سرای ستم ستیزی
عالم فرزانه حضرت آیت الله خادمی درسوم شعبان سال 1319 و در زاد روز تولد امام حسین(ع) در شهر اصفهان و در خاندان علم و تقوا چشم به جهان گشود. پدرش به میمنت روز تولد امام حسین(ع)، نام حسین بر او نهاد و مادر مومنه اش از همان روز
عالم فرزانه حضرت آیت الله خادمی درسوم شعبان سال 1319 و در زاد روز تولد امام حسین(ع) در شهر اصفهان و در خاندان علم و تقوا چشم به جهان گشود. پدرش به میمنت روز تولد امام حسین(ع)، نام حسین بر او نهاد و مادر مومنه اش از همان روز نخست وی را برای«خادمی» مکتب امام حسین (ع) در دامان خویش پرورش داد.
آیت الله خادمی از همان اوان کودکی پدر خویش را از دست داد و تربیت اسلامی او تخت نظارت مادری آغاز شد که او نیز از خاندانی بزرگ به شمار می رفت.
خاندان مادرش(دختر مرحوم حاج میرزا فضل الله صدرالشریعه) همچون خاندان پدرش آقا سید جعفر خادم الشریعه در هر عصر و عهدی مبلغان بزرگی را تقدیم تشیع کرده بودند.
آیت الله خادمی در حوزه علمیه اصفهان و سپس در حوزه علمیه نجف مشغول به تحصیل گردید و در خلال تحصیل با بزرگانی همچون آیات عظام، میلانی (ره)، علامه طباطبایی(ره)، خوئی(ره)، شیخ محمدعلی کاظمی خراسانی (ره)، سیدعبدالحسین طیب و ... هم مباحثه بوده است.
بی شک اگر آیت الله خادمی با نبوغ سرشار و خدادادی و احاطه به علوم اهل بیت در حوزه نجف باقی می ماند وی یکی از مراجع عالم تشیع به شمار می رفت. اما دغدغه متلاشی شدن حوزه بزرگ و کهن اصفهان توسط رضاخان و تلاش نظام ستم شاهی در زدودن دین و آثار دینی در این شهر مذهبی وی را برآن داشت تا به اصفهان بازگردد.
وی که در فقه و اصول، رجال، تفسیر، معارف و علوم عقلی و نقلی سرآمد اساتید عصر خود در حوزه اصفهان بود توانست در مدتی کوتاه حال و هوایی دیگر بر حوزه درس اصفهان حاکم کند. به گونه ای که جلسات درس او به پرجمعیت ترین و پرمایه ترین مجالس درس مبدل گردید و این روند تعلیم و تعلم را با وجود کهولت سن تاآخر عمر پر برکتش همچنان دنبال می کرد و شاگردانش را از بهره دانش خویش بی بهره نمی ساخت و تا پایان عمر ریاست حوزه علمیه اصفهان را به عهده داشت و در مسیر اعتلای فکری و اخلاقی طلاب و جلوگیری از نفوذ اندیشه های التقاطی دراین حوزه کهن گام برمی داشت و قدمی در مقابل جوسازیها و غوغا سالاری ها عقب ننشست.
سیره عملی آیت الله خادمی از عوامل مهم نفوذ اجتماعی وی دربین عامه مردم بود. او که عارفی زاهد بود در برابر عام و خاص متواضع و فروتن بود، کمتر کسی است که به ملاقات آن مرحوم رفته باشد و در خصوص زندگی بسیار ساده و زاهدانه اش سخن نگفته باشد. تا اوایل انقلاب با وجود ابتلا به پادرد و کهولت سن از داشتن اتومبیل بی بهره بود تا این که یکی از دوستانش اتومبیلی به ایشان اهدا کرد.
تواضع و فروتنی او زبانزد خاص و عام بود و از کسانی که به هر دلیل به ملاقات ایشان می رفتند به گرمی استقبال می کرد و با مزاح های شیرین و ملیح و رفتارصمیمانه، آنان را مسرور و فضا را برای بیان مطالب گوناگون و پاسخ به سوالات آنان فراهم می کرد.
