نهج البلاغه پارسي در بوته ي نقد


 






 
اگر از كسي بخواهيد تا از پنج كتاب كه در خانه ايرانيان مسلمان وجود دارد نام ببرد بدون ترديد پس از قرآن كريم از نهج البلاغه نام خواهد برد.
امروز نهج البلاغه اين برادر قرآن و اثر ماندگار سيّد رضي (ره) آنچنان در ميان شيعيان اميرمؤمنان (ع) آشناست كه بيش از هر زمان ديگر توجّه و اهتمام به آن ضروري به نظر مي رسد.
شايد روزي كه سيّد رضي در كار گردآوري و تاليف سخنان و كلمات مولاي متقيان (ع) بود خود نيز نمي دانست كه توكّل و خلوص او چه حاصل پرباري را براي همّت و تلاش خستگي ناپذيرش رقم خواهد زد و به بار خواهد آورد.
گرچه خود وقتي در مقدمه نهج البلاغه به سبب تاليف كتاب اشاره مي كند مي گويد: «مي دانستم در آن سودي بزرگ است و بلند آوازه گردد» امّا به يقين او بيشتر در انديشه ي وظيفه الهي خود بوده و از سر عشق و ارادت به آستان مقدس امام علي عليه السلام چنين كار سترگي را آغاز كرده است و به اين سرانجام نيانديشيده كه چه روزها اين كتاب دست به دست خواهد گرديد و چه شب ها كساني بر سر صفحات آن خواهند گريست. چه شورش ها و قيام ها كه از مضامين شور آفرين اين كتاب برخواهد خواست. چه رشادت ها و شهادت ها كه در اثر محتواي حياتبخش و آگاهي آفرين آن سرخواهد گرفت.
اينكه كه به اذعان اهل فن و بيش از هر زمان ديگر نهج البلاغه كتاب زندگي و نياز روزگار ما شناخته شده و از بركت نامگذاري دو سال پياپي به سال اميرالمؤمنين (ع) نهج البلاغه بيشتر از پيش به خانه هاي مردم راه پيدا كرده و زمينه انس و آشنايي همگاني با سخنان گهربار و گرانقدر پيشواي متقيان (ع) فراهم شده معرفي و عرضه ترجمه يا ترجمه هايي مناسب عموم مردم ضروري تر به نظر مي رسد. نهج البلاغه البته در عين مظلوميت و گمنامي در ميان عموم مردم، همواره مورد توجه و اقبال خواص بوده و كم نبوده اند آگاهان و فرهيختگاني كه دواي دردهاي خود را در آن جسته و از زلال كوثرش تشنگي جان خود را زدوده اند. تاكنون ترجمه ها، تفسيرها، واژه نامه ها و كتابهاي بسياري براي آن نگاشته شده و لااقل در زبان فارسي ترجمه هاي بسياري مخصوصاً در سالهاي اخير براي آن نگاشته شده است. در يك شمارش سردستي و ابتدايي ترجمه هاي فارسي مختلفي به خاطر مي رسد.
1. مرحوم فيض الاسلام
2. آيت الله مكارم شيرازي
3. مرحوم دشتي
4. دكتر شهيدي
5. آيتي
6. افتخارزاده
7. اسدالله مبشري
8.معاديخواه
9. علاّمه جعفري
10. محسن فارسي
11. محمدعلي شرقي
12. احمدسپهر خراساني
13. ناهيد ميرزاآقايي
14. محمد مقيمي
15. مرحوم مصطفي زماني
16. محمد بهشتي
17. محمدجواد شريعت
18. فريدون سالكي
19. ذبيح الله منصوري
20. محمدعلي انصاري
21. سيدنبي الدين اوليايي
22. علي اصغر فقيهي
23. حسين استاد ولي و ...
