تناسب معنايي آيات قرآن
تناسب معنايي آيات قرآن
تناسب معنايي آيات قرآن
نويسنده: حضرت آيت الله محمد هادي معرفت
يکي از ويژگي هاي قرآن، وجود تناسب معنوي ميان آيات هر سوره است، گرچه يک جا نازل گشته و به صورت پراکنده با فاصله هاي زياد يا کم نازل شده باشند. زيرا پراکندگي در نزول آيات که به جهت مناسبت هاي گوناگون بوده -طبيعتا- اقتضا مي کند ميان هر دسته آياتي که به مناسبتي نازل گشته با دسته ديگر که به مناسب ديگري نازل گشته است، رابطه و تناسبي وجود نداشته باشد و اين پراکندگي در نزول بايستي در چهره مجموع آيات هر سوره به خوبي هويدا باشد. در صورتي که با دقتي که دانشمندان-به ويژه در عصر اخير -در محتواي سرتاسر هر سوره انجام داده اند به اين نتيجه رسيده اند که هر سوره هدف يا هدف هاي خاصي را دنبال مي کند که جامع ميان آيات هر سوره است و امروزه به نام «وحدت موضوعي» در هر سوره خوانده مي شود، همين وحدت موضوعي است که وحدت سياق سوره را تشکيل مي دهد و مساله اعجاز در همين نکته است که پراکندگي در نزول، عدم تناسب را اقتضا مي کند، با آن که تناسب و وحدت سياق در هر سوره به خوبي مشهود است و بر خلاف مقتضاي طبع پراکندگي در نزول مي باشد!
دانشمندان بر اين مدعا دلايلي دارند از جمله تفاوت در عدد و کميت آيات سوره ها است. اين تفاوت در عدد آيات هر سوره نمي تواند اتفاقي باشد، زيرا اتفاقي بودن يعني نسنجيده و عاري از حکمت و بدون سبب بودن است و صدور هرگونه عمل حساب نشده از شخص حکيم محال است. سوره هاي قرآن بيشتر به طور کامل نازل گشته به ويژه سوره هاي کوتاه، سوره هاي ديگر که آيات آن ها در طول مدت و پراکنده نازل گشته است، با نزول بسم الله الرحمن الرحيم آغاز مي گرديد و هر آيه يا آياتي که پس از آن نازل مي گشت، با دستور پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله به دنبال آيات پيشين ثبت مي گرديد، تا بسم الله ديگري نازل گردد که پايان سوره قبل و آغاز سوره بعد را اعلام نمايد. لذا مقدار عدد آيات هر سوره و تربيتي که ميان آيه هاي هر سوره وجود دارد، تماماً توفيقي است و با دست وحي و دستور پيامبر انجام گرفته است.
اکنون اين مسائل که اين اختلاف عدد در آيات سوره ها براي چيست؟ پاسخ درست همان است که يادآور شديم: هر سوره هدفي را دنبال مي کند که با پايان يافتن بيان هدف، سوره پايان مي يابد و اختلاف در عدد آيات هر سوره معلول همين علت است. اين اختلاف هرگز به صورت اتفاقي و بدون سبب معقول انجام نگرفته است و همين جهت است که وحدت موضوعي يا وحدت سياق هر سوره را تشکيل مي دهد، يعني ميان آيات هر سوره يک رابطه معنوي و تناسب نزديک وجود دارد. مفسرين متأخر به اين حقيقت پي برده اند و در پي آن هستند تا به اهداف ويژه هر سوره دست يابند و تا حدودي نيز پيش رفت کرده اند، از جمله: علامه طباطبايي و نيز سيد قطب که در مقدمه تفسير هر سوره طبق برداشت خود، هدف آن را مختصراً توضيح مي دهد. يکي از شاگردان وي به نام «عبدالله محمود شحاته » کتابي به نام «اهداف کل سوره و مقاصدها» تاليف نموده و سعي بر آن داشته که اهداف هر سوره را مشخص نمايد که تا اندازه اي هم موفق گرديده است. او از سوره بقره شروع کرده و تا سوره جاثيه ادامه داده و مجموعا در 45 سوره اين هدف را دنبال کرده است.
