نویسنده: حجة الاسلام و المسلمین سید جمال الدین دین پرور

 
«انسان کامل»،عنوانی است که از دیرباز مورد توجه بوده و نه تنها اندیشمندان و فلاسفه در این وادی وارد شده و کتابهایی نوشته اند بلکه برای عموم مردم هم جاذبه زیادی داشته است و با اینکه صنعت و علوم هر روزه کشف و اختراع تازه ای می آفرینند و لوازم و ابزار جدیدی در اختیار می گذارند ولی همچنان انسانها هر جا که با خود خلوت کنند و از اسارت وسایل و ابزار برهند و مجال اندیشه و بازگشت به خویشتن خویش را دریابند، در جاذبه این آرمان قرار گرفته و دوست می دارند که اگر بدان جایگاه رفیع نرسیده لااقل سیمای او را به تماشا بنشینند و از حال و هوای او برخوردار گردند.
راستی انسان کامل کیست و چه صفات و خصوصیاتی را داراست؟

کمال انسان در چیست؟
 

بجز مکتب «ماتریالیسم»که اصولاً از انسان تعریف دیگری دارد، عموم مکاتب بشری مانند«بودا»،«یوگا»،«بهاکتی»از هند باستان و «لائوتسه»،«کنفوسیوس»از چین باستان و «افلاطون»و«ارسطو»از یونان باستان و «اپیکور»،«رواقیون»از یونان و روم، تا «اومانیسم»و«اگزیستانسیالیسم»(1)اعتراف دارند که کمال انسان در ورای «خور و خواب و خشم و شهوت»است، و از همه بالاتر در منظر ادیان الهی بویژه اسلام، کمال آدمی از این زاویه نگریسته می شود، و امیرالمؤمنین علی علیه السلام در بیش از یکصد و چهل مورد در این رابطه سخن ایراد فرموده است.(2) آگاه باش که هر رهروی را راهبری است که بدو اقتدا کند..هان! که پیشوای شما از دنیا به دو جامه کهنه بسنده کرده است، و از غذاها به دو قرص نان، بدانید که شما هرگز توان آن را ندارید ولی با پارسایی و تلاش و عفت و راستی و درستی، مرا یاری کنید. به خدا سوگند، از دنیایتان سیم و زری نیندوختم و از ثروتهای آن مالی ذ خیره نکردم، ولی برای کهنه جامه ام شور و اشوری فراهم نساختم. در این مقاله مشخصات انسان کامل در سه عنوان ذیل خلاصه می شود:
1ـ تقوی «انّ اکرمکم عند الله اتقیکم»
حاکمیت هدایت و فرمان الهی در وجود آدمی که گفتار و کردار نیکو، خدمتگزاری و خیررسانی، راستی و درستی، بلند نظری و آینده نگری را در پی دارد.(3)
2ـ علم «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون»
آگاهی و دانش از علوم و معارف سعادت بخش و راهگشا.
3ـ جهاد«فضّل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیما»
دفاع از پاکی و عزت و شرافت و ایستادگی در برابر باطل، ظلم و فساد
محصول این سه رکن، ایجاد جامعه برتر انسانی و عدالت اجتماعی است و جامعه انسانی بدون تقوی، علم و جهاد هرگز تحقق نخواهد یافت.
البته کمال انسانی دارای مراتب و درجات مختلف است و افرادی بالنسبه از آن برخوردار بوده اند ولی آنچه مهم و مورد نظر است انسانهایی هستند که به اوج این کمال دست یافته و در قله آن قرار گرفته اند و در نتیجه الگو و مربّی انسانها در راه رسیدن به کمال می باشند.
امیرالمؤمنین علیه السلام نمونه عالی انسان کامل است که در آن سه ویژگی(تقوی ، علم و جهاد)سرامد روزگار بود، و در طول عمر پربرکت خود به ویژه دوران زمامداری آن را به اوج خود رساند. بطوری که محصول آن یعنی عدالت اجتماعی در تاریخ ضرب المثل شد.

