بررسی اعجاز قرآن


 

نويسنده:حمید رضا اصغری
منبع اختصاصی:راسخون



 

چکیده
 

هجمه ی سنگین شبهات و اشکالات وارده به قرآن کریم از ناحیه اعجاز قرآن و اینکه آیا قرآن کریم معجزه است یا نه؟ یا مثل اینکه آیا قرآن کریم همانند کتب آسمانی دیگر از قبیل تورات و انجیل دست خوش تحریف واقع شده یا تحریف نشده است ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است. ما در این مقاله آنچه را که دنبال می‌کنیم همین است که جواب سوالات و شبهات موجود در سایت‌ها و کتب و رسانه‌ها را به طور واضح و ساده و خلاصه بیان نمایم.
کلید واژه : اعجاز، قرآن، تحریف، سحر، جاودانه

مقدمه:
 

قرآن کلام الهی است که بر قلب نازنین خاتم الأنبیاء حضرت محمّد مصطفی (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) نازل گردیده است. ضرورت بحث از اعجاز قرآن در این مقاله آن است که انسان‌ها از نظر ایمان به پیامبر و آنچه او آورده است مستحکم و استوار گردند. از این رو ما افراد را به چند دسته تقسیم نموده‌ایم.

قسم اول
 

افرادی که دارای ضمیر و باطن پاک اند و به پیامبر و آنچه پیامبر می‌آورد یقین دارند، این گروه از افراد نیاز به معجزه آوردن برایشان نیست، و به پیامبران و آنچه را که آورده‌اند ایمان دارند بدون اینکه معجزه ای بیاورند، چه حکمت آن را بدانند چه حکمت آن را نداند (مثل حضرت خدیجه) سلام الله علیها و امیر المومنین (علیه السلام).

قسم دوم
 

اما از آنجا که همه انسان‌ها یکسان نیستند و برخی از آنها به آسانی نمی‌توانند به هر شخصی ایمان بیاورند و تا برای آن‌ها شاهد و معجزه نیاورند ایمان نمی‌آورند، پس تا مدعی پیامبری معجزه نیاورد این‌ها یقین به ارتباط او با عالم غیب نمی‌کنند و از اینجا ضرورت بحث راجع به اعجاز قرآن معلوم می‌شود که اگر قرآن معجزه نبود شاید بیش از نود درصد از مسلمانان به پیامبر ایمان نمی‌آوردند و در گمراهی بودند ولی از آنجا که خداوند حکیم بندگان خود را دوست دارد و به آن‌ها مهربان است و نمی‌خواهد که بندگانش در گمراهی و ضلالت باشند برای پیامبران خود معجزه قرار داد تا آن‌ها هدایت شوند و زیر لوای حق گرد آیند.

ضرورت اعجاز قرآن برای اثبات نبوت
 

اثبات صدق گفتار انبیاء (علیهم السلام) برای قوم خود یک امر ضروری است، مخصوصا برای کسانی که جزء دسته دوم باشند لذا می‌بایست هر پیامبر برای اتمام حجت و اثبات اینکه کلام او از عالم غیب است، همراه خود معجزه داشته باشد. قرآن کریم می‌فرماید: «قَالَ أَوَ لَو جِئتُکَ به شیءٍ مُبِین» (1) حضرت موسی (علیه السلام) خطاب به فرعون فرمودند: اگر چیزی که حقانیت مرا روشن می‌سازد بیاورم باز هم، ایمان نخواهی آورد. که فرعون به حضرت موسی (علیه السلام) گفت : (اگر راست می‌گویی بیاور) که حضرت موسی عصای خود را بر زمین انداخت و به اژدها تبدیل شد ولی فرعون باز ایمان نیاورد. برای خلاصه کلام سراغ تفسیر المیزان می‌رویم که علامه طباطبائی (علیه رحمه) در این مورد فرمایند: «اعجاز برای اثبات معارف الهی نیست، بلکه اعجاز برای اثبات رسالت و تصدیق پیامبری آن‌ها است. (2)»

معجزه در لغت
 

1- معجزه در لغت، از ریشه «عجز» بوده و به معنای بُن و پایان یک شیء است مثلمثل اینکه در قرآن آمده است: «تَنزَعُ النّاسَ کَأَنَّهُم اَعجازُ نَخلٍ مُنقَعِر (3) ».
2-معجزه از عجز می‌آید به معنای عاجز کردن و خود معجزه اسم فاعل است به معنای عاجز کننده. (4)