وي در مقدمه کتاب خود مي گويد:«پيشينيان به اين امر اهميت فراوان داده و مقاصد هر سوره در قرآن را تبيين کرده اند. در آغاز قرن اخير شيخ محمد عبده صاحب تفسير المنار، همين نظريه را دنبال و مساله «الوحده الموضوعيه للسوره »را مطرح کرده و اصرار دارد که فهم هدف هر سوره کمک شاياني است به مفسر تا به طور دقيق به مقاصد سوره پي ببرد و به معناي آيه آيه هاي هر سوره نزديک شود.
استاد شحاته مي گويد: مرحوم استاد سيد قطب در اين راستا سعي فراوان مبذول داشته و نظري نافذ در اين راه به خرج داده که احاطه کامل خود را در فهم اهداف سوره ها نشان داده است و نيز استاد ديگرش دکتر محمد عبدالله دراز پيش از تفسير هر سوره در اين باره تأکيد داشته و اين ذهنيت را که قرآن مجموعه اي از گفته ها و انديشه هاي پراکنده است، به شدت رد نموده و مي گفت:
با دقتي که دانشمندان اسلامي امروزه انجام داده اند، به خوبي روشن گرديده که هر سوره داراي تنظيم خاص و از نظم و ترتيب ويژه اي برخوردار است، که با يک مقدمه شيوا شروع مي گردد، سپس به مقاصد عاليه خود مي پردازند و با يک جمع بندي کوتاه خاتمه مي يابد.(1)
لذا استاد محمد عبدالله دراز مي گويد: «از همين جا نتيجه مي گيريم که قرآن با آن که به مقتضاي مناسبت هاي خاص و در زمان هاي متفاوت نازل گرديده، در عين حال وحدت منطقي و ادبي خود را حفظ کرده و اين بزرگترين شاهد بر اعجاز قرآن است».(2)
استاد محمد محمد مدني-رياست دانشکده الهيات در ازهر-نيز بر اين مساله تاکيد دارد و دقت در فهم مقاصد هر سوره را بهترين راه براي فهم معاني آيات دانسته است. او مي گويد:«تا منظر عام سوره را با ديد باز ننگري، هرگز نتواني به درک جزئيات ترسيم شده در پهناي سوره دست يابي». اين مطلب با ارزش را در مقدمه تفسير سوره نساء بيان داشته و آن را با نام «المجتمع الاسلامي کما تنظمه سوره النساء، جامعه اسلامي آن گونه که سوره نساء ترسيم کرده »ياد کرده است.(3)
خلاصه، متأخرين در اين باره تاکيد دارند که هر سوره داراي يک جامعيت واحدي است که در انسجام و به هم پيوستگي آيات نقش دارد و اولين وظيفه مفسر، پيش از ورود به تفسير آيات، به دست آوردن آن وحدت جامع حاکم بر سوره است تا به خوبي بتواند به مقاصد سوره دست يابد.
به علاوه، علماي بلاغت از دير زمان، «حسن مطلع »و «حسن ختام »در هر سوره را از جمله محسنات بديعي قرآن دانسته اند، بدين ترتيب که هر سوره با مقدمه اي ظريف آغاز مي گردد و با خاتمه اي لطيف پايان مي يابد. گويند: ضرورت بلاغت اقتضا مي کند که سخن ور سخن خود را با ظرافت تمام به گونه اي آغاز کند که هم آمادگي در شنونده ايجاد کند و هم اشارتي باشد به آن چه مقصود اصلي کلام است.
اين نحو شروع در سخن با نام «براعت استهلال » خوانده مي شود، يعني ورزيدگي و هنرمندي در جلب نظر شنونده در آغاز سخن. ابن معصوم -اديب تواناي معروف -گويد: «تمامي آغاز سوره هاي قرآن به بهترين وجهي اين نکته بنيادين بلاغت را رعايت کرده است».(4) ابن اثير نيز در اين باره، ابتداي سوره هاي قرآني را به عنوان بهترين شاهد مثال ياد مي کند.(5)
درباره «حسن ختام» ابن ابي الاصبع گويد: «لازم است که متکلم سخن خود را با لطافت کامل پايان بخشد، زيرا اين آخرين جملاتي است که اثر آن در ذهن شنونده باقي مي ماند. لذا بايد سعي کند تا با شيواترين و پخته ترين عبارت ها، سخن خود را خاتمه دهد.» آن گاه به تفصيل، به تک تک سوره ها پرداخته و شيوايي خاتمه هر يک را از ديدگاه «علم بديع» روشن مي سازد.(6) علماي بلاغت اتفاق نظر دارند که خاتمه سوره ها هم چون افتتاح آن ها، درنهايت لطافت و ظرافت انجام يافته است.
