کودک با اخلاق
کودک با اخلاق
کودک با اخلاق
نويسنده: آيت الله حسين مظاهري
چه بايد بکنيم اين بچه ها مهذب شوند و نگذاريم صفات رذيله شان شعله ور شود. مثلا بچه دو ساله شما حسود است و مي بينيد تا بچه شيرخوارتان را بر مي داريد ناراحت مي شود، بچه کوچولو را مي زند. وقتي که بچه شيرخوار را ناز مي کنيد او گريه مي کند، خوب چه بايد کرد؟
راه اولش اين است که در مقابل اين بچه آن بچه را ناز نکنيد و اگر مي خواهيد ناز کنيد هر دو را ناز کنيد يعني مادر، بچه 3-2 ساله اش را بنشاند در دامانش بچه شيرخوارش را هم بنشاند در دامانش او را شير بدهد و آن يکي را ناز کند.
يک چيز غلطي که در بعضي از پدر و مادرها هست و پدر و مادرها موجب مي شوند که بچه هايشان بيچاره مي شوند اختلاف در ميان بچه ها مي افتد اين است که تفاوت مي گذارند بين بچه ها و اين اشتباه بزرگي است، مثلا پدر يا مادر، پسر دوست دارند نه دختر، همين محبت آن ها موجب مي شود که امتياز بگذارند بين دختر و پسر و اين امتياز گناهي است بسيار بزرگ، اولاً شخصيت آن طرف کوبيده مي شود. ثانياً اختلاف بين اين خواهر و برادر شديد مي شود.
گاهي يک پدري ارثش را به دختر نمي دهد يا کم مي دهد، کار غلطي که در ميان بعضي از مردم وجود دارد، اين است که ارث به دختر کم تر از آن چه خدا گفته، مي دهند، بعد از مرگش اختلاف بين اين دختر و پسر به دادگاه مي رسد، مال که از بين مي رود اما اين خواهر و برادر تا دم مرگ اختلافشان حل نمي شود، لذا راه حل اول دفع است يعني تفاوت نگذاشتن بين بچه ها اگر ناز و نوازش مي کني هر دو را ناز و نوازش کن، اگر ارث تقسيم مي کني آن که خدا گفته است بکن و اگر پول مي دهي به طور مساوي به هر دو بده، اگر تحفه مي آوري به طور مساوي به هر دو بده و اگر جايزه و هديه مي دهي به طور مساوي به همه بده.
فرق گذاشتن بين دختر و پسر و يا فرق گذاشتن بين يکي و دوتا، اين ها همه غلط است و بايد خيلي مواظب باشيم يک دفعه مثلاً دختر باشوهرش مي آيد خانه شما، پسرتان و عروستان هم آمده يک احترامي براي عروستان قائل مي شوي يک احترامي هم به پسر مي گذاري و يک بي احترامي براي داماد مي کني و يک بي اعتنايي به دختر مي کني همين جا تخم نفاق را مي کاري همين جا درخت بدبختي اين دختر و پسر را مي کاري، همين جا حسد را ريشه دارتر مي کني.
راه دوم-رفع است، معناي رفع اين است که بايد زبان کودکي با بچه گشاد و صفات رذيله اش را رفع کرد. وقتي که مي بينيد بچه سه ساله شما حسودي مي کند اين بچه را در دامن بنشان، يک قصه اي برايش بگوييد. بگوييد پسر جان من، خداي مهربان در قرآن شريف مي فرمايد، برادران يوسف به يوسف حسد ورزيدند يک بچه کوچولو بود. برادران يوسف خيال کردند که حضرت يعقوب به يوسف اهميت بيشتر مي دهد، حسادت آن ها گل کرد تصميم گرفتند که اين بچه را بکشند بردند نکشتند، او را در چاه انداختند و براي خاطر اين کار در سرازيري گناه واقع شدند و به قول قرآن شريف بيشتر از بيست گناه مهم اين برادران يوسف کردند يعني به پيامبر دروغ گفتند، نسبت ضلالت به پيامبر دادند، پيامبر خدا را به يک قيمت کمي فروختند و بالاخره گناه روي گناه.
اگر ديدي نوجوان شما منيّت دارد، خوديت دارد مثلا بچه 10-12ساله شما يک چيزي را از بازار خريده خودش مي خورد و به خواهرش نمي دهد به برادر کوچکترش نمي دهد هيچ نگو و به رخش نکش اما بعد با زبان کودکي به اين بچه بگو تنها خوري کار خوبي نيست تو انساني تنها خوري نکن، منيّت نداشته باش خودخواه نباش اگر همه اش را به خواهرت نمي دهي اقلاً نصف کن، از همين جا بين آنها الفت و ايثار برقرار کن.