تعریف اعجاز از نظر بزرگان شیعه
 

الف-حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) «اعجاز»، به کار ویژه و خارق العاده ای گفته می‌شود که تنها فرستادگان الهی توان آن را دارند و بشر عادی حتی اگر تمام قوای خود را بکار گیرد، از آوردن مثل آن عاجز و ناتوان است. (5)
ب- حضرت آیت الله مصباح یزدی (حفظه الله) معجزه عبارت است از امر خارق العاده ای که با اراده خداوند متعال از هر شخص مدعی نبوّت، ظاهر شود و نشان صدق در ادعای وی می‌باشد. (6)
ج- آیت اله خویی (علیه رحمه) ایشان در تعریف معجزه می‌آورند «أَن یَأتِیَ المُدَّعی مِن المَناصِبِ الهِیّه به ما یَخرُقُ نَوامِیسِ الطَبِیعِهِ وَ یُعجِزُ عِندَ غَیرِهِ شاهِداً عَلی صِدقِ دَعواه» (7)
شرایط اعجاز
طبق تعاریفی که از بزرگان شیعه در رابطه با تعریف معجزه گذشت، برای معجزه سه شرط مطرح است:
الف- معجزه پدیده های خارق العاده ای هستند که از راه اسباب وعلل عادی و متعارف، پدید نمی‌آیند.
ب-برخی از این امور خارق العاده، با اراده‌ی الهی و با اذن خاص خداوند تعالی، از پیامبران، ظهور می‌کند.
ج-چنین امر خارق العاده ای می‌تواند نشانه‌ی صدق ادعای پیامبر باشد و در این صورت اصطلاحا معجزه نامیده می‌شود.

فرق بین معجزه و کرامت
 

در معجزه و کرامت تفاوت جوهری وجود ندارند بلکه هر دو از شئون «ولایت» می‌باشند. نبوت و امامت دو چهره‌ی بیرونی هستند که درون آن‌ها ولایت تجلی دارد و اگر نفس انسان کامل شد، می‌شود «ولی الله» و می‌تواند به اذن خداوند، در نظام هستی تأثیر تکوینی داشته باشد. کاری را که پیامبران الهی به عنوان معجزه انجام می‌دهند، اولیاء الهی به عنوان کرامت انجام می‌دهند و هر معجزه ای که انبیاء پیشین داشتند، معصومین (علیهم السلام) نیز می‌توانند به اذن حضرت بارِی تَعالَی داشته باشند، با این تفاوت که وحی تشریعی، مخصوص پیامبران الهی است. اعجاز کار خارق العاده ای است که برای اثبات نبوت و امامت صورت می‌گیرد و همراه با تحدی و مبارزه طلبی می‌باشد، لذا امور خارق العاده ای که از شخص پیامبر برای اثبات نبوت یا از شخص امام برای اثبات امامت صادر می‌شود معجزه نامیده می‌شود و آن دسته از امور خارق العاده ای که از سوی پیامبران و امامان صادر شده و برای اثبات نبوت و امامت نبوده، کرامت می‌باشند. کرامت، ممکن است از غیر پیامبر و امام معصوم (علیهما السلام) همه صادر شود و هیچ منع عقلی نیز وجود ندارد. قرآن کریم، کرامتی را به حضرت مریم (سلام الله علیها) نسبت می‌دهد، ولی برخی از متکلمان می‌گویند : کرامت‌هایی که به دست حضرت مریم (سلام اله علیها) ظاهر شده و در قرآن کریم هم آن‌ها را بیان فرموده «ارهاص» نام دارد. (8) خلاصه کلام تنها فرق بین معجزه و کرامت این است که معجزه مخصوص انبیاء و امامان (علیهم السلام) است ولی کرامت مشترک بین انبیاء و اولیاء الهی أعم از امام و غیر امام.

فرق بین معجزه و سحر
 

الف: تأثیر واقعی و تأثیر تخیلی
 

معجزه حقیقتی است که تأثیر حقیقی دارد و با آن می‌توان چوبی را واقعاً مار یا اژدها نمود. اما سحر، تصرف در قوه‌ی خیال می‌کند و اثرش، خیالی و تخیلی است. یعنی اگر چه سحر اثر واقعی بر انسان می‌گذارد ولی این اثر واقعی به صورت مستقیم نیست ودلیلی بر وقوع آن نداریم بلکه کانال این اثر، قوه‌ی تخیل انسان‌ها است؛ در حالی که معجزه به طور مستقیم در عالم واقع و در انسان و غیر انسان اثر واقعی می‌گذارد بدون آنکه نیاز به تأتیر در قوه‌ی خیال داشته باشد.
ب: شهودی بودن معجزه، حصولی بودن سحر
هر چه را که بشر در طبیعت به آن دست یافت، به دنبال اختراع مشابه آن، در صنعت رفته است و همه اختراعاتش مشابه سازی و نمونه برداری از طبیعت است و اگر چیزی درطبیعت خداوند وجود نداشته باشد صنعت نیز در پی او نرفته و نمی‌تواند بسازد. معجزه به دلیل ارتباط آن و اتکای روح قدسی به غیب و ماورای طبیعت، راه فکری و حصولی ندارد و بشر نمی‌تواند با درس و بحث و فکر و تحقیق بدون قداست روح، صاحب معجزه شود. تنها راه رسیدن به معجزه همان تهذیب نفس و قدرت و قداست و عظمت روح، و ارتباط آن با ماورای طبیعت و قدرت خداوند متعال است. (9) خلاصه کلام اینکه ما می‌توانیم در یک کلام فرق بین معجزه و کرامت و سحر را بفهمیم و برای همین سری به تفسیر المیزان می‌زنیم که در آنجا حضرت علامه (علیه رحمه) فرموده‌اند: در مورد معجزه از آنجایی که پای تحدی و هدایت خلق در کار است، و با صدور آن صحت نبوت پیغمبری و رسالت و دعوتش بسوی خدا اثبات می‌شود، لذا شخص صاحب معجزه در آوردن آن صاحب اختیار است، به این معنا که هر وقت از او معجزه خواستند می‌تواند بیاورد، و خدا هم اراده‌اش را عملی می‌سازد، به خلاف استجابت دعا و کرامات اولیاء که چون پای تحدی در کار نیست، و اگر تخلف پذیرد کسی گمراه نمی‌شود و هدایت کسی هم وابسته به آن نیست، لذا آن امکان پذیر است (10)

