نهج البلاغه، منشور جاودانه(4)


 

نويسنده: سيد جمال الدين دين پرور




 

حفظ نهج البلاغه
 

حفظ نهج البلاغه از آغاز بعنوان يك سنت و روش متداول دانش آموزي و دانش جويي شروع شد و بر زبان علماء و خطيبان جاري مي گشت و در مجالس و محافل به عنوان بهترين كلام و محتوي مورد استفاده و گفتگو قرار مي گرفت.
و در طول تاريخ عدّه اي از علاقمندان حديث به حفظ آن اهتمام داشته اند و بدان تبرّك مي جستند همان طور كه قرآن را حفظ و بدان افتخار مي كردند براي روشن شدن اين كه خواندن و حفظ نهج البلاغه چقدر مورد توجه بوده و مخصوصاً اهل فضل و ادب با چه علاقه و اصراري بدان روي كرده و از آن استفاده مي نمودند به كلام ابن ابي الحديد توجيه كنيد.
... و من سوگند ياد مي كنم به آنكه همه ي امت ها بدان قسم ياد كنند كه اين خطبه را (خطبه 216 درباره الهيكم التكاثر) از پنجاه سال پيش تا امروز بيش از هزار مرتبه خوانده ام. (1)
حفظ نهج البلاغه در طول تاريخ از اهميت اين كتاب و جايگاه رفيع و محكمي كه در فرهنگ اسلامي داشته است خبر مي دهد كه آنرا يك كتاب معتبر و اصيل دست اول مي دانستند و بعنوان پشتوانه اي بر سنديت آن محسوب مي شود و در واقع اين كتاب در فرهنگ متون اسلامي و اينكه از سخنان اميرالمؤمنين است تلقي به قبول شده است.
اينك به برخي از حافظان نهج البلاغه اشاره مي شود:
1- قاضي جمال الدين محمّد بن الحسين بن محمد كاشاني كه نزديك به عصر شريف رضي بوده است، ايشان نهج البلاغه را از حفظ مي نوشته است. (2)
2- خطيب ابوعبدالله محمد الفاروقي متوفاي 564. (3)
3- علّامه سيدمحمد يماني مكّي حائري متوفاي 1280 در كربلاي معلّي. (4)
4- دانشمند، مورخ و شاعر، شيخ محمد حسين مروت كه ايشان علاوه بر حفظ نهج البلاغه تمام كتاب قاموس اللغه و شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد و چهل هزار قصيده را از حفظ داشته است. (5)
5- خطيب، سيد صالح قلي. (6)
6- آيت الله خزعلي از علماي معاصر كه علاوه بر حفظ قرآن و نهج البلاغه، صحيفه ي سجّاديه را هم از حفظ دارند. جالب توجه اينكه نهج البلاغه را در حدود پنجاه سالگي و صحيفه را در حدود شصت سالگي حفظ كرده اند. ادام الله ظلّه الوارف.