آیت الله خادمی از زمره مردانی است که با مرحوم آیت الله کاشانی درجریان نهضت ملی شدن همکاری داشت پس از کودتای 28 مرداد 1332 با آنکه فضای خفقان برجامعه مستولی شده بود آیت الله خادمی با فداییان اسلامی ارتباط برقرار ساخت و در جهت اهداف و منویات آنان گام های مثبتی برداشت و در سفری که نواب صفوی و یارانش به اصفهان داشتند به دیدار آیت الله خادمی رفتند.
با تاسیس ساواک، دستگاه امنیتی کشور برآن شد تا افراد و جریاناتی را که در راستای مبارزه با رژیم فعالیت می نمایند، زیر چتر امنیتی خود ببرد، یکی از اهداف مهم برای دستگاه اطلاعاتی تسلط بر فعالیت های ایشان بود.
با آغاز نهضت حضرت امام(ره) در سال 1341 به مخالفت با انجمن های ایالتی و ولایتی برخواست و شروع قیام در سال 1342 و همزمان شدن آن با ایام عزاداری سالار شهیدان موجب گشت آیت الله خادمی این مراسم را مبدل به یک راهپیمایی با شکوه در جهت حمایت از قیام حضرت امام(ره) نمایند.
با شروع نهضت، آیت الله خادمی گمشده خود را در وجود یار دیرینهاش حضرت امام(ره) یافت و با تلاش های مستمر خویش هرگونه اقدام و حرکت امام(ره) را مورد تایید و حمایت قرار داد و با صدور اعلامیه، مدارس علمیه اصفهان، بازار، نمازهای جماعت و... را به عنوان اعتراض تعطیل نمود.
با اوج گیری مبارزات در سال 1342 عده ای از مبارزین اصفهان تحت ریاست ایشان قرار گرفته و با تهیه چند دستگاه تکثیر، اعلامیه های حضرت تهران، اصفهان و سایر شهرستان ها پخش می نمودند.
در ادامه همین فعالیت های زیرزمینی، گروه های تحت امر او که در تشکل های سه یا چهار نفری فعالیت می کردند در سال 1347 و 1354 توسط ساواک ضربه خوردند.
پس از دستگیری حضرت امام (ره) زمزمه شومی مبنی بر محاکمه و اعدام امام(ره) از سوی دستگاه برخاست. به ابتکار آیت الله العظمی میلانی (ره) علمای شهرستان های مختلف به ویژه قم به عنوان اعتراض به دستگیری«مرجع بزرگ» در تهران اجتماع کردند و از شهر اصفهان آیت الله خادمی نیز به نمایندگی روحانیت و مردم اصفهان به این جمع پیوست و در تنظیم اعلامیه های صادره از سوی علمای متحصن نقش بسزایی را ایفا نمود.
پس از آزادی حضرت امام(ره) از زندان در پانزدهم فروردین 1343 به منظور مطرح شدن محبوبیت امام راحل در قلوب مردم و ایجاد وحدت در میان انقلابیون و مبارزان و تمامی اقشار مردم، به مناسبت آزادی حضرت امام(ره)، در اصفهان چندین مجلس جشن برگزار و از وعاظ دعوت کرد تا در این مجلس برای ایشان دعا کنند.
در همین مجلس بود که سیاستهای رژیم زیر سوال رفت. وی به همراه عده ای از مردم اصفهان جهت دیار با حضرت امام(ره) و اعلام حمایت از ایشان به قم رفتند و طی یک راهپیمایی با شکوه به حضور حضرت امام (ره) رسیدند. امام طی سخنانی در جمع حضار از مردم اصفهان تشکر و آیت الله خادمی را به عنوان نماینده خود به مردم معرفی کردند و از مردم اصفهان خواستند که از آیت الله خادمی قدردانی نمایند.
اقدامات آیت الله خادمی در خصوص حمایت از حضرت امام(ره) موجب خشم مضاعف ساواک شد. ساواک در ابتدا تصمیم گرفت ایشان را دستگیر و به تهران اعزام کند ولی از ترس واکنش های مردمی و به منظور جلوگیری از اغتشاش و درگیری در اصفهان به ملاقات روسای شهربانی و ساواک با ایشان در تاریخ 43/2/7 بسنده کردند و به رغم تذکرات شدید اللحن آنان و مراقبت بسیارشان، هیچ گاه از فعالیت های خود دست برنداشت و حتی در منابر و محافل علناً حضرت امام(ره) را دعا می کرد.