قرآن معجزه‌ی جاوید و جهانی اسلام
 

علت جاودانگی قرآن را باید در جاودانگی رسالت پیامبر اسلام در همه زمان‌ها و برای همه انسان‌ها جستجو نمود، پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) خاتم پیامبرانند و برای هدایت همه انسان‌ها تا روز قیامت مبعوث شده‌اند. آیین آن، اسلام و کتاب آن قرآن، تا روز قیامت باقی است. به همین جهت به فرمایش علامه طباطبائی (علیه رحمه) می‌پردازیم که ایشان اینگونه می‌فرمایند: قرآن مجید در مطلب خود اختصاص به امتی از امم، مانند امت عرب یا طایفه ای از طوائف مانند مسلمانان ندارد، بلکه با طوائف خارج از اسلام نیز سخن می‌گوید؛ چنانکه با مسلمانان سخن می‌گوید. (11) (به دلیل خطابات بسیاری که به عنوان کفار و مشرکین و اهل کتاب و یهود و بنی اسرائیل و نصاری دارد) و با هر طائفه ای از این طوائف، به احتجاج پرداخته و آنان را به سوی معارف حقه‌ی خود دعوت می‌کند. علت دیگری که می‌توانیم برای جهانی بودن اسلام و قرآن بیاوریم این است که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلم) دعوت همگانی کردند و حتی برای کشور های غیر مسلمان مثل ایران، مصر، حبشه و شامات نامه فرستادند و آن‌ها را به آیین خود دعوت نمودند. (12)
علت جاودانگی قرآن از نظر معصومین (علیهم السلام)
از امام صادق (سلام الله علیه) سوال شد که چرا قرآن با تکرار و درس و نشر جزء تازگی اثر دیگری نمی‌پذیرد؟ آن حضرت فرمودند: لِأنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالی لا یَجعَلَهُ لِزمانٍ دُونَ زمانٍ وَ لالِناسٍ فَهُوَ فِی کُّلِّ زَمانٍ جَدِیدٍ وَ عِندَ کُلِّ قَومٍ غَضٌّ إلی یَومِ القِیامَه (13)
یعنی تازگی قرآن برای آن است که خدای تبارک و تعالی آن را برای زمان موقت یا مردم خاصی نفرستاده و چون همیشگی و همگانی است، در هر زمان، جدید است و در نزد هر مردمی تا روز قیامت شیرین و پر جذبه است. امام باقر (علیه السلام) نیز از باب تشبیه معقول به محسوس، همیشگی بدونِ قرآن را به همواره بودن دو اختر فروزان آفتاب و ماه تشبیه می‌سازد و می‌فرماید: «یَجرِی کَما یَجرِی الشَّمسُ وَ القَمَرُ»؛ یعنی قرآن همانند دو اختر پر فروغ خورشید و ماه، همیشه در جریان است و زندگی انسان‌ها را تا پایان دنیا روشن می‌سازد (14)

آیا قرآن تحریف شده است؟
 

برای اینکه جواب این سوال را بدهیم و افرادی را که معتقد به تحریف قرآن شده‌اند قانع کنیم از چند روش در اینجا استفاده می‌نمایم.

روش اول: بررسی تاریخ
 

تاریخ یک از اسنادی است که با تحقیق و بررسی دقیق آن به ما می‌فهماند که قرآن کریم به هیچ وجه دست خوش تحریف قرار نگرفته است و اشخاصی مانند ابن ابی العوجاء و ... که از لحاظ بلاغت سرشناسان زمان خود بودن در مقابل قرآن عاجز و ناتوان گشته‌اند.

