اصلاح الگوي مصرف در کشورهاي جهان (2)


 






 
مصرف غذاهاي محلي در کشورهاي مشترک المنافع يعني کمک به اقتصاد ملي

جدال سنت با مدرنيسم
 

بررسي ها نشان مي دهد يکي از دلايل طول عمر مردم ساکن آسياي مرکزي مصرف محصولات تخميري مانند انواع ماست و شير است.
از هر طرف به قضيه نگاه کنيم، اجبار يا عادت، جمهوري هاي تازه استقلال يافته آسياي مرکزي، نمونه ديگري از اصلاح الگوي مصرف هستند. کافي است نگاهي به فهرست غذايي، به ويژه غذاهاي سنتي مردم اين منطقه بيندازيم، آن وقت به مفهوم بهينه سازي مصرف انواع خوراکي ها پي مي بريم. هر چند به تفکيک سري به منوي غذايي بعضي از اين کشورها مي زنيم اما اول با بعضي از غذاهاي مشترک آنها آشنا مي شويم.

کورک، نان ماندگار
 

يکي از مشهورترين نان هاي مورد استفاده مردم ساکن اين جمهوري ها، نان کورک (Corek) است که زادگاه اصلي آن کشور «ازبکستان» است.
اين نان از نظر ظاهري شبيه «فريزبي»، همان وسيله بازي گرد با لبه هاي تو رفته است. اين نان کمي سفت است؛ در واقع ساختار آن طوري است که مي توان آن را بدون پوشش در فضاي باز نگهداري کرد. البته شکل اين نان در کشورهاي مختلف اين منطقه کمي متفاوت است اما ماده اوليه آن همان آرد گندم است.
مدت ماندگاري بالاي اين نان، با توجه به بالا بودن بهاي نان در اين کشورها ويژگي مهمي است. در واقع به اين ترتيب مشکل دورريز نان، ناشي از خشک يا کپک زدن آن تا حد زيادي برطرف مي شود. اين نان معمولا همراه سوپ و شير خورده مي شود. براي عطر و طعم دار کردن آن، از زيره استفاده مي کنند.

آش ارزان
 

شوربا (Shorpa) پيش غذا و گاهي غذاي اصلي مردم جمهوري هاي تازه استقلال يافته از شوروي است. شوربا مخلوط گوشت دنده گوسفند، سبزي هاي معطر، هويج، سيب زميني و شلغم است. هزينه پايين تهيه اين غذا، آن را به يکي از غذاهاي سنتي مردم آسياي مرکزي تبديل کرده است.

سوپ بال و گردن
 

در خيلي از کشورها، مثل کشور خودمان خيلي از خانواده ها بال و گردن مرغ را جز بخش هاي دور ريختني مرغ مي دانند اما در کشورهاي آسياي مرکزي سوپ بال و گردن همراه با کمي سبزي معطر، يکي از پيش غذاهاي سنتي است.

چال؛ يا شير تخميري شتر
 

نوشيدني سنتي مردم ترکمنستان است که به جاي هر نوع نوشيدني صنعتي،پاي ثابت سفره هاست.

ژوتا؛ ويژه ازبک ها
 

ژوتا (Zhuta) غذاي سنتي مردم ازبکستان است که از ساده ترين مواد اوليه بومي شامل خمير نان پر شده با هويج، کدو تنبل و پياز حلقه شده، که به صورت رولت بريده مي شود، تپه مي شود.

کورتوب؛ پيتزاي تاجيکي
 

کورتوب (Kurtob ) غذاي سنتي مردم تاجيکستان است. جالب اين که سرتاته اين غذا؛ اصلاح الگوي مصرف و سنت گرايي است. اصل ماجرا اين است که اين پيتزاي تاجيکي! بايد در ظرف هاي دست ساز روستايي تهيه و سروشود. اين غذا يک تکه نان نازک به اندازه همان ظرف است که روي آن مخلوطي از ماست، پياز، گوجه فرنگي و جعفري قرار داده شده و روي آن با کمي جعفري تازه تزئين مي شود.
اين غذا معمولا همراه ماستي موسوم به «ياق ماست »(Yak Yogurt) يا «ماست چرب» ميل مي شود. اين ماست چرب نيست بلکه ماست چکيده و معطري است که به صورت دست ساز تهيه مي شود. اغلب غذاها و دسرهاي تاجيکي سنتي است.

