امروز روز نهج البلاغه است


 






 
بخشي از سخنراني مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه يي مدّ ظلّه العالي در كنگره ي چهارم نهج البلاغه فروردين ماه 1363 برابر با رجب 1404در حسينيه ي ارشاد تهران
نهج البلاغه يعني مجموعه اي كه به همت و تلاش سيد بزرگوار شريف رضي گرد آمده و بحمدالله تا امروز مرجع مراجعه و مطالعه ي خواص و انديشمندان بوده. نه فقط محور معرفت و كار عمومي مردم شايد در تمام دوراني كه اين كتاب تاليف شده و به وجود آمده مانند امروز مورد نياز و متناسب با اوضاع زمان و مكان نبوده است. البته نهج البلاغه از جهات مختلف حائز اهميت است. شايد بشود گفت كه نهج البلاغه مجموعه اي است از عمده ترين مباحث و معارف اسلامي و همه ي آنچه براي يك انسان مسلمان و يك جامعه اسلامي لازم است، در نهج البلاغه از آن سخني و حرفي و اشاره اي يا بحثي و هدايتي هست. توحيد و عقايد اسلامي و اصول دين تا اخلاق و تهذيب و تزكيه نفساني، سياست مُلك داري و كيفيت اداره ي صحنه هاي عظيم فعاليت اجتماعي تا تنظيم روابط اخلاقي و خانوادگي، جنگ و سياست و حكمت و علم و ... ليكن مطالب اين كتاب كه در مجموع، درس زندگي اجتماعي براي همه مسلمانهاست به طور مجرّد از زندگي، مطرح نشده است. گوينده اين كلمات رئيس مملكت، حاكم و فرمانرواي بزرگي است كه سلطنت و حكومت او بر كشور پهناور و عظيمي گسترش داشته است. اين انسان بزرگ كه مسؤوليت ملك داري و زمامداري راهم بر دوش داشته با احساس اين مسؤوليت عظيم اين مطالب را بر زبان خود جاري كرده است. نهج البلاغه مانند گفته هاي حكيمي نيست كه دور از غوغاي زندگي و فارغ از واقعيتها و مسائل گوناگوني كه در يك جامعه ممكن است مطرح باشد، مي نشيند و معارف اسلامي را بيان مي كند. بلكه سخنان انساني است كه بار مسؤوليت اداره ي يك جامعه ي عظيم را بر دوش خود احساس مي كند و داناي دين و بصير به همه معارف اسلامي و قرآني است با دلي مالامال از معرفت، و روحي بزرگ و در مقامي پر مسئوليت، با مردم روبرو ميشود. در كشور ما و در جامعه ي ما اين انقلاب در سايه ي آموزشهاي اميرالمؤمنين (ع) و با اتكا به قرآن و نهج البلاغه، به پيروزي رسيده است. امروز تقريباً همان جامعه ي اسلامي و علوي تشكيل شده، و همان شرايط تقريباً در بيشتر ابعاد در جامعه و كشور ما حكومت مي كند. امروز روز استفاده هرچه بيشتر از نهج البلاغه است. در اين زمينه توضيح بيشتري مي دهم. حتي شرايط زندگي رسول اكرم (ص) هم با شرايط زندگي دوران حكومت اميرالمؤمنين (ع) متفاوت است. در دوران رسول اكرم (ص)، جامعه، جامعه اسلامي كامل عيار بود يعني جهت گيري جامعه همان جهت گيري كاملا اسلامي بود. اما خصوصيتي كه از اول تا آخر دوران زندگي ده ساله ي پيغمبر (ص) در دوران حكومت اسلامي وجود داشت، اين بود كه در آن روز صف بنديها آشكار بود. شعارهاي اسلام شعارهاي مشخص و واضح و تعيين كننده بود. جناح بنديهايي كه در جانب پيغمبر (ص) قرار داشت جناح بندي واضح و آشكاري بود. معلوم بود كه دوست و دشمن كيست. حتي حركت نفاق كه در جامعه ي اسلامي از اول تشكيل حكومت اسلامي حداقل از دوران زندگي پيامبر (ص) در مدينه، به وجود آمد، نمي توانست آن طور كه نتيجه ي حركت نفاق هست جامعه را تحت تاثير قرار دهد. چون خود پيغمبر (ص) حاضر بود. آياتي در اشاره به منافقين و افشاي احوال آنان نازل مي شد، منافقين تهديد و افشا مي شدند. خيلي از منافقان به وسيله پيغمبر (ص) شناخته و حتي به ديگران شناسانده مي شدند. حركات موذيانه ي نفاق انجام مي گرفت. اما بر مجموع جامعه ي اسلامي يك صراحت و حالت افشاگري مسلط بود. كساني كه در جنگ در برابر پيغمبر (ص) شركت مي كردند، دشمناني بودند كه دشمني آنها، و ابعاد اين دشمني، و ميزان دوري و نزديكي آنها از اسلام معلوم بود. حتي معلوم بود يهود چقدر مخالف اسلامند؟ قريش چقدر مخالف اسلامند؟ و نيز قبايل ديگر. و بديهي است مسلمانان در اينكه كيفيت مبارزه ي آنان با اسلام و مسلمين چگونه است دچار حيرت و ترديد نبودند.

