خودش رفته، خودش هم بايد برگردد!


 





 
«خودش رفته، خودش هم بايد با پاي خودش برگردد!» اين يکي از شرط هايي است که گاهي مردها عنوان مي کنند. آيا بايد چنين شرطي را پذيرفت يا راه حل ديگري هم وجود دارد؟ در اين جا روي سخنم با مردان جوان است. زماني پيش مي آيد که خانم خانه خسته شده است. از دعواها، از قهر و آشتي ها، از کم محلي هاي شوهر و احتمالاً فاميل شوهر به تنگ آمده است، آن وقت است که قهر مي کند و به خانه پدر و مادرش مي رود، به جايي که روزگار کودکي را گذرانده، به جايي که در بازوان پدر آرميده و در سينه مادر پناه مي جسته است، به جايي که حرف سخت نشنيده و در درياي مهر و محبت خانواده غرق بوده است. حالا دلش براي آن جا تنگ شده، يادش رفته که شوهر کرده و احتمالا يکي دو بچه دارد، فکر مي کند اگر به آن جا برود همه چيز عوض مي شود. خب ! او اين طور فکر مي کند. انسان حق دارد که فکر کند، حتي اگر اين فکر غلط باشد ! خانم خانه بايد مي ماند و مشکلش را با شوهرش حل مي کرد. ولي بسيار خوب، نتوانسته است، يعني طاقتش تمام شده است. از روي ناراحتي فکرش درست کار نکرده و نتوانسته براي اختلافات خود با شوهرش راه حلي چيدا کند. زنان نازک دل اند، لطيف اند، زودرنجنيد، حساس اند، زيرا بار عاطفه ها را به دوش مي کشند. کار خوبي نکرده که خانه را ترک کرده است، ولي کاري است که شده و چه بسا حالا پشيمان شده است. اکنون بايد چه کرد؟ آيا بايد گفت چون خودش رفته، با پاي خوش هم بايد برگردد؟ آيا راه حل ديگري هم وجود دارد؟ آيا بايد در فکر اين بود که او را سر جايش نشاند و رويش را کم کرد تا ديگر منزل را ترک نکند؟ يا احتياجي به اين کار نيست؟ آيا بايد براي آن ها خط و نشان کشيد و از آن ها خواست که غرورشان را جريحه دار سازند و دوباره برگردند؟ يا مي توان با دسته گلي به سراغشان رفت و روح حساس و لطيف شان را شاداب تر کرد و از آن ها خواست که دوباره برگردند؟ مردان جوان و عزيز، اخم هاي خود را توي هم نکنند و بر من ايراد نگيرند که چرا چنين درخواستي از آنان مي کنم. اگر حوصله داشته باشند، توضيحات بعدي مسئله را روشن تر مي کند. بلکه از شما آقاي محترم خواستم که با دسته گلي يا جعبه اي شيريني به دنبال همسر رنجيده تان برويد و چون شير شرزه غزال رميده را به خانه خود بازگردانيد، زنان در پي دانستن ميزان علاقه شما نسبت به خودشان هستند. آن ها با اين کارشان شما را در ترازوي سنجش قرار داده اند. آن ها مي خواهند شما را محک بزنند. آن ها مي خواهند با اين اقدام شما که «خواستن» در آن متبلور است، به خود و اطرافيانشان ثابت کنند که همسرشان به آن ها علاقه مند است. مي خواهند به خودشان ثابت شود که همسرانشان براي به دست آوردن آن ها حاضرند تلاش کنند. شما با اين کارتان پيش همه آنان را شاد و سربلند مي کنيد. شما با اين اقدام متهورانه يک نکته مهم را به زن خود ثابت مي کنيد که او را دوست داريد و پايه مهر و محبت شما آن قدر سست نيست که با هر لغزشي به صدر درآيد. شما با اين کارتان ثابت مي کنيد که «مهر اصيل» را مي شناسيد و براي «خواستن» خود حاضريد بهايي بپردازيد. شما نبايد فکر کنيد که با اين کارتان همسرتان را شرطي کرده ايد و هر بار با کوچک ترين پيشامدي راهي خانه پدر و مادر مي شود. شما نبايد فکر کنيد که او گستاخ خواهد شد و هر بار خانه و کاشانه را رها خواهد کرد و به انتظار گل و شيريني شما خواهد نشست. او آن قدر صاحب عقل و درايت است که بداند اين کار براي دو يا سه بار امکان پذير است، ولي براي هميشه نمي تواند کارساز باشد. زنان مي دانند که اگرچه مردان مي توانند بخشنده باشند، ولي حاضر نخواهند بود که هر بار غرور خود را زيرپا گذاشته و به دنبال زن خود دائم به در خانه پدر و مادر او به گدايي محبت بروند. زنان مي دانند که از اين حربه فقط براي يکي دو بار مي توان استفاده کرد. پس قادرند کاري کنند که «احترام» شان دست خودشان باقي بماند. شما امتحان کنيد، اگر ديديد همسرتان از اين حسن نيت شما سوء استفاده کرد، آن وقت دنبال او نرويد. اجازه ندهيد در اين مورد بزرگ تر ها در کار شما دخالت کنند. فرضا بگويند «ولش کن!پررو مي شود!» پررو مي شود، يعني چه؟! بزرگترها حق ندارند در رابطه عاطفي فرزندان ازدواج کرده خود دخالت کنند، احترام به همسر و دعوت از او براي بازگشت به خانه و کاشانه اش شما را نزد ديگران محترم تر خواهد ساخت. پس از اين که آشتي کرديد، بي درنگ با او به مذاکره بپردازيد، زيرا آشتي هاي بدون مذاکره پايدار نيست. اين نکته مهم هميشه يادتان باشد! در هر آشتي بايد علت دعوا روشن شود تا بتوان از تکرار آن جلوگيري کرد.
منبع: نشريه راه کمال شماره 37