روش دوم: دلیل عقلی و نقلی
 

در این روش ما به وسیله دلیلی که مرکب است از دلیل عقلی و نقلی اثبات می‌نماییم که قرآنی را که الآن پیش رو داریم و از آن استفاده می‌نماییم همان کتابی است که بر قلب حضرت ختمی مرتبت (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) نازل گردیده است بدون هیچ تغییری در آن. در این روش نخست به وسیله دلیل عقلی ثابت می‌نماییم که چیزی به قرآن کریم اضافه نشده است، بعد از اینکه اثبات کردیم که این قرآن از طرف خداوند متعال است و چیزی بر آن اضافه نشده است با استفاده از آیات (دلیل نقلی) کاسته نشدن چیزی از قرآن را نیز اثبات می‌نماییم.
زیاد نشدن چیزی بر قرآن به اثبات عقل
اگر فرض شود که مطلب تامی بر قرآن، افزوده شده معنایش این است که آوردن مثل قرآن، امکان داشته است و چنین فرضی با اعجاز قرآن و عدم توانائی بشر برآوردن مثل آن، سازگار نیست. پس به همین دلیل معجزه بودن قرآن کریم، محفوظ بودن آن از اضافات نیز ثابت می‌شود.
کم نشدن چیزی از قرآن به اثبات عقل و نقل
بزرگان و علماء اسلام از شیعه و سنی، تصریح و تاکید کرده‌اند به اینکه : همانگونه که چیزی بر قرآن کریم افزوده نشده چیزی هم از آن کم نشده است. بعد از اینکه اثبات شد که همه قرآن موجود، کلام خداست و چیزی بر آن افزوده نشده، مفاد آیات آن به عنوان محکم‌ترین دلیل نقلی و تعبدی، حجت می‌شود؛ و یکی از مطالبی که از آیات کریمه‌ی قرآن بدست می‌آید همین است که خدای متعال، مصونیت این کتاب را از هر گونه تحریفی ضمانت کرده است. قرآن کریم می‌فرماید: «إنّا نَحنُ نَزَّلنا الذِّکرَ وَ إنّا لَهُ لَحافِظُون» (15) در این آیه شریفه در جمله دوم با استفاده از چند تأکید و هیئتی که دلالت بر استمرار می‌کند محفوظ بودن همیشگی قرآن از هر گونه تحریفی تضمین شده است. (16)

روش سوم
 

یکی از روش‌هایی که اثبات می‌کند قرآن موجود همان قرآنی است که هیچ گونه تحریف و کم و زیادی در آن صورت نگرفته است داستان محمدکاظم ساروقی و امثال ایشان است. ایشان که به دست مبارک حضرت ولی عصر (علیه السلام) حافظ کل قرآن و اسرار قرآن شد، در زندگی محمدکاظم آورده‌اند که حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) با دستی که به سینه او کشیدند او را عالم به همه الفاظ و معانی و اسرار قرآن نمودند به گونه ای که در حالی که اصلاً سواد خواندن و نوشتن نداشت، اما تمام قرآن را از اول به آخر و از آخر به اول از حفظ می‌خواند. تعداد آیات، کلمات، حروف و حتی نقطه های هر سوره را می‌دانست. (17) این معجزه خود از این راز پرده برمی دارد که این قرآنی را که الان در دست ما موجود می‌باشد همانند همان قرآنی است که نزد حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) موجود است بدون اینکه در آن تغییری حاصل شود.

روش چهارم: بررسی اعجاز قرآن در کلام اهل بیت (علیهم السلام)
 

امام باقر (علیه اسلام) می‌فرمایند: «إنَّ اللهَ لَم یَدعُ شَیئاً تَحتاجُ إلَیهِ الاُمَّهَ إِلی یَومِ القِیامَهِ، اِلّا أَنزَلَهُ فی کِتابِهِ وَ بَنِیهِ لِرَسُولِهِ وَ جَعَلَ لِکُلِّ شَیءٍ حَدًّا وَ جَعَلَ عَلَیهِ دَلیلاً یَدُلُ عَلَیه» (18) «خداوند از هیچ امری که مورد نیاز امت تا روز قیامت است فرو گذار ننموده است، مگر آنکه آن را در کتابش بر پیامبرش فرو فرستاده و برای پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) بیان داشته است و خداوند برای هر چیزی، حدی قرار داده و برای آن راهنمایی، تا بر او دلالت نماید» امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: «کِتابهٌ المُهَمِینَ الباهِرُ لِعُقُولِ الناظِرین (19) یعنی قرآن او، که برترین کتاب و خیره کننده عقل کسانی است که در قرآن تأمل نمایند.»

خلاصه کلام
 

با دقت نظر در تاریخ، احادیث اهل البیت (علیهم السلام) ودلایلی که کلامیون راجع به عدم تحریف قرآن آورده‌اند به وضوح می‌توان دریافت که قرآن کریم یک معجزه الهی است که تحریفی در آن صورت نگرفته است و نخواهد گرفت.

