زنان در تهران قدیم


 






 
در کتاب طهران قدیم تالیف جعفر شهری درباره فرهنگ و آداب و رسوم مردم تهران قدیم چنین نوشته شده است:
-زنان بعد ازناهار
اگر مردشان برای ناهار نمی آمد، مشغول تهیه شام می شدند، سپس منقل وسمه جوش را می آوردند و به ابرو کشیدن و فرزدن و بزک کردن مشغول می شدند و تا نزدیک آمدن مردهایشان که بعد از غروب و یا کمی از شب گذشته سر و کله هایشان پیدا می شد، می گفتند و می خندیدند و تفریح می کردند. نزدیک آمدن شوهر لباس عوض می کردند تا چای و سفره را آماده کنند. مردها کمتر برای ناهار به خانه می آمدند و زنها ناهارشان را با هم و حاضری متناسب با فصل می خوردند، مثل آب دوغ خیار، نان و پنیر و سرکه شیره، نان و انگور، نان و هندوانه، نان و پنیر و سبزی، اشکنه و آشهایی مثل آش کشک، آش رشته و ... غذای پختنی و سنگین را برای شام می گذاشتند و همان را هم زود آماده می کردند و بقیه وقت را تا آمدن شوهر، به آراستن خود می پرداختند.
-وسمه جوش
وسمه جوش پیاله تو گود لب کنگره ای بود. وسمه نیز (نوعی علف بود که خشک کرده آن را می ساییدند و برای رنگ کردن مو بکار می بردند). زنها وسمه و آب در وسمه جوش می ریختند و روی آتش می گذاشتند و درش را می بستند تا مانند چای دم بکشد. سپس ابروها را که قبلاً با رنگ و حنا یا رنگ و روناس خیس کرده بودند، با وسمه مشکی و براق و خوشرنگ می ساختند. شیوه وسمه زدن چنین بود: کسی که می خواست ابروهایش را وسمه بزند، سرش ر در لگنچه ای خم می کرد و زن دیگری آب وسمه را که در صابون برگردان ریخته بود، با قاشقکی که مخصوص همین کار بود، لعاب وسمه را که در اثر مجاورت با صابون، چربی و زنگار بسته بود، روی گوشه ابروی وی می ریخت و روی ابرویش می کشید و اضافی وسمه را از گوشه دیگر ابرویش به لگنچه سرازیر می کرد. سپس همین کار را با ابروی دیرش می کرد. این کار چندین بار انجام می شد تا این که رنگ و حنا و روناس ابروهای پیوسته او را کاملا سیاه و براق می کرد. این مواد ضمن رنگ کردن ابرو باعث قوی شدن بینایی و پرپشتی ابروهای می شدند.
-طلا و جواهر زنان
افزون بر آنچه گفته شد، زیور زنها عبارت بود از: انگشتری که مطابق شان و موقعیت خود بر دست راست می کردند. دستبندی از طلا به گونه های مختلف که رایج ترین آن، زنجیری بود که سکه هایی بر آن بسته بودند و به هر دو دست می کردند. گوشواره و خفتی (گردن بند) که از سکه یا آویزی از طلا ساخته می شد. سینه ریز از سکه های بزرگ طلا یا گل و برگ های طلای جواهر نشان درست می شد و بعد از خفتی روی نیم تنه یا یل و مثل آن می انداختند. سکه ها و گل و سنجاقهای طلا و جواهر را نیز بر سر و سینه و زیر گلو و سر آستینها و پایین دامن و پاچه های شلوار می آویختند. خلخال نیز از نقره یا طلا ساخته می شده و آن را به مچ پاها می بستند.
منبع:اطلاعات هفتگی شماره 3397