دانش علی علیه السلام
 

اما از نظر علم:پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله درباره علم امیرالمؤمنین علیه السلام مطالب مهمی ایراد فرمودند، مانند:
«انا مدینة العلم و علیّ بابها»(4)
که من شهر علمم علی ام در است.
«أعلم أمّتی بالسّنة و القضاء بعدی علیّ بن ابی طالب»(5)(داناترین امت من به سنت و قضاوت پس از من، علی بن ابی طالب است).
«ان رسول الله صلی الله علیه و اله علّمنی الف باب من العلم یفتح کل باب الف باب 6و لم یعلّم ذلک احداً غیری ».
«رسول خدا صلی الله علیه و اله هزار در از دانش را به من آموخت که هر دری هزار در را می گشاید و به هیچ کس جز من آن را نیاموخت.
«قال ابن عباس:و ما علمی و علم اصحاب محمد صلی الله علیه و اله فی علم علی رضی اله عنه الّا کقطرة فی سبعة البحر».(7)
(دانش من و دانش یاران پیامبر در مقابل دانش علی علیه السلام مانند قطره در برابر هفت دریاست).
تقوای امیرالمؤمنین علیه السلام و اما از نظر تقوی:که حضرتش مولای متقیان است و نمونه کامل اوصاف اهل تقوی در خطبه همان آمده که مصداق اتم آن به شهادت تاریخ، زندگی و روش خود آن حضرت است.
از عمر بن عبدالعزیز نقل است که می گفت پس از رسول خدا صلی الله علیه و اله زاهد تر از علی علیه السلام در بین اصحاب نیافتم.(8)
در اشعاری که حافظ ابوالمؤید محمد البکری مکی حنفی (568 م )درباره فضایل امیرالمؤمنین سروده به زهد و تقوای امام بارها اشاره کرده است که ترجمه بعضی از آنها آورده می شود.
ـ در حقیقت علی علیه السلام است که بر بلندای کمالات انسانیت اوج گرفته است.
ـ او برای رضای خدا با هواهای نفسانی خود مبارزه کرد.
ـ لباس درشت و موئین و کهنه به تن می کرد در حالی که کلید خزائن اسلام در دستش بود و درون بیت المال مالامال از اموال و درهم و دینار بود.
ـ امام علی علیه السلام رهبر آزادگان، مجموعه صفاتی که در دیگر یاران پیامبر صلی الله علیه و اله نبود، علی علیه السلام همه آنها را در خود سرشته بود .
ـ آنچه را که علی علیه السلام در وجودش گرد آورده بود که همه آنها ستوده و گزیده و فضیلت بود در تمام مردم وجود نداشت.(9)
هارون بن عنتره از پدرش نقل می کند که در «خورنق»(10)برامام وارد شدم که لباس کهنه ای در برداشت و از سرما می لرزید، عرض کردم ای امیرمؤمنان خداوند در این مال برای تو و خانواده ات هم مانند دیگر مسلمانان سهمی قرار داده ولی شما اینگونه با خودت به سختی رفتار می کنی.
امام در پاسخ فرمود:من از اموال شما (بیت المال)هیچ چیز برداشت نکردم و این دو جامه کهنه هم همان است که از منزلم در مدینه با آن بیرون آمدم و دیگر جز آن ندارم.(11)
حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود:
« و لقد ولیّ خمس سنین و ما وضع آجرة علی آجرة و لا لنبة علی لنبة و لا أقطع قطیعاً و لا أورث بیضاً و لا حمراء»(12)
امیرالمؤمنین علی علیه السلام پنج سال حکومت کرد ولی نه آجری روی آجر و نه خشتی روی خشتی گذاشت و نه زمینی و ملکی را برای خود برداشت و نه طلا و نقره ای به ارث گذاشت.
آن حضرت به عثمان بن حنیف فرماندار بصره نوشت:
«الا و انّ امامکم قد اکتفی من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه ألا و انکم لا تقدرون علی ذلک و لکن اعینونی بورع و اجتهاد فو الله ما کنزت من دنیا کم تبراً و لا ادّخرت من غنائمها و فرا و لا اعددت لبالی ثوبی طمراً».(13)
آگاه باش که هر رهروی را راهبری است که بدو اقتدا کند..هان! که پیشوای شما از دنیا به دو جامه کهنه بسنده کرده است، و از غذاها به دو قرص نان، بدانید که شما هرگز توان آن را ندارید ولی با پارسایی و تلاش و عفت و راستی و درستی، مرا یاری کنید. به خدا سوگند، از دنیایتان سیم و زری نیندوختم و از ثروتهای آن مالی ذ خیره نکردم، ولی برای کهنه جامه ام شور و اشوری فراهم نساختم.  