بررسی وجوه اعجاز قران
 

البته راجع به قرآن، حدود یک قرن بعد از نزول آن کسانی امثال ابن ابی العوجاء و ابن مقفع و ابوشاکر دیصانی و عبد المالک بصری، تصمیم گرفتند که توان خود را با معارضه‌ی با قرآن بیازمایند و یک سال تمام نیروی خود را بر سر این کار گذاشتند ولی کوچک‌ترین کاری از پیش نبردند و سرانجام، همگی در برابر عظمت کتاب الهی، زانوی عجز و حیرت به زمین زدند و سرانجام پس از یک سال که در مسجد الحرام برای کار یک ساله خود جلسه تشکیل دادند امام صادق (علیه السلام) کنار آن‌ها گذشت و این آیه شریفه را تلاوت نمودند: «قُل لَئِنِ اجتَمَعَتِ الإِنسُ وَالجِنُ عَلی أَن یَأتُوا به مثلِ هذا القَُرآنِ لا یَأتُونَ به مثلهِ وَلَو کَانَ بَعضُهُم لِبَعضٍ ظَهیراً»؛ (20) یعنی : اگر همه‌ی انسان‌ها وهمه ی اجنه جمع گردند تا مثل این قرآن را بیاورند، اگرچه همه یار و یاور همدیگر باشند، نخواهند توانست. این آیه کریمه علاوه بر اینکه تعجیز است، تمام موجودات مکلف را از آوردن مثل قرآن عاجز می‌کند.

الف تحدی در قرآن
 

اولین وجه از وجوه اعجاز قرآن تحدی است. تعریف تحدی: یعنی مبارزه طلبی و دعوت نمودن منکران نبوت برای آوردن مثلی برای معجزه. البته نکته ای که باید در این وجه از اعجاز قرآن یادآور شده این است که بحث تحدی فقط مخصوص قرآن نیست بلکه برای تمام معجزات است و رسولان برای اثبات حقانیت خود به مردم می‌گفتند که اگر کسی در معجزه بودن این معجزه شک دارد اگر می‌تواند شبیه به آن را بیاورد.

تحدی مشتمل بر قیاس و برهان است
 

و برهان آن این است : «لَو کانَ هذَا الکِتابُ مِن عِندِ غَیرَاللهِ، لَأَمکَنَ الإیتانِ به مثله»، (لکِنَ التّالی باطِلٌ، فَالمُقَدَمَ مِثلُه).(21)

اقسام تحدی
 

الف تحدی قرآن به اینکه کسی نمی‌تواند مثل این قرآن را بیاورد: «قُل لَئنِ اجتَمَعتِ الاِنسُ وَ الجِنُ عَلی أن یَاتُوا به مثلِ هذا القَُرآنِ لا یَأتُونَ به مثلهِ وَ لَو کانَ بَعضُهُم لِبَعضٍ ظَهیراً» (22) یعنی اگر همه انسان‌ها و همه اجنه جمع گردند تا مثل این قرآن را بیاورند، اگر چه همگی یار و یاور یکدیگر باشند، نخواهند توانست.
ب تحدی به ده سوره از سوره های قرآن:
«أم یَقُولُونَ افتَراهُ قُل فَأتُوا به عشرِ سُوَرٍ مِثلِهِ مُفتَرَیاتٍ وَادعُوا مَنِ استَطَعتُم مِن دُونِ اللهِ إِن کُنتُم صادِقین» (23) یعنی کافران می‌گویند که این کتاب وحی خدا نیست و افترایی است که مدعی پیامبری بر خدا بسته‌اند، ای پیامبر! بگو پس اگر راست می‌گویید و این قرآن افترای بشری است شما نیز ده سوره همانند آن بیاورید و برای این کار می‌توانید هر کس را جز خدا، به یاری دعوت کنید.
ج تحدی به یک سوره‌ی کوچک قرآن
که در سوره بقره می‌فرماید : «وَ إن کُنتُم فی رَیبٍ مِمّا نَزَّلنا عَلی عَبدِنا فَأتُوا به سورهٍ مِن مِثلِهِ وَ ادعُوا شُهَدائَکُم مِن دُونِ اللهِ إن کُنتُم صادِقین» (24)
دونکته مهم
نکته اولآنچه در بحث تحدی است این است که قرآن کتابی نیست که اختصاص به عصر رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) یا به قوم عرب داشته باشد، کتابی است برای همه انسان‌ها، بلکه برای جنیان و تا روز قیامت هدایت گر همه‌ی آنان و حجت خداوند بر آن‌ها است و اگر چنین است پس هنوز هم مبارز می‌طلبد و هنوز هم گواه بر صدق ادعای پیامبر اسلام است.
نکته دوم. نکته‌ی دیگری که لازم به ذکر است این که، این ویژگی تحدی در قرآن ویژگی عامی است که تمام اعجاز قرآن را در بر می‌گیرد یعنی هیچ کس نمی‌تواند در هیچ یک از ابعاد اعجاز قرآن مثل آن را بیاورد و قرآن از هر جهت معجزه است.