مرحله چهارم، تفسير و ترجمه
 

از همان آغاز انتشار نسخه هاي خطّي نهج البلاغه و استقبال علما و خطبا از آن، عدّه اي از نويسندگان و محقّقان به فكر نوشتن شرح و تفسير آن برآمدند و حوالي عصر شريف رضي اين كار شروع شد و در زمان نسبتاً كوتاهي حدود هفتاد شرح بر آن نگاشتند. از كسانيكه نهج البلاغه را شرح كرده و مي توان گفت از قديمي ترين شارحان بحساب مي آيند افراد ذيل مي باشند:
1- ضياء الدّين ابوالرضا فضل الله بن علي راوندي، در آغاز جواني براي تحصيل علم از كاشان عازم بغداد شده و در آنجا نسخه ي اصلي نهج البلاغه را به خط مولف يافته و در ربيع الاول 511 ه.ق نسخه برداري از آن را به اتمام رسانيد، و سپس در تعليق و شرح و تفسير آن پرداخت. (7)
2- احمد بن محمد وبري خوارزمي از علماي قرن ششم هجري كه كتاب وي شرح مشكلات نهج البلاغه بوده و آن را پيش از 552 ه نگاشته است. (8)
3- علي بن ناصر سرخسي كه پيش از سال 645 ه شرحي به نام اعلام نهج البلاغه به نگارش درآورده و در آن لغات مشكل نهج البلاغه را توضيح داده است. (9)
4- ابوالحسن علي بن زيد بيهقي م: 565 ه به عنوان معارج نهج البلاغه وي از علماي جامع و مشهور دوره ي خود بوده است و شرح وي سرشار از نكته هاي دقيق علمي است در حقيقت شرح وي قديمي ترين شرح موجود نهج البلاغه است كه در سال 552 ه. آن را به پايان برده است. (10)
5- قطب الدين ابوالحسين سعيد بن هبه الله راوندي (م:573ه) وي دانشمندي جامع الاطراف و داراي تاليفات بسيار بوده كه منهاج البراعه في شرح نهج البلاغه را در سال 556 ه به اتمام رسانده است اين كتاب شرحي مهم و معروف است. (11)
6- قطب الدين ابوالحسن محمد بن حسين بيهقي كيذري نيشابوري كه از علماي خراسان و از فقيهان، محدّثان و ادباي جليل القدر قرن ششم هجري است كه در سال 576 ه. شرحش را به نام «حدائق الحقائق في فَسر دقائق افصح الخلائق» نگاشته است شرح وي شرحي است ادبي، لغوي، كلامي و سرشار از مباحث استوار و ارجمند و نكته هاي بديع و علي رغم اختصارش از بهترين شروح است. (12)
7- افضل الدين حسن بن علي بن احمد بن علي ماه آبادي از علما و ادباي قرن ششم هجري كه قبل از سال 585 ه. شرحي بر نهج البلاغه نگاشته، وي از خانواده اي اهل علم و ادب بوده است. (13)
8- فخر الدين ابوعبدالله محمدبن عمر رازي (م: 606 ه) مفسّر مشهور اهل سنّت كه شرح نهج البلاغه او مثل تفسير قرآن وي ناتمام ماند. (14)
9- ابوالفضل يحيي بن ابي طي حميد بن ظافر طائي بخاري حلبي (م:630 ه) وي از علماي بزرگ شيعه ي حلب مي باشد، شرح نهج البلاغه او در شش مجلّد بوده است. (15)
10- عزّ الدّين ابو حامد عبدالحميد بن هبه الله مدائني معتزلي «ابن ابي الحديد» (م: 656 ه) در ابواب مختلف علوم غور نمود، و در زمينه هاي گوناگون علوم سرآمد، و در تاريخ اسلام كم نظير بود. آثار و تاليفات كثير و متنوع بر جاي نهاد. ارزنده ترين اثر وي «شرح نهج البلاغه» در 20 جلد مي باشد كه آن را در سال 649 ه. به پايان برده است. وي در شرح خود از مهمترين و بهترين منابع شيعه و سني بهره گرفته، از اين رو اين شرح دائره المعارفي است از ادب، كلام، فقه، اخلاق، انساب و تاريخ اسلام و در نوع خود اثري بي نظير است كه شرح كلمات امام عليه السلام نيز در آن يافت مي شود! وي بلندآوازگي در ميان عالمان را بيش از هر چيزي وامدار شرح عظيمش بر نهج البلاغه است. (16)
11- كمال الدّين ميثم بن علي بن ميثم بحراني، (م: 699 ه) وي عالمي ربّاني و فيلسوفي متبحّر و حكيمي متالّه و جامع علوم معقول و منقول بوده است. برتر از همه ي تاليفات متنوع او شرح نهج البلاغه به نام «مصباح السالكين لنهج البلاغه» است كه در سال 677 ه آن را به پايان برده و در سال 681 ه آن را تلخيص و به عنوان «اختيار مصباح السالكين لنهج البلاغه» نام نهاده است، شرح وي شرحي است ادبي، منطقي، كلامي و فلسفي كه در اثبات تبحر و تفنن و تفوّق او در تمامي فنون اسامي و اسرار عرفاني، برهاني قاطع است. اين شرح به لحاظ تفسير متن و تبيين معاني جملات و مفاهيم كلام حضرت از موفق ترين شروح است. (17)

