رابطه ي جهت گيري مذهبي و خودمهارگري


 

نويسندگان: حميدرفيعي هنر *و مسعود جان بزرگي **




 

چکيده
 

پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه ي جهت گيري مذهبي اسلامي و عوامل آن، با خودمهارگري در ميان زنان و مردان و نيز رابطه ي اين عوامل با سطح اقتصادي و اجتماعي انجام شده است. براي انجام اين پژوهش، 120 نفر از دانشجويان با روش تصادفي انتخاب شدند و پرسش نامه هاي جهت گيري مذهبي - اسلامي و خودکنترلي را تکميل کردند. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از آزمون هاي همبستگي پيرسون، t مستقل و تحليل واريانس يک طرفه نشان داد که بين عامل جهت گيري مذهبي و عامل اخلاق با خودمهارگري رابطه ي معناداري وجود دارد. در گروه مردان، عامل عقايد - مناسک و خودمهارگري داراي رابطه ي معناداري است. از سوي ديگر، تفاوت ميانگين جهت گيري مذهبي و عامل اخلاق در دو طبقه ي خودمهارگري بالا و پايين معنادار است؛ اما تفاوت معناداري در عامل عقايد - مناسک مشاهده نمي شود. بين سطوح اقتصادي خانواده، در عوامل جهت گيري مذهبي افراد، تفاوت معناداري وجود ندارد؛ اما بين اين سطوح در ميانگين خودمهارگري تفاوت معناداري وجود دارد. بنابراين، با افزايش نمره ي مذهبي افراد، نمره هاي خودمهارگري آنها افزايش مي يابد و هرچه تقيد به اخلاق بالاتر مي رود، توانايي در خودمهارگري افزايش مي يابد. همچنين با افزايش تقيد مردان در مناسک - عقايد اسلامي، بر ميزان خودمهارگري آنها افزوده مي شود. از سوي ديگر، افراد با خودمهارگري بالا، در مقايسه با افراد داراي خودمهارگري پايين سطوح بالاتري از جهت گيري مذهبي را نشان مي دهند و با تغيير سطوح اقتصادي افراد، تفاوتي در سطح دين داري آنها مشاهده نمي شود.
کليدواژه ها: جهت گيري مذهبي، اخلاق، عقايد - مناسک، خودمهارگري.

