نفت و تحوّل آن


 

نويسنده:حميد سعادت




 
مصطفي فاتح متوفي 1356در مقام يكي از مديران نفتي با روايت شرايط اجتماعي ايران در دوره پهلوي، اين‌بار وارد بحث از جايگاه نفـت در خاور ميانه مي شود كه در نوع خود علمي و قابل تامل است.
***
شيوخ و سلاطين ازدرآمد سرشار نفت بهرة بسيار مي‌بردند و تودة مردم اين نواحي هم كم و بيش زندگي بهتري پيدا كرده‌آند. مثلا عدة زيادي از آنها در صنعت نفت كار پيدا كرده و كسب و كار نسبتاً مطمئني تحصيل كرده اند و از كارهاي عمراني كه كم و بيش شروع شده است تا اندازه‌اي بهره‌مند مي‌گردند ولي ناظرين امور معتقدند كه در وضع سياسي و اجتماعي اين كشورها تحولات بسياري در آينده پيش خواهد آمد كه عواقب آنرا از هم اكنون نمي‌توان پيش‌بيني كرد.
موقعي كه شركتهاي نفت به خاورميانه آمده و شروع به كار كردند امور سياسي اين نواحي ساده و بي‌اشكال بود . شركت‌هاي مزبور با حكمفرمايان نواحي مزبور قراردادهائي منعقد كرده و مردم در عقد اينگونه قراردادها دخالتي نداشتند. شرايط امتياز مقرر مي‌داشت كه درآمد نفت مستقيما به شيوخ و سلاطين اين نواحي پرداخت شود و چون در ابتداي امر درآمد مبلغ قابل ملاحظه‌اي نبود آنچه وصول مي‌شد به مصرف شخصي شيوخ و خانواده‌هاي آنها مي‌رسيد و مردم هم چندان اعتراضي نمي‌كردند. لكن پس از جنگ اخير كه تجديد نظري در شرايط امتيازات مزبور شد و اصل تنصيف درآمد نفت به ميان آمد و عوايد رو به فزوني گذاشت و لزوم عمران و آبادي اين نواحي محسوس گشت متصديان امر متوجه گشتند كه اختصاص تمام درآمد به خودشان ديگر مقدور نيست. اين بود كه برنامه‌هاي عمران و آبادي طرح گشت و هر يك از اين كشورها بودجه‌اي تنظيم كرده و طبق آن رفتار مي‌نمايند.
درعربستان سعودي مآل انديشي اولياي دولت و نصايح خردمندانة دوستان داخلي و خارجي موجب شده است كه تا حدودي برنامه‌اي براي عمران كشور طرح گردد. در سال 1945 شركت نفت عربستان طرحي به نام « برنامة توسعة صنايع عربي» تنظيم و تقديم اولياي دولت كرد كه هدف آن تربيت كردن اهالي و آموختن فنون مختلف به آنها و تشويق مردم به ايجاد مؤسسات صنعتي كوچك بود. دولت سعودي راه آهني از خليج فارس به رياض كشيده و درصدد است كه آنرا به جده امتداد دهد. بندرگاه جده را ساخته و راه جده به مكه و مدينه را شوسه نموده و تسهيلات زيادي براي حجاج فراهم كرده است
آخرين بودجة دولت سعودي كه منتشر شده براي سال 55-1954 است و قلم عمدة درآمد كه در وقايع هشتاد و پنج درصد از كل درآمد كشور است تماما از نفت عايد مي‌شود كه بالغ برنهصد و هفتاد و يك ميليون ريال سعودي ( كه طبق نرخ رسمي هر ده ريال سعودي برابر با يك ليرة انگليسي) است. عوارض گمركي و بندري در حدود 90 ميليون ريال پيش بيني شده كه هشت درصد از كل درآمد است و هفت درصد بقيه درآمدهاي مختلف مي‌باشد كه قسمت عمدة آن مربوط به درآمد از وجوهي است كه حجاج در كشور سعودي خرج مي‌كنند.
