رهروان انقلاب


 

نويسنده:محمد جميزي




 
در قرن بيستم انقلاب هاي سياسي بسياري رخ داد، انقلاب هايي که هر کدامشان به رغم شباهت هايي، ويژگي هاي خاص خود را نيزداشتند. از ميان انقلاب ها مي توان به انقلاب کمونيستي 1917 م روسيه، انقلاب هاي کوبا، چين، نيکاراگوئه و انقلاب اسلامي ايران اشاره کرد.در اين ميان ويژگي بارز انقلاب اسلامي ايران در مقايسه با انقلاب هاي ديگر در اين نکته نهفته بود که همه انقلاب هاي اين قرن در ميان انبوه شعارهاي زميني و قداست زدايي از معنويات به پيروزي رسيدند.اما آنچه ر ايران روي داد نگاهي ماورايي داشت و ضمن توجه به معنويات، بنيان هاي علمي و نري خود را نيز بر پايه مباني ديني استوار کرده بود.
از همين رو انقلاب اسلامي در واقع تحولي اساسي در خاورميانه و جهان اسلام به وجود آورد که آن هم مطرح کردن دين در اين منطقه بود.
از سوي ديگر و در پي پيروزي انقلاب اسلامي موضوع شيعه و مباحث مربوط به شيعه شناسي چند دهه اي است که از موضوع هاي مهم پژوهش نزد محققان و حتي سياست گذاران بوده است.اهميت اين مسئله با پيروزي انقلاب اسلامي دو چندان شد.از آنجا که با پيروزي انقلاب اسلامي ايران نخستين دولت شيعي در چند قرن اخير پا به عرصه وجود گذاشت و همين دولت شيعي توانست در نقطه مقابل تمدن غرب قرار بگيرد و گفتمان معنايي غرب را با نقد جدي روبه رو سازد.در درجه نخست شيعيان و سپس مسلمانان دينا نسبت به ايدئولوژي انقلاب اسلامي اظهار تمايل کردند و گفتمان آن را در ادبيات سياسي و اعتقادي خود وارد نمودند.جنبش هاي شيعي و اسلامي در پي دست يافتن به چنين حکومتي آن را الگوي خود قرار دادند و کوشيدند راه انقالب اسلامي را بپيمايند، از همين رو دولت هاي محلي سکولار و در پي آن قدرت هايي همچون آمريکا و انگليس با انقلاب اسلامي و در نتيجه آن با همه جنبش هاي اسلامي دنبال رو انقلاب مخالفت کردند.
از اين ميان جنبش هاي شيعي بيش از حرکت هاي الامي ديگر از الگوي انقلاب اسلامي استقبال کردند و پايه هاي مبارزه سياسي اجتماعي خود را بر اساس هدف انقلاب اسلامي قرار دادند.حرکت هايي همچون حزب الدعوه عراق، حزب الله لبنان و جنبش فقه جعفري در پاکستان از اين دست هستند.
اما فعاليت هاي شيعيان در کشورهاي حوزه خليج فارس و به ويژه عربستان، به صورت خاصي ادامه يافته است.اين امر نيز به چند دليل بوده است:نخست آنکه خفقان موجود در اين کشور اجازه هيچ گونه فعاليت سياسي پنهان و آشکاري را به هيچ گروهي نمي داد، دليل دوم آن است که مذهب شيعه در عربستان به رسميت شناخته نشده و بر اساس آموزه هاي وهابي (آيين رسمي دولت)، پيروان آن مستحق تکفيرند، از اين رو بايد فعاليت هاي مبارزاتي شيعيان عربستان را افزون بر اهداف انقلاب اسلامي با توجه به متغيرهاي ديگري همچون سياست هاي دولت سعودي، علماي وهابي، تحولات منطقه اي و منافع کشورهاي غربي بررسي نمود.
پيروزي انقلاب اسلامي و در پي آن سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران تحولي مهم درفعايت هاي مبارزاتي شيعيان عربستان پديد آورده، به گونه اي که دولت عربستان راهبرد مقابله با اين فعاليت ها را در دو بعد سلبي و ايجابي پيگيري کرده است.در بعد سلبي دولت عربستان کوشيده است شيعيان را درگير اختلافات عقيدتي با اهل تسنن کنند و با به حاشيه راندن آنها، از توجه ايشان نسبت به ايران جلوگيري کند.در بعد ايجابي نيز به طراحي سناريوهايي براي خنثي سازي توان نهفته شيعيان اين کشور اقدام نموده است.در اين نوشتار کوتاه هرچند فرصت آن نيست که جزئيات حرکت هاي شيعي در عربستان شرح داده شود-که البته خوانندگان محترم به کتاب هايي که در اين زمينه نگاشته شده اند ارجاع مي گردند-اما تلاش شده است نمايي کلي از وضعيت اجتماعي و جايگاه سياسي شيعيان عربستان ارائه گردد.

