فرهنگی و هنری ضریح، 1374ش.
49. المفید (413 ﻫ .ق)، محمّد بن محمّد بن نعمان، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، دارالمفید، تحقیق: مؤسّسه‌ي آل‌البیت :لتحقیق التراث،1414ق.
50. المفید (ف 413)، ابوعبدالله محمّد بن محمّد بن النعمان البغدادی، الأمالی، بیروت: دارالمفید،1414ق.
51. موسوی‌زاده، سیّد محمّد، نگرش اسلام به سایر ادیان و ملل.
52. واعظ‌زاده‌ي خراسانی، محمّد، امام علی 7و وحدت اسلامی، کنگره‌ي بین‌المللی امام علی 7، وحدت ملّی و امنیّت ملّی، 1381 ش.
الهندی، متقی (ف 975 ﻫ.ق)، علاءالدّین بن حسام‌الدّین، کنز العمّال فی أحادیث الأقوال والأفعال، تحقیق: بکری حیانی وصفوة السقا، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1409ق.
منبع:ماهنامه اخلاق شماره 18