راز طول عمر همسايه
 

يکي از نکات قابل توجه در برنامه غذايي کشورهاي همسايه هاي شمالي؛ يعني همين کشورهاي تازه استقلال يافته، استفاده از غذاهاي سنتي، بيش از صنعتي است. حتي رعايت اين نکته در انتخاب نوشيدني هاي آنها نيز ديده مي شود.
اين مسأله هم باعث حفظ سلامتي افراد شده و هم به لحاظ اقتصادي، هزينه اي اضافي را بر دوش خانوار تحميل نمي کند.
به طور مثال مصرف انواع شير و ماست تخميري به عنوان مخلفات غذا در مقايسه با صرف بي رويه انواع نوشيدني ها يا مخلفات صنعتي، جاي تأمل دارد. بررسي ها نشان مي دهد يکي از دلايل طول عمر مردم ساکني آسياي مرکزي، مصرف محصولات تخميري مانند انواع ماست و شير است.

خواص خوراکي هاي سنتي همسايگان شمالي
 

نوشيدني زيره
 

زيره بومي کشورما، ازبکستان، تاجيکستان، ترکيه، مراکش، مصر، هند، کوبا و سوريه است. برخلاف کشور ما که جز در مواردي مانند طعم دار کردن نان يا برخي غذاها از زيره استفاده مي کنيم زيره در ازبکستان و تاجيکستان يعني ديگر زادگاه هاي اين دانه، کاربرد بسياري دارد.
علاوه بر طعم دار کردن نان ويژه ازبکستان يعني همان «گرگ» با اين دانه از دم کرده يا جوشانده زيره به عنوان نوشيدني سنتي استفاده مي شود.
صادرات اين دانه به ساير کشورها از لحاظ اقتصادي نيز براي دو کشور ازبکستان و تاجيکستان، منبع درآمد خوبي محسوب مي شود.
استفاده از اين نوشيدني سنتي در مقايسه با استفاده بي رويه بسياري از ما از انواع نوشيدني هاي سرد و گرم و نيمه آماده صنعتي مفيدتر است. ايران نيز يکي از زادگاه هاي زيره است.

هويج
 

هويج منبع «بتاکارتن»(پيش سازويتامين A) است. به همين دليل مصرف آن باعث تقويت بينايي و حفظ سلامت پوست مي شود. آب هويج مي تواند به عنوان يک نوشيدني طبيعي، جايگزين مصرف نوشيدني هاي صنعتي شود. مصرف آب هويج به صورت ناشتا مانع از ابتلا به کم خوني مي شود.

شلغم
 

اين همان منبع پني سيلين گياهي است که بعضي ها زمستان ها خيلي سراغش مي روند. شلغم سرشار از ويتامين ها به ويژه ويتامين C و املاح معدني است.
انسولين موجود در اين گياه، باعث شده تا شلغم به گياه مفيدي براي افراد مبتلا به ديابت تبديل شود. شلغم سرشار از آرسنيک و گوگرد است. به همين دليل ماليدن آب يا کوبيه شلغم پخته روي صورت، باعث از بين رفتن جوش هي صورت مي شود.

کدو حلوايي
 

همان کدو تنبل است! هضم آن آسان است. اين گياه سرشار از فيبر است؛ به همين دليل براي رفع مشکلات گوارشي به ويژه يبوست مي توان از آن استفاده کرد. تخم کدو ،پر کالري است چرا که سرشار از چربي است اما چربي آن از انواع مفيد است.
بوداده تخم کدو، يکي از تنقلات مورد علاقه مردم جمهوري آذربايجان و آذربايجان خودمان است. براي از بين بردن لک هاي سفيد صورت مي توان از پست کدو حلوايي سوخته خشک که در سرکه حل شده باشد، استفاده کرد.

ژاپن
 

باور مي کنيد که يکي از گرانترين کشورهاي دنيا در همين قاره ي خودمان، آسيا، باشد؟ژاپن يکي از گرانترين کشورهاي دنياست و در مناطقي از پايتختش، توکيو، زمين از هر جاي ديگري در جهان گرانتر است. براي همين صرفه جويي اهلي سرزمين آفتاب چندان خود خواسته و داوطلبانه نيست، بلکه راهي است براي آنکه دخل و خرجشان جور بشود؛ اگر چه ميانگين درآمد ژاپني ها کم کم نيست اما حتي با درآمد 3200دلار در ماه هم به سختي مي شود در ژاپن زندگي کرد.