اکنون اين پرسش پيش مي آيد:آيا مي شود، کلامي با مقدمه اي شيوا و خاتمه اي زيبا، مقصودي بس والا در ميان نداشته باشد؟اين همان نکته اي است که متاخرين بدان پي برده اند. استاد بزرگوار علامه طباطبايي بر اين نکته اصرار دارد که هر سوره صرفاً مجموعه اي از آيات پراکنده و بدون جامع واحدي نمي باشد، بلکه يک وحدت فراگير بر هر سوره حاکم است که پيوستگي آيات را مي رساند. مساله «وحدت موضوعي »يا« وحدت سياق »در هر سوره -که از قرائن کلاميه به شمار مي رود-از همين جا نشات گرفته است. علامه مي فرمايد:« اين که خداوند هر دسته از آياتي را جدا از دسته ديگر قرار داده و نام سوره بر هر يک نهاده، شاهد بر اين است که يک گونه انسجام و پيوستگي خاص در هر مجموعه وجود دارد، که در قسمتي از يک مجموعه و يا ميان هر سوره و سوره ديگر، آن پيوستگي خاص وجود ندارد، از اين رو در مي يابيم که اهداف و مقاصد مورد نظر در هر سوره با سوره هاي ديگر تفاوت دارد، هر سوره براي بيان هدف و مقصد خاصي عرضه شده که پايان نمي يابد مگر با پايان يافتن آن هدف و رسيدن به آن مقصد».(7)
وي پيشاپيش هر سوره، فشرده اي از مطالب گسترده آن را بيان داشته و با اين اقدام شايسته، از راز بزرگي که در متن سوره ها نهفته است پرده برداشته و جهشي ارزنده به جهان تفسير بخشيده است.«جزاه الله عن القرآن خير الجزاء».
امام فخر رازي درباره آيات سوره بقره و پيوند آن ها با مطالب مطرح شده در متن سوره گويد: «هر که در ظرافت نظم اين سوره -بقره-تأمل کند و بدايعي -هنر جالب-که در ترتيب آيات آن رعايت شده مورد توجه قرار دهد، خواهد يافت که قرآن همان گونه که از لحاظ فصاحت الفاظ و شرف و بلنداي معاني معجز است، بر حسب ترتيب و نظم آيات آن نيز معجز است و شايد کساني که اعجاز قرآن را بر حسب اسلوب گفته اند، همين را خواسته اند. ولي -متاسفانه -مي بينيم که بيشتر مفسرين از اين نکته غفلت ورزيده اند و بدان توجهي ننموده اند».(8)
آن گاه گفته شاعر را يادآور مي شود:«و النجم تستصغر الابصار رويته و الذنب للطرف لا للنجم في الصغر، ستارگان را گرچه ديدگان ما کوچک مي بيند، گناه از ديدگان است نه در ستارگان که کوچک مي نمايند».
شگفت آورتر، معاصر وي جلال الدين سيوطي، با آن ذکاوت و تيزنظري -با آن که کار بقاعي را ناپسند خوانده -خود رساله اي به نام «تناسق الدرر في تناسب السور»نگاشته و در عرضه اين گونه مطالب بدون پشتوانه اسراف ورزيده است، از جمله نسبت سوره «مسد»با سوره «توحيد» که پس از آن واقع گرديده را در وزن و قافيه (حرف دال) گرفته، گويد: «سوره مسد»به آيه في جيدها حبل من مسد ختم مي شود و سوره «توحيد» به آيه قل هوالله احد آغاز مي گردد، که حرف آخر هر دو آيه"دال "است»(11)و از اين گونه تکلفات که آدمي از شنيدن آن رنج مي برد. به گفته سيد قطب:«قرآن آن اندازه شکوهمند و بزرگ قدر است و عظمت آن فراگير، که نيازي به اين گونه تکاليف بي رنگ و بي مايه ندارد». جاي شگفتي است که برخي از مفسرين عالي قدر ما، اين گونه گفته ها را پي گيري کرده در کنار مطالب ارزشمند و والاي تفسير خود درج کرده اند.(12)
لذا متذکر مي شويم، که هيچ تناسب معنوي ميان سوره ها با يکديگر وجود ندارد و هرگز ترتيب موجود بين سوره ها توفيقي نيست، بلکه پس از رحلت پيامبر گرامي صلي الله عليه وآله به دست صحابه، از روي برخي مناسبت هاي اعتباري -مثلا بزرگي و کوچکي سوره ها و از اين قبيل -انجام گرفته است.
