درس ها و عبرت هاي عاشورايي


 

نويسنده: حجت الاسلام والمسلمين محمد تقي رهبر




 
از ملت هاي مسلمان مي خواهم از ائمه اطهار«ع» و فرهنگ سياسي، اجتماعي، اقتصادي و نظامي اين بزرگ راهنمايان عالم بشريت به طور شايسته و به جان و دل و جانفشاني و نثار عزيزان، پيروي کنند. از آن جمله از فقه سنتي که بيانگر مکتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملت هاست- چه احکام اوليه و چه ثانويه که در هر مکتب فقه اسلامي است - ذره اي منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند و بدانند قدمي انحرافي مقدمه سقوط مذهب و احکام اسلامي و حکومت عدل الهي است. و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت که بيانگر سياسي نماز است هرگز غفلت نکنند که اين نماز جمعه از بزرگترين عنايات حق تعالي بر جمهوري ايران اسلامي است. و از آن جمله مراسم عزاداري ائمه اطهار و بويژه سيد مظلومان و سرور شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين «صلوات وافر الهي و انبيا و ملائکه و صلحا بر روح بزرگ حماسي او باد» هيچ گاه غفلت نکنند و بدانند آنچه دستورات ائمه «عليهم السلام» براي بزرگداشت اين حماسه تاريخي اسلام است و آنچه لعن و نفرين بر ستمگران به آل بيت است تمام فرياد قهرمانانه ملت هاست بر سردمداران ستم پيشه در طول تاريخ الي الابد و مي دانيد که لعن و نفرين و فرياد از بيداد بني اميه «لعنت عليهم» با آنکه منقرض و به جهنم رهسپار شده اند بر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن اين فرياد ستم شکن است».
وصيتنامه سياسي - الهي رهبر کبير انقلاب اسلامي
در اين بخش از وصيتنامه بنيانگذار جمهوري اسلامي، چند مطلب شايان توجه است: پيوند مستحکم با ائمه اطهار و مکتب حياتبخش تشيع که حقيقت اسلام ناب محمدي «ص» است که با جان و روح و حيات ملت بزرگ ما آميخته و همان گونه که حضرت امام فرموده اند با سويداي دل و با جانفشاني و نثار عزيران به پاي اين عقيده ايستاده اند و همان گونه که حافظ مي گويد:

مهر تو در وجودم و عشق تو در دلم
با شير در بدن شد و با جان برون شود

و البته اين مهر و عشق با برون رفتن روح از بدن هم جدا شدني نيست بلکه تجلي اين محبت در عالم ملکوت و عرصات آخرت نيز با عاشقان خواهد بود و تازه آن هنگام است که شيفتگان اهل بيت، پاداش عمل خود را مي بينند و به ملاقات آنها مي رسند. البته اين محبت شرط و شروطي دارد که همانا تعهد عملي به راه آن بزرگواران و پيروي بي قيد و شرط از فرامين آنان است که در فقه اهل بيت و ميراث تشيع متجلي است يعني هماني که حضرت امام در ادامه عبارات خود، بدان اشاره دارند «فقه سنتي، مکتب رسالت و امامت و ضامن رشد و عظمت ملت هاست» و تأکيد فرموده اند که وسوسه خناسان معاند بر سر راه ولايت کمين کرده و راهيان ولايت بايد مراقب اين توطئه باشند تا قدمي به انحراف برندارند که اين مقدمه سقوط مذهب و احکام اسلامي و حکومت عدل الهي خواهد بود.
شيعه به دليل همين جوهره نهفته در فرهنگ خود، همواره مورد خشم و کينه جباران و جنايتکاران تاريخ بوده است. از محراب خونرنگ مولاي متقيان «ع» پدر شهيدان گرفته تا عاشوراي حسيني «ع» و قتلگاه آزاد مردان و از آنجا تا چوبه هاي دار زندان هاي مخوف بني اميه و بني عباس و زنده به گور شدن سادات و علويان و ياران آنها با سلاح سم و شمشير که براي ريشه کن ساختن جبهه مقاومت عدل و حق از پاي ننشستند. فلسفه آن همه خصومت و شرارت را مي بايست در سازش ناپذيري مردان خدا و عدالتخواهان تاريخ جست و جو کرد.
با اين حال، فرياد آتشگون آن شيران در زنجير، وجدان هاي خفته آدميان را برانگيخته تا با تأسي به آن آزادمردان در برابر دژخيمان سر تسليم فرود نياورند و مرگ سرخ را بر زندگي ننگين ترجيح دهند و از سوي ديگر نقاب از چهره منفور منافقان و مستکبران بدرند. آن شهادت ها و اسارت ها نفخه صور بود که خفتگان را از گورستان خاموشي بيدار کرد و با موج خون، کشتي سواران ستم و بيداد را در اعماق غرق کرد و به درکات عقوبت الهي کشانيدند.