جايگاه شيعه پيش از انقلاب اسلامي
 

با سقوط احساء توسط دولت نوپاي سعودي در سال 1913 م و اعتراف دولت عثماني به اينکه حکومت سعودي را به رسميت مي شناسد، حاکم سعودي تسلط خود را بر مناطق شيعه نشين منطقه شرقي عربستان تحکيم بخشيد.امروز منطقه شرقي مهم ترين استان هاي کشور عربستان از نظر مساحت، و موقعيت استراتژيک و همچنين قلب اقتصادي کشور به شمار مي آيد.مهم ترين شهرهاي اين منطقه عبارت اند از قطيف، احسا، دمام، ظهران و الخبر.
شيعه ها، پيش از انقلاب اسلامي به دليل اينکه پشتوانه چندان نيرومندي نداشتند و هنوز فعاليت سياسي آشکار و فراگيري سامان نداده بودند، به طور عموم به مشاغل واسطه گري، دلالي، خرده پايي، خدماتي و کشاورزي روي مي آوردند و به طور سنتي درون جامعه عربستان و متأثر از فضاي سياسي اين کشور زندگي مي کردند.از همان زمان تسلط حکومت بر مناطق شرقي، اقليت شيعه در اين کشور مورد تبعيض قرار گرفت.در اين زمان هرچند در مقطعي کوتاه يکي از طايفه هاي مهم شيعي به نام «آل هاسا»توانست خود را به فاتحان نزديک سازد و حق آزادي مذهبي و قضاوت را تا مدت کوتاهي به دست آورد، اما با گذشت فقط چند سال اين حقوق و اعتبار خود را از دست دادند و دولت سعودي مقرر کرد که همه احکام اين دادگاه ها بايد توسط دادگاه «المحکمه الرعيه»، که علماي وهابي آن را داره مي کنند، تأييد شود.قاضيان وهابي نيز با هدف بي اعتبار کردن شيعيان، احکام آنها را نقض مي کردند و احکامي مغاير با قاضيان شيعه صادر مي نمودند.
در همين حال و مقارن دوره حکومت ابن سعود، هنگامي که وي شرع حنبلي را در همه سرزمين خود به رسميت شناخت، شيعيان به اجبار با حکومت سعودي حنبلي (وهابي)بيعت کردند و از انجام دادن شعائر خود منع شدند.در سال 1913 م حکومت خاندان سعودي سومين و رسمي ترين مرحله از حکومت خود را آغاز کرد.در اين مرحله شيعيان از مبارزه و رويارويي نظامي دست کشيدند و در عوض خود را تسيلم حکومت سعودي نمودند، اما در مقابل ابن سعود بر ميزان سخت گيري هاي خود نسبت به ين گروه افزود.از همين سال تا 1970 م شکنجه ها و آزارها عليه شيعيان شدت يافت که در عرصه هايي همچون محروميت اقتصادي، سياسي و مذهبي، و ناديده گرفتن حقوق شهروندي اعمال شد.
به کار نگماردن شيعيان در بخش هاي آموزشي و بهداشتي سبب انزجار آنها گرديد.سابقه چنين رفتارهايي به صورت ويزه به دهه 1940 ميلادي باز مي گردد.حتي با اجراي برنامه هاي توسعه پنج ساله در کشور در دهه 1970 م و در زمان ملک خالد نيز پول و منابع کمتري به اين مناطق اختصاص يافت.
به طور کلي مي توان گفت که علماي شيعه در عربستان تا پيش از انقلاب اسلامي خاموش بودند و از مداخله در امور سياسي دوري مي کردند.از آنجا که شيعيان منطقه شرقي در تعيين مرجع براي خود دچار اختلاف دروني بودند، همواره چشم به سوي نجف يا قم داشتند و از اين رو اين مراجع نيز در شکل دهي جريان فکري شيعيان اين منطقه تأثير بسياري گذاشتند.
نکته مهم اين است که همه حرکت هاي اعتراض آميز شيعي کمونيستي، بعثي و قومي از مناطق شرقي آغاز شده است.تأثير نهضت مصر نيز در ابتدا به مناطق شرقي مشاهده مي شد، اما پس از انقلاب اسلامي جميع حرکت هاي غيرديني به حرکت هاي ديني تغيير ماهيت دادند.
از تأثيرات انقلاب بر اين مناطق اين بود که پيش از انقلاب مردم شيعه مناطق شرقي زياد با دولت سعودي و به طور مستقيم رو به رو نمي شدند، اما پس از آن اين رويارويي شدت يافت و آنها توانستند خواسته هاي خود را به گوش دولت برسانند.پيش از انقلاب شيعيان عربستان فقط داخل سرزمين عربستان محدود شده بودند، اما پس از انقلاب به دنياي خارج راه يافتند و از ايران خطوط اصلي را گرفتند.اين تحول در آنها محصول جنبش بيداري اسلامي بود که در کشور سعودي از ايران انقلابي خط گرفته بود.

