ايجاد انگيزه در کودکان


 






 
انگيزش چيزي است که گاهي احساس مي کنيم به اندازه کافي نداريم، اما مي دانيم که وجودش اهميت زيادي دارد.زيرا به ما کمک مي کند احساس رضايت خاطر کنيم و درباره خودمان احساس مسوؤليت کرده و بر زندگي خود مسلط باشيم.انگيزش، شرط اساسي رشد شخصيت ، رضايت خاطر و موقعيت به شمار مي آيد و امري بنيادي است.زيرا با تمامي تلاش ها و مجاهدت هاي انسان ارتباط دارد.بدون انگيزش، نيروي بالقوه ما دست نخورده باقي مي ماند يا به جايي مي رسيم که هدايت ما بر عهده شانس و اقبال مي افتد و ديگر خود بر زندگي خويشتن کنترل نداريم و ممکن است دچار احساس نااميدي شويم.اگر کودکان داراي انگيزه نباشند، پدر و مادر ها ممکن است نگران شوند که شايد آنان نتوانند در مورد خود به درستي عمل کنند،به بيراهه بروند يا حتي زندگي آنان تلف شود و ما با آنکه از بهانه هاي مختلفي،مثل دوستان نامناسب، معلمان ضعيف و بي روحيه، رفقاي بي توجه، تلويزيون و ...استفاده مي کنيم.باز هم در مورد بي هدف و بي انگيزه بودن فرزندانمان، خود را مقصر دانسته و احساس گناه مي کنيم.در عمل نيز، اگر کودکان داراي انگيزه و هدف باشند، زندگي خانواده تنش کمتري خواهد داشت و لذت بخش تر خواهد بود.براي ايجاد انگيزه در کودکان موارد بسيار زيادي ثبت شده که به يکي از اين موارد مي پردازيم.

کودک را ياري کنيد
 

کودکان داراي عزت نفس بالا، نسبت به خودشان احساس خوبي دارند.آنان در پيدا کردن دوست و حفظ آن موفق ترند.چون کمتر حالت دفاعي به خود مي گيرند و کمتر پرخاشگرند و احساس مي کنند دوست داشتني تر هستند و از سازش با ديگران، دادن فرصت و توجه به آنان خوشحال مي شوند و در بازي ها بهتر عمل مي کنند.چون مي دانند چه کاري را انجام بدهند و در زمينه کشف افکار، عقايد و مکان ها احساس ايمني مي کنند.کنجکاو هستند، خيلي خوب تمرکز مي کنند و قدرت خطر کردن دارند و خوشحال مي شوند موضوعات جديد را امتحان کرده و از انجام آن احساس رضايت کنند و اطمينان دارند هر يک از اين شيوه ها به تقويت عزت نفس در آنها کمک مي کند.در نتيجه جدي تر مي کوشند و موفق مي شوند اگر کودک چنين احساسي داشته و موفق هم باشد، معلوم مي شود صحيح عمل کرده ايم و جا دارد احساس خوشحالي کنيم،اما براي کودکاني که اعتماد به نفس آنها ضعيف است و در معرض نااميدي قرار دارند چگونه مي توانيم آنان را ياري کنيم تا از نو شروع کنند.
راهکارهايي که در پي مي آيد شما را در اين مهم ياري مي کند.

کودکان بايد احساس کنند خواستني هستند
 

هر کودکي والدين خود را بي نهايت دوست دارد، به آنها اعتماد مي کند و در برابر انتظار دارد آنها هم او را دوست داشته باشند و احترامش را حفظ کنند و او را مورد اعتماد و خواستني بدانند.اگر کودکان اين احساس را نداشته باشند، خود را تنها مي بينند و قادر نخواهند بود توانايي هاي خودشان را کاملاً به عرصه ظهور برسانند.ما مي توانيم با توجه به موارد زير کودکان را ياري کنيم تا احساس کنند دوست داشتني و خواستني هستند:
1-مراقب تندرستي و ايمني آنها باشيم.
2-همراه آنان بوده و با آنها صحبت کنيم.
3-به مهارت ها، انديشه ها و عقايد آنها ارج بگذاريم.
4-با آنها گردش رفته و بازي کنيم.
5-به چيزهايي که براي آنها اهميت دارد علاقه نشان بدهيم.
6-وقتي کار خوب انجام مي دهند به آنها توجه کنيم.
7-به نيازها و حقوق آنها احترام بگذاريم.
8-به آنها فرصت انتخاب بدهيم تا بتوانند بيشتر بياموزند و دريابند که چه چيزهايي برايشان اهميت دارد و درباره آنچه برايشان پيش آمده، حرف بزنند.

خوشحال کردن کودکان با هدايا
 

کودکان خواهان ايمني، محبت و توجه هستند و مي خواهند ديگران را حرف هايشان را بشنوند و احساسات آنها را درک کنند آنها نياز دارند بدانند کسي نسبت به آنان متعهد است و مورد قبول و پذيرفتني، با ارزش و لايق، مهم و ايمن هستند و ارزش مراقبت شدن را دارند.از اين طريق، آنها اطمينان کسب مي کنند و خود را همان گونه که مي يابند به ديگران معرفي مي کنند و اگر آنان احساس کنند از اين محبت و حمايت برخوردار نيستند ممکن است خواهان اسباب بازي ها و هدايايي شوند که به نظرشان مي آيد نشان دهنده توجه و محبت است و اگر مواظب نباشيم، اسباب بازي ها مي تواند به عنوان رشوه اي براي پايان دادن به غرولند کودک به شمار آيد،يا نشانه اي صوري از برخوردار بودن از احترام و عزت تلقي شود.