در قسمت مخارج 742 ميليون ريال ( يا 35 درصد از كل مخارج) براي قواي تأمينيه منظور گشته كه تقريباً دو برابر مبلغي است كه سال پيش خرج شده بود و ساير هزينه‌هاي عمدة دولت عبارت است از وزارت كشور 82 ميليون ريال – كارهاي عمراني و كمك به شهرداري‌ها و ساختن خانه‌ و غيره 194 ميليون – وزارت راه 97 ميليون – فرهنگ 46 ميليون – بهداري 40 ميليون – كشاورزي 25 ميليون – وجوهي كه به رؤساي قبايل و شيوخ پرداخته مي‌شود 26 ميليون – مصارف خيريه و هزينة پذيرائي هاي رسمي و حقوق تقاعد و انعام و غيره 38 ميليون – هزينة دربار سلطنتي و وزيران 55 ميليون – استهلاك ديون 128 ميليون – ساير هزينه‌ها 132 ميليون ريال سعودي.
از ارقام فوق ملاحظه مي‌شود كه مجموع وجوهي كه به فرهنگ و بهداشت و كشاورزي داده شده فقط بيست و چهار درصد از كل درآمد دولتي است و بقيه به مصرف كارهائي مي‌رسد كه سود اقتصادي و اجتماعي آن به طور مستقيم عايد عموم مردم نمي‌گردد. علاوه بر اين بودجة دولت سعودي بيست درصد كسر داشته و هيچ مبلغي هم به عنوان ذخيره منظور نگشته است. از طرز تدوين بودجه به سهولت مي‌توان پي‌برد به اينكه وضع اجتماعي و سياسي آن كشور از چه قرار است و تا چه اندازه‌ كشور سعودي متكي به درآمد نفت بوده و بچه قسم درآمد مزبور به مصرف مي‌رسد و ضمناً سهم طبقة حاكمه و مردم آن كشور از درآمد بچه ميزان مي‌باشد؟
در كويت و بحرين و قطر مستشاران انگليسي ناصح و مشاور شيوخ بوده و به طور كلي ترتيبي داده‌اند كه يك سوم درآمد نفت اختصاص به شيوخ و خانوادة آنها داشته و يك سوم به مصرف عمران و آبادي و فرهنگ و بهداشت رسيده و بقيه هم به عنوان ذخيره در لندن به وديعه گذاشته مي‌شود.
در عراق قانوني وضع شده است كه هفتاد درصد از درآمد نفت به مصرف عمران و آبادي تحت برنامة منظمي مي‌رسد. در سال 1954 درآمد نفت عراق 57 ميليون ليره بوده و برنامة عمران براي سال هاي 59-1955 كه به تصويب مجلس عراق رسيده است بالغ بر 303 ميليون ليره مي‌باشد. برنامة پنج سال اول كه از سال 1951 شروع شد قريب يكصد و پنجاه ميليون ليره بود كه اكنون تمام آن به مصرف رسيده است. برنامة جديد شبيه به برنامة اولي مي‌باشد و نصف وجوه مصوبه به كشاورزي تخصيص داده شده است كه شامل سد سازي و زه كشي و حفر چاه‌هاي آب و توسعة سطح مزروع و پرورش دام‌ها مي‌باشد . پنجاه و سه ميليون وهفتصد هزار ليره صرف راه و پل‌سازي خواهد شد . پانزده ميليون و نيم ليره به مصرف توسعه و تجديد خطوط آهن خواهد رسيد و پنج ميليون ليره هم به ساختن فرودگاه‌هاي جديد تخصيص داده شده است. قريب يك هزار و ششصد كيلومتر راه درجه اول ساخته و آسفالت شده و در برنامة جديد هزار و ششصد كيلومتر ديگر هم ساخته خواهد شد. چهل و سه ميليون و ششصد هزار ليره صرف كارهاي صنعتي از قبيل استخراج معادن و ايجاد كارخانه‌ها و مخصوصاً كارخانه‌هاي برق خواهد شد. قرار است كه يك كارخانه برق سي‌هزار كيلوواتي در كركوك ساخته شود كه سوخت آن از گاز نفت خواهد بود تا احتياجات ايالات شمالي را مرتفع نمايد و يك كارخانه شصت هزار كيلوواتي در بغداد بنا خواهد شد كه احتياجات نقاط مركزي را تأمين كند و يك كارخانه چهل هزار كيلوواتي هم در بصره ايجاد خواهد شد كه سوخت آن از گاز نفت معادن زبير بوده و احتياجات جنوب را رفع خواهد كرد. وزارت عمران بيست و هشت ميليون ليره صرف ساختمان‌هاي عمومي خواهد كرد و سي‌وهفت ميليون ليره هم تخصيص به ساختمان‌هاي ديگر داده شده است. برنامة صنعتي شامل ساختن شش كارخانة سيمان است كه سالي يك ميليون تن محصول خواهد داد.