آن عاشقان شرزه که با شب نزيستند
رفتند و شهر خفته ندانست کيستند

فريادشان تموج شط حيات بود
چون آذرخش در سخن خويش زيستند

مرغان پر شکسته طوفان که روز مرگ
دريا و موج و صخره بر آنان گريستند

و محرم يادآور اين حماسه هاست: «با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاري آغاز شد. ماهي که خون بر شمشير پيروز شد.ماهي که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم کرد و داغ باطله ها بر جبهه ستمکاران و حکومت هاي شيطاني زد؛ ماهي که بر نسل ها در طول تاريخ راه پيروزي بر سر نيزه ها را آموخت؛ ماهي که شکست ابرقدرت ها را در مقابله کلمه حق به ثبت رساند؛ ماهي که امام مسلمين راه مبارزه با ستمکاران تاريخ را به ما آموخت.»
 

امام خميني «ره»، کلمات قصار، ص 57
 

آري نهضت عاشورا سرآغاز نهضت هاي مقدس خونين عليه حاکمان و جباران و دژخيمان تاريخ شد از اين نهضت الهي، انسان ها آموختند که مي توان تابوي استبداد را شکست و درس فداکاري به آيندگان آموخت. همان گونه که تاريخ به تصوير مي کشد پس از شهادت سالار شهيدان و ياران باوفايش، خون هاي ديگري جوشيدن گرفت و رودروي حاکمان غاصب ايستادند. نخستين حرکت، قيام توابين بود که پس از شهادت امام حسين «ع» به جبران تقصيري که در ياري آن حضرت کرده بودند، پشيمان شدند و با ساماندهي لشکر در برابر يزيديان ايستادند و بسياري از آنان کشته شدند. در همين زمينه حرکت مختار بن ابي عبيده ثقفي بود که به قصد انتقام از قاتلان سيدالشهداء «ع» بپا خاست و مجرماني همچون ابن زياد و ابن سعد و فرماندهان و لشکريان يزيد و... را دستگير کرد و به اشد وجه به قتل رسانيد و موجبات خشنودي اهل بيت «ع» را فراهم کرد. همچنين قيام زيد بن علي بن الحسين و يحيي بن زيد و ديگر علويان، درسي بود که از جد خويش امام حسين «ع» آموختند. هر کجا پرچمي عليه دژخيمان تاريخ بر افراشته شد، اين پرچم در دست شيعيان بوده است. بنابراين، اگر بگوييم که تاريخ تشيع را با خون شهيدان نگاشته اند سخن گزاف نيست.