ترجمه هاي نهج البلاغه
 

يكي از نمونه هاي رويكرد نويسندگان و پژوهشگران به نهج البلاغه ترجمه هاي نهج البلاغه در طول تاريخ است. به گزارشي در اين زمينه توجه فرماييد.
تا سال 1359 (18)، حدود 80 ترجمه نهج البلاغه نگاشته شده كه از اين تعداد چهار ترجمه به زبان اردو، چهار ترجمه به زبان انگليسي و يك ترجمه به زبان گجراتي و بقيه به زبان فارسي است.
البته، پس از تاريخ فوق ترجمه هاي زيادي به زبان هاي مختلف منتشر شده است كه بنياد نهج البلاغه به جمع و بررسي آنها اقدام كرده و در فرصت مناسب منتشر خواهد شد.
قابل ذكر است كه كلمات قصار نهج البلاغه توسط گروهي از مترجمان و به كوشش مرحوم دكتر ميرمحمود دعوتي به چهارده زبان ترجمه شده و به بنياد نهج البلاغه تحويل گرديده و اين بنياد مشغول بررسي و تكميل آنهاست كه امسال ترجمه به زبان روسي و سواحلي از دايره ي تحقيق و ارزيابي گذشته و آماده چاپ و نشر مي باشد.
همچنين ترجمه و تفسيري از نهج البلاغه توسط شعبه ي بنياد نهج البلاغه در هندوستان تهيه و به شكل رساله هايي منتشر شده كه البته هنوز تكميل نشده است.