مقدمه
 

در دهه هاي اخير مطالعه ي علمي دين و بررسي رابطه ي آن با متغيرهاي روان شناختي کانون توجه پژوهشگران مختلف قرار گرفته است. (1) در واقع، دين يک نيروي روان شناختي است که مي تواند بر روي نتايج زندگي انساني تأثير بگذارد. گستردگي اين نتايج در سه حيطه ي بهداشت، بهزيستي رواني و رفتار اجتماعي را مي توان به وضوح از مطالعات پژوهشگران دريافت.
احتمال زنده ماندن افراد با سطح دين داري بالاتر، در هر موقعيت بيشتر از ديگران بوده، و حضور مکرر در شعائر ديني با کاهش مرگ و مير همراه است. (2)
34 درصد از 130 مطالعه ي انجام گرفته، نشان دهنده ي تأثير مثبت و معنادار دين داري بر افسردگي و اضطراب است. (3)
تحقيقات در ايران نيز رابطه ي مثبت و معنادار مذهبي بودن و سلامت رواني را اثبات کرده است. (4) همچنين رابطه ي منفي و معنادار جهت گيري و افسردگي و اضطراب در ميان دانشجويان به اثبات رسيده است. (5 و 6)
در حيطه ي اجتماعي نيز در يک فراتحليل از 60 مورد معلوم شد که دين داري با ميزان پايين بزهکاري و جرم ارتباط داشته است. پژوهش هاي ديگر نيز نشان مي دهد نوجواناني که از سطح بالاتري از دين داري برخوردارند، ميزان پايين تري از انحراف جنسي و نيز بارداري خارج از حيطه ي قانوني را گزارش مي کنند. (7)
اما اساساً دين چگونه بر روي اين سه حيطه تأثير مي گذارد؟ پژوهش ها نشان داده است که نيروي «خودمهارگري» (8) در عرصه هاي مختلف زندگي، تعيين کننده ي موفقيت است. ارتباط خودمهارگري با سازگاري روان شناختي، روابط بين فردي، پيشرفت در تکاليف و عملکرد تحصيلي اموري است که پژوهشگران رابطه ي مثبت و معنادار آن را نشان داده اند. (9) رابطه ي منفي خودمهارگري و ميزان بزهکاري و مصرف الکل نيز نشان داده شده است. (10) از يک طرف بعضي از دانشمندان علوم اجتماعي تأخير در ارضاي خواسته ها را يکي از رفتارهاي پويا و بنيادي افرادي مي دانند که به زندگي پس از مرگ معتقدند. بر همين اساس، وانر (11) و آزکن (12) نشان دادند که افراد با دين داري بالاتر، آينده را بيش از افراد کمتر مذهبي در تصميم گيري هاي فعلي خود در نظر مي گيرند. (13) از طرف ديگر، پژوهش هاي شخصيتي نشان مي دهد که افراد در ابعاد شخصيتي با وجدان بودن و سازگاري بالا در حفظ اصول و قوانين براي انجام وظيفه، بهتر از ديگران ظاهر شده، در بازداري از يک پاسخ غالب و مسلط در برابر پاسخ غير غالب بهتر نمايان مي شوند. (14) در عين حال، اين افراد با نمره هاي بالا در ابعاد شخصيتي مذکور، سطح دين داري بالاتري را بروز مي دهند. پژوهش ساروقلو (15) به اين نتيجه منجر شد که ميان پنج عامل بزرگ شخصيت، «توافق» (16) و «با وجدان بودن» (17) پاياترين همبستگي را با دين داري نشان مي دهند. توافق و با وجدان بودن شامل جنبه ي خودمهارگري مي باشد؛ زيرا اين عوامل به ترتيب متضمن توانايي «سازگاري» (18) رفتار شخص با آرزوها و احساسات ديگران و توانايي تحمل خواسته ها مي باشند. (19)
همچنين محققان دريافتند که عامل «G» در تست 16 عاملي شخصيت کتل، تنها عاملي است که قوي ترين ارتباط را با گرايش به مسيحيت نشان داده است. (20)
در يک فرا تحليل توسط باگ (21) و رابرتز (22) معلوم شد افراد «با وجدان» (23) (که مشخصاً شامل خودمهارگري است)، سطوح بالاتري از فعاليت بدني، مصرف کمتر الکل و مواد مخدر، عادات خوراکي سالم تر و رانندگي ايمن تر را در مقايسه با افراد کمتر وظيفه شناس نشان مي دهند. همچنين شواهدي مبني بر رابطه ي منفي خودمهارگري و جنايتکاري وجود دارد. (24) پس خودمهارگري نيز با سه حيطه ي بهداشت، بهزيستي رواني و رفتار اجتماعي روابط معناداري را نشان
مي دهد. در حالي که به پژوهش هاي نشان دهنده ي ارتباط اين نتايج با سطح بالاي دين داري اشاره کرديم.
بنابراين، مي توان گفت دين داري با خودمهارگري در مسير زندگي انساني مرتبط است و اين رابطه بايد سهم بسزايي در تبيين ارتباطات دين داري با نتايج مهم زندگي داشته باشد.
پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسي رابطه ي بين جهت گيري مذهبي اسلامي و خودمهارگري بپردازد تا بتواند در تبيين چگونگي تأثيرگذاري دين بر بهداشت، بهزيستي رواني و رفتارهاي اجتماعي، اين هدف را دنبال کند که عامل خودمهارگري مي توانند تبيين گر روابط ذکر شده باشد. با توجه به رويکرد اسلامي پژوهش، اهميت توصيه هاي مکرر دين اسلام (25) مبني بر توسعه و تقويت نيروي خودمهارگري در روان آدمي هر چه بيشتر آشکار شده و در پي آن، براي ارتقاي سطح سلامت افراد و جامعه، به تقويت عامل خود مهارگري، آن هم از طريق آموزه هاي دين اسلام پرداخته شود.
در پژوهش هاي انجام شده، پژوهشي با موضوع بررسي رابطه ي دين داري اسلامي با عامل مستقل خودمهارگري ديده نمي شود و در پژوهش هاي ايراني نيز پژوهش مستقلي در اين زمينه يافت نمي شود.
فرضيه ي اصلي پژوهش اين است که جهت گيري مذهبي اسلامي با خودمهارگري رابطه ي مثبت معناداري دارد. فرضيه هاي ديگر پژوهش عبارت اند از: 1. عقايد - مناسک مذهبي به منزله ي يکي از عوامل جهت گيري مذهبي اسلامي با خودمهارگري ارتباط مثبت معناداري دارد؛ 2. اخلاق اسلامي به مثابه يکي ديگر از عوامل جهت گيري مذهبي، رابطه ي مثبتي با خودمهارگري دارد. پرسش هاي اين پژوهش عبارت اند از اينکه آيا بين ميانگين جهت گيري مذهبي زنان و مردان در خودمهارگري بالا و پايين تفاوت معنادار وجود دارد؟ آيا سطح اقتصادي و اجتماعي خانواده، رابطه ي مثبتي با سطح دين داري و خودمهارگري افراد دارد؟