شهداء الفضيله
 

شهداي راه فضيلت و فرهنگ اسلامي شيعه به عرصه جنگ و ستيز در ميدان منحصر نيست، بلکه در عرصه فقه و حديث و معارف نيز شهيدان محدث و مجتهد و عالم ديني کم نبوده اند. علامه اميني «ره» در کتاب «شهداء الفضيله» نام و شرح حال 130 تن از اين شهيدان را آورده که در مقطعي از تاريخ شربت شهادت نوشيدند و اين تنها به جرم شيعه بودن آنها بوده است. مکتبي که خلفاي جور و حاکمان بيدادگر تاب تحمل آن را نداشته و شفاي قلب خود را در ريختن خون آنان مي دانسته اند تا خط مقاومت را کور کنند، هر چند نتوانستند بدين ترتيب حيات جاوداني که خداوند براي شهيدان مقرر داشته علاوه بر آخرت در همين دنيا در عرصه فرهنگ نيز به چشم مي خورد و اين رشته تاريخي همچنان ادامه دارد تا به انقلاب اسلامي مي رسيم که يکي از قله هاي بلند نهضت خدايي و عاشورايي در مبارزه با ستم و استبداد و استکبار بود و کربلاهاي ايران را پديد آورد.
به فرموده امام خميني: « اين خون سيد الشهداست که خون همه ملت هاي اسلامي را به جوش آورده است » (کلمات قصار، ص 57) و يا در جاي ديگر «کربلا، کاخ ستمگري را با خون در هم کوبيد و کربلاي ما کاخ سلطنت شيطيان را فرو ريخت» (همان، ص 58) و نيز: « انقلاب اسلامي ايران پرتوي از عاشورا و انقلاب عظيم الهي آن است، تبلور عاشورا را نه فقط در انقلاب اسلامي ايران بلکه در نهضت فلسطين و لبنان و غزه شاهديم» (همان).
انتفاضه امروز فلسطين و مقاومت لبنان در برابر رژيم نامشروع صهيونيستي، درسي است که عاشورا به اين ملت هاي مظلوم داده است، بيش از 60 سال است که رژيم غاصب با استراتژي از نيل تا فرات، زير نگاه قدرت هاي اهريمني عرب و رژيم هاي مرتجع و در رأس آنها امريکا به سرکوب و قتل عام مردم فلسطين مشغول است. گفت و گوهاي سياسي سازشکارانه و چانه زني هاي ذليلانه نه تنها پاسخي نداده بلکه تجري و تجاوزطلبي رژيم غاصب را همراه داشته است. امروزه فلسطيني ها به اين نتيجه رسيده اند که تنها سلاحي که عليه رژيم صهيونيستي پاسخ مي دهد جهاد و شهادت و مقاومت است؛ يعني همان درسي که انقلاب اسلامي با الگو قرار دادن عاشوراي حسيني به همه آموخته است.
اگر در جنگ 33 روزه لبنان، حزب الله، فرزندان مقاومت و ياران امام درس فراموش نشدني به اسرائيل دادند، اگر در جنگ 22 روزه غزه و آن نبرد نابرابر، فلسطيني ها پايداري کردند و اگر امروزه رژيم غاصب ايده از نيل تا فرات را از سر بيرون کرده و در حفظ موجوديت خود نيز دچار ترديد است، اينها به برکت روح شهادت طلبي و سازش ناپذيري است که تنها راه چاره براي آزادي قدس و احقاق حقوق فلسطيني هاست. اين در حالي است که رژيم هاي وابسته و دست نشانده اي چون مصر و عربستان و اردن... در کنار امريکا و اسرائيل ايستاده اند تا به غاصبان قدس روحيه بدهند که قطعاً در آينده پاسخ خود را از ملت ها خواهند گرفت.
آري به گفته امام شهيدان «ملتي که زن و مردش براي جانفشاني حاضرند و طلب شهادت مي کنند هيچ قدرتي نمي تواند با آن مقابله کند» (همان، ص 60) و رمز مطلب نترسيدن در مرگ است و اين سخن از زيد بن علي الحسين (زيد شهيد) است که گفت: « هر کس از مرگ ترسيد، خوار و ذليل شد.»