شرايط تجربه را براي کودک فراهم کنيد
 

به دنبال چيزي بگرديد که کودک به خوبي از پس آن بر مي آيد و در آن زمينه توانايي و مهارت داشته باشد.هر کودکي، در زمينه اي موفق است و مي تواند درباره آن احساس غرور کند.اين مورد ممکن است فوتبال، نقاشي، داشتن اطلاعاتي درباره حشرات و حيوانات، شنا يا دوچرخه سواري و مانند اينها بوده يا در مسائل فکري مهارت داشته باشد.در زبان هاي خارجي يا در رياضيات، علوم کامپيوتر و ...به خوبي پيشرفت کند.بايد استعداد و توانايي هاي فرزند خود را بشناسيد و اگر اين کار براي شما سخت است، سعي کنيد شخص ديگري که او را به خوبي مي شناسيد وارد ماجرا شود.چون ديگران مطمئناً مسائل را به گونه اي متفاوت مي بينند.

به کودک کمک کنيد به اشتباهات خود پي ببرد
 

وقتي براي بار اول اقدام به کاري مي کنيم، ممکن است نتوانيم به طرزي درخشان، آن را انجام دهيم.با وجود اين بايد آگاه باشيم که پيشرفت، در دست خود ماست، بر اثر تلاش خود ما به دست مي آيد و به احساس اعتماد ما و انگيزه بالاي ما بستگي دارد.وقتي کودک به اين مهارت برسد که بتواند به گونه اي سازنده با اشتباهات خود برخورد کند، وارد مرحله اي شده که بايد مورد تحسين قرار بگيرد.کودک نياز دارد بتواند درباره چيزهايي که برايش ضرورت دارد، تصميم گيري و برنامه ريزي کند.

از سرزنش و انتقاد دوري کنيد
 

اگر مي خواهيم کودکان را تشويق کنيم تا به خود ايمان پيدا کنند و درباره خودشان احساس خوبي داشته باشند، لازم است عيب جويي ويرانگر را کاهش دهيم و بر نقاط مثبت آنان تمرکز کنيم.انتقاد همراه با توهين ، فرياد يا شکل هاي ديگري از تنبيه، به وضوح حامل پيام هاي زيان آوري درباره عدم شايستگي کودک است و براي ثبات عاطفي گسترده تر و همچنين عزت نفس و انگيزه کودک، پيامدهايي آسيب رسان دارد.ما مدت هاي مديد با اين انديشه زندگي کرده ايم که فقط سنگ، چوب و چماق درد مي آورد و تصور مي کنيم کلمات بي ضرر هستند.براي کودکان قبول و تصور برخورد شديد با آنها و به کاربردن کلمات تند و ناگوار بسيار دشوار است.ايرادگيري و انتقاد و عيب جويي مداوم موجب مي شود کودک احساس کند هرگز نمي تواند ديگران را خرسند سازد و همين موارد موجب مي شود او اعتماد به نفس خود را از دست بدهد.

انضباط مثبت و خود انگيزش
 

پژوهش ها نشان داده در خانواده هايي که در آنها انضباط مثبت اعمال مي شود، عيب جويي و تعارض، حضور کمتري دارد.بعضي کودکان نياز به انضباط دارند تا نسبت به خودشان احساس خوب داشته باشند، منظور از انضباط اطاعت بي چون و چرا و تنبيه شديد نيست، بلکه داشتن خطوط راهنمايي روشن و انتظاراتي معين براي رفتار، داشتن ساختاري براي هر روز و هفته و دانستن چگونگي مصالحه و همکاري با ديگران است.کودکان از ساختار و امنيتي که انضباط برايشان فراهم مي سازد، بهره مند مي شوند.وقتي آن را درست و مناسب ببينند، اظهار نظرها را مي پذيرند و از مراقبت و توجهي که نسبت به آنان مي شود، خشنود مي شوند.در بسياري از فرهنگ ها، کلمه انضباط به معناي آموزش دادن، ياد گرفتن، تعليم و تربيت و آموزش و پرورش آمده است.در اين معنا مهارتي اجتماعي محسوب مي شود.انضباط به کودکان کمک مي کند تا رفتار خود را اداره و کنترل کنند و حد و حدودي فراهم مي سازد تا کودکان از خواسته هايشان محروم نشوند و نيز، نمونه اي از الگو و هماهنگي برايشان فراهم آورد تا به کودکان کمک کرده، احساس ايمني کنند.انضباط به دنبال خود ثبات، قابليت ، پيش بيني، اعتماد و احترام مي آورد.در انضباط "خواسته هاي مثبت مطرح مي شود و به کودکان مي آموزد به جاي ممانعت از انجام کارها، چه کار بکنند و روشن است والدين مي توانند با به کارگيري آنها مراقبت و تعهد خود را نشان دهند.انضباط براي امر و نهي کردن يا اعمال قدرت مطلق نيست، بلکه بايد انضباطي بدون ديکتاتوري باشد.
منبع:نشريه خانواده، شماره 394