روش پژوهش
 

جامعه و نمونه: جامعه ي آماري اين پژوهش را دانشجويان زن و مرد در سطح کارشناسي و کارشناسي ارشد سال تحصيلي 88-1387 دانشگاه پيام نور شهر تهران تشکيل داده است. در اين جامعه، بجز وضعيت اقتصادي - اجتماعي خانواده و جنسيت، ديگر متغيرها همچون محدوديت سني، نوع رشته ي تحصيلي، وضعيت تأهل و متغيرهاي مانند آن در نظر گرفته نشده است. گروه نمونه شامل 120 نفر (98 زن و 22 مرد) از دانشجويان هستند که به صورت نمونه گيري تصادفي انتخاب شده اند.
ابزار پژوهش: براي سنجش دين داري از آزمون «خودشناسي بر اساس جهت گيري مذهبي اسلامي» استفاده شده است. اين آزمون توسط آذربايجاني (26) در بين دانشجويان دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد تهران - شمال و طلاب حوزه ي علميه ي قم انجام شده است. در اين آزمون، گويه هايي بر اساس قرآن و روايات معتبر شيعي استخراج شده است و بر اساس آن، پرسش نامه اي هفتاد سؤالي تهيه شده است. پس از تأييد «اعتبار محتوايي» اين پرسش نامه توسط متخصصان و صاحب نظران علوم ديني، اعتبار سازه ي آن نيز از طريق گروه نمونه اي به حجم 378 نفر از دانشجويان، مورد تأييد علمي قرار گرفت. که بر اساس ضريب آلفاي کرنباخ، پايايي آن 936/0 به دست آمده است. در اين آزمون، سه مقياس عقايد - مناسک (R1)، اخلاق (R2) و جهت گيري کلي مذهبي (R) ارائه شده است.
براي سنجش خودمهارگري از مقياس «خودکنترلي» استفاده شده است. اين آزمون در سال 2004 توسط تانجني و همکاران تهيه شده است و داراي 36 ماده است. اين آزمون با الهام از ابزارهاي قبلي و براي برطرف کردن نواقص پرسش نامه هايي که براي سنجش خودمهارگري ساخته شده اند تهيه شده است. براي بررسي اعتبار و روايي، پرسش نامه بر دو گروه از دانشجويان دوره ي کارشناسي اجرا شد که ضريب آلفاي کرنباخ هر دو مطالعه 89/0 به دست آمده است. ضريب اعتبار دروني اين آزمون به روش آلفاي کرونباخ با اجراي آن بر روي 50 نفر از دانشجويان توسط محقق 85/0 به دست آمده است.
داده هاي اين دو آزمون با نرم افزار SPSS و با استفاده از مدل هاي آماري همبستگي پيرسون، t مستقل، تحليل واريانس يک طرفه و آزمون تعقيبي شفه تجزيه و تحليل شد.

يافته ها
 

يافته ها بيانگر آن است که بين جهت گيري مذهبي اسلامي با خودمهارگري رابطه ي مثبت معناداري وجود دارد.

 

عامل اخلاق

عامل عقايد- مناسک

جهت گيري مذهبي اسلامي

 

جنسيت

 

(**)567/0

(*)495/0

(**)541/0

همبستگي پيرسون

 

مرد

 

خود مهرگری

600/0

019/0

009/0

سطح معناداري (دو سويه)

22

22

22

حجم نمونه

(**)405/0

182/0

(**)272/0

همبستگي پيرسون

زن

000/0

007/0

007/0

سطح معناداري (دو سويه)