ب اعجاز قرآن در فصاحت و بلاغت
 

آنان که به فکر مبارزه با قرآن بودند، از آیات تحدی به ده سوره یا یک سوره، تحدی در فصاحت و بلاغت را می فهمیند، نه تحدی به اخبار غیبی و مانند آن را؛ و از این جهت، بسیاری از آنها به فکر مقابله و مبارزه‌ی با قرآن افتادند و عهدهایی با یکدیگر بستند که بتوانند مثل آن را بیاورند ولی هیچگاه نتوانستند. بخش قابل توجهی از تحدی قرآن، ناظر بر فصاحت و بلاغت است. البته فصاحت و بلاغت جزء امور لفظی محض نیست که هرکس بتواند با شناخت معانی الفاظ و قوانین ادبی، فصیح و بلیغ شود. برای تبلیغ شدن باید نخست معانی و معارف درستی را درک نمود و سپس آن را در بهترین الفاظ و شیواترین قالب لفظی ریخت. قرآن کریم با حفظ و مراعات نکات ادبی، همه‌ی حقایق جهان را که برای پرورش انسان مفید است، در بهترین و زیباترین الفاظ ادا می‌کند، از این رو خداوند سبحان آن را «أَحسَنَ الحَدِیث» معرفی می‌کند. (25) نکته: عرب جاهلی تنها در یک بعد از ابعاد سه گانه فصاحت و بلاغت؛ یعنی در معانی الفاظ و علوم ادبی و ظرایف کلامی تجربه داشت، أما در معارف اخلاقی و جهان بینی الهی و عقلانی چیزی نمی‌دانست و از آوردن آن معارف، با الفاظ مناسب نیز قطعاً عاجز بود. در مورد تحدی به فصاحت و بلاغت بحث‌های زیادی شده است تا جایی که برخی تصور کرده‌اند که اعجاز قرآن تنها در محور فصاحت و بلاغت است. (26)

ج اعجاز قرآن در محتوا و معارف:
 

خدای سبحان می‌فرماید: «وَ نَزَّلنا عَلَیکَ الکِتابَ تِبیاناً لِکُلِّ شَیءٍ وَ هُدَیً وَ رَحمَهً وَ بُشری لِلمُسلِمِین» (27)؛ یعنی ما کتابی را بر شما نازل کردیم که همه حقایق را بیان می‌کند و علاوه بر این جنبه تعلیمی، مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمین است. قرآن مانند کتاب عقلی و علمی نیست که تنها مبین و مفسر باشد و به تعلیم معارف پرداخته باشد. بلکه انسان را در مقام عمل به سوی هدفش هدایت می‌کند و نوری است که علاوه بر روشنگری، دستگیری نیز می‌کند. «وَ أَنزَلنا إِلَیکُم نُورًا مُبِیناً» (28) در این آیه‌ی شریفه، دو نظر وجود دارد: اول اینکه قرآن کریم همه حقایق لازم برای سعادتانشان را در بر دارد؛ و دوم اینکه نه تنها همه حقایق لازم، بلکه همه حقایق هستی را به طور مطلق شامل است لکن استنباط از آن در اختیار همگان نیست، پس قدر مسلم آن است که آنچه در سعادت انسان دخالت دارد، در قرآن آمده است. (29)

د اعجاز قرآن در هماهنگی آیات
 

تحدی دیگرقرآن کریم، ناظر به هماهنگی آیات و عدم اختلاف در آن‌ها است که فرمود: (أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ وَلَو کانَ مِن عِندِ غَیرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اختِلافاً کَثِیراً) (30) آیا در قرآن تدبر نمی‌کنید چرا که اگر این قرآن از طرف کسی جز خداوند متعال بود، در آن اختلاف بسیاری یافت می‌شد و همین مطلب که در قرآن اختلافی وجود ندارد ناظر بر این است که این کتاب معجزه و از طرف خداوند است. برای اثبات اعجاز قرآن و اینکه قرآن، کلام الله است، خوب است تدبر کنید. این کتاب طی سال‌های متمادی نازل شده است، در مکانهای مختلف و زمانهای گوناگون و در حالتهای متفاوت. کتابی که در این شرایط گوناگون، آن هم طی بیست و چند سال نازل شود و هیچ اختلافی در آن نباشد، قطعاً معجزه است. راغب اصفهانی تدبر را اینگونه معنا می‌کند: «التَدَبُّرُ التَفَکُرُ فِی دُبُرِ الأُمُور» (31) بنابراین، مقصود از تدبر در قرآن این نیست که در یک آیه آن تفکر کنید، بلکه مقصود آن است که همه آیات را مورد دقت قرار دهید.