مرحله پنجم، ظهور در رسانه ها و فرهنگ جامعه
 

قبل از پيروزي انقلاب اسلامي- شيّد الله اركانه- قرآن و نهج البلاغه در جامعه مهجور و مغفول بود و جز در موارد خاص و مجالس و محافل محدود، در ميان توده ي مردم و بستر فرهنگ كشور مطرح نبود، امّا بحمدالله پس از پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني رضوان الله تعالي عليه، اين دو گوهر گرانبها از انزوا و مهجوريت به در آمد و كم و بيش در رسانه ها ظهور كرد و همايش هاي داخلي و مسابقات بين المللي قران و نهج البلاغه از قشرها و نهادهاي مختلف، دانشجويان، نيروهاي مسلّح، بانوان و كودكان حتي كودكان خردسال زير هفت سال از آن منعكس شد و مؤسساتي كه به تحقيق و آموزش و انتشار قرآن مي پردازند معرفي گرديدند و «راديو قرآن» و «سيماي قرآن» تاسيس گرديد و در مجموع تا حدود زيادي از مظلوميت نهج البلاغه و صاحب اصلي آن كاست.
و نيز علاوه بر حوزه ها در دانشگاه ها بعنوان يك درس رسمي مورد توجه قرار گرفت و حصار محدوديت و ممنوعيت شكست و زمينه ي اقبال و استقبال اساتيد و دانشجويان فراهم آمد و همايش و كنگره هايي در اين رابطه برگزار شد.
با همه ي اين تفصيلات گرچه از وضع موجود تا وضع مطلوب فاصله ي زيادي داريم و هنوز كارهاي اساسي و فراواني بايد انجام شود تا فرهنگ جامعه تبديل به فرهنگ قراني و علوي گردد، ولي بايد پذيرفت كه كارهاي مهمي بويژه درباره نهج البلاغه كه صورت گرفته و مي توان گفت گام هاي نخستين برداشته شده و آشنايي اجمالي نسل معاصر با اين مجموعه ي نفيس حكمت و دانش دست داده است. مجموعه اي كه پس از گذشت هزار سال همواره عظمت علمي و ادبي آن در اوج اقتدار است.
بنياد نهج البلاغه در سال 1360 به مناسبت هزارمين سال تاليف نهج البلاغه كنگره بين المللي هزاره ي نهج البلاغه را برگزار كرد كه با پيام رهبر كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني رضوان الله عليه رسميت يافت و براي اولين بار در تاريخ (و به رغم همه حق كشي هاي مداوم زمامداري جور، عليه علي عليه السلام و فرهنگ علوي براي نهج البلاغه و احياي ميراث علمي بزرگمرد عالم اسلام پس از پيامبر)، چنين همايش جهاني با شركت انديشمندان و محققاني از كشورهاي مختلف برگزار شد و در رسانه ها به شكل جدّي و وسيع منعكس گرديد.
و بعنوان يكي از بركات انقلاب اسلامي در تاريخ خبرگزاري پارس (جمهوري اسلامي) در 160 سطر به روي آنتن بين المللي رفت و اين كنگره در سال هاي بعد در ايام ولادت با سعادت اميرمؤمنان علي عليه السلام (13 رجب) در تهران برگزار مي گرديد كه بحمدالله تاكنون چهارده كنگره بين المللي و همايش داخلي درباره نهج البلاغه و موضوعات آن برگزار گرديده است و از دهها دانشمند و محقق و خطيب و نويسنده دعوت به عمل آمده و صدها مقاله و رساله و سخنراني عرضه شده است.
استقبال خبرنگاران و گزارشگران متعهد و علاقمند رسانه ها و موج گزارش هاي شورانگيز آنان در طول برگزاري كنگره ها فراتر از حد تصور معمول يك خبر و مراسم عادي بشمار مي آيد و اين خدمت بسزايي بود كه نهج البلاغه در جامعه ي ما شناخته شد و در فرهنگ ملّي ما جا افتاده و مبداء و منشا حركت ريشه دار و پيوسته اي گرديده است.
بنياد نهج البلاغه آماري از انعكاس نهج البلاغه و موضوعات آن و نيز تاريخ شخصيت اميرمؤمنان در مطبوعات و جرايد تهيه كرده كه ادامه دارد و تا سال 1370ش حدود 4000 مقاله در مورد نهج البلاغه و اميرالمؤمنين (ع) در مطبوعات منتشر شده است. در دانشگاه ها نيز موج رويكرد به نهج البلاغه همواره فزوني داشته است و تدريس نهج البلاغه كمابيش و در سطوح مختلف شروع شده است گرچه كمبود استاد و نقص برنامه ها و جدّي نگرفتن بعضي از مسؤولان نتوانسته عطش دانشجويان را فرونشاند و عمق و عظمت كلام علوي را آشكار سازد و مي طلبد كه توجّه و سرمايه گذاري بيشتر معطوف گردد.
از نكات ارزنده و اميدواركننده، نوشتن پايان نامه هاي دانشجويان درباره ي موضوعات نهج البلاغه و شخصيت اميرمؤمنان است كه در رساله هاي جالب كه نشان دهنده تحقيقات و مطالعات دانشجويان است تاليف گرديده است كه بنياد نهج البلاغه با مكاتبه با دانشگاه هاي مختلف در صدد جمع آوري و ارزيابي و انتشار و معرفي آنهاست. نيز قرار گرفتن دو واحد درسي نهج البلاغه در بعضي از رشته هاي علوم انساني از گام هاي مثبت در سطح دانشگاه هاي سراسر كشور است كه مي تواند منشا مطالعات و تحقيقات دانشجويان علاقمند واقع شود.
تاسيس دانشكده ي نهج البلاغه از سوي بنياد نهج البلاغه و با همكاري دانشگاه اهل بيت (ع) و پژوهشكده ي نهج البلاغه از گام هاي ديگري است كه تدريس نهج البلاغه را نهادينه ساخته و در سطوح عالي به تربيت استاد و محقق نهج البلاغه پرداخته است، اين افتخاري است براي ما خادمين نهج البلاغه كه براي اولين بار در ايران و پس از پيروزي انقلاب اسلامي تدريس نهج البلاغه بعنوان درسي مستقل عنوان شده است و اين كتاب ارزشمند پس از قرن ها مظلوميت و مهجوريت به صحنه ي رسمي فرهنگ كشور بازگشته و به رغم كارشكني هاي دشمنان، در جايگاه اصلي خود قرار گرفته است.