بودجة دولتي عراق براي سالي كه بدهم فروردين 1334 ختم مي‌شود موازانه داشته و هزينه و درآمد هر يك بالغ بر پنجاه ميليون ليره بوده است. سي‌درصد درآمد نفت جزو بودجه محسوب مي‌گردد و ساير ماليات‌ها عبارت است از ماليات ارضي و عوارض گمـــركي و ساير ماليات‌هاي غير مستقيم. در قسمت هزينه نه ميليون و سيصد هزار ليره به فرهنگ و چهار ميليون و يكصد هزار ليره به بهداري اختصاص داده شده است.
سئوالي كه اغلب پيش مي‌آيد و غالب علاقمندان به خاورميانه آن را در جرايد و مجلات و كتابها طرح مي‌كنند اين است كه آيا تودة كشورهاي نفت خيز خاورميانه راضي و قانع به اين خواهند بود كه طبقة حاكمه قسمت عمدة درآمد نفت را به خود اختصاص داده و براي تودة مردم سهم ناچيزي قائل شود؟ بسياري از خردمندان و ناظرين دقيق امور سياسي و اجتماعي اين پرسش را كرده و درآينده هم هرگونه تظاهري كه در كشورهاي خاورميانه رخ دهد موجب تكرار اين پرسش خواهد بود.
در دي‌ ماه 1333 وقايعي در بحرين رخ داد كه انظار بسياري را متوجه خود ساخت. مليون بحرين كه احساسات بي‌شائيه‌اي نسبت به ايران دارند اعتصاب كردند و تمام كارها در اثر اين اعتصاب فلج گرديد. اعتصاب مزبور در عمل خود بي‌نظير بود زيرا اين اعتصابي نبود كه كارگر برعليه كارفرما كرده باشد بلكه اعتصاب تمام طبقات مردم برعليه حكومت شيخ بحرين بود. تقاضاي اعتصاب كنندگان اين بود كه دادگستري اصلاح شود و حكومت دموكراسي برقرار گردد و اختيارات مستبدانة شيخ محدود گردد و قانون كار وضع و تديون شود و آزادي تشكيل اتحادية كارگران تأمين گردد. اعتصاب مزبور در نهايت آرامش و با كمال نظم و بدون سر و صدا و غوغائي ترتيب داده شده بود.
كميتة هشت نفري كه اعتصاب را اداره مي‌كرد با انضباط بي‌نظيري همة كارها را تعطيل كرد و ثابت نمود كه نيروي عظيم مردم از آن پشتيباني مي‌كند. حكومت ناچار به گذشتهائي شد تا اعتصاب خاتمه يافت ولي مردم را قانع نساخت. چندي بعد دوباره مليون فرصتي يافتند كه قدرت نمائي كنند و هنگاميكه حكومت مي‌خواست انتخابات انجمن شهرمنامه (مركز حكومت ) را به جريان اندازد انتخابات را تحريم كردند و حتي يك نفر هم حاضر نشد كه رأي داده و در انتخابات مزبور شركت نمايد.