ه اعجاز قرآن در اخبار غیبی
 

یکی دیگر از موارد تحدی و اعجاز قرآن کریم، مسئله «اخبار غیبی» است، خدای سبحان در معرفی قرآن می‌فرماید: این کتاب غیب را برای انسان‌ها تبیین می‌کند. از نظر قرآن، جهان هستی به دو قسم «غیب» و «شهادت» تقسیم می‌شود. عالم ماده که با حواس درک می‌شود، عالم شهادت و عالم ماورای طبیعت که با حواس، درک نمی‌شود. خدای سبحان که به عالم شهادت و طبیعت عالِم است، به عالَم غیب هم آگاه است، زیرا «لِلّهِ غَیبُ السَّماواتِ وَالأرضِ» است. (32) خداوندمتعال این علمِ به عالم غیب را به بعضی از بندگان خود نیز داده است و راجع به این در قرآن کریم می‌فرماید: «عالِمُ الغَیبِ فَلا یُظهِرُ عَلی غَیبِهِ أَحَداً اِلّا مَنِ ارتَضَی مِن رَسُول» (33) اخبار غیبی خود به چند دسته تقسیم می‌شوند که عبارتند از :

1-اخبار غیبی قرآن از امتهای گذشته
 

خداوند سبحان در قرآن کریم، از انبیاء گذشته و امتهای آنان خبری می‌دهد. از تاریخ شیخ الأنبیاء نوح (علیه السلام) و از قوم او و از طوفان و کشتی او سخن می‌گوید و آنگاه می‌فرماید: «تِلکَ مِن أَنباءِ الغَیبِ نوحی‌ها إِلَیک» (34)؛ آنچه را که برای تو گفتیم، خبرهایی است غیبی که از راه وحی تو را آگاه ساختیم. در جای دیگر، آنگاه که جریان موسی کلیم را باز گو می‌کند، باز می‌فرماید: تو شاهد نبودی آن وقت که ما فیض وحی را به جانب غربی به موسی رساندیم و در آخر به پیامبر می‌فرماید: ما این اخبار غیبی را از راه وحی به تو می‌رسانیم. راجع به حضرت مریم، حضرت مسیح و ... نیز نظیر آیات بالا را داریم.

2- اخبار غیبی قرآن از وقایع آینده
 

الف خداوند متعال در سوره روم، پیروزی قطعی رمیان را در آینده خبر می‌دهد؛ (غُلِبَتِ الرُّوم) (35)
ب اخبار غیبی توطئه دشمن که در سوره نساء آمده است.
ج اخبار غیبی فتح مکه به دست مسلمانان که در سوره فتح آمده است.
د خبرهای غیبی درباره صهیونیست‌ها سوره نساء آیه 53 در تفسیر المنار
6- اعجاز قرآن در آورنده آن
خداوند سبحان درباره این بعد از ابعاد اعجاز قرآن می‌فرماید: «هُوَالَّذِی بَعثَ فِی الأُمِیِّینَ رَسُولاً مِنهُم» (36) یعنی خداوند در بین مردمِ درس نخوانده، پیامبری را از خود آنان مبعوث گردانید. مشرکین به پیامبر پیشنهاد کردند که بجای این آیات و کلمات، سخنان دیگری برای ما بخوان! «أَئتِ به قرآنِ غَیرَ هذا أَو بَدَلَه» و پیامبر گرامی اسلام در پاسخ آنان فرمود: «قُل ما یَکُونَ لی أَن أُبَدِّ لَهُ مِن تِلقاءِ نَفسِی أَن أَتَّبِعَ إلّا ما یُوحی» من از آنچه به من وحی می‌شود تبعیت می‌کنم و به دست خودم نیست که آن را به چیز دیگری تبدیل کنم، پس می‌فرماید: اگر خدا نمی‌خواست من همین آیاتی را هم که بر شما خوانده‌ام، نمی‌توانستم بر شما تلاوت کنم (37) ...

نتیجه گیری
 

تاینجا به شش وجه از وجوه اعجاز قرآن اشاره نمودیم و مختصر راجع به آن توضیح دادیم و آنچه را ما در این مختصر جزوه به دست آوردیم این است که قرآن کریم کتابی است که از طرف خدای متعال به رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) نازل گردیده است و در آن هیچ دخل و تصرفی چه از طرف پیامبر گرامی اسلام و چه از طرف غیر آن حضرت صورت نگرفته و از آنجا که فهمیدیم این قرآن کتابی است که تا به حال کسی نتوانسته حتی آیه ای مثل آن را بیاورد و همه را از آوردن مثل آن عاجز کرده است و در آینده نیز کسی نمی‌تواند مثل آن را بیاورد و خداوند می‌فرماید: فَاللهُ خَیرٌ الحافِظاً وَ هُوَ اَرحَمُ الرّاحِمین.