پس از تبعید حضرت امام(ره) به ترکیه نیز ارتباط ایشان با وی قطع نشد و همواره با فرستادن افراد آگاه و مورد اعتماد به همراه نامه های سری به خدمت ایشان، امام(ره) را در جریان مسایل اصفهان قرار می داد و برای این که مکاتباتش از نظر ساواک پنهان نباشد، به دستور مقدم، مدیر کل اداره سوم نامه های ایشان تحت کنترل قرار گرفت. در سال 1344با آن که ساواک مدرک قابل اعتنایی از ایشان نداشت ولی از فعالیت های آشکار و پنهان ایشان به ستوه آمده بود، لذا به منظور دستیابی به منبع اصلی پخش اعلامیه، به ساواک احضار و منزلشان مورد بازرسی قرار گرفت و ایشان را به اتهام نشر اکاذیب به دادگاه فراخواند و دریک محاکمه فرمایشی آیت الله خادمی به دو ماه حبس قابل خریداری محکوم و پس از پرداخت مبلغ تعیین شده مشمول منع پیگرد گردید.
بارها از سفر به حجاز و عراق برای انجام حج و زیارت عتبات صرفاً به خاطر نگرانی ساواک از ملاقات ایشان با حضرت امام(ره) محروم شدند.
از دیگر اقدامات ارزشمند آیت الله خادمی رسیدگی به خانواده های زندانیان و تبعیدیان در دوران ستم شاهی بود و همواره آنان که پای در مسیر جهاد گذاشته بودند ایشان را ملجاً و پناه امن خود می دانستند و هرگاه مشکلی پیش می آمد رو به خانه این سید عظیم الشان می نهادند.
در سال 56 نیز علی رغم مخالفت ساواک، برای مرحوم حاج آق مصطفی خمینی مجلس ترحیم برگزار کرد و در اعتراض به مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات به حضرت امام(ره)، علما و روحانیون را جمع و بیانیه ای علیه اقدامت رژیم صادر کرد.
با شروع انقلاب اسلامی در سال 57 و بالاگرفتن آن، آیت الله خادمی برای آن که نهضت از مسیر اصیل خود منحرف نشود و مجالس، راهپیمایی ها و تظاهرات در برگیرنده منویات حضرت امام(ره) باشد همفکری با یارانش به سازماندهی آن می پرداخت و تمامی مراحل را تحت نظر گرفته بود خود در بسیاری از آنها شرکت می جست. نقش محوری آیت الله خادمی دراین مقطع حساس تاریخ آنجا خود را می نمایاند که تحصن پانزده روزه مادران و خواهران زندانیان سیاسی در منزل ایشان و با محاصره نیروهای امنیتی شکل گرفت.
در پی حادثه خشونت بار چاقو کشی در زندان اصفهان، که به دستور رییس زندان تعدادی از زندانیان سیاسی که بادیگر مجرمان هم بند بودند و مورد حمله با چاقو قرارگرفته و زخمی شدند، مادران و خواهران زندانیان سیاسی با تحصن 15 روزه در منزل آیت الله خادمی خواستار رسیدگی به این موضوع شدند.
ایشان نیز با پیگیری موضوع واقداماتی جهت برآورده شدن درخواست های زندانیان سیاسی از خانواده آنها خواستند به اعتصاب خود پایان داده و به خانه های خود مراجعه نمایند.
پس از دستگیری آیت الله طاهری و تعطیلی بازار در تاریخ 57/5/10 مردم برای آزادی آیت الله طاهری در منزل آیت الله خادمی تحصن نمودند. در مدت ده روز این تحصن منزل ایشان به کانون انقلاب اسلامی مبدل گردید. مردم از سراسر شهر به منزل ایشان رفت و آمد داشته و از خبرهای تازه انقلاب آگاه میشدند در سرتاسر کوچه منتهی به خانه ایشان اعلامیه های مختلفی به دیوار نصب می گردید و گروه های مختلف حمایت خود را از نهضت اعلام می داشتند. دراین ده روز نماز جماعت در چند نوبت توسط آیت الله خادمی برگزار و گویندگان مختلف از سراسر ایران در چند نوبت صبح، ظهر و شب سخنرانی نموده و مردم را از اعمال رژیم شاه آگاه کرده و به مبارزه و پایداری برای براندازی رژیم شاه دعوت می نمودند. تعدادی از گویندگان به این شرح می باشند: استاد پرورش، حجج الاسلام بدری، اشنی، محبوبی، سالک...