زندگي تاشو:
 

ژاپن کشور کم مساحتي نيست اما کرايه خانه و قيمت مسکن سر به فلک مي کشد. دليل آن هم بسيار ساده است؛ بنزين، گاز و بطرو کلي سوخت در اين کشور گران است و به همين دليل مردم ترجيح مي دهند در مرکز شهر و نزديک به محل کارشان زندگي کنند تا بتوانند با دوچرخه يا پياده خودشان را به محل کارشان برسانند و هزينه عمده اي رفت و آمد را صرفه جويي کنند. هزينه اي که اگر کنترل نشود، حدود 2000دلار خرج بر مي دارد.
علاوه بر اين که ماشين، حتي ماشين هاي ژاپني، ارزان محسوب نمي شوند، يک ليتر بنزين حدود 1.75 دلار است و براي رانندگي در هر بزرگراهي بايد مبلغي پرداخته شود؛ به اين هزينه ها نرخ بيمه ي گران و هزينه بالاي پارک مترهارا اضافه کنيد تا به ژاپني ها حق بدهيد که با وجود اين که بيشتر ادارات و شرکت هاي زاپني، ماهانه مبلغي را بعنوان هزينه ي رفت و آمد به حقوق کارمندانشان اضافه مي کنند، باز هم مرکز شهر توکيو رتبه ي اول تراکم جمعيت در دنيا را داشته باشد.
ژاپني ها براي کنار آمدن با اين تراکم، مبتکر چيزهاي کشويي و تاشو هستند. درهاي کشويي، تخت خواب هاي تاشو، کمدهاي چند کاره و...باعث شده اند که ژاپني ها در يک خانه 40متري به راحتي زندگي کنند؛ خانه هايي که معمولا آشپزخانه ندارند و به دليل کوچکي شان، در هزينه گاز براي گرم کردن و برق براي روشن کردن هم صرفه جويي مي کنند.
اين خانه هاي کوچک و ساده و شيوه اي که مردم ژاپن به ان عادت دارند باعث شده که مبل، بوفه ميز نهار خوري چندين نفره وچيزهايي از قبيل يخچال هاي سايد باي سايد، جزو اسباب تجملي به حساب بيايند و سر و کله شان فقط در خانه هاي اعياني پيدا شود.

خساست، نه صرفه جويي:
 