منبع: نشريه نسيم وحي شماره 28
دانشمندان بر اين مدعا دلايلي دارند از جمله تفاوت در عدد و کميت آيات سوره ها است. اين تفاوت در عدد آيات هر سوره نمي تواند اتفاقي باشد، زيرا اتفاقي بودن يعني نسنجيده و عاري از حکمت و بدون سبب بودن است و صدور هرگونه عمل حساب نشده از شخص حکيم محال است. سوره هاي قرآن بيشتر به طور کامل نازل گشته به ويژه سوره هاي کوتاه، سوره هاي ديگر که آيات آن ها در طول مدت و پراکنده نازل گشته است، با نزول بسم الله الرحمن الرحيم آغاز مي گرديد و هر آيه يا آياتي که پس از آن نازل مي گشت، با دستور پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله به دنبال آيات پيشين ثبت مي گرديد، تا بسم الله ديگري نازل گردد که پايان سوره قبل و آغاز سوره بعد را اعلام نمايد. لذا مقدار عدد آيات هر سوره و تربيتي که ميان آيه هاي هر سوره وجود دارد، تماماً توفيقي است و با دست وحي و دستور پيامبر انجام گرفته است.
اکنون اين مسائل که اين اختلاف عدد در آيات سوره ها براي چيست؟ پاسخ درست همان است که يادآور شديم: هر سوره هدفي را دنبال مي کند که با پايان يافتن بيان هدف، سوره پايان مي يابد و اختلاف در عدد آيات هر سوره معلول همين علت است. اين اختلاف هرگز به صورت اتفاقي و بدون سبب معقول انجام نگرفته است و همين جهت است که وحدت موضوعي يا وحدت سياق هر سوره را تشکيل مي دهد، يعني ميان آيات هر سوره يک رابطه معنوي و تناسب نزديک وجود دارد. مفسرين متأخر به اين حقيقت پي برده اند و در پي آن هستند تا به اهداف ويژه هر سوره دست يابند و تا حدودي نيز پيش رفت کرده اند، از جمله: علامه طباطبايي و نيز سيد قطب که در مقدمه تفسير هر سوره طبق برداشت خود، هدف آن را مختصراً توضيح مي دهد. يکي از شاگردان وي به نام «عبدالله محمود شحاته » کتابي به نام «اهداف کل سوره و مقاصدها» تاليف نموده و سعي بر آن داشته که اهداف هر سوره را مشخص نمايد که تا اندازه اي هم موفق گرديده است. او از سوره بقره شروع کرده و تا سوره جاثيه ادامه داده و مجموعا در 45 سوره اين هدف را دنبال کرده است.
وي در مقدمه کتاب خود مي گويد:«پيشينيان به اين امر اهميت فراوان داده و مقاصد هر سوره در قرآن را تبيين کرده اند. در آغاز قرن اخير شيخ محمد عبده صاحب تفسير المنار، همين نظريه را دنبال و مساله «الوحده الموضوعيه للسوره »را مطرح کرده و اصرار دارد که فهم هدف هر سوره کمک شاياني است به مفسر تا به طور دقيق به مقاصد سوره پي ببرد و به معناي آيه آيه هاي هر سوره نزديک شود.