اين ها جز ترجمه هاي منظومي است كه به چاپ رسيده و همه اينها نيز جز ترجمه هايي است كه بصورت نسخه هاي خطي باقي مانده و به چاپ نرسيده و در اختيار عموم قرار ندارد. در همين حال، عده بسياري از اهل فضل به ترجمه فارسي نهج البلاغه مشغولند و كساني همچون آقاي سيدمهدي شجاعي نيز با تكيه بر قلم پرتوان و روان خود مخاطب جوان را هدف گرفته اند.
اينها همه البته هيچگاه انتظار و توقع از بنياد نهج البلاغه را منتفي نكرده است. پس از انقلاب اسلامي و تاسيس بنياد نهج البلاغه اين انتظار همواره از بنياد نهج البلاغه بوده كه به عنوان رسمي ترين و معتبرترين نهاد متولي اين امر مقدس به عرضه ترجمه اي روان، متقن، دقيق و زيبا از نهج البلاغه بپردازد و جدا از مخاطبان خاصّ در چنين كاري به مخاطب عام توجه كند كه اين روزها بيشتر از هميشه نسبت به اين كتاب ارزشمند روي آورده و نسبت به اين كتاب ارزشمند روي آورده و نسبت به آن رغبت و علاقه نشان مي دهند. حجت الاسلام و المسلمين سيدجمال الدين دين پرور كه رياست عاليه بنياد نهج البلاغه را از آغاز تاسيس آن و با نظر مبارك حضرت امام خميني (ره) بر عهده داشته اند به عنوان چهره اي شناخته مي شوند كه از آغاز جواني به نويسندگي و نشر معارف اسلامي خصوصاً براي نسل جوان اهتمام داشته اند و از معدود افرادي هستيد كه در حوزه هاي علميه داراي افكار نو و انديشه هاي روشن بوده و نسل جوان حوزه هاي علميه در سالهاي قبل از انقلاب به شمار مي رفته اند.سابقه نگارش ادبي زيبا و روان ايشان به خصوص در آثار ارزنده اي چون «جهانگشاي عادل» اقتضا مي كرد كه بسيار زودتر از اينها ترجمه اي روان و همه فهم از نهج البلاغه به قلم ايشان انتشار يابد. اين انتظار البته اينك به سرآمده و ترجمه ايشان از اين كتاب گرانقدر با نام زيباي «نهج البلاغه پارسي» به بازار راه يافته است. مهمترين ويژگي اين ترجمه از نام آن پيداست. مهمترين ويژگي اين ترجمه از نام آن پيداست. اگر رسالت ترجمه را اداي مقصود و بيان مطلوب از زبان مبدا به زبان مقصد بدانيم و باور داشته باشيم ترجمه اي موفق و مطلوب است كه بتواند كنه و عمق مفهوم مورد نظر را در متن اصلي به زبان دوم برگرداند. در اين صورت «نهج البلاغه پارسي» پيش از هر چيز فهم و درك صحيح و آسان مخاطب فارسي زبان را مورد نظر قرار داده و در رسيدن به اين مقصود موفق شده است.
مترجم محترم خود در عنوان فرعي كتاب اين تعبير را به كار برده اند: «ترجمه ي متن و محتواي كلام اميرالمؤمنين علي (ع) بر اساس فرهنگ و ادب پارسي».