در بسياري از کشورهاي غربي، معروف است که مردم ژاپن در استفاده از انرژي صرفه جو نيستند بلکه خسيس اند. غربي ها پر بيراه نمي گويند اما خود ژاپني ها معتقدند شکوفايي اقتصادشان به دليل همين صرفه جويي هاست و ازآن بسيار راضي اند. ژاپن صنعتي دوميم مصرف کننده انرژي است اما اين برايشان جاي نگراني ندارد، آنها مي توانند اولين توليد کننده ي الکتريسيته در دنيا باشند و برق را حتي به کشورهاي همسايه صادر کنند؛ اين در حالي است که آنها بجز زغال سنگ، منابع طبيعي ديگري براي توليد انرژي ندارند و فقط روي استفاده ي درست مردمشان از انرژي حساب مي کنند. سرانه ي مصرفي سالانه انرژي يک ژاپني دقيقا نصف سرانه ي مصرف يک آمريکايي است و ژاپني ها امروزه يک سوم 35 سال پيش خودشان گاز مصرف مي کنند و براي کمتر مصرف کردنشان دست به برنامه هاي تبليغاتي هم مي زنند.
مثلا در بهمن سال 2006 نخست وزير ژاپن، در يک اقدام نمادين، سيستم گرم کننده محل کارش با 100نفر کارمند را کاملا خاموش کرد تا به مردم نشان بدهد که لازم نيست خانه شان در زمستان گرم باشد و اين در حالي است که در بعضي مناطق اين کشور زمستانها، سه متر برف روي زمين مي نشيند .13000هزار نفر از ساکنين توکيو هم از برنامه ي رييس جمهور تبعيت کرده بودند.
تخست وزير بعدها گفته بود که «ما با اين برنامه روزانه 100دلار در مخارج ساختمان نخست وزيري صرفه جويي کرديم و اين در حالي است که مجبور بوديم چهار لايه لباس پشمي را روي هم بپوشيم.»
دولت ژاپن 1،3 ميليارد دلار سوبسيد سالانه پرداخت کرده تا 70000هزار نفر از ساکنين توکيو از از آبگرمکن هاي خورشيدي استفاده کنند و اين يعني اينکه قبض 150دلاري برق ناگهان 65 درصد کاهش پيدا کند. دولت ژاپن به تمام کارمندانش اخطار داده که درزمانهايي که از کامپيوترشان استفاده نمي کنند، آن را حتما در حالت Standby قرار دهند و در انرژي مصرفي کامپيوترها 30درصد صرفه جويي کنند.
واقعيت اين است که ژاپن با همين صرفه جويي هاي به ظاهر کوچک و بي اهميت، از واردات برق بي نياز شده ضمن آنکه تکنولوژي پيشرفته ي اين کشور، کار را براي استفاده بهتر از انرژي آسان کرده است.
مثلا مهندسين ژاپني سيستمي طراحي کرده اند که گيت هاي اتوماتيک ورودي متروهايش بجاي برق از وزن مسافر براي توليد انرژي مورد نياز گيت، براي باز و بسته شدن و چک کردن اتوماتيک بليط مسافر، استفاده مي کند. يعني مسافر روي يک صفحه حساس مي ايستد وزنش باعث مي شود که يک توربين کوچک برق توليد کند و همين برق در را براي آقا يا خانم مسافر باز کرده و بليطش را چک مي کند.
اين قيمت ها را به خاطر بسپاريد: وقتي مي گوييم ژاپن جزو کشورهاي گران است، چه تصوري از قيمت ها در ذهنتان ايجاد مي شود؟ورودي يک سينما، حدود 18 دلار است و يک ظرف «سوشي» در يک رستوران معمولي 13 دلار خررج بر مي دارد. قيمت پايه گاز خانگي در ماه 12 دلار است که به صورت تصاعدي گرانتر مي شود. قيمت پايه ي قبض موبايل هم حدود پنجاه هزار تومان است که باعث مي شود مردم در استفاده از تلفن همراهشان کاملا محتاط عمل کنند و ترجيح مي دهند براي هم ايميل بزنند تا اينکه براي هم پيام کوتاه هاي بلند و کوتاه بزنند.
يکي ديگر از مخارج سنگين ژاپني ها آرايشگاه است. يک مو کوتاه کردن ساده، حدودا چهل هزار تومان مي شود و شايد اين دليل سادگي سر و صورت اکثر ژاپني هاست. خرج آرايشگاه آنقدر گران است که بيش از 70درصد خانم هاي ژاپني فقط يک يا دو بار در سال به آرايشگاه مي روند و عروس ها هم معمولا با يک آرايش خانگي در شب عروسي شان حاضر مي شوند.

مالزي
 

حتماي توي آگهي هاي تبليغاتي که شما را براي کار، تحصيل يا مسافرت به مالزي دعوت مي کنند. ديده ايد که مالزي کشور ارزاني است. تا چندين سال پيش، مالزي بين کشورهاي صنعتي آسيايي جايي نداشت اما با رونق گرفتن صنعت توريسم و سرازير شدن پول به اين کشور ، عمده در آمد مالزي در بخش صنعت سرمايه گذاري شده تا امروز، مالزي هم مثل هر کشور صنعتي ديگري به راههاي درست مصرف کردن انرژي بيشتر فکر کند.

کمي گرانتر از مفت:
 

خرج و مخارج در مالزي و حتي در شهر بزرگي مثل کوالالامپور آنقدر ارزان است که يک نفر به راحتي با 700دلار در ماه مي تواند زندگي راحتي داشته باشد اما اين باعث نمي شود که فکر کنيد مالزيايي ها خيلي خوشبختند. در آمد توده ي مردم به همين نسبت کم و ناچيز است و نيمي از مردم مالزي حقوقي کمتر از 700دلار در ماه دريافت مي کنند. يک وعده کامل غذايي در کوالالامپور 2،5 دلار قيمت دارد و اين ارزاني، در مقايسه با کشورهاي اروپايي، باعث شده که بسياري از شرکت هاي بزرگ صنعتي دنيا، کارخانه شان را به مالزي منتقل کنند تا از نيروي کار ارزان آنجا بهره ببرند. هزينه هاي مصرفي ديگر هم واقعا ناچيز است. براي مثال هزينه استفاده ي ماهانه از اينترنت ADSL فقط 15 دلار است و کرايه ي يک آپارتمان دو خوابه 150تا 200 دلار در ماه است.