اكنون تمام سعي و كوشش مليون متوجه اين است كه حكومت را وادار به تدوين قانون كارو اعطاي آزادي براي تشكيل اتحادية كارگران به نمايد. حكومت ناچار شده است كميته‌اي مركب از نمايندگان خود و نمايندگان كارگران و كارفرما تشكيل دهد كه تقاضاهاي مليون را رسيدگي نموده و قانوني تهيه و تدوين نمايد. به قراريكه مشهور است پس از آنكه تقاضاهاي اولية مليون انجام شد آنها جديت خواهند كرد كه حكومت مشروطه و دموكراسي در بحرين برقرار شده و مردم در تعيين مقدرات خود سهيم و شريك باشند. درحال حاضر وقايع بحرين مورد توجه دقيق ساكنين تمام نواحي خليج و شيوخ عرب و شركت‌هاي نفت و دولت‌هاي آمريكا و انگليس قرار گرفته و همه انتظار دارند كه ببينند نهضت بحرين كه بي شك مقدمه‌اي براي نهضت‌هاي ديگر خواهد بود به چه سرانجامي خواهد رسيد.
از همان ابتدائي كه استخراج نفت خاورميانه آغاز گشت ناظرين امور يقين داشتند كه ايجاد يك صنعت جديد در وسط بيابانهاي باير و سوزان خليج و در بين قبايل جاهل و بي‌سواد مستلزم پديد آمدن يك تحول بزرگي خواهد بود. چنين صنعتي خواه يا ناخواه تماسي بين مردم خاورميانه و اروپائيان و آمريكائيان ايجاد خواهد كرد. دير يا زود اعراب ساكن سواحل خليج با سواد شده و طالب زندگي بهتري خواهند شد و به تدريج سطح معلومات آنها به اندازه‌اي بالا خواهد رفت كه اجازه ندهند تمام منافع حاصله از منابع سرشار آنها در انحصار طبقة حاكمه قرار گيرد و تودة مردم سكوت نموده به چنين اجحاف و ظلمي تن دردهند. سرمايه‌داران خارجي و دولت‌هاي آنها هم مي‌دانسته و مي‌دانند كه چنين تحولي پيش خواهد آمد نهايت آنكه آنها ترجيح مي‌دهند كه با فلان شيخ و يا فلان حكومتي كه دست نشاندة طبقه حاكمه است معامله نموده و مردم را به حساب نياورند زيرا معاملة مزبور براي آنها سهل‌تر و با صرفه‌تر است. از طرفي دولت‌هاي بيگانه شيوخ و مرتجعين و طبقة حاكمه را تقويت مي‌كنند و از طرف ديگر متصديان دست نشانده قراردادهائي را كه بيگانگان پيشنهاد مي‌كنند امضاء و تصويب مي‌نمايند. براي آنكه از جادة انصاف خارج نشده باشيم بايد گفت كه سرمايه‌داران خارجي در ابتداي امر چاره‌اي هم جز اين نداشته‌اند. آنها طالب امتياز نفت بودند و نمي‌توانستند پول‌هاي گزاف خرج كرده و مردم جاهل را تربيت نمايند تا بعداً از روي انصاف و معدلت قراردادهائي با نمايندگان آنها منعقد نمايند. بيگانگان با شيوخ و رؤسا و متصديان امور وارد مذاكره شده و به ارزان‌ترين قيمت ممكنه امتياز گرفته و شروع به كار كردند و بقيه را واگذار به سير حوادث كردند.
در نظر ارباب بصيرت واضح بود كه چنين وضعي هميشه پايدار نخواهد ماند و امروز مراحل اولية تحول ظاهر گرديده و مردم كشورهاي خاورميانه جداً خواستارند كه در تعيين سرنوشت اقتصادي خود دخيل باشند و مقدمات نهضت اخير بحرين يكي از علائم بارز اين تحول مي‌باشد. شواهد بسياري در دست است كه شركت‌هاي نفت و دولت‌هاي آنها مايل‌اند كه وضع قديم تا ممكن است پابرجا بماند و سعي و كوشش بسيار مي‌نمايند كه طبقات حاكمه را تقويت نموده و حكومتهائي كه نمايندة آن طبقه است در رأس كار باقي نگاهدارند. هرگونه نهضت و جنبشي كه از طرف مردم آغاز مي گردد تخطئه مي‌كنند و فوري آن را متهم مي‌نمايند كه از كومونيزم الهام گرفته است چنانكه ديده شد همين نسبت‌ها را به نهضت كاملاً مشروع بحرين دادند ...
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb