SMS


 






 
-من آن گلبرگ مغرورم كه مي ميرم زبي آبي، ولي با خفت و خواري، پي شبنم نمي گردم...
-در طوفان زندگي، با خدا بودن بهتر از ناخدا بودن است!
-گله دارم ز همه قول و قراري كه نشد/ سردي عشق تو و فصل بهاري كه نشد
-عشقي كه تنها با يك نگاه شروع مي شه، با شناخت، سست و سست تر مي شه؛ ولي عشقي كه با شناخت آغاز مي شه، با هر نگاهي عميق و عميق تر مي شه...
-چه ساده بودم، وقتي كه مي پنداشتم تركيدن بادكنك آبي ام، ناگوارترين حادثه عالم است!
-ز درد عشق تو با كس حكايتي كه نكردم/ چرا وفاي تو كم شد، شكايتي كه نكردم...
-اكثر ما نه به خاطر پيدا كردن آدمي كامل، بلكه به خاطر كامل ديدن يك فرد ناكامل، عاشق مي شيم كه از پيله تنهايي خودمون رها بشيم!
-دو تا گل بگير دستت، يكي دست راست و يكي دست چپ... من گل وسطي رو دوست دارم!
-آنجا كه تويي، رهگذري نيست مرا/ جز دوري تو غم ديگري نيست مرا/ خواهم كه به جانبت پرواز كنم/ حيف است كه هيچ بال و پري نيست مرا...
-افتخار در خشك كردن «اشك» است نه در جاري كردن آن!
اي اشك، آهسته بريز كه غم زياد است/ اي شمع، آهسته بسوز كه شب دراز است/ امروز كسي محرم اسرار كسي نيست/ ما تجربه كرديم، كسي يار كسي نيست...
-كاش مي دونستي كسي كه در تو اميد به زندگي رو پرورش مي داد، خودش محتاج قطره اي از باران محبتت بود!
-يافتن ميليونها «دوست» معجزه نيست، معجزه تويي كه بين ميليونها دوست، تكي!
-اگر ليلي به مجنون داده مي شد/ دگر هيچ عاشقي رسوا نمي شد...
-اگه گفتي امروز چه روزيه؟... بگو ديگه!... زياد فكر نكن!... امروز همون روزيه كه دلم برات تنگ شده!
-لنگر عشق زدم بر دل طوفاني تو/ تكيه گاهم شده است ساحل باراني تو...
-عشق يعني اينكه وقتي مي خواي برسونيش، راديو پيام رو روشن كني و ببيني كدوم مسير پرترافيك تره!
-در «وفا» هيچ كس استاد نيست، ولي در بي وفايي، همه استادند! چطوري استاد؟!
-من و تو از تبار بي كسانيم/ در اين غوغا چه كس را كس بدانيم؟/ كسي نشنيد فرياد كمك را/ كمك كن تا براي هم بمانيم...
-قبل از اينكه به كسي بگي دوستت دارم، خوب فكرهات رو بكن، چون شايد چراغي توي دلش روشن كني كه خاموش كردنش به خاموش شدن اون برسه!
-اشك من بارون غربت/ تو دلم غبار حسرت/ من برات سوغاتي دارم/ يه سبد گل محبت
-«عشق» فراموش كردن نيست، بخشيدن است؛ گوش كردن نيست، درك كردن است؛ ديدن نيست، احساس كردن است؛ جا زدن و كنار كشيدن نيست، صبر كردن و ادامه دادن است، حتي تنها!
-تو رفتي و من شدم لحظه شمارت/ دو قطره اشك مانده يادگارت/ اگر برگشتي و من را نديدي/ بدان كه مرده ام از انتظارت...
-گرمي دستات، سرخي لبات، سفيدي و لطافت پوستت همش مال فشار خونه! برو دكتر!
گر قضاي روزگار، تكه كند قلب مرا/ مي نويسم روي هر تكه آن نام تو را...
-آن شب كه شد زندگي ما آغاز/ آغاز شد افسانه اين سوز و گداز/ دادند به ما دلي، گفتند بسوز/ ديدند كه سوختيم، گفتند بساز!
-صبر كردن دردناك است و فراموش كردن دردناكتر ولي از همه دردناكتر اين است كه نداني بايد صبر كني يا فراموش!
-خسته در حبس زمينم، ماه من يادم كن/ به نگاهي، به پيامي، سخني شادم كن!
-اگه نصف دنيا رو بهم بدن قبول نمي كنم... آخه مي ترسم كه تو توي نصفه ديگه باشي!
-دلم احساس غم دارد، در اين اندوه بي ويراني/ كمي تا قسمتي ابري و شايد باز باراني!
-اگه بوي گلي رو دوست نداري، شاخه هاش رو نشكن!
-سالها آرزو داشتم سايه اش بر سرم باشد، كور بودم، او سراسر نور بود...
-هواشناسي اعلام كرد: اوه اوه! چقدر هوا گرمه!
-همه واسه عشقشون گل مي فرستن، من مونده ام كه واسه گلم چي بفرستم!
-مي روم ديگر شما يادم كنيد/ من كه رفتم اين غزلها را شما دفتر كنيد/ مي روم تا دل نبندم، دل به خوبي هايتان/ باز هم دل بستم و زخمي شدم، باور كنيد!
-وقتي پير ميشي، ممكنه موهات رو از دست بدي يا امكان داره دندونهات خراب بشه و از دست بره، ولي زيبايي ات رو از دست نمي دي، چون آدم چيزي رو كه نداره، هيچ وقت از دست نمي ده!
دل تمنا مي كند تا من بسازم خانه اي/ عاشقان كي خانه دارند، دل! مگر ديوانه اي؟!
منبع: نشريه روزهاي زندگي-ش332.