استاد شحاته مي گويد: مرحوم استاد سيد قطب در اين راستا سعي فراوان مبذول داشته و نظري نافذ در اين راه به خرج داده که احاطه کامل خود را در فهم اهداف سوره ها نشان داده است و نيز استاد ديگرش دکتر محمد عبدالله دراز پيش از تفسير هر سوره در اين باره تأکيد داشته و اين ذهنيت را که قرآن مجموعه اي از گفته ها و انديشه هاي پراکنده است، به شدت رد نموده و مي گفت:
با دقتي که دانشمندان اسلامي امروزه انجام داده اند، به خوبي روشن گرديده که هر سوره داراي تنظيم خاص و از نظم و ترتيب ويژه اي برخوردار است، که با يک مقدمه شيوا شروع مي گردد، سپس به مقاصد عاليه خود مي پردازند و با يک جمع بندي کوتاه خاتمه مي يابد.(1)
لذا استاد محمد عبدالله دراز مي گويد: «از همين جا نتيجه مي گيريم که قرآن با آن که به مقتضاي مناسبت هاي خاص و در زمان هاي متفاوت نازل گرديده، در عين حال وحدت منطقي و ادبي خود را حفظ کرده و اين بزرگترين شاهد بر اعجاز قرآن است».(2)
استاد محمد محمد مدني-رياست دانشکده الهيات در ازهر-نيز بر اين مساله تاکيد دارد و دقت در فهم مقاصد هر سوره را بهترين راه براي فهم معاني آيات دانسته است. او مي گويد:«تا منظر عام سوره را با ديد باز ننگري، هرگز نتواني به درک جزئيات ترسيم شده در پهناي سوره دست يابي». اين مطلب با ارزش را در مقدمه تفسير سوره نساء بيان داشته و آن را با نام «المجتمع الاسلامي کما تنظمه سوره النساء، جامعه اسلامي آن گونه که سوره نساء ترسيم کرده »ياد کرده است.(3)
خلاصه، متأخرين در اين باره تاکيد دارند که هر سوره داراي يک جامعيت واحدي است که در انسجام و به هم پيوستگي آيات نقش دارد و اولين وظيفه مفسر، پيش از ورود به تفسير آيات، به دست آوردن آن وحدت جامع حاکم بر سوره است تا به خوبي بتواند به مقاصد سوره دست يابد.
به علاوه، علماي بلاغت از دير زمان، «حسن مطلع »و «حسن ختام »در هر سوره را از جمله محسنات بديعي قرآن دانسته اند، بدين ترتيب که هر سوره با مقدمه اي ظريف آغاز مي گردد و با خاتمه اي لطيف پايان مي يابد. گويند: ضرورت بلاغت اقتضا مي کند که سخن ور سخن خود را با ظرافت تمام به گونه اي آغاز کند که هم آمادگي در شنونده ايجاد کند و هم اشارتي باشد به آن چه مقصود اصلي کلام است.
اين نحو شروع در سخن با نام «براعت استهلال » خوانده مي شود، يعني ورزيدگي و هنرمندي در جلب نظر شنونده در آغاز سخن. ابن معصوم -اديب تواناي معروف -گويد: «تمامي آغاز سوره هاي قرآن به بهترين وجهي اين نکته بنيادين بلاغت را رعايت کرده است».(4) ابن اثير نيز در اين باره، ابتداي سوره هاي قرآني را به عنوان بهترين شاهد مثال ياد مي کند.(5)
درباره «حسن ختام» ابن ابي الاصبع گويد: «لازم است که متکلم سخن خود را با لطافت کامل پايان بخشد، زيرا اين آخرين جملاتي است که اثر آن در ذهن شنونده باقي مي ماند. لذا بايد سعي کند تا با شيواترين و پخته ترين عبارت ها، سخن خود را خاتمه دهد.» آن گاه به تفصيل، به تک تک سوره ها پرداخته و شيوايي خاتمه هر يک را از ديدگاه «علم بديع» روشن مي سازد.(6) علماي بلاغت اتفاق نظر دارند که خاتمه سوره ها هم چون افتتاح آن ها، درنهايت لطافت و ظرافت انجام يافته است.
اکنون اين پرسش پيش مي آيد:آيا مي شود، کلامي با مقدمه اي شيوا و خاتمه اي زيبا، مقصودي بس والا در ميان نداشته باشد؟اين همان نکته اي است که متاخرين بدان پي برده اند. استاد بزرگوار علامه طباطبايي بر اين نکته اصرار دارد که هر سوره صرفاً مجموعه اي از آيات پراکنده و بدون جامع واحدي نمي باشد، بلکه يک وحدت فراگير بر هر سوره حاکم است که پيوستگي آيات را مي رساند. مساله «وحدت موضوعي »يا« وحدت سياق »در هر سوره -که از قرائن کلاميه به شمار مي رود-از همين جا نشات گرفته است. علامه مي فرمايد:« اين که خداوند هر دسته از آياتي را جدا از دسته ديگر قرار داده و نام سوره بر هر يک نهاده، شاهد بر اين است که يک گونه انسجام و پيوستگي خاص در هر مجموعه وجود دارد، که در قسمتي از يک مجموعه و يا ميان هر سوره و سوره ديگر، آن پيوستگي خاص وجود ندارد، از اين رو در مي يابيم که اهداف و مقاصد مورد نظر در هر سوره با سوره هاي ديگر تفاوت دارد، هر سوره براي بيان هدف و مقصد خاصي عرضه شده که پايان نمي يابد مگر با پايان يافتن آن هدف و رسيدن به آن مقصد».(7)
وي پيشاپيش هر سوره، فشرده اي از مطالب گسترده آن را بيان داشته و با اين اقدام شايسته، از راز بزرگي که در متن سوره ها نهفته است پرده برداشته و جهشي ارزنده به جهان تفسير بخشيده است.«جزاه الله عن القرآن خير الجزاء».
