چگونه شاعر بزرگي شويد


 

نويسنده: علي رضا لبش




 
در جلسات شعرخواني استاد گليم کاشاني، استاد سوهان قمي، استاد گز اصفهاني، استاد پسته رفسنجاني، استاد پشمک يزدي، استاد قالي کرماني يا استاد ورشوي بروجردي شرکت کنيد و از محضر پر فيض اين استادان بهره مند شويد. جلسات خصوصي همراه با چاي و نبات را در زير زمين خانه استادان فراموش نکنيد. بسياري از شاعران به نام امروز، از همين زيرزمين هاي کوچک به تريبون هاي بزرگ رسيده اند. هر چند وقت يکبار در جلسات خصوصي خود را شاگرد اين استادان بناميد و دست و پاي استادان را در محافل عمومي ببوسيد و با ليسيدن دست و پاي استادان، شما يک گام بلند به سمت شاعر بزرگ شدن برداشته ايد.

اگر با مادر خود قهر کرديد، اگر مي خواهيد به زودي معروف و سرشناس شويد، اگر مي خواهيد به چهره اي هنري تبديل شويد، اگر عقده هاي مختلف رواني داريد، بشتابيد. براي شعر گفتن نياز به دانستن عروض و قافيه و فنون و صناعات شعري نيست، تنها با کنار هم قرار دادن کلمات بي ربط، نوشته هاي نامربوط بسازيد و با ژست هاي نامتعارف آن ها را بخوانيد. با کلمات و حرکات نامتجانس و بي معني، شما به عنوان يک شاعر آوانگارد شناخته مي شويد. پشتک و وارو زدن و انجام حرکات ژانگولر، پشت کردن به شنوندگان و خوردن آب نبات چوبي در حين شعر خواندن، شما را آوانگاردتر مي کند.

هيچ کنگره و جشنواره ادبي و حتي بي ادبي را از دست ندهيد. قبل از شرکت در جشنواره، بولتن سال پيش جشنواره را نگاهي بيندازيد. تمام شعرهاي برگزيده در جشنواره ها يک فرمول دارند. کافي است شما به اين فرمول دست پيدا کنيد. مطمئناً شما بعد از دست يابي به اين فرمول، يکي از برگزيدگان ثابت تمام جشنواره هاي داخلي و خارجي خواهيد بود. براي اطمينان بيش تر زير شعر خود، پس از حمد و ثناي حضرت داور، خود را شاگرد استاد سوهان قمي يا صابون مراغه اي معرفي کنيد که با داور انس و الفتي داشته اند از قديم.

در مورد زندگي شخصي تان، رؤياپردازي کنيد. هر چه بلوف شما بزرگ تر باشد، نشان دهنده قدرت تخيل شماست. خود را عموزاده استاد کماج همداني يا خاله زاده استاد چاقوي زنجاني معرفي کنيد يا خود را دانشجوي اخراجي ترم آخر دکتراي داروسازي يا بيمار سرطان خوني معرفي کنيد که پزشکان جوابش کرده اند. مي توانيد حتي خود را پسر بيل گيتس بناميد که به اموال پدر پشت پا زده و خود را وقف ادبيات کرده است. هر چه قدر داستان شما دراماتيک تر و تراژيک تر باشد، شما شاعرتر و با احساس تر شناخته مي شويد.

هر چند وقت يک بار خود را به بيماري قلبي- تنفسي بزنيد و خود را در بيمارستان بستري کنيد و خبر بيماري تان را در روزنامه ها پخش کنيد. با اين کار محبوبيت شما افزايش مي يابد. اگر بتوانيد خود را به کما بفرستيد، عالي مي شود.

شعرهاي خود را با نام شاعران ديگر براي روزنامه ها و نشريات بفرستيد و بعد از چاپ شدن، جنجال به راه بياندازيد و آن ها را متهم به شعر دزدي کنيد.

تنبلي کنيد، بدقولي کنيد، به همه بد و بيراه بگوييد و همه را يک مشت کودن فاقد درک ارزش آثار هنري بدانيد. همه شاعران از رودکي تا به امروز را مشتي ناظم و يا شاعر نما فاقد ذوق ادبي بناميد. با اين خلق و خو، شما به عنوان يک شاعر بزرگ شناخته مي شويد.
منبع: نشريه انتظار نوجوان-ش56.