دو مقصد در يك فيلمنامه يا قهرماني با دو هدف


 

نويسنده:ديويد سيگل
مترجم: ونداد الوندي پور



 
مهم ترين هدف فيلم سازان و تهيه كنندگان امروز -به خصوص در هاليوود- اين است كه فيلمشان گيشه را فتح كند و حداقل صد ميليون دلار ناقابل را از جيب تماشاگران محترم خارج كند. كليد رسيدن به چنين هدفي در يك چيز خلاصه مي شود: جذابيت فيلم. و اولين قدم در خلق يك فيلم جذاب است. هدف اين مقاله پرداختن به يكي از ابزارهايي است كه تا حد زيادي مي تواند به جذاب شدن فيلمنامه شما كمك مي كند: خلق دو هدف براي قهرمان داستان. در اكثر فيلمنامه هايي كه تاكنون ساخته شده اند - به خصوص در فيلمنامه هاي قديمي تر -قهرمان داستان يك هدف (يا نياز دراماتيك) دارد و در طول فيلم سعي مي كند به اين هدف برسد. اين نوع فيلمنامه ها،‌ يعني فيلمنامه هاي تك هدفي، معمولاً كسالت آور، يكنواخت و قابل پيش بيني از كار درمي آيند، ولي اگر هدف قهرمان داستان در اواسط فيلم تغيير كند، داستان تا حد زيادي جذاب و غيرقابل پيش بيني مي شود. مثلاً فرض كنيد قهرمان داستان ما، جك، در نيمه اول فيلم قصد دارد از ديويد انتقام بگيرد و او را از بين ببرد، زيرا فكر مي كند ديويد قاتل برادرش (برادر جك) است، ولي ناگهان متوجه مي شود كه اشتباه مي كرده و ديويد در حقيقت دوست است و از طرف آدم هاي بد داستان - كه برايش پاپوش درست كرده اند - مورد تهديد قرار گرفته و احتمال دارد كشته شود. در اين حالت، هدف جك عوض مي شود و او تصميم مي گيرد از ديويد محافظت كند. اين نوع ساختار، باعث مي شود فيلم يكنواخت و بي روح نشود و تماشاگر ترغيب به تعقيب فيلم شود. در زير دو نوع پيرنگ؛ پيرنگ تك هدفي و پيرنگ دو هدفي را مرور مي كنيم.

پيرنگ تك هدفي
 

در اين نوع پيرنگ، قهرمان فيلم يك هدف مشخص دارد و در طول فيلم سعي مي كند به اين هدف برسد. يعني در طول فيلم،‌ تماشاگر شاهد تلاش و تقلاي قهرمان براي رسيدن به اين هدف است. فيلم هايي نظير ملكه آفريقا، مهاجمان صندوق گمشده، رودخانه وحشي و پيشتازان فضا: نسل ها، مثال هاي معروفي هستند از فيلم هايي با پيرنگ هاي تك هدفي. اين نوع داستان هاي تك هدفي، از ديد بسياري از فيلمنامه نويسان و اساتيد فن، فيلمنامه هاي مناسبي هستند. حتي در ساختار معروف پرده اي (سيدفيلدي)، قهرمان فيلم معمولاً به دنبال نيل به يك هدف و مقصد، مشخص است. ولي مشكل اينجاست كه تماشاگران امروز سخت گير تر از گذشته هستند و ممكن است از داستاني كه قهرمانش از اول تا آخر فيلم به دنبال رسيدن به يك هدف است، خسته و دلزده شوند. به خصوص كه در اكثر فيلم ها (به خصوص از نوع هاليوودي اش) تماشاگران از پيش مي دانند كه به احتمال نزديك به يقين، قهرمان فيلم در آخر به هدفش خواهد رسيد. بنابراين تعقيب كردن فيلم به نوعي برايشان علي السويه مي شود، زيرا وقتي شما پايان يك داستان را بدانيد، بهانه چنداني براي تعقيب آن نخواهيد داشت. بنابراين نوشتن يك فيلمنامه تك هدفي، سرمايه گذاري چندان مطمئني نخواهد بود. با اين وجود استوديو ها هر سال تعداد قابل توجهي فيلم هاي تك هدفي را روانه بازار مي كنند. البته، اين نوع فيلمنامه ها، به دلايلي كه ذكرشان رفت، معمولاً به توفيق زيادي در گيشه دست نمي يابند.