98

98

98

حجم نمونه


همچنان که در جدول شماره ي 1 مشاهده مي شود، بين نمره ي جهت گيري مذهبي و خودمهارگري در سطح 01/0 در ميان هر دو گروه زنان و مردان رابطه ي مثبت معنادار وجود دارد؛ در نتيجه، فرضيه ي اصلي پژوهش اثبات مي گردد. همچنين رابطه ي مثبت معناداري را در عامل عقايد - مناسک به مثابه يکي از عوامل جهت گيري مذهبي اسلامي و خودمهارگري در سطح 05/0 در ميان گروه مردان ديده مي شود؛ اما اين رابطه در ميان گروه زنان در اين عامل مشاهده نمي شود. همچنين بين عامل اخلاق به مثابه يکي ديگر از عوامل جهت گيري مذهبي اسلامي و خودمهارگري، در هر دو گروه زنان و مردان رابطه ي مثبت معنادار در سطح 01/0 ديده مي شود. بر اساس اين يافته ها، فرضيه ي دوم ( البته در ميان مردان) و فرضيه ي سوم از فرضيه هاي فرعي اين پژوهش نيز به اثبات مي رسد.
ميانگين خودمهارگري در جامعه - بر اساس گزارش سازنده ي اين آزمون - برابر با 47/114 (تقريباً 115) مي باشد. بنابراين، بعد از طبقه بندي شرکت کنندگان به دو گروه مردان و زنان، هر گروه به دو طبقه ي خودمهارگري بالا (بالاتر از ميانگين جامعه) و خودمهارگري پايين (پايين تر از ميانگين جامعه) تقسيم شدند که اطلاعات اين گروه ها در جدول شماره ي 2 آمده است.
جدول شماره ي 2: اطلاعات آماري به تفکيک جنسيت، طبقات و عوامل
 

انحراف استاندارد

میانگین

حجم

طبقات خودمهارگري

 

جنسيت

33/209

07/232

14

بالا

جهت گيري مذهبي اسلامي

مرد

30/209

00/206

8

پایین

22/715

57/141

14

بالا

عامل عقايد - مناسک

21/457

125/88

8

پایین

12/196

90/50

14

بالا

عامل اخلاق

9/775

80/13

8

پایین

26/758

222/99

75

بالا

جهت گيري مذهبي اسلامي

زن

34/580

203/83

23

پایین

20/733

136/09

75

بالا

عامل عقايد - مناسک

23/807

126/61

23

پایین

7/962

86/89

75

بالا

عامل اخلاق

12/866

77/22

23

پایین


بر اساس اين جدول، در گروه مردان 14 نفر در طبقه ي خودمهارگري بالا و 8 نفر در طبقه ي خودمهارگري پايين قرار گرفته اند. در گروه زنان نيز 75 نفر در طبقه ي خودمهارگري بالا و 23 نفر در طبقه ي خودمهارگري پايين جاي گرفته اند.
براي يافتن پاسخ اين پرسش که آيا بين ميانگين جهت گيري مذهبي مردان و زنان با خودمهارگري بالا و پايين تفاوت معنادار وجود دارد، مناسب است آزمون t مستقل اجرا شود؛ زيرا در يک طبقه از گروه مردان n<10 مي باشد و نيز در تمام طبقه ها حجم نمونه ها برابر نيست، اما در صورتي مي توان نمره هاي عددي را به رتبه تبديل کرد و آزمون غير پارمتري U مان - ويتي را به جاي آزمون t استفاده کرد که حجم گروه هاي نمونه نابرابر و نسبت واريانس هاي آنها 4 بر 1 يا بزرگتر باشد. (27) (هومن- 1385)
حال با توجه به داده هاي جدول شماره ي 3 و بر اساس آزمون t مستقل، در گروه مردان، تفاوت ميانگين جهت گيري مذهبي در دو طبقه ي خودمهارگري بالا و پايين برابر با 82/1 است که در سطح 05/0 در آزمون يک سويه تفاوت معنادار مي باشد. همچنين تفاوت ميانگين اين دو طبقه در دو عامل اخلاق در ميان مردان در همين سطح معنادار است؛ اما تفاوت معناداري در عامل عقايد - مناسک مشاهده نمي شود. در گروه زنان در جهت گيري مذهبي و نيز در عامل اخلاق، تفاوت معنادار به ترتيب در سطح 006/0 و 0001/0 مشاهده مي شود؛ اما در عامل عقايد - مناسک تفاوت معناداري ديده نمي شود.
جدول شماره ي 3: مقايسه ي ميانگين ميزان جهت گيري مذهبي افراد در خودمهارگري بالا و پايين
 

درجه ی آزادي

t

 

جنسيت

20

*827/1

جهت گيري مذهبي اسلامي

مرد

20

589/1

عامل عقايد- مناسک

20

*052/2

عامل اخلاق

96

**797/2

جهت گيري مذهبي اسلامي

زن

96

853/1

عامل عقايد- مناسک

96

**357/4

عامل اخلاق


همچنين يافته هاي اين پژوهش نشان مي دهد بين سه سطح (پايين، متوسط و خوب) اقتصادي و اجتماعي خانواده، در عوامل جهت گيري مذهبي افراد تفاوت معناداري وجود ندارد؛ اما بين اين سطوح در ميانگين خودمهارگري تفاوت معناداري وجود دارد. بر اساس جدول شماره ي 4، سطح نمره هاي آزمون تحليل واريانس يک طرفه براي متغيرهاي جهت گيري مذهبي و خودمهارگري به ترتيب 349/0 و 1/4 است که اولي از سطح 05/0 بالاتر و دومي (خودمهارگري) از اين سطح پائين تر مي باشد. در دو عامل عقايد - مناسک و عامل اخلاق نيز سطح معناداري از 05/0 بالاتر است. از طرف ديگر، با اجراي آزمون تعقيبي شفه براي مقايسه ي دو به دو ميانگين ها در متغير خودمهارگري مشاهده شد که تفاوت معنادار بين دو سطح اقتصادي پايين و خوب با ميانگين 40/26 و سطح معناداري 02/0 است و سطح متوسط اقتصادي با سطوح ديگر تفاوت معناداري را نشان نمي دهد.
جدول شماره ي 4:
تحليل واريانس براي مقايسه ي ميزان جهت گيري مذهبي، عوامل آن و خودمهارگري در متغير وضعيت اقتصادي اجتماعي
 

سطح معناداری

F

میانگین مجذورات

درجه ی آزادی

مجموع مجذورات

 

 

0/707

0/349

504/267

2

007/535

بین گروه ها

جهت گيري مذهبي

552/767

93

326/71382

درون گروه ها

 

 

 

95

 

کل

0/744

0/297

828/126

2

 

بین گروه ها

عامل عقايد - مناسک

649/426

93

 

درون گروه ها

 

 

 

95

 

کل

0/495

0/708

125/59

2

 

بین گروه ها

عامل اخلاق

476/83

93

 

درون گروه ها

 

 

 

95

 

کل

0/020

4/107

803/1306

2

 

بین گروه ها

خودمهارگري

206/318

93

 

درون گروه ها

 

 

 

95

 

کل


نتيجه گيري
 

نتايج بررسي داده ها در مورد فرضيه ي اول پژوهش نشان داد که بين جهت گيري مذهبي اسلامي و خودمهارگري رابطه ي مثبت معناداري وجود دارد. به عبارت ديگر، هر چه نمره ي مذهبي بودن افراد بالا مي رود، نمره هاي خودمهارگري آنها نيز افزايش مي يابد. درباره ي دو فرضيه ي فرعي اين پژوهش نيز رابطه ي مثبت بين عامل عقايد - مناسک و عامل اخلاق به منزله ي دو عامل جهت گيري کلي مذهبي با خودمهارگري در گروه مردان و رابطه ي مثبت عامل اخلاق و خودمهارگري در گروه زنان نشان داده شد. بنابراين، هر چه نمره ي مردان در ميزان تقيد به اعتقادات اسلامي و نيز نمره ي مردان و زنان در پايبندي به اخلاق بالا مي رود، نمره هاي خودمهارگري نيز افزايش مي يابد.
پژوهش هاي ديسموند (28) و همکاران از اين يافته ي پژوهش حمايت مي کند. اين پژوهشگران نشان دادند که بين دين داري نوجوانان و خودمهارگري، رابطه ي مثبت معناداري وجود دارد و هر دو متغير دين داري و خودمهارگري با کاهش رفتارهاي مجرمانه همچون مصرف الکل و ماري جوانا در ارتباط است. (29)
از ديگر يافته هاي پژوهش حاضر اين است که افراد با خودمهارگري بالا، سطوح بالاتري از جهت گيري مذهبي را در مقايسه با افراد با خودمهارگري پايين نشان مي دهند. همچنين سطح نمره هاي اخلاق در افراد با خودمهارگري بالا در مقايسه با افراد با خودمهارگري پايين، بيشتر است. در حمايت از اين يافته، مطالعه ي ساروقلو (30) قابل طرح است. پژوهش وي به اين نتيجه منجر شد که افراد با نمره هاي بالا در ابعاد شخصيتي که شامل خودمهارگري است، سطح دين داري بالاتري را بروز مي دهند. (31) همچنين ديسموند (32) و همکاران نشان دادند که که جوانان دين دار سطوح بالاتري از خودمهارگري را از جوانان با دين داري کمتر نشان مي دهند. (33)
باميستر و ايکسلاين نشان دادند (34) اخلاق مي تواند به مردم در زمينه ي هماهنگي در زندگي اجتماعي ياري رساند؛ اما آنها از خودمهارگري بي نياز نيستند. آنها معتقدند که اخلاق پيوند مستحکمي با دين دارد؛ از اين جهت که بر رفتار پرهيزکارانه يا مهار تکانه ها در بسياري از آموزه هاي دين تأکيد شده است. به گفته ي آنها، در آيين يهود و مسيحيت بيشتر احکام عشره (ده فرمان) اعمال خودخواهانه را محکوم مي کند و حتي هفت گناه بزرگ چون شکم پرستي، غرور، حرص و تنبلي در مذهب کاتوليک را مي توان اشاره اي به کوتاهي ها در مسئله ي خودمهارگري تلقي کرده افزون بر اينکه چهار فضيلت کاردينال (دورانديشي، عدالت، بردباري و اعتدال) (35) بر خودمهارگري متکي است و آن را تأييد مي کند.
در آموزه هاي دين اسلام نيز به مسئله ي خودمهارگري در عرصه هاي مختلف فردي و اجتماعي تأکيد فراوان شده است. اين عنوان در قالب مفاهيمي چون «تقوا»، «صبر»، «ورع»، «عفت»، «اعتدال»، «کظم غيظ» و ... مطرح شده است. البته برخي از اين مفاهيم از اصول خودمهارگري به شمار مي آيند و برخي ديگر به مثابه نتايج خودمهارگري قابل بحث و بررسي است. در روايتي از امام علي (عليه السلام) نقل شده است که «التُقي رئيسُ الاخلاق»؛ (36) تقوا رئيس اخلاق است». همچنين حضرت در روايتي ديگر فرموده اند: «تقوا نهايت خشنودي خداوند از بندگان و خواسته ي او از آفريدگانش مي باشد.» (37) در روايتي ديگر نيز چنين مي فرمايند: «الصبر صبران: صبر علي ما تکره و صبر عما تحب»؛ (38) صبر دو گونه است: «صبر در برابر امور ناخوشايند و صبر در برابر امور خوشايند.» در نتيجه، مي توان گفت انسان در نگاه اسلامي با خودمهارگري در برابر فرمان هاي الهي و مصيبت ها (39) (امور ناخوشايند) و خودمهارگري در برابر معاصي و گناهان (امور خوشايند)، متخلق به فضيلت «تقوا» خواهد شد. از طرف ديگر، به نظر مي رسد در نگاه اسلامي، لازمه ي خودمهارگري، نوعي غنا و بي نيازي از مال، ثروت، انسان ها و مظاهر دنياي مادي است (40) تا در سايه ي آن انسان بتواند براي هدفي بالاتر (کمال الهي) خود را از کشش به سوي آنها حفظ کند.
اما در مورد اينکه تفاوت معناداري در عامل عقايد - مناسک با خودمهارگري بالا و پايين مشاهده نشد، مي توان گفت در مباحث ديني آنچه به طور مستقيم نيروي خودمهارگري را تقويت و توسعه مي دهد، آموزه هاي اخلاقي است و آموزه هاي اعتقادي به طور غيرمستقيم به مبحث خودمهارگري مي پردازد.
به عبارت ديگر، پايبندي به آموزه هاي اخلاقي دين بيش از پايبندي به آموزه هاي اعتقادي با خودمهارگري رابطه دارد.
در مورد اين پرسش که آيا سطح اقتصادي و اجتماعي خانواده، رابطه ي مثبتي با سطح دين داري و خودمهارگري افراد دارد، يافته هاي پژوهش نشان داد بين ميزان جهت گيري مذهبي و عوامل آن در ميان سه سطح (پايين، متوسط و خوب) اقتصادي و اجتماعي خانواده، تفاوت معناداري وجود ندارد؛ اما بين اين سطوح در ميانگين خودمهارگري تفاوت معناداري وجود دارد.
نتايج پژوهش آذربايجاني نيز نشان داد که ميان سه گروه با وضعيت اقتصادي متفاوت (پايين، متوسط و خوب) در هيچ يک از عوامل جهت گيري مذهبي تفاوت معنادار مشاهده نمي شود. (41)
در تبيين اين يافته مي توان گفت اولاً اين نتيجه گيري ممکن است بدين دليل باشد که مفاهيم طبقات اجتماعي پايين، متوسط و خوب داراي ارزش کيفي است و به طور کمي مشخص نشده اند. از اين رو، احتمال تداخل و عدم تفاهم بين پاسخ دهندگان وجود دارد؛ ثانياً مفاهيم ناظر به طبقات اقتصادي در جامعه داراي بار ارزشي و اخلاقي است، پس احتمال سوگيري در پاسخ ها وجود دارد. به هر حال، نداشتن تفاوت معنادار در اين مورد، وجود تفاوت را نفي نمي کند و نيازمند پژوهش هاي ديگر مي باشد. (42) البته به دليل عدم روايي بيروني مقياس خودمهارگري استفاده شده در اين پژوهش و نيز به علت ويژگي جامعه مورد پژوهش که از آموزش هاي دانشگاهي برخوردارند، تعميم نتايج پژوهش به ديگر اقشار جامعه بايد با احتياط انجام گيرد.
براي روشن تر شدن ابعاد ديگر پژوهش، پيشنهاد مي شود پژوهش هاي ديگري در جامعه هاي مختلف ايران انجام شود. همچنين براي تعميم پذيري مناسب تر نتايج، پيشنهاد مي شود آزمون خودکنترلي استفاده شده در اين پژوهش، در جامعه ي ايراني هنجاريابي شود.