كتاب در قطع وزيري و چاپ دو رنگ (متن سياه و زمينه صفحات دورنگ آبي) در 1314 صفحه به چاپ رسيده و به جز مقدمه مترجم بخشي از پيام حضرت امام خميني به كنگره هزاره نهج البلاغه را در آغاز آن مي خوانيم. همچنين در پايان كتاب يادداشت هاي مترجم براساس شماره هاي فرعي متن ترجمه و نيز فهرست عناوين عناوين خطبه ها، نامه ها، حكمت ها همراه با عنوان هاي متفاوت ترجمه فارسي آمده است. در نخستين نظر سختي ترجمه نهج البلاغه و اهميت ويژه آن به چشم مي آيد. نهج البلاغه كتابي است كه با رويكرد ادبي و تخصصي گرد آوري و تاليف شده و مؤلف آن نيز خود از سرشناس ترين چهره هاي ادبيات عرب است تا آنجا كه سيد رضي را بزرگترين شاعر زمان خود دانسته اند. برگردان چنين اثر گرانقدري خصوصاً با نظر به مخاطب عام و متناسب با شرايط روز به طور طبيعي كار آساني نيست. «نهج البلاغه پارسي» از اين جهت اثري قابل توجه است گرچه اگر در كيفيت چاپ و فرم صفحه آرايي و تزيين آن دقت بيشتري مي شد و ويرايش فارسي ظريف و هوشمندانه اي نيز بر آن صورت مي گرفت اثري به مراتب مورد توجه تر پديد مي آمد. مترجم محترم با رويكرد پارسي كردن نهج البلاغه آن هم براي مخاطب سال 1379 و 1380ابتدا عنوان هاي اصلي را آگاهانه تغيير داده و لزوماً به عنوان هاي انتخابي مؤلف وفادار نمانده است و آنگاه با اضافه كردن عنوانهاي فرعي در هر بخش متن را كوتاه كرده و به صورت پاره هاي مختلف از هم جدا ساخته است.
تنها در حد چند نمونه به اين عناوين دقت كنيد تا دريابيد چگونه بر خلاف ترجمه هاي فارسي معمول نهج البلاغه اين بار مخاطب با ترجمه هاي روزآمد و زنده از اين كتاب روبروست.

الف) خطبه ها:
 

1. آغاز آفرينش
8. پيمان شكنان
27. به بهشت جهاد درآييد.
50. ايجاد شبهه، توطئه دشمن براي حمله
56. تشخيص وظيفه در بحرانهاي سياسي
71. شناخت، انگيزه ي درود
76. حق گرفتني است
87. امام و رهبر، استوانه ي وحدت و رفع اختلاف
123. فرار از جبهه
168. پاسدار حكومت اسلامي باشيد
211. رفاه زدگي، مانع بزرگ خودسازي

ب) نامه ها
 

5. كارگزاري حرفه نيست، امانت است
7. انتخاب آري، توطئه هرگز
12. جنگ تنها با جنگ افروز
23. من در انتظار شهادت بودم
61. انتقاد صريح از كارگزاران
79. هرگز آرزوي مرگ مكن
77. روش گفتگو و مناظره
ج) سخنان حكمت آميز و پند
2. آزمندي ممنوع
36. به شخصيت خود احترام گذاريد
47. درخت دوستي بنشان
81. يادگار شهيدان
135. فرزند كمتر، زندگي بهتر
196. هميشه دانش پژوه باشيد
259. غم روزي مخور، برهم مزن اوراق دفتر را
346. درس تبريك
385. عطرآگين باشيد
390. دنيا دو روز است
395. همه كاره، هيچ كاره
علاوه بر اين براي پاره اي از عنوان هاي مطالب عبارات آشناي فارسي از اشعار و ضرب المثل هاي معروف انتخاب شده كه هم به ذهن خواننده نزديك تر است و هم درك مطلب را مانوس تر و روان تر مي سازد. به اين نمونه ها دقت فرماييد.
145. لا يعدم الصبور الظّفر و ان طال به الزمان بر اثر صبر نوبت ظفر آيد.
306. ردّوا الحجر من حيث جا
كلوخ انداز را پاداش سنگ است.
372. رُبّ مستقبل يوماً ليس بمستدبره
ناگهان بانگي برآمد خواجه مُرد.