انتفاضه اي به مثابه انقلاب
 

تا پيش از انقلاب اسلامي مسجدها و حسينيه هاي اندک مناطق شيعه نشين از پويايي خاصي برخوردار نبودند، اما پس از پيروزي انقلاب اين مسجدها و حسينيه ها به پايگاه هايي براي جنبش هاي گوناگون مذهبي و سياسي تبدل شدند.به همين دليل انتفاضه سال 1979 م از ميان همين مساجد آغاز شد.در اين ميان سخنراني هاي متبحرانه شيخ حسن صفار دردهه اول محرم آن سال سهم اساسي داشت.صفار درصحبت هاي خود تصويري انقلابي از اسلام ارائه کرد و ترس را عاملي در به انفعال کشيدن شيعيان دانست.بدين ترتيب بسيج توده هاي شيعه آغاز شد و اين آغاز احقاق حق خواهي شيعيان منطقه شرقي بود.
براي نخستين بار پس از چند دهه در نوامبر سال 1979 م شيعيان مراسم محرم را، که از مناسبت هاي مهم شيعه است و وهابيت به شدت نسبت به آن حساسيت دارد، به صورت علني برگزار کردند.در اين ايام شيعيان به دو منطقه احساء و قطيف در دهه اول محرم مراسم را با حضور سخنراناني که بيشتر به سازمان انقلاب اسلامي وابسته بوند برگزار کردند.عزاداران اين دو منطقه در شب ششم محرم پس از سخنراني شيخ الصفار و ساير مبلغان تصميم گرفتند عاشوراي آن سال را در ملاعام برگزار کنند.در شب هفتم حدود هفتاد هزار نفر ازمردم مناطق عزاداري حسيني را به خيابان ها کشاندند، اما نيروهاي امنيتي با آنها درگيري شدند و مراسم به خشونت کشيده شد.در روز عاشورا تظاهراتي همه مناطق شرقي را در بر گرفت.اين تظاهرات پنج روز به درازا کشيد و مأموران نيز آنها را سرکوب کردند.در نتيجه اين درگيري ها بيست تن کشته و بيش از يکصد تن نيز دستگير شدند.
اين قيام ها حکومت سعودي را به اين نکته رساند که انقلاب اسلامي ايران به صورت واقعي در بيداري شيعيان تأثير گذاشته است.شيعيان منطقه شرقي از زمان اشغال تا عاشوراي سال 1979 م هيچ گاه چنين جراتي را به خود نداده بودند که حتي مراسم مذهبي شان را به صورت علني برگزار کنند.در پي اين ماجرا عربستان سعودي مقابله با انقلاب اسلامي را ضروري ديد.
قيام عاشورا سبب شد بيشتر براي عمران و آباداني منطقه شرقي سرمايه گذاري شود تا در پي آن حکومت بتواند کنترل خود را بر مناطق نفت خير همچنان حفظ کند، هرچند که همچنان تبعيض هاي مذهبي به قوت خود باقي بود.يک سال پس از اين رويداد (1980 م)علماي شيعه منطقه شرقي طي نامه اي به ملک فهد خواسته هاي خود را دوباره مطرح کردند.

