وَد (ازدواج) در ايران باستان


 





 
در ايران باستان و آيين زرتشت تعدد زوجات روا نيست و گفته شده همانگونه که يک زن نمي تواند در يک زمان بيش از يک شوهر داشته باشد مرد نيز نمي تواند در آن واحد دو يا چند زن داشته باشد.
اختيار زن دوم در شرايطي خاص و سخت که در آيين نامه زرتشتيان آمده جايز است نظر اينکه زن اول فوت شده باشد...
در ايران باستان تنها در صورتي فرد مي توانست با وجود زن اول زن ديگر اختيار کند که زن اول به تشخيص پزشک عقيم بوده و خود موافقت خويش را براي اين کار اعلام کند و رضايت داشته باشد هدف از اين عمل نيز بقا نسل و پرورش فرزنداني نيک براي دين و دنياست...
در مورد انواع پيوند زناشويي در ايران باستان گفتني است که زن و مرد زرتشتي به 5 صورت و تحت عناوين: پادشاه زن، چاکر زن، ايوک زن، ستر زن، خودسر زن پيوند زناشويي مي بستند که هر يک جداگانه به شرح زير است:

پادشاه زن:
 

اين نوع ازدواج به حالتي گفته مي شد که دختري پس از رسيدن به سن بلوغ با موافقت پدر و مادر خود با پسري ازدواج مي کرد و پادشاه زن از کاملترين حقوق و مزاياي زناشويي برخوردار بوده و کلاً همه دختراني که براي نخستين بار و با رضايت پدر و مادر ازدواج مي کردند، پيوند زناشويي آنان تحت عنوان پادشاه زن ثبت مي شد...

چاکر زن:
 

اين نوع ازدواج به حالتي اطلاق مي شد که زني بيوه به عقد و ازدواج با مرد ديگري درمي آمد. اين زن با زندگي در خانه شوهر دوم خود حقوق و مزاياي پادشاه زن را در سراسر زندگي مشترک دارا بود، ولي پس از مرگ آيين کفن و دفن و ساير مراسم مذهبي اش تا سي روزه توسط شوهر دوم يا بستگان شوهر اولش بود، چون معتقد بودند در دنياي ديگر اين زن از آن نخستين شوهر خود خواهد بود و به همين علت پيوند دوم او تحت عنوان چاکر زن ياد مي شد.
حال براي برخي ناآگاهان پيوند زناشويي از نوع چاکر زن را اختيار کردن زن صيغه اي پدران ما در گذشته قلمداد کرده و پادشاه زن را زن عقدي بيان مي کنند که صحت ندارد...

ايوک زن:
 

اين نوع ازدواج زماني اتفاق مي افتاد که مردي دختر يا دختراني داشت و فرزند پسر نداشت و ازدواج تنها دختر يا کوچکترين دخترش تحت عنوان ايوک ثبت مي شد و رسم بر اين بود که اولين پسر تولد يافته از اين ازدواج به فرزندي پدر دختر درمي آمد و به جاي نام پدرش نام پدر دختر را بعد از نامش مي آوردند واين نوع ازدواج باعث شده که برخي افراد غيرمطلع برچسب ازدواج با محارم را به زرتشتيان و ايرانيان باستان بزنند و اظهار کنند که پدر با دختر خود ازدواج مي کرده است.
اينک اشتباه افراد ناآگاه کاملاً مشخص شد و اتهام ازدواج با محارم کاملاً مردود است...

ستر زن:
 

وقتي که فرد بالغي بدون ازدواج در مي گذشت، پدر و مادر يا خويشان اين فرد موظف بودند به خرج خود و به ياد فرد درگذشته دختري را به ازدواج پسري در مي آورند. شرط اين نوع ازدواج آن بود که دختر و پسر متعهد مي شدند که در آينده يکي از پسران خود را به فرزند خواندگي فرد درگذشته بدون زن و فرزند درآورند...

خودسر زن:
 

اگر دختري و پسري پس از رسيدن به سن بلوغ برخلاف ميل والدين خود خواستار ازدواج با يکديگر مي شدند و مصر براين امر نيز بودند، با وجود مخالفت والدين ازدواج آنها منع قانوني نداشت و زير عنوان خودراي زن ثبت مي گرديد و در اين بين دختر از ارث محروم مي شد، مگر اينکه والدينش به خواست خود چيزي به او مي دادند يا وصيت مي نمودند که بدهند...
اين نوع ازدواج ها در ايران باستان انجام مي شد امروزه ازدواج ها تحت اين عناوين ثبت نمي شود...
گفتني است که طلاق در ايران باستان و آيين زرتشتي مطرود و منفور است و تحت شرايطي ويژه و درمواردي نادر و خاص آيين نامه زرتشتيان مجوز داده مي شود...
منبع: نشريه راه کمال، شماره 38