آیت الله مطهری نیز به عنوان نماینده جامعه روحانیت مبارز تهران به منزل آیت الله خادمی آمده و همبستگی جامعه روحانیت تهران را با مردم اصفهان اعلام نمودند و آمدن ایشان دلگرمی خاصی به متحصنین بخشید.
در آن زمان رییس ساواک اصفهان از تحصن منزل آیت الله خادمی به عنوان«زده شدن پرچم حکومت اسلامی » در آن منزل تعبیر می کند.
به دستور آیت الله خادمی در شب آخر تحسن که قرار شد مردم ازمنزل خارج شوند جمعیت با دادن شعارهای انقلابی به سمت خیابان رفتند که ماموران انتظامی با گاز اشک آور و شلیک تیر به متفرق کردن مردم پرداختند که دراین حادثه هفت نفر شهید و تعدادی مجروح گردیدند. عده ای از مردم که این صحنه را مشاهده نمودند با تعدادی از زخمی ها به منزل آیت الله خادمی پناه آورده و در آنجا به مقابله با مزدوران رژیم پرداختند.
ماموران رژیم با پرتاب گاز اشک آور چند مرتبه می خواستند وارد منزل شوند که با مقاومت مردم که از بالای پشت بام با پرتاب شیشه های حاوی بنزین، سنگ و آجر به آنها حمله می کردند مواجه شدند این جنگ و گریز تا ساعت 2 بعد از نیمه شب ادامه داشت تا بلاخره صبحگاه با تقاضای استاد پرورش مردم محل تحصن را ترک نمودند.
در آن شب درگیری ها در خیابان های اصفهان به صورت پراکنده ادامه داشت و مردم در نقاط مختلف مبادرت به شکستن شیشه بانک ها نمودند و همچنان از نقاط مختلف صدای تیراندازی و رگبار مسلسل به گوش می رسید.
پس از این واقعه مزدوران رژیم که سخت به وحشت افتاده بودند حکومت نظامی اعلام کردند تا بلکه بتوانند از حماسه تاریخی ملت جلوگیری کنند.
در جریان انقلاب، منزل آیت الله خادمی، محلی برای جمع آوری مواد خوراکی و دارویی جهت پخش بین افراد بی بضاعت در محلات مختلف شهر و یا ارسال آن به تهران برای کمک رسانی به مجروحان درگیری های خیابانی بود.
منبع: اصفهان زیبا ویژه نامه طلوع انقلاب.
آیت الله خادمی از همان اوان کودکی پدر خویش را از دست داد و تربیت اسلامی او تخت نظارت مادری آغاز شد که او نیز از خاندانی بزرگ به شمار می رفت.
خاندان مادرش(دختر مرحوم حاج میرزا فضل الله صدرالشریعه) همچون خاندان پدرش آقا سید جعفر خادم الشریعه در هر عصر و عهدی مبلغان بزرگی را تقدیم تشیع کرده بودند.
آیت الله خادمی در حوزه علمیه اصفهان و سپس در حوزه علمیه نجف مشغول به تحصیل گردید و در خلال تحصیل با بزرگانی همچون آیات عظام، میلانی (ره)، علامه طباطبایی(ره)، خوئی(ره)، شیخ محمدعلی کاظمی خراسانی (ره)، سیدعبدالحسین طیب و ... هم مباحثه بوده است.
بی شک اگر آیت الله خادمی با نبوغ سرشار و خدادادی و احاطه به علوم اهل بیت در حوزه نجف باقی می ماند وی یکی از مراجع عالم تشیع به شمار می رفت. اما دغدغه متلاشی شدن حوزه بزرگ و کهن اصفهان توسط رضاخان و تلاش نظام ستم شاهی در زدودن دین و آثار دینی در این شهر مذهبی وی را برآن داشت تا به اصفهان بازگردد.