ابتکار در صرفه جويي:
 

يکي از نکات جالبي که کارشناسان انرژي مالزي متوجه شده اند، مصرف بالاي کامپيوترهاي شخصي نسبت به لپ تاپ ها و تلويزيونهاي معمولي نسبت به LCD هاست. کامپيوترهاي معمولي تقريبا دو برابر يک لپ تاپ و يک تلويزيون معمولي 80درصد بيشتر از يک LCD برق مصرف مي کند. به همين دليل طرح جايگزين شدن لپ تاپها و LCD ها در سراسر ادارات و شرکت هاي دولتي اجرا شد که در مصرف برق صرفه جويي شود. يکي ديگر از راه هاي هوشمندانه اي که مالزي براي توليد برق پيدا کرده، تا سوخت کمتري مصرف شود، توليد برق از چوب است. جنگلهاي انبوه استوايي مالزي (50درصد زمينهاي مالزي جنگل استوايي است) باعث شده که يکي از صنايع عمده اين کشور چوب و صنايع دستي چوبي باشد و در کنار اين محصولات چوبي، تلفات و ضايعاتي توليد مي شود که دولت مالزي را به فکر انداخته که از سوزاندن آنها برق توليد کند. حالا 10درصد از کل انرژي مصرفي کشور را همين ضايعات چوبي تأمين مي کند. بقيه انرژي را از نفت و گاز بدست مي آورند اما طبق محاسبات انجام شده، مقدار محدود گاز طبيعي شان 33سال و منابع نفتي شان 19 سال ديگر تمام مي شود. اين هشدار آنها را وادار کرده که به منابع طبيعي ترانرژي فکر کنند؛ منابعي مثل خورشيد يا حتي عصاره ي درخت نخل.
در کنار اين منابع جديد، دولت مالزي در گام اول انرژي مصرفي در بخش هاي صنعتي و خانگي تشکيل داد و طبق آمارهاي اين گروه، 63درصد از اتلاف انرژي در ساعات پيک مصرف اتفاق مي افتد و به همين دليل مدام در برنامه هاي تلويزيوني و راديويي و در درس هاي مدارس ابتدايي مالزي تأکيد مي شود که کارهاي غير ضروري را بايد قبل يا بعد از ساعات اوج مصرف انجام داد. يکي ديگر از اطلاعيه هايي که در سطح شهر همه جا ديده مي شود، هشدار درباره ي استفاده از آب آشاميدني و تصفيه شده است و مردم واقعا در استفاده از آن صرفه جويي مي کنند و هرگز از آب قابل خوردن براي شستشو يا مصارف ديگر استفاده نمي کنند.
البته کار دولت مالزي واقعا آسان است چون مردم ذاتا صرفه جو و قانع اند. تجملات جايي در زندگي مردم عادي ندارد و همچنان به شيوه سنتي زندگي مي کنند. مصرف گاز در خانه هايشان حداقل است، به جز براي حمام رفتن از آب گرم استفاده نمي کنند. غذايشان هم که معمولا سبزيجات يا ماهي است، نيازي به پخت و پز انچناني ندارد. هواي مطبوع هميشه بهار هم باعث شده که براي گرم يا سرد کردن خانه هايشان به انرژي نياز نداشته باشند. براي رفت و آمد هم هنوز از دوچرخه هاي کوچک و سبک معروفشان استفاده مي کنند و براي مسافت هاي دور هم سوار اتوبوس و مترو مي شوند که خريد کارتهاي طولاني مدت اعتباري شان گاهي تا 60درصد تخفيف دارد. توي حومه شهر هم هنوز گاريهاي دوچرخه اي وسيله ي حمل وبار و مسافر محسوب مي شوند و قبول کنيد که اين نهايت صرفه جويي است.