توطئه تحريف و تخريب
 

اين سخن را پاياني نيست به همين دليل در اينجا به دو نکته ديگر مي پردازيم:
اول: دشمنان اسلام با مطالعاتي که داشته اند به جوهره تشيع و روحيه شهادت طلبي پي برده و مي دانند که درس هاي عاشورا الهام بخش مسلمانان و آزاديخواهان عالم است و اين مکتب و فرهنگ رو به اوجگيري است و لذا خشم و کينه خود را به سوي اسلام و قرآن بويژه شيعيان اهل بيت نشانه رفته اند. اهانت به مقدسات اسلام و قرآن سوزي و ترور گروهي از زائران امام حسين «ع» و شيعيان اهل بيت در عراق و پاکستان و ايران به همين دليل است. آنها خشم و کينه اي را که با سيلي خوردن از اسلام در دل دارند اين گونه خالي مي کنند و گرنه زائران و عزداران اهل بيت که فقط به قصد زيارت راهي کربلا و نجف و کاظمين و سامرا مي شوند چه درگيري سياسي آشکاري با امريکا و اسرائيل دارند و سوگواراني که در زاهدان و پاکستان در مسجد و حسينيه اي جمع شده اند گناهشان چيست که بايد به خاک و خون کشيده شوند؟ جرم اينها وفاداري به مکتب و راه سيد الشهدا«ع» است؛ راهي که تسليم نشدن در برابر استعمار و استکبار و درس مبارزه با جباران را مي آموزد و اين بزرگترين تهديد براي امپرياليسم و صهيونيسمي است که در اين سال ها آن را تجربه کرده اند. اين است که گروه هاي تروريستي را تربيت مي کنند و اسلحه و مواد منفجره و دلار مي دهند و برخي دولت هاي وابسته به نام اسلامي، پاره اي عوامل فريب خورده و تکفيري را استخدام مي کنند تا خون برادران مسلمان خود را بريزند! جالب توجه اينکه اخيراً امريکايي ها با صراحت گفتند که طالبان و القاعده را خودشان ساخته و به جان مسلمان ها انداخته اند هرچند بدون اين اعتراف هم براي همه معلوم بود که هر فسادي در زمين از امريکا ريشه مي گيرد و به همين دليل امام فرمود: « هر چه فرياد داريد بر سر امريکا بکشيد.» امريکايي ها خود اذعان کرده اند که مکتب عاشورا زيربناي نهضت اسلامي و جنبش ها و انتفاضه هاست. و به همين دليل در صدد برآمده اند تا به طور ويژه در مسخ واقعه کربلا برنامه ريزي کنند و تصريح کردند که بايد بکوشيم عزاداري ها بي روح و کمرنگ و حتي به خرافات آلوده شود تا جاذبه خود را از دست بدهد و در اين سياست شيطاني از جريان هاي انحرافي حمايت و مزدور تربيت کردند که با ادعاهاي کاذب از ارتباط با ائمه و ديدار امام زمان «ع» سخن بگويند و مشتي عوام را فريب دهند که در سال هاي اخير موارد بسيار آن را ديده ايم و اينجاست که مسئولان امر بويژه وزارت اطلاعات مسئوليت دارند با اين شبکه هاي فساد و دروغگو و عوامفريب برخورد قاطع داشته باشند و ريشه اين فساد را بسوزانند.
مسئله ديگر که در عزاداري ها سوژه حرکت هاي تخريبي بر ضد ولايت و شهادت و عزاداري است، خرافه گرايي و حرکت هاي نامعقول به نام سوگواري است که متأسفانه پاره اي از روي عقيده اما جاهلانه آن را دامن مي زنند. مسئله قمه زني از اين قبيل است. در اينجا بحث فقهي جواز يا عدم جواز قمه زني موضوع سخن نيست، بلکه تبعات اين عمل و بهره برداري هايي است که دشمنان با سياست شيطاني خود از آن مي کنند. چه دليلي دارد که تصوير خونين قمه زن ها را بردارند و به صورت سي دي و نوار و به وسيله ماهواره و اينترنت به جهانيان نشان دهند. جز اينکه شيعه را مردمي خرافه پرست و خشن و بي رحم و بي منطق نشان دهند! و مکتبي