وی که در فقه و اصول، رجال، تفسیر، معارف و علوم عقلی و نقلی سرآمد اساتید عصر خود در حوزه اصفهان بود توانست در مدتی کوتاه حال و هوایی دیگر بر حوزه درس اصفهان حاکم کند. به گونه ای که جلسات درس او به پرجمعیت ترین و پرمایه ترین مجالس درس مبدل گردید و این روند تعلیم و تعلم را با وجود کهولت سن تاآخر عمر پر برکتش همچنان دنبال می کرد و شاگردانش را از بهره دانش خویش بی بهره نمی ساخت و تا پایان عمر ریاست حوزه علمیه اصفهان را به عهده داشت و در مسیر اعتلای فکری و اخلاقی طلاب و جلوگیری از نفوذ اندیشه های التقاطی دراین حوزه کهن گام برمی داشت و قدمی در مقابل جوسازیها و غوغا سالاری ها عقب ننشست.
سیره عملی آیت الله خادمی از عوامل مهم نفوذ اجتماعی وی دربین عامه مردم بود. او که عارفی زاهد بود در برابر عام و خاص متواضع و فروتن بود، کمتر کسی است که به ملاقات آن مرحوم رفته باشد و در خصوص زندگی بسیار ساده و زاهدانه اش سخن نگفته باشد. تا اوایل انقلاب با وجود ابتلا به پادرد و کهولت سن از داشتن اتومبیل بی بهره بود تا این که یکی از دوستانش اتومبیلی به ایشان اهدا کرد.
تواضع و فروتنی او زبانزد خاص و عام بود و از کسانی که به هر دلیل به ملاقات ایشان می رفتند به گرمی استقبال می کرد و با مزاح های شیرین و ملیح و رفتارصمیمانه، آنان را مسرور و فضا را برای بیان مطالب گوناگون و پاسخ به سوالات آنان فراهم می کرد.
آیت الله خادمی از زمره مردانی است که با مرحوم آیت الله کاشانی درجریان نهضت ملی شدن همکاری داشت پس از کودتای 28 مرداد 1332 با آنکه فضای خفقان برجامعه مستولی شده بود آیت الله خادمی با فداییان اسلامی ارتباط برقرار ساخت و در جهت اهداف و منویات آنان گام های مثبتی برداشت و در سفری که نواب صفوی و یارانش به اصفهان داشتند به دیدار آیت الله خادمی رفتند.
با تاسیس ساواک، دستگاه امنیتی کشور برآن شد تا افراد و جریاناتی را که در راستای مبارزه با رژیم فعالیت می نمایند، زیر چتر امنیتی خود ببرد، یکی از اهداف مهم برای دستگاه اطلاعاتی تسلط بر فعالیت های ایشان بود.
با آغاز نهضت حضرت امام(ره) در سال 1341 به مخالفت با انجمن های ایالتی و ولایتی برخواست و شروع قیام در سال 1342 و همزمان شدن آن با ایام عزاداری سالار شهیدان موجب گشت آیت الله خادمی این مراسم را مبدل به یک راهپیمایی با شکوه در جهت حمایت از قیام حضرت امام(ره) نمایند.
با شروع نهضت، آیت الله خادمی گمشده خود را در وجود یار دیرینهاش حضرت امام(ره) یافت و با تلاش های مستمر خویش هرگونه اقدام و حرکت امام(ره) را مورد تایید و حمایت قرار داد و با صدور اعلامیه، مدارس علمیه اصفهان، بازار، نمازهای جماعت و... را به عنوان اعتراض تعطیل نمود.
با اوج گیری مبارزات در سال 1342 عده ای از مبارزین اصفهان تحت ریاست ایشان قرار گرفته و با تهیه چند دستگاه تکثیر، اعلامیه های حضرت تهران، اصفهان و سایر شهرستان ها پخش می نمودند.
در ادامه همین فعالیت های زیرزمینی، گروه های تحت امر او که در تشکل های سه یا چهار نفری فعالیت می کردند در سال 1347 و 1354 توسط ساواک ضربه خوردند.
پس از دستگیری حضرت امام (ره) زمزمه شومی مبنی بر محاکمه و اعدام امام(ره) از سوی دستگاه برخاست. به ابتکار آیت الله العظمی میلانی (ره) علمای شهرستان های مختلف به ویژه قم به عنوان اعتراض به دستگیری«مرجع بزرگ» در تهران اجتماع کردند و از شهر اصفهان آیت الله خادمی نیز به نمایندگی روحانیت و مردم اصفهان به این جمع پیوست و در تنظیم اعلامیه های صادره از سوی علمای متحصن نقش بسزایی را ایفا نمود.