جهاد امیرالمؤمنین
 

جهاد از بزرگترین ارزشهای الهی و انسانی است زیرا مجاهد، عزیزترین سرمایه یعنی جان خود را در راه خدا و برای تجات انسانها به خطر می اندازد و این نشانه بالاترین ایثار و فداکاری اوست و تا جهاد نباشد غارتگران سرجای خود نخواهند نشست و با ظلم و تجاوز روزگار مردم را سیاه می کنند، و تنها با مبارزه با ستمکاران و دفاع از کیان انسان و ارزشها است که زندگی مفهوم و ثبات می یابد.
بنابراین برترین فضایل و ارزشها جهاد است و آنکه در این صفت برجسته وسرآمد باشد در انسانیت و کمال سرآمد است.
امام امیرالمؤمنین علیه السلام در این فضیلت هم گوی سبقت را از دیگران ربوده است، ابن ابی الحدید میگوید:
و اماجهاد در راه خدا پس نزد دوست ودشمن روشن است که امام علیه السلام سید مجاهدان است و اصولاً جهاد نزد کسی جز علی علیه السلام نیست و دانستی که بزرگترین نبردها در زمان رسول خدا صلی الله علیه و اله با مشرکان، جنگ بدر بزرگ بود که در آن هفتاد نفر از کافران کشته شدند که نصف آنان به دست علی علیه السلام کشته شدند.
امام، در زمان پیامبراکرم صلی الله علیه و اله در همه غزوات شرکت داشت جز غزوه تبوک که جانشین آنحضرت در مدینه بود که حدیث معروف «منزلت»
یا علی انت منّی بمنزلة هارون من موسی الّا انه لا نبیّ بعدی(14)
مربوط به آن است.
و این نشانه آن است که علی علیه السلام در جهاد از همه برتر است.
آن حضرت در نامه به عثمان بن حنیف نوشت:
«و الله لو تظاهرت العرب علی قتلی لما ولیّت عنها و لو امکنت الفرصة من رقابها لسارعت الیها».(15)
به خدا سوگند اگر همه قبایل عرب همدست و همداستان شوند و به مصاف من در آیند از آنان روی برنگردانم و در هر فرصتی برآنان بتازم.
در جنگ خندق که یکی از میدان های بزرگ نبرد با کفار بود، امام علیه السلام با کشتن «عمروبن عبدود»که با هزار سوار برابری می کرد، شجاعت و پیشگامی خود را در جهاد به نمایش گذارد.
و در همین نبرد بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمودند:
«لضربه علی علیه السلام یوم الخندق افضل من اعمال الثقلین»
بی شک ضربت علی علیه السلام در روز جنگ خندق از اعمال خیر و عبادات جن و انس برتر است.
و«برزالاسلام کله الی الکفر کلّه».
و همه اسلام در برابر تمامی کفر به مبارزه برخاسته است.(16)

نمایش پی نوشت ها:
1ـ به سلسله درسهای انسان کامل از دیدگاه مکاتب از انتشارات بنیاد نهج البلاغه مراجعه شود.
2ـ انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ص40،حسن زاده آملی، حسن، بنیاد نهج البلاغه.
3ـ خطبه همام184نهج البلاغه
4ـ الخصال:574/2.
5ـ الاستیعاب(هامش الاصابة)40/3.
6ـ الخصال:572/2
7ـ الفتوحات الاسلامیة:337/2-الغدیر:44/2-45.
8ـ مناقب خوارزمی فصل دهم.
9ـ مناقب خوارزمی، فصل27.
10ـ نام محلی است در کوفه.
11ـ بحارالانوار:334/40.
12ـ بحار الانوار:332/40.
13ـ نهج البلاغه:نامه 45.
14ـ بحار:256/37.
15ـ نهج البلاغه،نامه 25.
16ـ خصال شیخ صدوق:579/2.
 

 

منبع: سالنامه النهج شماره 10 - 9