نکاتي براي شاد زيستن...


 

نويسنده: نسرين عسگران- هلند




 
تولد و مرگ اجتناب ناپذيرند، فاصله اين دو را زندگي کنيم
1-باور کنيد که شادي يک انتخاب دروني است و نهايتاً اين شخص شما هستيد که آنرا انتخاب مي کنيد! بي جهت اوضاع و شرايط و کمبود امکانات و امثالهم را دليل غم و غصه دائمي خود ندانيد. حتي در بدترين شرايط و حتي در مواقعي که مصيبتها و بلاها از حد گذشته اند و هيچ کس اميد و توان يک لبخند کوچک را ندارد، شما هنوز هم مي توانيد مانند بمب شادي در دل اندوه منفجر شويد و مجلس را دگرگون سازيد.
2- هنگامي که غم و غصه و ماتم شما را فراگرفت و چاره اي جز قبول آن نداشتيد، غم را بپذيريد و مقابل آن نايستيد! حتي همراه غم راه نرويد و از دريچه نگاه غصه به دنيا نگاه نکنيد! خودتان را کنار بکشيد و بگذاريد کاروان غم و غصه با همه دردهاي جانکاهي که به همراه دارد از کنارتان بگذرد! شاد زيستن معناي خنده و قهقهه در مراسم عزا را نمي دهد. شاد زيستن به اين معنا نيست که هنگام بروز مصيبتها خود را به جنون بزني و به پايکوبي بپردازي! غم يک حالت طبيعي ولي گذراست و بعضي مواقع حق دارد وجود ما را دربر گيرد. اما هرگز نبايد اجازه دهيم غم و غصه در دل ما منزل کند و در اندرون ما جاخوش کند او بايد بيايد و براي مدتي تمام وجود ما را در بربگيرد و بعد برود و جاي خود را به صاحب واقعي منزل يعني شادي و سرور بدهد. تنها با پذيرش غم و اندوه و مصيبت است که ظرفيت و غلظت شادي ما افزايش مي يابد و ما لايه هاي جديدي از سرور و انبساط خاطر و رضامندي را کشف مي کنيم.
3- دل خود را از کينه خالي ساز و همه (حتي بدترين مردم) را دوست داشته باش و برايشان دعا کن! غم و غصه بهانه مي خواهد اما شادي و نشاط چنين نيست! بهانه اندوه وغصه، هجرت عشق و آمدن کينه و نفرت به خانه دل است. پس عشق و دوستي را دوباره به دلت راه بده و بگذار عشق از پستوي خانه بيرون آيد و به تجلي برخيزد و شادي در وجودت بپراکند.
4-همه را ببخش حتي بدترين ها را! آنها نمي توانند شاد باشند و نيازمند دعاي من و تو هستند! بيا دعايشان کنيم! بيا از خدا بخواهيم دل آنها را نرم گرداند و به سوي عشق بازگرداند. من و تو براي آنها دعا مي کنيم و از خدا شادي آنها را طلب مي کنيم. چرا که هرگز دلمان نمي خواهد آنها با بدي و جفاي خود کاري کنند که نفرتشان در دلمان ريشه کند تا ما از عشق و شادي محروم شويم.
5- شادي انفرادي نيست! هر وقت غمگين شديد، چيزي به کسي ببخشيد! کلامي محبت آميز را به انساني هديه کنيد! گلي براي دوستي بخريد! حتي اگر مي توانيد با لبخند و نگاهي مهربانانه دل خسته اي را شاد کنيد. شادي لحظه به لحظه در زندگي، انعکاس و نتيجه تلاش شادسازي و شادي آفريني است و هرچه بيشتر دل ديگران را با کلام و حتي حرکتي مهربانانه شاد سازيد، هزاران بار بيشتر شادي و سرور وجودتان را دربرمي گيرد.
6- جسم خود را در شادي روحت شريک کن! تو تنها يک روح مستقل و صاحب اختيار نيستي که حق داشته باشي تمام لذايذ و شاديهاي دنيا را فقط براي خودت بخواهي و براي اين کار از جسم خود مايه بگذاري! تو بايد جسم و کالبد خود را هم در شاديهاي خود سهيم گرداني، فراموش نکن که روح تو در اين جهان در سراسراين کالبد گسترش يافته است و هر بخش جسمت، بخشي از روح توست و حق دارد در شادي و نشاط تو سهيم گردد. هرگز سعي نکن با عذاب دادن و آسيب رساندن به جسم و اندامت به شادي و نشاط برسي. بهداشت را رعايت کن، ورزش کن، غذاي مناسب بخور، هر وقت بيکار شدي ازجا بپر و ورجه وورجه کن! هرگز با تزريق مواد مخدر و مصرف دخانيات و آسيب رساندن به اندامت سعي نکن خودت را آرام و به ظاهر خوشحال سازي. خوشحالي وشادماني واقعي و بدون پشيماني تنها زماني وجودت را دربر مي گيرد که جسم و روحت هر دو همزمان و به يک اندازه در اين شادي سهيم باشند.
7- راضي باش و سپاسگزار! پول و مال و منال داشتن بسيار عالي است و مي تواند باعث نشاط و شادي تو و هزاران نفر ديگر گردد! هيچ کس منکر آن نيست، ولي به شرطي که شادي بسته اي نباشد که در آخرين منزل همراه پول و مکنت تقديم من و توگردد و ما مجبور باشيم در طول مسير دايم غمگين و مضطرب باشيم! شادي واقعي شادي در حين عمل است و شادي نهايي مجموعه جمع شده اين تجربه هاي شاد بودن است که به صورت انرژي خارق العاده اي انسان را به فضاي جديدي از معرفت و آرامش مي برد.
منبع: نشريه راه کمال، شماره 38