اما مواظب باش، بر اعصابت تسلط داشته باشي مواظب باش، با داد و فرياد نمي شود کار کرد مخصوصاً به خانم ها مي گويم با داد و فرياد و حرص خوردن و جوش زدن و نفرين کردن و بچه را طرد کردن به جايي نمي توان رسيد با اين کار بچه را جسور مي کني و خودت هم اذيت مي شوي، با داد و فرياد نمي شود کار کرد، توجه کنيد با هر کس بايد به اندازه عقلش صحبت کنيد تا اثر داشته باشد. مثلاً مي بيني جوانت متکبر شده وضع بدي دارد در کوچه ها راه مي رود، مي بيني جوانت به تو پرخاش گري مي کند وقتي جوانت به تو پرخاش گري مي کند، پرخاش گري جوان از تکبر سرچشمه مي گيرد، اين آدم طغيان گر شده بخاطر تکبرش وقتي پرخاش به تو مي کند و وقتي مي بيني با وضع بدي در کوچه راه مي رود، وقتي که عصباني است هيچ نگو، تسلط بر اعصابت پيدا کن اين جوان را يک جا تنهايي بخواه يک مقدار با او صحبت کن و بگو جوانم اگر انسان متکبر شد، جامعه او را طرد مي کند اگر انسان متکبر شد خدا قسم خورده است که او را زمين بزند اگر انسان متکبر شد عاق پدر و مادر مي شود و اگر عاق پدر و مادر شد خدا قسم خورده که او را نمي آمرزد، اگر کسي عاق پدر و مادر شود، مسلّم عاقبتش به خير نمي شود.
وقتي ديدي دخترت وضع راه رفتنش در کوچه خوب نيست. وقتي طرز لباسش را ديدي با زبان خوش با او حرف بزن به شما هم مي گويم حرف تاثير دارد. اگر حرف را زدي دفعه اول و دوم تاثير نگذارد، دفعه سوم يک قدري تاثير دارد، دفعه چهارم يک قدري تاثير دارد دفعه هشتم و دهم قطعاً تاثير دارد. يقين داشته باشيد حرف تاثير دارد. هم چنين رفيق با رفيقش حرف بزند تاثير دارد خدا به حضرت موسي وحي کرد: «فقولا له قولا لينا لعله يتذکر او يخشي». با زبان خوش با تلطف با نصيحت با عزيزم و امثال اين ها.
منبع: نشريه نسيم وحي شماره 28
راه اولش اين است که در مقابل اين بچه آن بچه را ناز نکنيد و اگر مي خواهيد ناز کنيد هر دو را ناز کنيد يعني مادر، بچه 3-2 ساله اش را بنشاند در دامانش بچه شيرخوارش را هم بنشاند در دامانش او را شير بدهد و آن يکي را ناز کند.
يک چيز غلطي که در بعضي از پدر و مادرها هست و پدر و مادرها موجب مي شوند که بچه هايشان بيچاره مي شوند اختلاف در ميان بچه ها مي افتد اين است که تفاوت مي گذارند بين بچه ها و اين اشتباه بزرگي است، مثلا پدر يا مادر، پسر دوست دارند نه دختر، همين محبت آن ها موجب مي شود که امتياز بگذارند بين دختر و پسر و اين امتياز گناهي است بسيار بزرگ، اولاً شخصيت آن طرف کوبيده مي شود. ثانياً اختلاف بين اين خواهر و برادر شديد مي شود.
گاهي يک پدري ارثش را به دختر نمي دهد يا کم مي دهد، کار غلطي که در ميان بعضي از مردم وجود دارد، اين است که ارث به دختر کم تر از آن چه خدا گفته، مي دهند، بعد از مرگش اختلاف بين اين دختر و پسر به دادگاه مي رسد، مال که از بين مي رود اما اين خواهر و برادر تا دم مرگ اختلافشان حل نمي شود، لذا راه حل اول دفع است يعني تفاوت نگذاشتن بين بچه ها اگر ناز و نوازش مي کني هر دو را ناز و نوازش کن، اگر ارث تقسيم مي کني آن که خدا گفته است بکن و اگر پول مي دهي به طور مساوي به هر دو بده، اگر تحفه مي آوري به طور مساوي به هر دو بده و اگر جايزه و هديه مي دهي به طور مساوي به همه بده.