پيرنگ دو هدفي
 

بسياري از فيلمنامه نويسان و سرمايه گذاران به اين حقيقت كه فيلم هاي تك هدفي، پتانسيل لازم براي جذب بهينه تماشاگران را در اختيار ندارند پي برده اند و از همين رو، اكثر فيلم هايي كه امروز ساخته مي شوند، داراي داستان هايي با پيرنگ دو هدفي هستند. در اين ساختار، قهرمان، به علت نداشتن آگاهي لازم يا افتادن در دام سوء تفاهم، در ابتدا به دنبال رسيدن به يك هدف غلط است يا بهتر است بگوييم قهرمان در ابتدا در يك جاده بيراهه به سر مي برد. اما بعد از مدتي متوجه غلط بودن راه و هدفش مي شود و هدف ديگر را در پيش مي گيرد و در راه درست مي افتد. اين تغيير هدف به تغيير جهت داستان مي انجامد و كل فيلم را در مسيري تازه مي اندازد. اكنون چند فيلم كه پيرنگي دو هدفي دارند را مرور مي كنيم.
-در اي. تي، هدف اول (ابتدايي) اليوت اين است كه با اي تي دوست شود و هدف دومش، (از دقيقه 53) اين است كه به اي تي كمك كند تا به خانه و سياره اش برگردد. (فيلم 107 دقيقه است)
-در پارك ژوراسيك، اولين هدف آلن گرانت اين است كه از ايمن بودن پارك مطمئن شود. آلن بعد از اينكه متوجه مي شود كه احتمال دارد دايناسورها از كنترل خارج شوند، تغيير هدف مي دهد. هدف جديد او نجات الي و بچه ها از دست دايناسورهاست. اين هدف در دقيقه 88 وارد داستان مي شود. (فيلم 113 دقيقه است).
-در فيلم تنها در خانه، هدف اول كوين اين است كه همراه خانواده اش باشد و هدف دومش (كه در دقيقه 65 وارد داستان مي شود) اين است كه دزدان را شكست دهد. (فيلم 102 دقيقه است)
-در جنگ ستارگان -بازگشت جدي (Jedi)، هدف اول لوك كشتن دارث ويدر و از كار انداختن «ستاره مرگ» جديد است و هدف دومش (از دقيقه 112) اين است كه با كمك پدرش، امپراتور را از بين ببرد. (فيلم 125 دقيقه است)
-در فيلم كارتوني شير شاه، هدف اول سيمبا اين است كه خاطرات تلخ گذشته اش را فراموش و زندگي جديدي را آغاز كند و هدف دومش (از دقيقه 60) اين است كه هويت اجدادي اش (سلطان حيوانات) را بازيابد و شكوه پدر را زنده كند. (فيلم 105 دقيقه است)
-در بتمن، هدف اول بروس وين اين است كه جوكر را توقيف كند و او را به خاطر جناياتش به زندان اندازد. هدف دوم او (از دقيقه 83) اين است كه با كشتن جوكر، انتقام مرگ پدر و مادرش را از او بگيرد. (فيلم 118 دقيقه است)
-در فيلم پليس بورلي هيلز، هدف اول اكسل پيدا كردن قاتل دوستش، مايك، است و هدف دوم او، (از دقيقه 77) پايان دادن به قاچاق اسلحه توسط ويكتور است. (فيلم 99 دقيقه است)
-در خانم دات فاير، هدف اول دانيال اين است كه با تبديل شدن به خانم دات فاير، نزد فرزندانش برگردد و كنار آنها باشد و هدف دومش (از دقيقه 98) اين است كه دوباره به شوهر دلخواهي براي همسرش تبديل شود. (فيلم 108 دقيقه است)
-در فراري، هدف اول ريچارد، پيدا كردن مرد يك دستي است كه همسر او را كشته و هدف دومش (از دقيقه 88) اين است كه با دوستش چارلي، كه در حقيقت درصدد كشتن ريچارد بوده، مبارزه كند.

نتيجه
 

جديداً 200 فيلم به عنوان پول سازترين فيلم هاي كل تاريخ سينما انتخاب شده اند. جالب است بدانيد كه از ميان اين 200 فيلم 190 فيلم داراي پيرنگ هاي دو هدفي بوده اند. استيون اسپيلبرگ -كه يكي از پول سازترين كارگردان هاي دنياست- در طول 12 سال هيچ فيلم تك هدفي اي نساخت. موفق تر بودن فيلمنامه هاي دو هدفي بسيار بديهي و واضح است. با اين وجود، بسياري از فيلمنامه نويسان توجه چنداني به اين واقعيت ندارند و حتي بعضي از آنها، فرق ميان پيرنگ يك هدفي و دو هدفي را نمي دانند!
البته به اين نكته هم توجه داشته باشيد كه قرار دادن دو هدف براي قهرمان، به تنهايي نمي تواند موفقيت فيلمنامه شما را تضمين كند. با اين وجود، نكته مهم اين است كه فيلمنامه تك هدفي،‌ موفقيت شما را تا حد زيادي محدود مي كند. تنها فيلم تك هدفي اي كه در طول 12 سال گذشته توانست به فروش بالاي صد ميليون دلار دست يابد، فيلم فارست گامپ بود كه البته بسياري، فروش بالاي آن را به خوش شانس بودن سرمايه گذارانش نسبت دادند!
جذابيت، رمز اصلي موفقيت يك فيلمنامه است و تغيير دادن هدف قهرمان فيلمنامه در اواسط (يا 20 يا 30 دقيقه انتهايي) فيلم، باعث جذاب تر شدن داستان و در نتيجه فيلمنامه شما مي شود. داستان هاي تك هدفي در بسياري از مواقع، يكنواخت و قابل پيش بيني مي شوند و حوصله تماشاگر را سر مي آورند.
نكته آخر اين كه در هنگام نوشتن يك فيلمنامه دو هدفي، به ياد داشته باشيد كه تغيير هدف قهرمان داستان، بايد منطقي و توجيه پذير باشد. قهرماني كه در يك نيمه از فيلم، شديداً تلاش دارد تا به يك هدف مشخص برسد بايد دلايل كافي و قانع كننده اي براي تغيير اين هدف داشته باشد. در مواقعي، قهرمان هدفش را 180 درجه تغيير مي دهد. مثلاً اگر قبلاً‌ در پي كشتن فردي بود، اكنون در پي نجات او برمي آيد. در چنين مواقعي، فيلمنامه نويس بايد صحنه ها را طوري بچيند كه تماشاگر، اين تغيير هدف قهرمان را باور كند. تغيير هدف قهرمان نبايد ديكته شده و مصنوعي به نظر بيايد.
منبع: فيلم نگار شماره 41.