ضربان قلب مادر؛ موزيک متن دوران جنيني


 






 
موسيقي در زندگي بشر هميشه جا داشته و متأثر از محيط پيرامون و بيان کننده ي اوضاع و احوال همان دوره است. در واقع مفاهيمي که کلام قادر به بيان آن نيست، در قالب موسيقي گفته مي شود و به يادگار مي ماند، به همين خاطر موسيقي غم، شادي، ترس، دلهره و ديگر احوال آدمي را به گوياترين و قابل درک ترين زبان بيان مي کند. موسيقي مي تواند به عنوان نوايي آرام بخش و تسکين دهنده ي انسان مورد استفاده قرار گيرد، به همين جهت در قبايل بدوي براي بهبود حال بيماران از موزيک هاي پر جنب و جوش و پرتحرک و موسيقي تند بهره مي بردند.
در حال حاضر نيز به نقش موسيقي در پرورش استعدادهاي کودک و حتي رشد شخصيتي او پي برده اند، بنابراين براي آموزش نکات تربيتي از موسيقي استفاده مي کنند. آيا مي دانيد که موسيقي چه اثري بر کودک شما و رشد و تکامل او دارد؟

اثر موسيقي بر جنين
 

ساده ترين ابزار موسيقي که ريتم دارد قلب انسان است که حرکت منظم و آهنگيني توليد مي کند و شنيدن صداي ضربان قلب جنين درون شکم مادرش، مبين زندگي تازه و نشانه يي دال بر وجود يک انسان است. مطالعه ها نشان مي دهد، زدن سازي توسط مادر هنگام بارداري اثر مطلوبي در جنين به جا مي گذارد، چون شنيدن صداهاي دلنشين براي جنين خوشايند است و به رشد بهتر او منجر مي شود.

نوزاد و موسيقي
 

نوزادان در روزهاي اوليه ي زندگي خود نسبت به صداهاي مختلف عکس العمل نشان مي دهند. نوزاد صداها را مي شنود و نسبت به صداهاي مختلف واکنش هاي متفاوتي نشان مي دهد. آن ها اغلب به صداهاي ريز با فرکانس بالا توجه بيشتري دارند. شايد دليل آن حجم صوتي ايجاد شده و ظرافت اندام شنوايي نوزاد باشد که صداهاي زير را سريع و بهتر درک مي کند.
نوزاد صداهايي با شدت بالا و اصوات ناگهاني را دوست ندارد و اين صداها باعث ترس و دلهره اش مي شود. اغلب نوزادان نواي خوش، آهنگ هاي ملايم پيانو و فلوت را مي شنوند و احساس آرامش مي کنند، اما ساده ترين و زيباترين موسيقي براي شيرخواران، لالايي مادر است!اکثر نوزادان و کودکان با شنيدن لالايي مادر به خواب مي روند و اين عمل به صورت واکنش شرطي در او به يادگار مي ماند.
نوع اين موسيقي لالايي در فرهنگ هاي مختلف متفاوت است، اما همگي از احساس مادر به فرزند سرچشمه گرفته و سينه به سينه انتقال يافته است.

لالايي؛ نواي خواب نوزادان
 

لالايي در واقع آهنگ شاعرانه شفاهي سرزمين هاست، چرا که هيچ مادري آن ها را از روي نوشته نمي خواند! لالايي و زمزمه را تمام مادران مي دانند و بدون اين که از زمينه ي شعر و آهنگ خارج شوند آن ها را به خوبي زمزمه مي کنند. شايد بتوان گفت لالايي ها طيف هاي رنگارنگ از آرزوها، گلايه ها و نيايش هاي معصومانه ي مادران هستند که سينه به سينه از نسل هاي پيشين تا امروز بيان شده است. رشته هاي نامريي از لب هاي مادر تا گوش کودک و تأثير جادويي آن خواب ژرف و آرامي است که شيرخوار را فرا مي گيرد. تنها زمزمه و لحن گيراي مادر است که کودک را مي خواباند. لحن او چون جويباري در گوش هاي کوچک کودک طراوت و آرامش براي خواب مي ريزند.
لالالالا گلم باشي/ هميشه در برم باشي/ لالالالا گل زردم/ نبينم داغ فرزندم خداوندا تو ستاري/ همه خوابند تو بيداري/ به حق خواب و بيداري/ عزيزم را نگهداري.
صداي زنگ دار و اسباب بازي هاي ريتميک، نوزاد را تا مدتي به خود مشغول مي کند و زماني که نوزاد رنگ ها را به صورتي مبهم و سايه وار مي بيند، گوش او به خوبي قادر است واکنش سريعي در برابر صداها نشان دهد. در مراحل مختلف رشد يک کودک، موسيقي به نوعي در شکل دهي شخصيت او اثر مي گذارد. نخستين صداها به صورت گريه و خنده ظاهر مي شود. هم زمان با بزرگ تر شدن کودک او مي تواند صداهايي شبيه به غان و غون به کمک حنجره ي خود بسازد، کم کم با پي بردن به وجود دست هاي خود به اشياي دور و برش ضربه وارد مي کند و از به صدا در آوردن آن ها احساس نشاط و شادماني مي کند. بدون شک تمام اين علايم غريزي است و جلوگيري از اين تظاهرات در نوزادان، ايجاد کمبود مي کند. زيرا عشق به موسيقي با ما انسان ها متولد مي شود.

کودک و موسيقي
 

در سنين بالاتر تقريباً هم زمان با دو سالگي، هنگامي که کودک قادر به تکلم و راه رفتن است، مي آموزد چگونه آوازي را تقليد کند و حتي اگر مفهوم آن را نفهمد به صورت تقليدي مي خواند. اگر شعري برايش بخوانيد يا موسيقي را بشنود، اداي آن را در مي آورد. از آن جايي که موسيقي به عنوان پديده ي اجتماعي و تربيتي در عصر حاضر شناخته شده، آشنايي و آموزش صحيح و به موقع مي تواند نقش مؤثري در روحيه و شخصيت کودکان داشته باشد و کودکان همراه با فعاليت هاي شان در زمينه ي نقاشي با زبان ورزش و يادگيري موسيقي نيز آشنا شوند. موسيقي مي تواند قدرت تخيل و تمرکز کودکان را پرورش دهد، به آن ها نظم و تربيت آموزد و لذت اجرا و شنيدن يک موسيقي خوب را هديه کند. بهترين سال هاي آموزش موسيقي قبل از پنج سالگي است. نکته ي مهمي که بايد در هر سني روش مناسب و موردنياز آن سن اتخاذ شود، موسيقي دسته جمعي است که انگيزه و شوق يادگيري را در کودکان تقويت مي کند، چرا که حاصل شادي دسته جمعي است. هدف تمام روش هاي موسيقي تقويت درک، تخيل و شکوفايي استعدادهاي نهفته در کودکان است. بنابراين موسيقي را نبايد فقط به عنوان کارهاي فوق برنامه و غيرضروري تلقي کرد که هدفي جز سرگرمي ندارد. شما والدين و دست اندرکاران تعليم و تربيت بايد با جديت و برنامه ريزي آن را در کنار دروس مدارس قرار دهيد تا ببينيد چطور موسيقي قسمتي از وجود کودکان را به خود اختصاص داده و آن ها را در بسياري از مشکل هاي روحي و عاطفي ياري مي کند.
منبع:7روز زندگي، شماره 121.