پس از آزادی حضرت امام(ره) از زندان در پانزدهم فروردین 1343 به منظور مطرح شدن محبوبیت امام راحل در قلوب مردم و ایجاد وحدت در میان انقلابیون و مبارزان و تمامی اقشار مردم، به مناسبت آزادی حضرت امام(ره)، در اصفهان چندین مجلس جشن برگزار و از وعاظ دعوت کرد تا در این مجلس برای ایشان دعا کنند.
در همین مجلس بود که سیاستهای رژیم زیر سوال رفت. وی به همراه عده ای از مردم اصفهان جهت دیار با حضرت امام(ره) و اعلام حمایت از ایشان به قم رفتند و طی یک راهپیمایی با شکوه به حضور حضرت امام (ره) رسیدند. امام طی سخنانی در جمع حضار از مردم اصفهان تشکر و آیت الله خادمی را به عنوان نماینده خود به مردم معرفی کردند و از مردم اصفهان خواستند که از آیت الله خادمی قدردانی نمایند.
اقدامات آیت الله خادمی در خصوص حمایت از حضرت امام(ره) موجب خشم مضاعف ساواک شد. ساواک در ابتدا تصمیم گرفت ایشان را دستگیر و به تهران اعزام کند ولی از ترس واکنش های مردمی و به منظور جلوگیری از اغتشاش و درگیری در اصفهان به ملاقات روسای شهربانی و ساواک با ایشان در تاریخ 43/2/7 بسنده کردند و به رغم تذکرات شدید اللحن آنان و مراقبت بسیارشان، هیچ گاه از فعالیت های خود دست برنداشت و حتی در منابر و محافل علناً حضرت امام(ره) را دعا می کرد.
پس از تبعید حضرت امام(ره) به ترکیه نیز ارتباط ایشان با وی قطع نشد و همواره با فرستادن افراد آگاه و مورد اعتماد به همراه نامه های سری به خدمت ایشان، امام(ره) را در جریان مسایل اصفهان قرار می داد و برای این که مکاتباتش از نظر ساواک پنهان نباشد، به دستور مقدم، مدیر کل اداره سوم نامه های ایشان تحت کنترل قرار گرفت. در سال 1344با آن که ساواک مدرک قابل اعتنایی از ایشان نداشت ولی از فعالیت های آشکار و پنهان ایشان به ستوه آمده بود، لذا به منظور دستیابی به منبع اصلی پخش اعلامیه، به ساواک احضار و منزلشان مورد بازرسی قرار گرفت و ایشان را به اتهام نشر اکاذیب به دادگاه فراخواند و دریک محاکمه فرمایشی آیت الله خادمی به دو ماه حبس قابل خریداری محکوم و پس از پرداخت مبلغ تعیین شده مشمول منع پیگرد گردید.
بارها از سفر به حجاز و عراق برای انجام حج و زیارت عتبات صرفاً به خاطر نگرانی ساواک از ملاقات ایشان با حضرت امام(ره) محروم شدند.
از دیگر اقدامات ارزشمند آیت الله خادمی رسیدگی به خانواده های زندانیان و تبعیدیان در دوران ستم شاهی بود و همواره آنان که پای در مسیر جهاد گذاشته بودند ایشان را ملجاً و پناه امن خود می دانستند و هرگاه مشکلی پیش می آمد رو به خانه این سید عظیم الشان می نهادند.
در سال 56 نیز علی رغم مخالفت ساواک، برای مرحوم حاج آق مصطفی خمینی مجلس ترحیم برگزار کرد و در اعتراض به مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات به حضرت امام(ره)، علما و روحانیون را جمع و بیانیه ای علیه اقدامت رژیم صادر کرد.
با شروع انقلاب اسلامی در سال 57 و بالاگرفتن آن، آیت الله خادمی برای آن که نهضت از مسیر اصیل خود منحرف نشود و مجالس، راهپیمایی ها و تظاهرات در برگیرنده منویات حضرت امام(ره) باشد همفکری با یارانش به سازماندهی آن می پرداخت و تمامی مراحل را تحت نظر گرفته بود خود در بسیاری از آنها شرکت می جست. نقش محوری آیت الله خادمی دراین مقطع حساس تاریخ آنجا خود را می نمایاند که تحصن پانزده روزه مادران و خواهران زندانیان سیاسی در منزل ایشان و با محاصره نیروهای امنیتی شکل گرفت.
در پی حادثه خشونت بار چاقو کشی در زندان اصفهان، که به دستور رییس زندان تعدادی از زندانیان سیاسی که بادیگر مجرمان هم بند بودند و مورد حمله با چاقو قرارگرفته و زخمی شدند، مادران و خواهران زندانیان سیاسی با تحصن 15 روزه در منزل آیت الله خادمی خواستار رسیدگی به این موضوع شدند.
ایشان نیز با پیگیری موضوع واقداماتی جهت برآورده شدن درخواست های زندانیان سیاسی از خانواده آنها خواستند به اعتصاب خود پایان داده و به خانه های خود مراجعه نمایند.
پس از دستگیری آیت الله طاهری و تعطیلی بازار در تاریخ 57/5/10 مردم برای آزادی آیت الله طاهری در منزل آیت الله خادمی تحصن نمودند. در مدت ده روز این تحصن منزل ایشان به کانون انقلاب اسلامی مبدل گردید. مردم از سراسر شهر به منزل ایشان رفت و آمد داشته و از خبرهای تازه انقلاب آگاه میشدند در سرتاسر کوچه منتهی به خانه ایشان اعلامیه های مختلفی به دیوار نصب می گردید و گروه های مختلف حمایت خود را از نهضت اعلام می داشتند. دراین ده روز نماز جماعت در چند نوبت توسط آیت الله خادمی برگزار و گویندگان مختلف از سراسر ایران در چند نوبت صبح، ظهر و شب سخنرانی نموده و مردم را از اعمال رژیم شاه آگاه کرده و به مبارزه و پایداری برای براندازی رژیم شاه دعوت می نمودند. تعدادی از گویندگان به این شرح می باشند: استاد پرورش، حجج الاسلام بدری، اشنی، محبوبی، سالک...
آیت الله مطهری نیز به عنوان نماینده جامعه روحانیت مبارز تهران به منزل آیت الله خادمی آمده و همبستگی جامعه روحانیت تهران را با مردم اصفهان اعلام نمودند و آمدن ایشان دلگرمی خاصی به متحصنین بخشید.
در آن زمان رییس ساواک اصفهان از تحصن منزل آیت الله خادمی به عنوان«زده شدن پرچم حکومت اسلامی » در آن منزل تعبیر می کند.
به دستور آیت الله خادمی در شب آخر تحسن که قرار شد مردم ازمنزل خارج شوند جمعیت با دادن شعارهای انقلابی به سمت خیابان رفتند که ماموران انتظامی با گاز اشک آور و شلیک تیر به متفرق کردن مردم پرداختند که دراین حادثه هفت نفر شهید و تعدادی مجروح گردیدند. عده ای از مردم که این صحنه را مشاهده نمودند با تعدادی از زخمی ها به منزل آیت الله خادمی پناه آورده و در آنجا به مقابله با مزدوران رژیم پرداختند.
ماموران رژیم با پرتاب گاز اشک آور چند مرتبه می خواستند وارد منزل شوند که با مقاومت مردم که از بالای پشت بام با پرتاب شیشه های حاوی بنزین، سنگ و آجر به آنها حمله می کردند مواجه شدند این جنگ و گریز تا ساعت 2 بعد از نیمه شب ادامه داشت تا بلاخره صبحگاه با تقاضای استاد پرورش مردم محل تحصن را ترک نمودند.
در آن شب درگیری ها در خیابان های اصفهان به صورت پراکنده ادامه داشت و مردم در نقاط مختلف مبادرت به شکستن شیشه بانک ها نمودند و همچنان از نقاط مختلف صدای تیراندازی و رگبار مسلسل به گوش می رسید.
پس از این واقعه مزدوران رژیم که سخت به وحشت افتاده بودند حکومت نظامی اعلام کردند تا بلکه بتوانند از حماسه تاریخی ملت جلوگیری کنند.
در جریان انقلاب، منزل آیت الله خادمی، محلی برای جمع آوری مواد خوراکی و دارویی جهت پخش بین افراد بی بضاعت در محلات مختلف شهر و یا ارسال آن به تهران برای کمک رسانی به مجروحان درگیری های خیابانی بود.
منبع: اصفهان زیبا ویژه نامه طلوع انقلاب.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}