جريان هاي شيعي در عربستان پس از انقلاب اسلامي
 

1.سازمان انقلاب اسلامي
از نتايج انتفاضه عاشورا منسجم شدن شيعيان در قالب حرکت هاي سياسي اجتماعي بود که به مرور و با توجه به اصول اعتقادي شيعي ظهور کردند.البته بعضي از اين تشکل ها با يکيدگير اختلاف نظر داشتند و به صورت موازي به فعاليت هاي خود ادامه مي دادند.نخستين سازمان سياسي مذهبي که در پي انتفاضه سال 1979 م تشکيل شد سازمان انقلاب اسلامي جزيره العرب بود.روحاني جواني که رهبري اين سازمان را بر عهده داشت و پيش از انتفاضه در دهه 1970 م در جنبش الرساليه آموزش سياسي و تشکيلاتي ديده بود شيخ حسن صفار نام داشت.سازمان انقلاب اسلامي که دايره فعاليت خود را روز به روز گسترش مي داد توانست در ميان جوانان شيعه سعودي راه نفوذ خود را باز کند.با دعوت همين سازمان بود که در سال 1979 م يک تجمع عمومي گسترده اي براي دعا و طلب شفا براي امام خميني(ره)درقطيف برگزار شد که طي آن دونفر شهيد و بيش از سه هزارنفر بازداشت شدند.همچنين به مناسب پناهنده شدن شاه به مصر،سازمان دانش آموزان و دانشجويان شيعه را به اعتصابي يک روزه دعوت کرد که به گرمي پذيرفته شد.
در پي انقلاب اسلامي بسياري از طلاب شيعي حجاز به جاي نجف به قم رهسپار شدند و افزون بر آموزش علوم ديني آموزش هاي سياسي را نيز فراگرفتند و با مراجعيت خود به کشورشان در آغاز دهه 1990 م تأثيراتي مهم بر جامعه شيعي مورد تبعيض گذاشتند.
2.سازمان حزب الله
پس از پايان يافتن جنگ ايران و عراق و بهبود نسبي روابط جمهوري اسلامي ايران و عربستان، رهبران سازمان انقلاب اسلامي شبه جزيره نيز به فکر اصلاح طبي در روابط خود با دولت سعودي برآمدند تا در اين زمينه به شکل مطلوب تري بتوانند خواسته هاي شيعيان را برآورده سازند.در پي اين تحول فکري دو گرايش در اين سازمان پديد آمد:گرايش اول، گرايش اهل رضا و توکل، بعدها به حرکه الاصلاحيه مشهور شد، و گرايش دوم گرايش سازمان حزب الله بود.سازمان اخير را تني چند از روحانيان پيرو خط امام خميني (ره)در سال 1986 م تشکيل دادند ونام حزب الله عربستان را براي خود برگزيدند.بعضي از رهبران اين گروه عبارت بودند از:شيخ هاشم الشکوس، شيخ عبدالرحمن الجبيل و عبدالجليل الما.تفاوت هاي اين گروه با «حرکه الاصلاحيه»را در چند بعد مي توان برشمرد؛ نخست اينکه اين گروه از اصل ولايت فقيه امام خميني حمايت مي کردند و پس از ايشان رهبري آيت الله خامنه اي را پذيرفتند و نيز از مقلدان ايشان به شمار مي آيند.در حالي که حرکه الاصلاحيه نسبت به رهبري روحانيتي واحد (ولي فقيه)در امور سياسي چندان اعتقادي ندارند؛ دوم اينکه پيروان خط امام ديدگاه سازشگارانه الصفار را رد کردند؛ زيرا به خاندان سعودي کاملا بي اعتماد بودند.البته اين رويکرد اغلب به انزوا و جدايي منجر شده است و گاهي به وادي خشونت نيز کشيده مي شود.
مخالفان بر اين اعتقادند که با مصالحه به وجود آمده ميان دولت و جريان اصلاحيه هم اکنون مبارزه شيعيان سلب شده است؛ زيرا هر نوع حرکتي با اين عنوان که شيعه با حکومت مصالحه کرده است انحرافي و عليه منافع ملي تلقي، و به شدت سرکوب مي شود.
3.شيعيان ليبرال
شيعيان ليبرال و سکولار به همان ميزان همتايان سني خود اقليتي تقريباً کوچک در جامعه شيعي هستند که از سازماندهي مؤثر بي بهره اند.هرچند عده اي چون نبيل الخنيزي توانستند اندکي توجه ملي و بين المللي را به خود جلب کنند، نفوذ اندکي در جامعه شيعي دارند.آنها فاقد ساختار نهادي سازماندهي رهبران ملي و مجامع حمايتي هستند و بر تجمع هفتگي در منازل شخصي با تأثير مردمي محدود متکي اند به همين دليل آنها تاکنون توانستند اهداف و برنامه هايي را تدارک ببينند که با تقاضاهاي افکار عمومي شيعيان همخواني داشته باشد.تمرکز آنها بر مسائل کلان ملي به جاي علائق فوري محلي جاذبه آنها را محدود مي کند؛ همچنان که دعوت آنها به اصلاح مذهبي و ايجاد نهادهاي سکولار با اعتراض روحانيون شيعه روبه رو شده است.
4.سنت گرايان و معترضان
کوچک ترين گروه سياسي شيعه متشکل از تعداد معدودي روحاني مستقل است که بدون هماهنگي و سازمان دهي خاصي و با عنوان مخالفان الصفار يا طرفداران يکپارچگي ملي تاثيري حاشيه اي دارند.گروه آنها افراد مذهبي غيرسياسي را در بر مي گيرد.آنها معتقدند جامعه شيعه بايد از مداخله در سياست ملي پرهيز کند و فقط بر امور جامعه شيعي تمرکز نمايد.بعضي از آنها حتي مخالف حرکت شيعيان در انتخابات شوراي شهرند.