امام فخر رازي درباره آيات سوره بقره و پيوند آن ها با مطالب مطرح شده در متن سوره گويد: «هر که در ظرافت نظم اين سوره -بقره-تأمل کند و بدايعي -هنر جالب-که در ترتيب آيات آن رعايت شده مورد توجه قرار دهد، خواهد يافت که قرآن همان گونه که از لحاظ فصاحت الفاظ و شرف و بلنداي معاني معجز است، بر حسب ترتيب و نظم آيات آن نيز معجز است و شايد کساني که اعجاز قرآن را بر حسب اسلوب گفته اند، همين را خواسته اند. ولي -متاسفانه -مي بينيم که بيشتر مفسرين از اين نکته غفلت ورزيده اند و بدان توجهي ننموده اند».(8)
آن گاه گفته شاعر را يادآور مي شود:«و النجم تستصغر الابصار رويته و الذنب للطرف لا للنجم في الصغر، ستارگان را گرچه ديدگان ما کوچک مي بيند، گناه از ديدگان است نه در ستارگان که کوچک مي نمايند».
تذکر لازم:
شگفت آورتر، معاصر وي جلال الدين سيوطي، با آن ذکاوت و تيزنظري -با آن که کار بقاعي را ناپسند خوانده -خود رساله اي به نام «تناسق الدرر في تناسب السور»نگاشته و در عرضه اين گونه مطالب بدون پشتوانه اسراف ورزيده است، از جمله نسبت سوره «مسد»با سوره «توحيد» که پس از آن واقع گرديده را در وزن و قافيه (حرف دال) گرفته، گويد: «سوره مسد»به آيه في جيدها حبل من مسد ختم مي شود و سوره «توحيد» به آيه قل هوالله احد آغاز مي گردد، که حرف آخر هر دو آيه"دال "است»(11)و از اين گونه تکلفات که آدمي از شنيدن آن رنج مي برد. به گفته سيد قطب:«قرآن آن اندازه شکوهمند و بزرگ قدر است و عظمت آن فراگير، که نيازي به اين گونه تکاليف بي رنگ و بي مايه ندارد». جاي شگفتي است که برخي از مفسرين عالي قدر ما، اين گونه گفته ها را پي گيري کرده در کنار مطالب ارزشمند و والاي تفسير خود درج کرده اند.(12)
لذا متذکر مي شويم، که هيچ تناسب معنوي ميان سوره ها با يکديگر وجود ندارد و هرگز ترتيب موجود بين سوره ها توفيقي نيست، بلکه پس از رحلت پيامبر گرامي صلي الله عليه وآله به دست صحابه، از روي برخي مناسبت هاي اعتباري -مثلا بزرگي و کوچکي سوره ها و از اين قبيل -انجام گرفته است.
پي نوشت ها :
1- اهداف کل سوره، ص 4-5.
2- المدخل الي دراسه القرآن الکريم، مقدمه. (ص 5-6)
3- المجتمع الاسلامي، ص 5-7.
4- انوار الربيع، ج 1، ص 34.
5- المثل السائر، ج 3، ص 98.
6- بديع القرآن، ص 343 و ص 353-346.
7- تفسير الميزان، ج 1، ص 14.
8- تفسير کبير، ج 7، ص 127.
9- تفسير نوين، ص 19-20.
10- نظم الدرر، ج 1، ص 22 و ص 15.
11- تناسق الدرر، ص 71، اين رساله با نام «اسرار ترتيب القرآن» به تحقيق عبدالقادر احمد عطا به چاپ رسيده است.
12- هم چون مفسر گران قدر طبرسي عظيم، در تفسير پرارج و گران قيمت خود «مجمع البيان».
منبع: نشريه نسيم وحي شماره 28
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}