را که در اوج عقلانيت و منطق و فرهنگ است در نظر ديگران بدنام کنند. در حالي که به فرموده امام خميني: «مجلس بزرگداشت سيد مظلومان و سرور آزادگان که مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت و خيانت و حکومت اسلامي بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خيانت و حکومت اسلامي بر حکومت طاغوت است هر چه با شکوهتر و فشرده تر برپا شود و بيرق هاي خونين عاشورا که علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم است، هر چه بيشتر برافراشته شود» (همان، ص 58).
آيا تأسف ندارد مکتبي که در اوج عظمت و حريت و عقلانيت است با اعمال برخي سوگواران اين گونه تحقير شود؟ آيا اين ظلم در حق امام و عاشورا و کربلا نيست؟ مايه شگفتي است که با توصيه و دستوري که مراجع در اين رابطه داده و از قمه زني به هر دليل - عنوان اوليه يا ثانويه- نهي مي کنند عده اي بدون توجه به توصيه و فتواي مراجع و رهبران دين باز هم به قمه زني ادامه داده اند و در سال هاي اخير اين موضوع به وسيله برخي عراقي ها و افغاني ها دامن زده مي شود و جماعتي هم به اين عادت سنتي خود ادامه مي دهند و خوراک تبليغاتي ضد شيعه براي دشمنان اسلام و اهل بيت فراهم مي کنند. آيا وظيفه خواص و عالمان ديني اين نيست که در اين شرايط در ارشاد جاهلان جديتر باشند تا مصالح اسلام و تشيع را قرباني احساسات کاذب نبينند؟! همان گونه که وظيفه دستگاه هاي نظارتي و انتظامي است که از اين اعمال جلوگيري کنند، و اجازه ندهند مقدسات ما مورد تمسخر دشمنان قرار گيرد.
سخن آخر اينکه، عاشورا مدرسه اي است به وسعت و عظمت تاريخ، مدرسه اي که در آن انسان، از الفباي مکتب تا آخرين رتبه ها را مي آموزد. درس عشق و عرفان، ايمان و عمل، وفاداري و ايثارگري، صبر و استقامت، فتوت و جوانمردي، تقوا و عفاف، بلاغت و موعظه و جهاد و شهادت، نماز و شب زنده داري، کفرستيزي و ستم سوزي و هر آنچه در قاموس ارزش هاي انساني مي گنجد مي دهد. بنابراين کربلا و عاشورا را نبايد تنها در مرثيه و اندوه و گريه خلاصه کرد که اين ستمي نابخشودني است. هرچند گريه بر آن پاکبازان عشق و پيکرهاي به خون خفته ذراري رسول و ياران مظلومشان جزو عبادات است اما جاي ديگر وظايف و تکاليف مؤمن را نخواهد گرفت. نوحه و گريه بر سيد مظلومان علاوه بر جنبه عاطفي، وسيله اي براي حضور در اين مکتب و درس دينداري از آن آموزگاران بزرگ آموختن است. آموزگاراني که در سنين مختلف از طفل شش ماهه تا پير نود ساله حضور دارند و شاهدان تاريخند تا به مردان و زنان و يپر و جوان و غلام و آزاده و همه قشرها و نسل ها چگونه زيستن و چگونه مردن را بياموزند و عاشق صادق کسي است که در اين مکتب زانو بزند و از اين آموزگاران درس بگيرد.
و يک نکته ديگر: عاشورا تنها منحصر به چند روز محرم نيست بلکه هر روز عاشورا و هر زمين کربلا و هر ماهي محرم است و بدينسان سوگواري و درس آموزي از رادمردان عاشورا به همه لحظه هاي عمر بايد پيوند داد تا رهنمونگر انسان ها و راهگشا براي همه مشکلات و همه نسل ها و عصرها باشد. خلاصه آنکه ما با عاشورا آمده ايم و با عاشورا مي رويم و اين رسالت الهي و تاريخي را بايد دست به دست به همه نسل ها برسانيم. اين است رسالت شيعيان اهل بيت «ع».
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام شماره 348