389. كُلّ مقتصر عليه كاف
قناعت توانگر كند مرد را
401. القلب مصحف البصر
هر آنچه ديده بيند دل كند ياد
412. ان ابصار هذه الفحول طوامح
زدست ديده و دل هر دو فرياد
اين عنوان هاي فرعي علاوه بر تفكيك روشن موضوعات در هر خطبه يا نامه و دسته بندي دقيق تر آنها باعث شده است كه خواندن متن ترجمه نيز روان تر و شيرين تر شود و خواننده با آن ارتباط بهتري برقرار سازد. ترجمه متن چنانكه مترجم محترم خود اظهار داشته اند تحت اللفظي نيست. اين توجّه و دقت خصوصاً در مواردي كه فهم كلام حضرت امير(ع) نيازمند آشناي با زمينه هاي تاريخي و سياسي زمان صدور كلام هستند بسيار مهم است و نشان دهنده ي ضرورتي است كه حجت الاسلام و المسلمين دين پرور پس از بيست سال حشر و نشر با اين كتاب گرانقدر احساس كرده اند.
خواننده عام به طور طبيعي شرح و تفسير بعضي عبارات آن حضرت در مورد زنان را كه حتي بعضي نسخه ها به آن عنوان «نكوهش زن ها»داده اند در نمي يابد. اينجاست كه حساسيت ترجمه چنين متن مهم و ظريفي براي مخاطب عام بيشتر به چشم مي آيد. مترجم محترم در مقدمه خود با اشاره به اين موضوع مي نويسد: «امانت در ترجمه ايجاب مي كند كلام امام اميرالمؤمنين علي عليه السلام طوري بيان شود كه شبهه ايجاد نكند و برخلاف واقع مطلبي را منعكس نسازد. اينجا ترجمه ي تحت اللفظي رعايت امانت نيست اگر نگوييم خيانت و خلاف حقيقت است. پس ترجمه ي درست آن نيست كه مترجم هرچه در كتابت لغت آمده است همان را بياورد. او ضامن محتوا و مفهوم است. گاه ايجاب مي كند اصل متن تحت اللفظي ترجمه نشود و به جاي آن جمله اي كه جان كلام است آورده شود و گاه مي بايست كلمه اي در ترجمه اضافه يا كم شود و نيازي هم به باز كردن پرانتز و قلاب و ... ندارد، و بسياري از اوقات بايد در پانويس توضيح داد و يا به كتاب و نوشته اي ارجاع نمود. امانت در ترجمه يك اصل درست و قابل احترام است امّا اصول ديگري هم هست كه بايد رعايت شود. جلوگيري از القاي شبهه و تشويش ذهن خواننده و ارائه بحث جامع و كامل هم از همان اصول مسلماً و پذيرفته شده است» با چنين ديدگاه و نظري مترجم گاه به جاي محصور شدن در قالب الفاظ و كلمات متن عربي مفهوم و محتواي مطلب را چنان كه در متن اصلي دريافت مي شود به خواننده فارسي زبان ارائه مي كند و به عنوان مثال در ترجمه اين عبارت چنين مي نويسد:
فلو انّ امراً مسلماً مات من بعد هذا اسفاً ما كان به ملوماً بل كان به عندي جديراً
«فرياد از اين سستي! براستي مردن به از اين ماندن»
در صورتي كه اگر قرار بود عيناً به متن اصلي وفادار باشد بايد چنين ترجمه مي شد: «پس اگر مردي مسلمان بعد از اين به تاسّف بميرد من او را سرزنش نخواهم كرد بلكه در نزد من چنين مرگي سزاوار خواهد بود.»
اين ترجمه چنين جنسي ندارد. نثر روان و تقريباً يكدست آن به همين ترتيب تا پايان كتاب با خواننده ارتباط برقرار مي كند و در هر قدم به زبان و ادبيات امروز با خواننده سخن مي گويد. تعابير قابل فهم و روشن در نمونه هايي چنين بسيار به چشم مي خورد: اليمين و الشمال مضله و الطريق الوسطي هي الجاده چنين برگردان شده است: («راست گرايي» و «چپ گرايي» گمراهي است، «راه» همان اعتدال و ميانه روي است).