فرق گذاشتن بين دختر و پسر و يا فرق گذاشتن بين يکي و دوتا، اين ها همه غلط است و بايد خيلي مواظب باشيم يک دفعه مثلاً دختر باشوهرش مي آيد خانه شما، پسرتان و عروستان هم آمده يک احترامي براي عروستان قائل مي شوي يک احترامي هم به پسر مي گذاري و يک بي احترامي براي داماد مي کني و يک بي اعتنايي به دختر مي کني همين جا تخم نفاق را مي کاري همين جا درخت بدبختي اين دختر و پسر را مي کاري، همين جا حسد را ريشه دارتر مي کني.
راه دوم-رفع است، معناي رفع اين است که بايد زبان کودکي با بچه گشاد و صفات رذيله اش را رفع کرد. وقتي که مي بينيد بچه سه ساله شما حسودي مي کند اين بچه را در دامن بنشان، يک قصه اي برايش بگوييد. بگوييد پسر جان من، خداي مهربان در قرآن شريف مي فرمايد، برادران يوسف به يوسف حسد ورزيدند يک بچه کوچولو بود. برادران يوسف خيال کردند که حضرت يعقوب به يوسف اهميت بيشتر مي دهد، حسادت آن ها گل کرد تصميم گرفتند که اين بچه را بکشند بردند نکشتند، او را در چاه انداختند و براي خاطر اين کار در سرازيري گناه واقع شدند و به قول قرآن شريف بيشتر از بيست گناه مهم اين برادران يوسف کردند يعني به پيامبر دروغ گفتند، نسبت ضلالت به پيامبر دادند، پيامبر خدا را به يک قيمت کمي فروختند و بالاخره گناه روي گناه.
اگر ديدي نوجوان شما منيّت دارد، خوديت دارد مثلا بچه 10-12ساله شما يک چيزي را از بازار خريده خودش مي خورد و به خواهرش نمي دهد به برادر کوچکترش نمي دهد هيچ نگو و به رخش نکش اما بعد با زبان کودکي به اين بچه بگو تنها خوري کار خوبي نيست تو انساني تنها خوري نکن، منيّت نداشته باش خودخواه نباش اگر همه اش را به خواهرت نمي دهي اقلاً نصف کن، از همين جا بين آنها الفت و ايثار برقرار کن.
اما مواظب باش، بر اعصابت تسلط داشته باشي مواظب باش، با داد و فرياد نمي شود کار کرد مخصوصاً به خانم ها مي گويم با داد و فرياد و حرص خوردن و جوش زدن و نفرين کردن و بچه را طرد کردن به جايي نمي توان رسيد با اين کار بچه را جسور مي کني و خودت هم اذيت مي شوي، با داد و فرياد نمي شود کار کرد، توجه کنيد با هر کس بايد به اندازه عقلش صحبت کنيد تا اثر داشته باشد. مثلاً مي بيني جوانت متکبر شده وضع بدي دارد در کوچه ها راه مي رود، مي بيني جوانت به تو پرخاش گري مي کند وقتي جوانت به تو پرخاش گري مي کند، پرخاش گري جوان از تکبر سرچشمه مي گيرد، اين آدم طغيان گر شده بخاطر تکبرش وقتي پرخاش به تو مي کند و وقتي مي بيني با وضع بدي در کوچه راه مي رود، وقتي که عصباني است هيچ نگو، تسلط بر اعصابت پيدا کن اين جوان را يک جا تنهايي بخواه يک مقدار با او صحبت کن و بگو جوانم اگر انسان متکبر شد، جامعه او را طرد مي کند اگر انسان متکبر شد خدا قسم خورده است که او را زمين بزند اگر انسان متکبر شد عاق پدر و مادر مي شود و اگر عاق پدر و مادر شد خدا قسم خورده که او را نمي آمرزد، اگر کسي عاق پدر و مادر شود، مسلّم عاقبتش به خير نمي شود.
وقتي ديدي دخترت وضع راه رفتنش در کوچه خوب نيست. وقتي طرز لباسش را ديدي با زبان خوش با او حرف بزن به شما هم مي گويم حرف تاثير دارد. اگر حرف را زدي دفعه اول و دوم تاثير نگذارد، دفعه سوم يک قدري تاثير دارد، دفعه چهارم يک قدري تاثير دارد دفعه هشتم و دهم قطعاً تاثير دارد. يقين داشته باشيد حرف تاثير دارد. هم چنين رفيق با رفيقش حرف بزند تاثير دارد خدا به حضرت موسي وحي کرد: «فقولا له قولا لينا لعله يتذکر او يخشي». با زبان خوش با تلطف با نصيحت با عزيزم و امثال اين ها.
منبع: نشريه نسيم وحي شماره 28
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}