خصوصيت ويژه ي زمان
 

اما دوران اميرالمؤمنين (ع) اين خصوصيّت را نداشت و اين يكي از بزرگترين دشواريهاي حكومت كوتاه، يعني كمتر از پنج ساله ي اميرالمؤمنين (ع) است. در دوران اميرالمؤمنين (ع) وقتي كه دو لشگر در برابر هم قرار مي گرفتند هر دو لشگر نماز مي خواندند. هر دو لشگر اگر ماه رمضان بود روزه مي گرفتند. از ميان هر دو لشگر آواي تلاوت قرآن شنيده مي شود. مسلمانها در هر دو لشگري كه در مقابل هم قرار داشت، احساس مي كردند كه صراحت و راحتي خيال دوران پيغمبر (ص) را ندارند. لذا در جنگ صفين، در نبردهاي اميرالمؤمنين (ع) چندبار زمزه سؤال و شبهه و حيرت به وجود آمد و مسلمانهايي كه اسلام قديمي و از دوران پيامبر اكرم (ص)را داشتند و مسائل و حقايق اسلامي را از اولين روزهاي ولادت اسلام و بخصوص ولادت حكومت اسلامي ثبت كرده بودند مثل عمّار و ياسر، مي توانستند گره گشا باشند و مشكل را برطرف كنند. اما بسياري سردرگم بودند. در ماجراهاي دوران اميرالمؤمنين (ع) اختلاف صفوف آشكار نبود. اشترك در شعارها به قدري فضا را تنگ كرده بود كه اميرالمؤمنين (ع) بارها مي فرمود: «لا يَحْمِلُ هذَالْعَلَمَ اِلا اهل الْبَصَرِ و الْصَبْرِ» (1) تنها مقاومت كافي نيست، بينايي و هشياري و تيزنگري لازم است. اين خصوصيت ويژه زمان اميرالمؤمنين (ع) بود. ما امروزه در دنيايي عظيم با شعارهاي زيبايي كه در بسياري از نقاط آن، سرداده مي شود كم و بيش همان وضعيت را داريم. حتي امروز در دنياي اسلام كه درك و دريافت و بينش اسلامي در آن گاهي به فاصله هايي به اندازه ي فاصله ي ايمان و كفر از هم دور هستند با چنين واقعيتي مواجهيم.
امروز آشكارترين و روشنترين حقايق اسلامي به وسيله ي بخشي از مدعيان اسلام در كشورهاي اسلامي ناديده گرفته مي شود. امروز همان روزي است كه شعارها يكسان است، اما جهت گيريها به شدت مغاير يكديگر. امروز شرايطي مشابه شرايط حكومت دوران اميرالمؤمنين (ع) است. پس روزگار نهج البلاغه است. امروز مي شود از ديدگاه دقيق و نافذ اميرالمؤمنين (ع) به واقعيتهاي جهان و جامعه نگاه كرد و بسياري از حقايق را ديد و شناخت و علاج دردها را پيدا كرد.
همين است كه به نظر ما امروز از هميشه به نهج البلاغه محتاج تريم.

پي نوشت ها :
 

1- نهج البلاغه، خطبه 172.
 

منبع: سالنماي النهج 1-5