چين
 

چين چهارمين کشور پهناور دنياست و چهار اختراع بزرگ دارد که اگر نبودند چهره امروز دنيا با اين چيزي که هست حتما فرق داشت. اين چيني ها بودند که براي ما کاغذ، قطب نما، باروت و صنعت چاپ را اختراع کردند. با اين همه شهرت چيني هاي امروز، نه به خاطر کشفيات سال هاي دورشان که به خاطر شکوفايي روز افزون اقتصاد و صنعتشان و بخاطر جمعيتي است که غير قابل باور است. با وجود سياست هاي فراوان تشويقيي و حتي تنبيه براي کنترل جمعيت، چين همچنان با 1/3 ميليارد نفر، پر جمعيت ترين کشور دنياست و البته در اثر همان سياست ها تا چند وقت ديگر پيرترين کشور دنيا خواهد بود. همين جمعيت زياد، باعث شده که دولت ها و حکومت هاي چين، هميشه براي کنترل اوضاع کشورشان با مشکل روبرو باشند. مشکلاتي که اين سال ها با هنر صرفه جويي، کمتر و کمتر شده است. حتي در اين سال ها، که چين يکي از قدرت هاي تعيين کننده اقتصاد دنيا به شمار مي رود. هم مردم فرهنگ صرفه جويي شان را کنار نگذاشته اند. سطح زندگي مردم چين واقعا بالا رفته و طبق آمار، ميانگين درآمدشان از 2936 دلار در سال 1985، به 2025 دلار در سال 2006 رسيده اما آنها قدر عافيت را مي دانند و همچنان به اندازه درست مصرف مي کنند.

دوچرخه يا ماشين؟
 

احتمالا پکن، پايتخت چين، تنها جايي است که صف هاي اتوبوسش طولاني تراز آن چيزي است که در تهران مي بينيم. غروب ها که مردم به خانه بر مي گردند چنان جمعيتي در ايستگاه هاي اتوبوس جمع مي شوندکه قابل تصور نيست. در صد مردمي که ترجيح مي دهند از خودروي شخصي شان استفاده کنند نسبت به جمعيت مترو و اتوبوس سوار واقعا ناچيز است و شايد براي همين در پايتخت پر جمعيت ترين کشور جهان ترافيک هست اما به گره کور ترافيک تهران شبيه نيست. دليل اين را هم بايد در قيمت بالاي بنزين جستجو کرد؛ هزينه رفت و آمد ماهيانه يک خانواده، اگر بخواهند از خودروي شخصي شان استفاده کنند، چيزي حدود 800دلار مي شود و مردم چين، اکثرا ترجيح مي دهند اين هزينه را با استفاده از وسايل حمل و نقل عمومي به نصف برسانند. با اين همه همچنان هزينه رفت و آمد يکي از هزينه هاي عمده مردم است و چيني ها راه حل ديگري براي کم کردن اين هزينه پيدا کرده اند، دوچرخه، در کنار تمام خيابان هاي اصلي و فرعي پکن، راه مخصوص دوچرخه وجود دارد که بارنگ زرد و سنگچين از خيابان اصلي جدا شده و معمولا هم شلوغ تر و پر ترددتر از خيابان اصلي است. دوچرخه سواران چين، آنچنان به شيوه رفت و آمدشان عادت کرده اند که با هواي متغير و ناگهاني چين هم کنار آمده اند. کافيست يکي از باران هاي سيل آسا در وسط يک روز آفتابي باريدن بگيرد تا ببينيد که دوچرخه سوارها با چه آرامش و تجربه اي پوشش نايلوني رنگي را از کيف هايشان در مي آورند و روي لباس هايشان به تن مي کنند و همچنان به رکاب زدن ادامه مي دهند. در اين مواقع راه دوچرخه رو، جاده هايي است مملو از پلاستيک هاي زرد و آبي و قرمز که حرکت مي کنند.