پي نوشت ها :
 

* دانش پژوه کارشناسي ارشد روان شناسي مؤسسه ي آموزشي و پژوهشي امام خميني
** استاديار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
1. مسعود آذربايجاني و مهدي موسوي اصل، در آمدي بر روان شناسي دين، ص 5.
2. Michael E. McCullough & Willoughby, L.B. Brian, Religion, Self-Regulation, and Self-Control: Association, Explanations, and Implications. Psychological Bulletin, Vol. 135, No. 1, P69.
3. مسعود آذربايجاني و مهدي موسوي اصل، در آمدي بر روان شناسي دين، ص 155.
4. مسعود جان بزرگي، «جهت گيري مذهبي و سلامت روان»، پژوهش در پزشکي دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي درماني شهيد بهشتي، ش 4، ص 345.
5. علي اصغر بياني و همکاران «بررسي رابطه ي جهت گيري مذهبي با اضطراب و افسردگي در دانشجويان»، اصول بهداشت رواني، 3، ص 209.
6. هادي بهرامي احسان و آناهيتا تاشک، «ابعاد رابطه ي ميان جهت گيري مذهبي و سلامت رواني و ارزيابي مقياس جهت گيري مذهبي»، روان شناسي و علوم تربيتي، ش 69، ص 41.
7. Michael E. McCullough & Willoughby, L.B. Brian, Religion, Self-Regulation, and Self-Control: Association, Explanations, and Implications. Psychological Bulletin, Vol. 135, No. 1, P70.
8. Self Control
9. Tangney, J. P, et al. High self-control predicts good adjustment, less pathology, better grade, and interpersonal success. Journal of personality, No 72, p.271.
10. Baumeister, R. F., & Vohs, K. D, Handbook of self-regulation: Research, theory, and application .p7.
11. Oner
12. Ozkan
13. Michael E. McCullough & Willoughby, L. B. Brian (2009), Religion, Self-Regulation, and Self-Control: Association, Explanations, and Implications. Psychological Bulletin, Vol. 135, No. 1, P.71.
14. Jensen-Campbell, L.A et al,. Agreeableness, conscientiousness and effortful control processes. Journal of Research in personality, No36, p.476.
15. Saroglou
16. Agreeableness
17. Conscientiousness
18. adaptation
19. Paloutzian. Raymond. F, Park. Crystal. L, Handbook of the psychology of religion and spirituality, Guilford Press, p.262.
20. Michael E. McCullough & Willoughby, L. B. Brian, Religion, Self-Regulation, and Self-Control: Association, Explanations, and Implications. Psychological Bulletin, Vol. 135, No. 1, P73.
21. Bogg
22. Roberts
23. consciention
24. Michael E. McCullough & Willoughby, L. B. Brian, Religion, Self-Regulation, and Self-Control: Association, Explanations, and Implications. Psychological Bulletin, Vol. 135, No. 1, P71.
25. ر.ک: کليني، کافي، ج 2 و 5؛ شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 2 و 27؛ محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 1، 11 و 12؛ حسين نوري، مستدرک الوسائل، ج 2.
26. ر.ک:مسعود آذربايجاني، تهيه و ساخت آزمون جهت گيري مذهبي با تکيه بر اسلام.
27. حيدر علي هومن، استنباط آماري در پژوهش رفتاري، ص 375.
28. Desmond
29. Michael E, et al. Religion, Self-Regulation, and Self-Control: Association, Explanations, and Implications. Psychological Bulletin, Vol. 135, No. 1,P86.
30. Saroglou
31. Paloutzian. Raymond. F, Park. Crystal. L, Handbook of the psychology of religion and spirituality, p.262.
32. Scott A.Desmond
33. Michael E, et al. Religion, Self-Regulation, and Self-Control: Association, Explanations, and Implications. Psychological Bulletin, Vol. 135, No. 1,P86.
34. Baumeister, R. F., & Exline, J. J, Virtue, personality, and social relations: Self-control as the moral muscle. Journal of Personality, No 67, P1174.
35. Prudence, Justice, fortitude, and moderation
36. نهج البلاغه، حکمت 410.
37. عبدالواحد آمدي، غررالحکم، ح 3620.
38. نهج البلاغه، حکمت 55.
39. پيامبر اکرم (صل الله عليه و آله) در روايتي انواع سه گانه ي صبر را معرفي کرده اند: «الصبر ثلاثة: صبر عند المصيبه و صبر علي الطاعة و صبر عن المعصيه» کليني، کافي، ج 2، باب الصبر.
40. ر.ک: شيخ عاملي، وسائل، ج 2، ص 452.
41. مسعود آذربايجاني، تهيه و ساخت آزمون جهت گيري مذهبي با تکيه بر اسلام، ص 148.
42. همان، ص 148.
 