تأثير رويدادهاي پس از يازده سپتامبر
 

تحولات مربوط به يازده سپتامبر، حمله به دو کشور مسلمان، روي کار آمدن دولت شيعي در عراق و پيروزي حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه، به رغم هزينه هاي زيادي که براي مسلمانان و شيعيان داشت، سبب شد شيعيان بتوانند موقعيت خود را در منطقه استحکام بخشند و خواسته هاي خود را نيز بيش از پيش طلب کنند.در عربستان نيز شيعيان توانستند افزون بر حضور چهار نماينده در شوراي سلطنتي سعودي، در رقابت هاي شوراي شهر نيز، که البته براي اولين و آخرين بار برگزار شد، شرکت کنند و همه کرسي هاي منطقه شرقي را از آن خود سازند؛ هر چند اين شورا نيز کاملاً دولتي است و قدرت اجرايي چنداني ندارد.درباره شرکت در اين انتخابات يا تحريم آن نيز بين گروه هاي گوناگون شيعه اختلاف نظرهاي جدي وجود داشت، اما سرانجام جريان متعلق به شيخ صفار و حرکه الاصلاحيه در انتخابات شرکت کرد و توانست با استفاده از امکاناتي که دولت در اختيارش قرار داده بود به پيروزي برسد.
منبع:زمانه شماره94