برق چشم بادامي ها
 

چين براي تأمين انرژي مورد نياز ملت ميلياردي اش با مشکل مواجه است. با وجود اينکه به ازاي هر نفر سالانه 5200 کيلو وات برق توليد مي کند، همچنان با کمبود انرژي روبروست و مجبور است از کشورهاي همسايه برق وارد کند. نيروگاه هاي چين بيش از هر کشور ديگري در دنيا، نيروگاه هاي آبي هستند و چين حدود 20درصد از برق توليديش را از طريق اين نيروگاه ها تأمين مي کند و از اين حيث رکورددار است چون کشوري به پهناوري چين، با منابع اندک، حداکثر تلاشش را کرده که براي توليد برق، سوخت فسيلي نسوزاند تا به اقتصادش کمک شود (نيروگاه هاي بنزيني چين فقط 3/2 درصد از برق را توليد مي کنند.) 3/2 درصد از برق مصرفي شان هم از طريق نيروگاه هاي هسته اي تأمين مي شود. چيني ها فقط 3/6 درصد از برق مصرفي شان را هدر مي دهند که يکي از بهترين راندمان هاي دنياست. 90درصد لامپ هايشان، لامپ هاي کم مصرف است ويکي از بيشترين رايانه ها را دولت چين به کارخانه هاي توليد کنندهاين لامپ ها مي پردازد تا قيمت بيشتر اين لامپ ها نسبت به لامپ هاي معمولي ، خريدار را منصرف نکند و تازگي ها با ترفند بازگشت به سنت، مردم را راضي کرده اند که براي فانوس هاي معروفشان، که دم در مغازه ها و رستوران ها آويزان است، از شمع استفاده کنند. با اين همه برق وتلفن هنوز گران است و يک خانواده چيني حدود 300 دلار براي قبض هايي از اين دست مي پردازد تا حواسش کاملا جمع باشد.

سلام، غذاخوري؟!
 

مهمترين و شايد بتوان گفت مهمترين بخش صرفه جويي مردم چين به غذا بر مي گردد. چين با جمعيت زياد و هوا و اقليم نه چندان مساعد براي کشاورزي، هميشه براي سير کردن ملت بزرگش با مشکل روبه رو بوده است. داستان غم انگيز قحطي هاي فراوان و خاطرات بد مردم از گرسنگي چنان نسل به نسل و سينه به سينه منتقل شده که احترام به غذا، حالا ديگر جزيي از فرهنگ مردم چين به حساب مي آيد. غذاخوردن، آنقدر براي مردم چين مهم و خطير بوده که معمول ترين احوال پرسي شان مربوط به غذاست. چيني ها ي قانع و همواره خندان تا به هم مي رسند از هم مي پرسند که: «غذاخورده اي؟». اين تلاش براي کم خوردن، براي اين که غذا به همه برسد، در تک تک آداب غذا خوردن سنتي چيني ها ديده مي شود. غذا خوردن با دوتا چوب باريک، توي پياله هاي بسيار بسيار کوچک مي تواند اين را ثابت کند. چيني ها معمولا غذاهاي دريايي و نشاسته اي مي خورند.گوشت، که کم حجم و گران است، يک غذاي تجملي به شمار مي آيد؛ ميوه هم همينطور، سر ميزهاي سنتي چيني، حتما ميوه هست اما مقياس با آنچه ما از ميوه مي شناسيم بسيار بسيار متفاوت است. هيچ کجا، انگور خوشه اي نيست بلکه دانه دانه شده در کاسه اي ريخته مي شود و موقع خوردن هندوانه از قاچ هاي بزرگ آنچناني خبري نيست، بلکه رديف هاي بسيار بسيار باريکي از هندوانه را مرتب و منظم توي سيني مي چينند و البته معمولا هم فقط يکي بر مي دارند. چايشان را، که يکي از ارکان مهم تغذيه و فرهنگ شان است و نوشيدنش تاريخچه اي 1800ساله دارد، در فنجان هاي دو بند انگشتي مي نوشند و بيشتر به نظر مي رسد که چاي را، با آداب خاص، براي بوييدن مي خواهند نه خوردن. پاکت هاي شکرشان آنقدر کوچک است که حتي يک فنجان کوچک چاي را هم شيرين نمي کند.
چين، سومين توليد کننده گندم دنياست و بي دليل نيست که همه جا، بخش مهمي از غذا را نان، رشته و غذاهاي سنتي که با خمير پخته مي شود تشکيل مي دهد و جالب اينجاست که طي سال هاي اخير، حتي با وجود تلاش هاي زياد دنياي غرب براي مصرفي کردن ملت چين و به دست آوردن يک بازار عظيم از مصرف کننده، چيني ها هنوز بسيار سنتي غذا مي خورند. در کل چين 329 رستوران مک دونالد وجود دارد؛ يعني به ازاي هر 100ميليون نفر يک رستوران مک دونالد،به جاي فست فود، کوچه و خيابان هاي شهر پر از رستوران ها و دکه هايي است که غذاهاي سنتي مي فروشند. اين که مي گويند چيني ها همه چيز مي خورند تا حدودي درست است اما احتمالا به دليل اين است که واقعا مجبور بوده اند براي سير کردن شکمشان به هر چيزي روي بياورند. هميشه هم نتيجه تلاششان بد نيست؛ مثل شيريني هاي خوشمزه اي که از تخمه درست مي کنند. دور ريختن غذا، واقعا برايشان گران تمام مي شود و اين را حتي توي هتل هاي بين المللي شان به وضوح مي شود ديد. نان هاي مصرف نشده را با احترام سر جايش مي گذارند و تنفر نسبت به خارجي هاي اهل کفران را مي شود از چشم هايشان خواند. هزينه خورد و خوراک يک خانواده در شهر بزرگي مثل پکن يا شانگ هاي چيزي حدود 460دلار در ماه است. يعني اگر يک کارمند معمولي 2000 دلار در ماه حقوق بگيرد بايد 32 درصد آن را خرج خورد و خوراک خانواده کند.

