تفاوت اخلاق و تربيت


 





 
با نظر به بررسي اخلاق و تربيت در حوزه اسلام و دوره هاي تحول آن در ادوار تاريخ، چنين استنباط مي شود که آن دو از دير زمان با هم به کار مي رفته و حوزه اخلاق و تربيت يکي بوده و مباحث مطرح شده، بيشتر جنبه اخلاقي داشته و از تفکيک آن دو به عنوان دو رشته علمي در حوزه هاي علميه، زمان زيادي نمي گذرد و شايد در دوره معاصر از هم تفکيک شده اند. به هر صورت، نسبت به جدايي آن دو نمي توان زمان دقيقي ارائه داد؛ چون هر دو در رشد صفات پسنديده و زدودن رذايل اخلاقي اشتراک دارند؛ منتها تربيت، جز تربيت اخلاقي ابعاد ديگري نيز دارد. آن چه مسلم است اين که امروزه اخلاق و تربيت به عنوان دو حوزه علمي - کاربردي مستقل با قلمرو مختلف در عرصه ي تعليم و تربيت اسلامي مطرح و مورد بحث و بررسي علمي و آموزشي قرار مي گيرد و تفاوت هاي قابل توجهي نيز با هم دارند که به مهم ترين آنها اشاره مي شود:

الف) خودسازي و ديگرسازي
 

يکي از تفاوت هاي اخلاق و تربيت در اين است که اخلاق جنبه خودسازي و تربيت جنبه ديگرسازي دارد؛ بدين معنا که منظور از اخلاق، کسب حالت و عادت نيکوست و به رفتارهايي اطلاق مي شود که بيشتر مربوط به فرد مي باشد و موجب رشد و تکامل وي مي گردد؛ مانند نماز اول وقت و رفتار نيک با خانواده و امثال آن. مثلاً وقتي گفته مي شود فلان شخص اخلاق خوبي دارد، به اين معناست که کارهايش را درست انجام مي دهد و فرد شايسته اي است و با ديگران برخورد مناسب دارد؛ ولي کارهاي نيکو را به منظور تربيت و تکامل ديگران انجام نمي دهد. اما تربيت، به رفتارهايي اطلاق مي شود که جنبه ديگرسازي دارد و هدف از انجام آن، پرورش روحي و معنوي يا اصلاح رفتار ديگران است و مربي کار نيکو را براي تأثيرگذاري بر متربيان انجام مي دهد،(1) نظير نماز خواندن پيامبر(صلي الله عليه و آله)که گاه براي تعليم تازه مسلمانان انجام مي داد و مي فرمود: «صلوا کما رأيتموني اصلي، اصبروا کما رأيتموني، أصبر؛(2) نماز به جا آريد، آن گونه که من به جا مي آورم؛ استقامت و پايداري کنيد، آن گونه که من استقامت مي ورزم».
شهيد مطهري مي گويد: «اخلاق مربوط به خود انسان است؛ يعني مربوط به اين که فرد به غرائز و اميال و طبيعت خودش چه نظم و تربيتي بدهد. خودش را چگونه بسازد و به طور کلي نظام دادن به غرائز را اخلاق مي گويند. نظام بخشي به اميال طبيعي يعني کنترل آن به وسيله نيروي عقل تا تعادل جسمي و روحي انسان فراهم گردد و اين کار مربوط به خود فرد است، نه کسي ديگر».(3) همين کار را اگر نسبت به کسي ديگر انجام دهد، ديگرسازي و در اصطلاح، تربيت تعبير مي شود.

ب) قداست و عدم قداست
 

شهيد مطهري در فرق ميان اخلاق و تربيت مي گويد: «با اين که اخلاق نوعي تربيت و به معناي کسب خلق و خوي نيکوست، با اين حال تفاوتي نيز با تربيت دارد؛ زيرا تربيت به معناي مطلق ساختن و پرورش دادن است و فرق نمي کند که تربيت چگونه و به چه منظوري انجام گيرد. بدين معنا که در مفهوم تربيت، قداست نخوابيده تا بگوييم متربي را براي دريافت خصوصيات انساني، به روش خاصي پرورش دهد. از اين رو، تربيت انسان، حيوان، انسان شايسته و خلافکار فرق ندارد و همه تربيت است».(4)
«اما در مفهوم اخلاق، قداستي نهفته است که نمي توان آن را در مورد حيوان به کار برد و فقط در انسان به کار مي رود. بر اين اساس، تفاوت دوم اخلاق و تربيت قداست و عدم قداست آن دوست که فن تربيت تابع غرض است و مربي هر گونه بخواهد مي تواند متربي را همان گونه تربيت کند؛ ولي اخلاق امري است که تابع غرض نيست؛ بلکه مفهوم آن حاوي قداست است و بايد معيار قداست را به دست آورد»(5)

ج) کارکرد و قلمرو بحث
 

تفاوت ديگر اخلاق و تربيت، در قلمرو بحث و کارکرد آن دوست. بدين ترتيب که اخلاق عمدتاً در مورد شناخت صفات و ملکات نفساني، فضايل و رذايل اخلاقي و راه هاي کسب فضايل و دوري از رذايل بحث مي کند؛ اما تربيت اغلب به بررسي اصول و روش هاي ايجاد و اصلاح رفتار متربي مي پردازد. بر اين اساس، اخلاق بيشتر به شناخت فضايل و رذايل و راه هاي به دست آوردن و دوري از هر يک توجه دارد و تربيت به پرورش شخصيت فکري و رفتاري متربيان بر اساس اصول و روش هاي تربيتي عنايت دارد.

د) تربيت وسيله رشد اخلاق
 

تفاوت ديگري که ميان اخلاق و تربيت وجود دارد اين است که تربيت عامل ايجاد و وسيله رشد اخلاق مي باشد؛ يعني با فرايند تربيت مي توان فضايل اخلاقي را در افراد آموخت و آنها را با اخلاق اسلامي بار آورد و هم چنين رذايل اخلاقي را از آنان زدود، تربيت اخلاقي عهده دار اين امر است.

هـ) رابطه عام و خاص من وجه
 

در مجموع بين اخلاق و تربيت نسبت «عام و خاص من وجه» برقرار است؛ زيرا آن دو افزون بر نقاط مشترکي که در زمينه ي تربيت اخلاق دارند، هر کدام داراي جنبه هاي اختصاصي نيز هستند که در نتيجه، رابطه عموم و خصوص من وجه، ميان حوزه اخلاق و تربيت تعيين مي گردد.

پي نوشت ها :
 

1. فقه السيره النبويه، ص153.
2. بحارالانوار، ج85، ص179.
3. اسلام و متضيات زمان، ص155.
4. تعليم و تربيت در اسلام، ص95.
5. همان، ص99.

منبع: سيره اخلاقي و تربيتي معصومين (عليهم السلام)