نهج البلاغه، ترجمه ي محمد دشتي، قم، دفتر نشر الهادي، 1379.
کليني، محمد بن يعقوب، اصول کافي، تهران، دارالکتب الاسلاميه 1365، (ج 2 و 5).
حر عاملي، محمد بن حسن، وسايل الشيعه، قم، موسسه ي آل البيت، 1409 ق، ج 2 و 27.
مجلسي، محمدتقي، بحارالانوار، بيروت، موسسه ي الوفاء، 1404 ق، ج 1، 11 و 12.
نوري طبرسي، حسين، مستدرک الوسايل، قم، موسسه ي آل البيت، 1408 ه.ق، ج 2.
آمدي، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1366.
آذربايجاني، مسعود، تهيه و ساخت آزمون جهت گيري مذهبي با تکيه بر اسلام، قم، پژوهشکده ي حوزه و دانشگاه، موسسه ي چاپ زيتون، 1382.
آذربايجاني، مسعود، درآمدي بر روان شناسي دين، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1385.
جان بزرگي، مسعود، «جهت گيري مذهبي و سلامت روان»، پژوهش در پزشکي دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي درماني شهيد بهشتي، ش 4، 1386.
بياني، علي اصغر و همکاران، «بررسي رابطه ي جهت گيري مذهبي با اضطراب و افسردگي در دانشجويان»، علمي پژوهشي اصول بهداشت رواني، ش 3، 1387.
بهرامي احسان، هادي، «ابعاد رابطه ي ميان جهت گيري مذهبي و سلامت رواني و ارزيابي مقياس جهت گيري مذهبي»، روان شناسي و علوم تربيتي ش 69، 1383.
هومن، حيدرعلي، استنباط آماري در پژوهش رفتاري، تهران، سمت، 1385.
Tangney, J. P, et al. High self-control predicts good adjustment, less pathology, better grade, and interpersonal success. Journal of personality, No 72, 271-322.
Michael E. McCullough & Willoughby, L. B. Brian, Religion, Self-Regulation, and Self-Control: Association, Explanations, and Implications. Psychological Bulletin, Vol. 135, No. 1, 69-93.
Baumeister, R. F., & Vohs, K. D, Handbook of self-regulation: Research, theory, and application. New York: Guilford Press, 2004
34.Baumeister, R. F., & Exline, J. J, Virtue, personality, and social relations: Self-control as the moral muscle. Journal of Personality, No 67,1999, 1165-1194.
.Jensen-Campbell, L. A et al,. Agreeableness, conscientiousness and effortful control processes. Journal of Research in personality, No 36, 2002, 476-489.
Paloutzian. Raymond. F, Park. Crystal. L, Handbook of the psychology of religion and spirituality, New York: Guilford Press, 2005.
Desmond, S. A., et al., Religion, Prosocial learning, Self control, and delinquency Manuscript submitted for publication, 2008.
منبع: نشريه روانشناسي و دين شماره 9