قناعت، قناعت، قناعت
 

اولين چيزي که در برخورد با شيوه زندگي چيني به چشم مي خورد، سادگي بي نهايت آن است. از وسايل خانه چوبي ساده و ماندگار گرفته تا لباس و سر و وضع مردم توي خيابان. اين براي کشوري که بزرگترين توليد کننده دنياست و محصولاتش مثل ريگ در کشورهاي تجملي مصرف مي شود واقعا عجيب است. به جز مراکز توريستي، هيچ کجا اثري از فروشگاه هاي کفش ولباس مارک دار و پر زرق و برق نيست و اين ساده زيستي حتي به تکنولوژي هم منتقل شده. موبايل فروشي ها، کامپيوتر فروشي ها و وسايل الکترونيکي شان بسيار ساده تر از کشورهاي ديگر است و احساس مي کنيم که از تکنولوژي روز دنيا، که خودشان توليد مي کنند، حسابي عقب اند. بعضي چيزها هم به طرز عجيبي تجملات محسوب مي شود؛ مثل دستمال کاغذي! تقريبا هيچ کجا دستمال کاغذي جعبه اي روي ميز نيست و جزو چيزهايي است که اصولا دانه اي سرو مي شود؛ تازه اگر دستمال هاي پارچه اي استفاده نکنند. اين است که بعد از چند روز حواست را کاملا جمع مي کني تا از همان يک دانه دستمال کنار بشقابت نهايت استفاده را بکني و بيخودي از دستش ندهي. يکي از عادات صرفه جويي سخت گيرانه ي ديگرشان در مورد آب است. هنوز بسياري از مردم مناطق فقير نشين پکن، آب لوله کشي ندارند و آب را در بشکه هاي بزرگي مي خرند و با گاري به خانه هايشان مي برند (کوچه هاي آن مناطق معمولا ماشين رو نيست). آب خريداري شده فقط براي خورد و خوراک استفاده مي شود و براي شستشو و استحمام، آب ارزان تري هست که از رودخانه شهر مي آورند. سيستم فاضلاب شهري هم پديده اي تازه به حساب مي آيد. سراسر شهر ممنوعه (محل کاخ هاي امپراطوران چين) را که بگردي اثري از سيستم فاضلاب نيست؛ در عوض ظرف هاي فلزي بزرگي مي بيني که قرار بوده فاضلاب را به رودخانه بيرون شهر ممنوعه منتقل کنند و همچنين عوددان هاي بزرگي که براي خوشبو کردن شهر بي فاضلاب استفاده شده. بنابراين چيني ها حق دارند که قدر آب تميز و بهداشتي و سيستم فاضلاب شهري را بدانند؛ بيش از مردم ديگر کشورها.
منبع: هفته نامه فرهنگي -اجتماعي همشهري مثبت 162