مع كُلّ شيء لا بمقارنهٌ را با عنوان «عالم محضر خداست» جدا كرده و چنين برگردانده است «او با همه پديدگان است ولي ناپيوسته»
اين جنس نثر در عباراتي چون اينها بيشتر نمايان مي شود: آنكه پندارد با شما در نبرد پيروز شود كسي را ماند كه بخواهد با «برگه هاي پوچ» برنده شود... چه مي گوييد؟ «حرف حسابتان» چيست؟ ... او «كوه» را «كاه» جلوه مي دهد...
گاهي نيز دقّت مترجم در حفظ عبارت اصلي متن نمايان مي شود. در مواردي كه عبارت خاصي قابل فهم در زبان فارسي نيست و موضوع نياز به شرح و تفسير دارد مترجم بيان موضوع را به يادداشت هاي خود واگذاشته و با وارد كردن كلمات فارسي نامانوس يا نامربوط خواننده را دچار سرشكستگي نكرده است عبارت «لا همامه نفسٍ اضطراب فيها» در خطبه آغازين كتاب چنين است. تعبير «همامه نفس» معنايي عميق و فلسفي - كلامي دارد و در شروح نهج البلاغه مفاهيم متفاوتي براي آن برشمرده اند. مترجم محترم عيناً در ترجمه فارسي همين كلمه را به كار برده و نوشته اند: «نيازي به حركت جديد در ذات خود و يا «همامه اي» از فراسوي آن نداشت». در حاليكه بعضي مترجمان ديگر عباراتي چون «پتياره» در مقابل اين تعبير آورده اند يا به بيان كلّي موضوع اكتفا كرده اند.
ويژگي ديگري كه اين ترجمه دارد دقّت در چاپ سياه بعضي كلمات متن ترجمه و ايجاد تمايز آنها با حروف نازك متن است. به اين ترتيب توجه خواننده در هنگام مطالعه به بعضي واژگان كليدي جلب مي شود و اين نيز وسيله ديگري براي خوانش روان و ساده متن خواهد بود. چنان كه وقتي سخن حضرت علي (ع) با اين مضمون كه مردم چهار گروه هستند نقل مي شود در ترجمه عبارات مختلف با چاپ اعداد جدا شده و با ذكر 4.3.2.1 در آغاز هر جمله اين هدف بيشتر تحقق مي يابد.
چنين ديدگاه و كوششي كمك مي كند تا خواننده اي كه براي نخستين بار نهج البلاغه را در دست مي گيرد يا در پي يافتن متن روان و خوشخواني از ترجمه نهج البلاغه است در مقابل اين ترجمه احساس راحتي كند و به زبان روز مفاهيم آن را درك نمايد و به گمشده و مطلوب خود تا حدّ زيادي دست پيدا كند. اين ترجمه از اين جهت به طور خاص براي جوان ترها مناسب است. به تعبير ديگر مي توان گفت بنياد نهج البلاغه اينك يك ترجمه ي خانواده از اين كتاب گرانسنگ بدست داده و در سال امام علي (ع) به ارادتمندان و دوستداران آن بزرگوار تقديم كرده است.
اين نوشته را با عبارت آغازين مقدمه مترجم به پايان مي بريم كه با نثري شيوا و قلمي روان، دست احساس خواننده را مي گيرد و در گلگشت اين بوستان سخن و انديشه با خود همراه مي كند:
«به تماشاي اين اقيانوس نشسته ام و چشم به راه امواجي هستم كه بزرگوارانه به رويم بپاشد. گهگاه دورخيزي كرده ام تا كام خود را به شبنم موجها تر سازم و روح عطشناك و ملتهبم را بدان زنده كنم و از حلاوت آن جاني تازه گيرم و دوباره به انتظار موجكوب ساحل و تراوشي ديگر نشينم. انگشتانه اي را مانم، چگونه آب دريار را كشم؟»
منبع: سالنماي النهج 1-5