پي‌نوشت‌ها:
 

1. شعراء آیه 30
2. تفسیر المیزان ج 1 ص 94 با کمی تغییر
3. قمر آیه 20 (مردمان را از زمین همانند ریشه های از بن کنده) ریشه های ازجا کنده بر می‌کنند.
4. فرهنگ ابجد ص 60
5. قرآن درقرآن ج 1 ص 89
6. آموزش عقائد ص 220
7.ترجمه:(معجزه آن است که فردی که ادعای منصبی از مناصب الهیه را می‌نماید) مانند پیامبر کاری را انجام دهد که فرا تر از قوانین طبیعت باشد و دیگران نیز از انجام آن عاجز باشند، ضمن اینکه گواهی بر صدق ادعای او نیز باشد. (البیان فی تفسیر القرآن ص 33)
8.ارهاص یعنی : پیش در آمد معجزه که در حقیقت به برکت صاحب معجزه است که بدست شخص دیگر ظاهر می‌شود و در حقیقت کرامت حضرت مریم (سلام الله علیها) مربوط به اعجاز حضرت عیسی (علیه السلام) است. (قرآن در قرآن ج 1 ص 99)
9. البته در همین کتاب بحث اقسام سحر و علل آن آمده است. قرآن درقرآن جلد 1 صفحه 115.
10. ترجمه تفسیر المیزان ج 1 ص 128 (با کمی تغییر)
11.(قرآن در اسلام صفحه 20) مانند اینکه در بعضی آیات قرآن می‌فرماید: یا اَیها النّاس (که این خطاب به قوم یا امت خاصی نداردو منظور آن تمام مردم است) یا بَنی آدَم، یا اَهلَ الکتاب و ...
برای بررسی این آیات مراجعه شود به آیات = سوره‌ی بقره آیه 21- نساء 1 و 174 – فاطر 15 – اعراف 26 و 27 و 28 و 31 و 35 – یس 60.
12. این نامه‌ها که پیامبر نوشتند در کتاب‌های تاریخ موجود می‌باشد و مجموعه این‌ها در کتابی به نام (مکاتب الرسول) گردآوری شده است. (اموزش عقائد ص 280)
13.(بحار، ج 89 ص 15)
14.(بحار جلد 89 ص 94 و 97)
(در کتاب آموزش عقاید حضرت آیت اله مصباح نیز دلایلی ذکر شده که به جهت احتضار در اینجا آورده نشده است- مراجعه شود به آموزش عقائد ص 281 )
15. حجرات آیه 9
16. (البته این آیه دال بر اضافه نشدن چیزی بر قرآن هم دارد). کتاب آموزش عقائد آیت اله مصباح ص 272 .
17.کتاب هدف خلقت ص 185
18.(بحار الانوار ج 89 ص 84 )
19.(بحار ج 10 ص 244)
به جهت اختصار از ذکر احادیث بقیه معصومین (علیه السلام) دست کشیده و تنها احادیث را در این باره معرفی می‌نمایم. (کتاب بحار الانوار جلد 89 )
20.سوره اسراء آیه 88
21.یعنی (اگر این کتاب، کلام الله نباشد پس کلام بشری است پس شما هم باید بتوانید مثل آن را بیاورید، و اگر نتوانستید مثل آن را بیاورید پس آوردن این کتاب کار بشر نیست).
22.اسراء آیه 88
23.هود آیه 13
24. بقره آیات 23 و 24.
25.سوره زمر آیه 23
26.قرآن در قرآن ج 1 ص 36
27. سوره نحل آیه 89
28.سوره نساء آیه 174
29. قرآن در قرآن ص 37
30.سوره نساء آیه 82
31.مفردات راغب ص 166
32.سوره نحل آیه 77
33 سوره جن، آیات 26 و 27
34.سوره هود آیه 49
35.سوره روم آیه 2
36.سوره جمعه آیه 2
37.یونس آیه 16
 

منابع و مآخذ
1. قرآن کریم
2. جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، نوبت اول، انتشارات اسراء، قم 1375
3. مصباح، محمد تقی، آموزش عقاید، نوبت پنجم، قم، 1383
4. طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، میدلاین (جامع التفاسیر).
5.حضرت آیت الله خوئی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسر القرآن، میدلاین (جامع التفاسیر)
6.راغب اصفهانی، فرهنگ لغت راغب اصفهانی، میدلاین
7. مصباح، محمد تقی، قرآن در اسلام، نوبت سوم، قم، بی تا
8. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 89 و 94 و 97، میدلاین
9.علامه سیدمحمد حسین طباطبائی، اعجاز القرآن، نوبت هشتم، قم، بی تا
10. مهدوی، سید ابوالحسن، هدف خلقت، نوبت دوم، اصفهان، بی جا، بی تا.