مرحله ششم، دستور العمل و ورود در نظام اجتماعي سياسي
 

اينك زمان آن فرا رسيده است كه نظام پارلماني و قانونگذاري ما پس از بيست سال در يك حركت قاطع و شجاعانه، نهج البلاغه بويژه عهدنامه ي مالك اشتر را با كارشناسي هاي دقيق و عالمانه منشا طرح ها و لايحه ها قرار داده، به صحن علني مجلس شوراي اسلامي و كميسيون هاي مربوطه وارد ساخته، به شكل قانون رسمي تصويب نموده و به دولت و قوه ي مجريه ابلاغ كرده تا ملت از ثمرات ارزنده و حياتبخش آن بهره ور گردد و بعنوان قانوني مترقي و بي نظير در تاريخ قانونگذاري به ثبت رسيده و ديگر مجالس از آن الگو گيرند.
اگر مجلس ششم جمهوري اسلامي اين توفيق را پيدا كند كه فرمان هاي امام اميرالمؤمنين علي عليه السلام را در موارد مختلف به شكل قانون درآورد افتخار بزرگي براي خود كسب كرده و اين خدمت عظيم ماندگار، وفاداري مجلس شوراي اسلامي به خون شهيدان اسلام از آغاز تا امروز، و نيز به وصيت نامه سياسي الهي امام راحل خواهد بود كه فرمودند:
«ما مفتخريم كه كتاب نهج البلاغه كه بعد از قرآن بزرگترين دستور زندگي مادي و معنوي و بالاترين كتاب رهايي بخش بشر است و دستورات معنوي و حكومتي آن بالاترين راه نجات است از امام معصوم ماست».
بطور جدي عمل نموده و به نداي آن حضرت پاسخ مثبت و مناسب داده است.

پي نوشت ها :
 

1- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد: 153/11.
2- فهرست شيخ منتجب الدين.
3- تاريخ ابن كثير: 260/12- «المنتظم» ابن جوزي: 229/10.
4- الغدير: 186/4.
5- همان، 186/4.
6- مصادر نهج البلاغه، ج1، ص 256.
7- المحقق الطباطبائي في ذاكره السنويه الاولي، ج3، ص 1046، الذريعه، ج14، ص143.
8- فهرست نسخه هاي خطي كتابخانه سپه سالار (مطهري)، ج2، ص 123، معارج نهج البلاغه، صص 4 و 37.
9- فرمان مالك اشتر، ص 16؛ كاوشي در نهج البلاغه، صص 281 و 282.
10- تراثنا، ش 37، صص 154 و 164.
11- الذريعه، ج14، ص 126 و ج23، ص 157 ئ لؤلؤه البحرين، ص 304.
12- الذريعه، ج14، ص 123؛ رياض العلماء، ج1، ص 221، روضات الجنات، ج3، ص 59.
13- همان، ج6، ص 285؛ ريحانه الادب، ج4، ص 473.
14- تاريخ الحكما، ص 293؛ مصادر نهج البلاغه، ج1، ص 211.
15- لسان الميزان، ج6، ص 263؛ ذريعه، ج14، ص 153.
16- روضات الجنات، ج5، ص 20؛ مصادر نهج البلاغه، ج1، ص 215؛ الذريعه، ج14، ص 158.
17- فهرست نسخه هاي خطي كتابخانه سپه سالار (مطهري)، ج2، ص 50، الذريعه، ج 14، ص 150 و ج 21، ص 110.
18- نهج البلاغه تا اين تاريخ به زبان هاي زير ترجمه شده است: انگليسي، فرانسه، ايتاليايي، تركي استانبولي، اردو، مالايي، آلبانيايي، بوسنيايي، آشوري، ارمني، سواحلي، هوسائي، ژاپني، چيني، روسي، اسپانيائي.
 

منبع: سالنماي النهج 1-5